< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد مرتضی ترابی

98/09/19

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: مقدمات علم اصول/وضع /حقیقت و مجاز

 

بحث در حقیقت و مجاز است، در تعریف استعمال حقیقی و مجازی و بیان ماهیت استعمال مجازی، سه نظریه بیان شده است:

تعریف اول برای مجاز

استعمال حقیقی عبارت از استعمال لفظ در موضوع له خودش است و استعمال مجازی عبارت از استعمال لفظ در غیر موضوع له خودش با توجه به مناسبتی که بین آن و معنای حقیقی وجود دارد، می باشد. استعمال غلط هم عبارت از استعمال لفظ در غیر موضوع له می باشد بدون هیچ مناسبتی. این تعریف را مشهور اختیار نموده اند، و مرحوم آخوند هم آن را قبول دارد.

مناسبت ها هم گاهی مشابهت است، که نامش در این صورت مجاز استعاره است، و اگر مناسبت ها هم غیر مشابهت باشد نامش مجاز مرسل است. بنابراین مجاز دو قسم شد: مجاز استعاره و مجاز مرسل.

علائق و مناسبات متوقف بر اذن واضع است یا خیر؟

کلام واقع شده است در مناسبت، که آیا آن را باید واضع تشخیص دهد که کجا مناسبت هست، کجا نیست؟

یا تشخیص و به کارگیری مناسبت تابع وضع واضع نیست، بلکه تابع استحسان طبع است؟

نظر مشهور این است که علائق و مناسبت ها به وضع واضع است، در کتب ادبیات این علائق را تا (25) عدد بیان کرده اند، مثل علاقه سبب و مسبب، کل و جزء، و ...

مرحوم آخوند می فرمایند ما به این علائق وابسته نیستیم و صحت استعمال مجازی را تابع این مناسبات نمی دانیم، بلکه صحت استعمال مجازی تابع استحسان طبع است نه وع واضع، اگر طبه انسان یک جایی استعمال مجازی را مستحسن دانست آن استعمال مجازی صحیح است و لو واضع اجازه نداده باشد، و اگر در جایی استعمال مجازی مطابق استحسان طبع نبود، آن استعمال صحیح نیست، ولو واضع آن را صحیح بداند.[1]

تعریف دوم برای مجاز

تعریف دومی برای مجاز شده است و صاحب این نظر استاد امام خمینی صاحب وقایة الأذهان، مرحوم محقق محمد رضا اصفهانی است [2] . ایشان فرموده است که مجاز استعمال لفظ در غیر موضوع له نیست بلکه در استعمال مجازی هم لفظ در موضوع له خودش استعمال می شود به همراه یک ادعاء، ادعاء اینکه آن مورد و مصداقی که از افراد موضوع له نیست یکی از افراد موضوع له به حساب آورده شود، مثلا وقتی می گوییم «زید أسد»، طبق نظر مشهور مراد از اسد رجل شجاعت است، ولی طبق نظر ایشان مراد از اسد همان حیوان مفترس است، و ادعاء شده که زید یکی از افراد و مصادیق اسد و حیوان مفترس است.

بنابراین ایشان استعمال مجازی را استعمال لفظ در غیر موضوع له نمی داند، بلکه می فرماید استعمال مجازی یعنی استعمال لفظ در موضوع له به همراه ادعاء یک فرد جدید برای موضوع له در حالی که این فرد، از افراد موضوع له نیست.

عمده دلیل صاحب وقایه بر قول خود

عمده دلیل ایشان این است که «المجاز أبلغ من الحقیقة»، ایشان می گوید اگر مجاز در غیر موضوع له خودش استعمال شود دیگر بلاغتی باقی نمی ماند، مثلا «زید أسد» فرقی با «رجل شجاع» پیدا نمی کند و خیلی بلاغتی از آن فهمیده نمی شود، اما اگر بگویید «زید أسد» و اسد را در معنای حقیقی خود به کار ببرید، و بگویید زید یکی از افراد اسد است یعنی بگویید زید هم شیر است، زید هم حیوان مفترس است، این خیلی بلاغتش از آنچه مشهور گفته اند بیشتر است، واقعا بلیغ تر است.

زید واقعا و حقیقتا از افراد اسد نمی باشد، بلکه ادعاء شده است که زید از افراد آن است، لذا مجاز را ایشان این طور تعریف کردند که ادعاء شود فردی که واقعا از مصادیق موضوع له، از مصادیق آن است، آن وقت فرق مجاز و حقیقت در ادعاء است، یعنی استعمال مجازی به همراه ادعاء است، اما استعمال حقیقی هیچ گونه ادعائی در آن وجود ندارد. بخلاف مشهور که فرق این دو را چیز دیگری دانستند.

بعد می فرمایند قرینه ای بر صحت حرف ما وجود دارد و آن «کنایه» است. کنایه نوعی از استعمال است که نه کاملا حقیقت است و نه کاملا مجاز. کنایه همان «ذکر الملزوم و إرادة اللازم» است، شما ملزوم را ذکر می کنید ولی لازم را اراده می کنید، مثلا می گویید «غلاف شمشیر فلانی خیلی بلند است»، که معنایش این است که فلانی قد بلندی دارد که می توانند چنین شمشیری را حمل کند. یا مثلا می گویید «زید کثیر الرماد» که لازمه اش این است که زید انسان بخشنده ای است و مهمانان فراوانی دارد و دیگران را اطعام می کند.

در موارد کنایات ما ملزوم را می گوییم و لازم را اراده می کنیم، مثلا می گوییم «فلانی شب ها چراغ خانه اش روشن است»، معنایش این است که فلانی یا اهل تهجد است و یا اهل درس و تحقیق.ّ در این موارد و در سایر موارد در کنایات هم ملزوم مورد ذکر واقع شده است و هم لازم، از هر دو استفاده نموده ایم، وقتی ملزوم می آید، لازم آن هم به دنبالش می آید.

ایشان می گوید در مجاز هم همین گونه است یعنی در مجاز هم معنای موضوع له مورد استفاده قرار می گیرد و ذکر می شود و در جمله وجود دارد، مثلا در «زید أسد» معنای موضوع له می آید و در کلام مورد توجه است، ولی ما یک فرد جدیدی برایش ادعاء می کنیم، ادعاء می کنیم که یکی از افراد حیوان مفترسی به اسم شیر، این زید است. پس مجاز شبیه کنایه است، به این بیان که همانطوری که در کنایه ملزوم می آید و به دنبال آن لازم اراده می شود، در مجاز هم موضوع له می آید و یک فردی برای آن درست می شود، و فرد و مصداق جدیدی را برای آن ادعاء می کنیم. این نظر ایشان را مرحوم محقق بروجردی و امام خمینی پذیرفته اند.

سوال و جواب

این مطالب را که بدون قرینه نمی شود فهمید، در کنایات ما قرینه داریم که لازم اراده شده است، اما در اینجا یعنی در مجاز چطور بفهمیم فرد جدید اراده شده است؟

بله درست است ما هم در کنایات و هم در مجازات، معانی همه را با قرینه می فهمیم و الا اگر قرینه ای در کار نباشد نمی توانیم مراد جمله را بفهمیم، این امر مفروض و مسلمی است. ما با توجه به قرائن لفظیه و حالیه می توانیم بفهمیم مراد متکلم چیست.

بیان یک سوال درباره این نظریه

ما در اینجا یک سوال را درباره این نظریه بیان می کنیم، و آن این که فرق این نظر با نظر جناب سکاکی چیست؟ چون سکاکی هم می گویید مجاز لفظی و لغوی نیست بلکه مجاز عقلی است، فرق این دو نظریه چیست؟

برخی مثل محقق خوئی گفته اینها فرقی ندارند ولی برخی مثل جناب استاد سبحانی می فرماید این دو نظر باهم فرق دارند فرق شان این است که سکاکی می گوید مجاز استعمال لفظ در غیر موضوع له است به همراه ادعاء ولی مرحوم اصفهانی صاحب وقایة الأذهان می گوید استعمال مجازی استعمال لفظ در موضوع له است به همراه ادعاء.

کأنه سکاکی می گوید لفظ وضع شده است برای مصادیق حقیقی، اگر شما آن را در غیر مصداق حقیقی و لو با ادعاء استعمال کنید، این می شود استعمال لفظ در غیر موضوع له،و می شود استعمال مجازی.

اما مرحوم اصفهانی می گوید مجاز استعمال لفظ در موضوع له است به همراه ادعاء فردیت در کنار آن، طبق بیان ایشان مجاز هم به حقیقت بر می گردد، چون از باب استعمال لفظ در موضوع له است، ایشان می گوید من از این که بگویم مجاز استعمال لفظ در موضوع له است تحاشی ندارم. پس اگر بگویید شما منکر مجاز هستید می گویم من باکی از این ندارم، ولی طبق نظر سکاکی چنین نیست.

شما خودتان به کلام این دو نفر رجوع کنید و ملاحظه کنید ببینید فرقی باهم دارند یا نه.

مرحوم اصفهانی قرینه ای دیگری بر صحت نظریه خود بیان می کند و می گوید گاهی شما میفرمایید «زید رجل شجاع بل أسد»، این اضراب نشان می دهد که مراد از «اسد» رجل شجاع نیست.

از نظر ما این نظر قابل تایید است، فقط در برخی موارد بر اساس ظواهر کلام شاید نتوان به آن قائل شد.

بیان اشکالی بر این نظریه

اشکال کرده اند این نظریه در صورتی درست است که لفظی که فرد جدیدی برای آن قرار داده اید اسم جنس باشد، مثل اسد، اما همه مجازهای ما اسم جنس نیست بلکه اسم علم اند، و لذا نمی توان برای آنها فرد یا افراد جدیدی قرار داد، پس این نظریه فقط در اسماء اجناس درست در می آید، ولی در اسم های علم درست نیست، مثلا در اسم حاتم طائی ما نمی توانیم فرد جدیدی برای آن قرار دهیم، زیرا حاتم طائی اسم علم است و یک فرد بیشتر ندارد.

برای این اشکال دو جواب ذکر کرده اند:

1. یکی ادعاء عینیت است، یعنی ما در چنین موارد ادعاء فردیت نداریم برای موضوع له، بلکه ادعاء عینیت می کنیم، مثلا می گوییم امام خامنه ای امام خمینی است.

2. یکی تجرید است، یعنی می گوییم ما به شخص حاتم کاری نداریم مراد از حاتم همان شخص سخی و بسیار بخشنده است، و هر وقت کسی را می گویند حاتم طائی یعنی آن شخص انسان سخی و بخشنده ای است. وقتی حاتم به معنای سخی شد آن وقت فرد پیدا می کند و می تواند چندین فرد داشته باشد.

جناب استاد سبحانی بعد از بیان نظریه مرحوم اصفهانی آن را می پذیرند و مثل خود مرحوم اصفهانی آن را در تمام مجازات گسترش می دهند، و حتی در مجاز در اسناد هم ایشان این نظریه را جاری می دانند و به آن قائل می شوند، مثل «و اسئل القریه».

یعنی منظور من آنقدر روشن است که در و دیوار هم به آن شهادت می دهند، در این صورت است که مجاز در این موارد دارای بلاغت بسیار بالایی می شود و الا بنا بر رای مشهور آنچنان بلاغتی پیدا نخواهد کرد. در شعر فرزدق هم می توان این مساله را پیاده کرد:

هذا الّذي تعرف البطحاء وطأته والبيت يعرفه والحلّ والحرم

می توانیم این طور معنا کنیم که اهل بطحاء او را می شناسند، و می توانیم بگوییم که «بطحاء» در معنای خودش استعمال شده است، به همراه این ادعاء که معروف بودن امام سجاد آنقدر واضح است که همه بطحاء و اهل آن او را می شناسند.[3]

استثنائی از نظریه فوق

البته شاید در مجاز در اسناد نتوان در همه ی موارد آن این نظریه را پیاده کرد، مثلا در « و اسئل القریة» ظاهرا مراد همان اهل قریه باشد نه غیر آن، لذا ما در همه جا حرف ایشان را قبول نداریم. بله در بیشتر جاها حرف درستی است و مجاز با این مسلک بلاغت بسیاری پیدا می کند. والحمدالله رب العالمین.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo