< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد مرتضی ترابی

1403/02/10

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: الأمارات/حجية ظواهر الألفاظ /وجه حجیت قول لغوی

 

بحث در حجیت ظواهر بود که به پایان رسید و عرض شد که ظواهر حجت هستند در خطابات شرعیه و غیر خطابات شرعیه. ظواهر حجت هستند و آن تفصیلاتی که داده شده بود آن تفصیلات را هم نپذیرفتیم.

تفصیل داده شده بود که ظن به وفاق بشود یا نشود؟ اگر ظن به وفاق بشود حجت است اگر ظن به وفاق نشود ظاهر حجت نیست.

یا اینکه برخی گفته بودند ظن به خلاف نباید باشد، اگر ظن به خلاف باشد ظاهر حجت نیست، این تفصیلات را نپذیرفتیم و گفتیم ظاهر حجت است چه ظن به خلاف ظاهر بشود و چه نشود آنجاها در همه ی موارد ظاهر حجت است مگر جاهایی که انسان به دنبال کشف حقیقت است و نمیخواهد کار را حقوقی انجام بدهد و میخواهد کشف حقیقت بکند. مثل مواردی که به طبیب رجوع میکنند یا موارد از این قبیل آنجاها باید ظن به خلاف نداشته باشد. پس بنابراین آن تفصیل بر بحث ما که حجیت ظواهر است قبول نکردیم. و همچنین تفصیل دوم را که مرحوم میرزای قمی تفصیل دادند بین من قصد افهامه و من لم یقصد افهامه، فرموده بود ظواهر حجت است نسبت به من قصد افهامه، این تفصیل را هم قبول نکردیم و گفتیم ظاهر حجت است مطلقا و سیره ی عقلائیه هم بر این مستقر شده است. و همچنین تفصیل سوم که منصوب به اخباریون که گفتند ظواهر قرآن حجت نیست و نمیشود از ظاهر قرآن حکم شرعی را استنباط کرد. عرض کردیم این فرمایش با همه ی وجوهی که برای آن گفته شد همه ی این وجوه را رد کردیم . گفتیم ظاهر قرآن هم در مقام استنباط حجت است.

چگونگی احراز ظهور

یک بحثی را در ذیل حجیت ظواهر در لابلای این بحث ها مطرح کردیم و آن هم این بود که حالا ظاهر را چگونه به دست بیاوریم. ظاهر حجت است ولی ظاهر را چگونه به دست بیاوریم. آنجا عرض شد که اگر شک در قرینه داشته باشیم آنجا اصاله عدم القرینه جاری است یعنی شک در مانع. اما اگر شک در مقتضی داشته باشیم اصلا وضع الفاظ را ندانیم، آنجا باید چه راهی را طی کنیم تا به ظهور برسیم؟ نسبت به شک در مانع اصل عقلایی هست اصل عدم القرینه هست. اما نسبت به شک در مقتضی عرض کردیم اگر شک در مقتضی شد راهش رجوع به اصول لفظیه است که در اول کفایه مطرح شده است مثل تبادر، مثل عدم صحت سلب. باید از آن راه ها ظهور را به دست آورد. بعد بحث شد آیا رجوع به اهل لغت هم از جمله ی این راه ها هست یا نه؟ که میشود با رجوع به اهل لغت وضع را تشخیص داد و بگوییم موضوع له این است تا مقتضی ثابت بشود. عرض شد که مشهور بین فقها این است که قول لغوی هم حجت است الّا اینکه متأخرین مانند مرحوم شیخ انصاری و مرحوم صاحب کفایه تشکیک کردند در حجیت قول لغوی و ما تقویت کردیم همان قولی که مشهور فرمودند، عرض کردیم قول لغوی هم حجت است بخاطر اینکه لغوی اهل خبره است و در اهل خبره نه تعدد شرط است و نه عدالت شرط است. وقتی اهل لغت یک مطلبی را راجع به معنای لفظ بگویند مشروط به اینکه دیگری معارضه نکند، این حجت است در تبیین معنای آن لفظ در احراز مقتضی.

0.0.1- انسداد صغیر در حجیت قول لغوی

یکی از وجوهی که برای اثبات حجیت قول لغوی شده بود وجه آخری که اگر خاطرتون باشه مسئله ی انسداد صغیر بود. راجع به انسداد صغیر یک مطلبی مانده است و چون مهم است ما آن را استدراک میکنیم.

بعضی آمدند و گفتند قول لغوی حجت است بخاطر انسداد صغیر یعنی استدلال کردند به انسداد صغیر. گفتند لغاتی که رد خطابات شرعی به کار رفته است ما راهی برای تعیین موضوع له نداریم، نه راه علم داریم و نه راه علمی داریم. ما راهی نداریم که بدانیم آن لفظ مثلا لفظ غناء به چه وضع شده است؟ آیا به صوت مطرب وضع شده است؟ یا نه صوت مطرب بودن شرط نیست و همان صوتی که ترجیع داشته باشد همان صوت غناء است اعم از آنکه مطرب باشد یا مطرب نباشد. آیا ترجیع داشتن شرط است یا شرط نیست؟ شک میکنیم اصلا غناء چیست؟ یا موارد صعید، ﴿فتیمّموا صعیدا طیّبا﴾. خاک قطعا صعید است اما آیا سنگ هم صعید است یا نه، شک میکنیم. مواردی از این قبیل. راهی برای تشخیص این معانی الفاظ نداریم. مرحوم شیخ انصاری در بحث طهارت این را دارند که دیگر واضح ترین لفظ ماء است که ماء هم گاهی شبهه ی مفهومیه پیدا میکند. آنجایی که خاک مخلوط بشود به درجه ی خاصی که نمیدانیم آیا به این ماء میگویند یا نمیگویند. پس گفتند در لغات راه علم و علمی بسته است، حدأقل در آنجایی که بین أقل و اکثر امرش دائر است آنجاها راه علم و علمی بسته است. از آن طرف احتیاط هم یا ممکن نیست یا حرجی است پس احتیاط هم قطعا لازم نیست، برائت هم جاری کنیم لازم میآید خروج از دین. پس ناچار باید به ظن عمل کنیم. از راه انسداد صغیر آمدند گفتند همان ظنی که از راه قول لغوی میآید حجت است. درست است اینجا علم و علمی نیست و ظن است ولی از راه انسداد آمدند گفتند به ظن عمل کنید. پس نتیجه گرفتند قول لغوی حجت است بخاطر انسداد صغیر.

0.0.2- اشکال مرحوم آخوند به حجیت قول لغوی از راه انسداد صغیر

مرحوم آخوند از این بیان جواب دادند که انسداد صغیر اثبات نمیکند حجیت ظن را در باب لغت، بخاطر اینکه اگر انسداد کبیر به وجود بیاید نسبت به کل احکام آن موقع بله، همه ی این ظهور مطلقه در شرع حجت خواهد بود از جمله قول لغوی. آنجا دیگر نگاه نمیکنیم در باب لغت علم یا علمی داریم یا نداریم. در باب لغت آیا باب علم منفتح است یا منسد است. اگر انسداد کبیر در کل احکام بوجود بیاید آنجاها حتی اگر باب علم و علمی در لغت مفتوح باشد یک جاهایی حالا علم پیدا نکردیم و ظن پیدا کردیم آن ظن حجت خواهد بود. اما اینکه در باب لغت، باب علم منفتح باشد و حالا یکجایی برخورد کردیم که علم نبود آنجا باز طبق انسداد کبیر ظن حجت خواهد بود. اما اگر باب علم و علمی مفتوح باشد و نسبت به صل شریعت مفتوح باشد، انسداد باب علم در لغت به درد نمیخورد و باید طبق قواعد در لغت عمل کنیم حالا یا برائت جاری بکنیم اطراف شبهه بدویه باشه یا رجوع به احتیاط بکنیم اگر اطراف علم اجمالی باشد. پس بنابراین اینکه شما میفرمایید انسداد صغیر، این انسداد صغیر باعث حجیت قول لغوی نخواهد بود. این جوابی بود که مرحوم آخوند داد. البته این جمله را هم باید اضافه کرد به جواب ایشان: و چون خودتون فرض کردید که انسداد صغیر است یعنی انسداد در کل احکام نیست، در نتیجه انسداد صغیر باعث حجیت ظن در لغت نخواهد بود. ما گفتیم حجیت ظن در احکام شرعیه دائرمدار آن انسداد کبیر است و شما خودتان فرض کردید که آنجا انسدادی نیست و انسداد در اینجاست. و انسداد در اینجا مشکل را حل نمیکند و باعث حجیت قول لغوی نخواهد بود.

0.0.3- تقریب دوم در بیان انسداد صغیر برای اثبات حجیت قول لغوی

فرمودند یک تقریب دیگری ما اینجا داریم که بر آن تقریب دیگر جواب آخوند کافی نیست. یک تقریب دیگری از این انسداد صغیر اجرا میکنیم تا اثبات کنیم حجیت قول لغوی را و اشکال مرحوم آخوند هم وارد نباشد. گفتند ما میگوییم که باب علم و علمی در لغات منسد است از آن طرف برائت جاری نمیکنیم، شما فرمودید که برائت جاری نمیکنیم در انسداد کبیر برای اینکه خروج از دین لازم میآید.هر شبهه ای برایش در دین جلویش پیش بیاید در انسداد کبیر که باب علم و علمی منسد باشد گفتند اگر برائت جاری کنند میشود خروج از دین و دیگر دینی نمی ماند. فرض این است که اینها خبر واحد را هم قبول ندارند و در خیلی جاهایش شک پیش میآید. اگر بخواهیم همه ی آن موارد ما برائت جاری بکنیم خروج از دین لازم میآید. پس رجوع به برائت قطعا باطل است. یا اینکه لازم میآید مخالفت قطعیه با حکم شرعی. از آن طرف احتیاط هم یا ممکن نیست یا اختلال نظام پیش می آورد یا حرجی است پس احتیاط هم ممکن نیست پس مرحله ی بعدی این است که ظن حجت است در احکام. در انسداد کبیر اینطور بود. میفرمایند در انسداد ما یک تغییری میدهیم و میگوییم در باب علم و علمی در لغات منسد است و از آنطرف برائت جاری نیست ولی نه بخاطر اینکه خروج از دین لازم میآید بلکه بخاطر اینکه مخالفت قطعیه لازم میآید. در مواردی که در لغت شک داریم نمی گوییم خروج از دین لازم میآید تا شما بگویید در لغات که خروج از دین لازم نمیآید چون لغات چیز محدودی است. اینجا این مقدمه ی خروج از دین را نمی گوییم و میگوییم مخالفت قطعیه پیش میآید. مخالفت قطعیه با آن معلوم بالاجمال پیش میآید، میدانیم در این موارد لغات یک حکم شرعی بوده. از آن طرف هم احتیاط یا ممکن نیست یا مخل نظام است یا حرجی است پس احتیاط هم ممکن نیست پس میرسد عمل به ظن. با این مقدمات تغییری که دادیم در مقدمه ی رجوع به برائت،_ در رجوع به برائت انسداد کبیر گفتیم خروج از دین لازم میآید اگر بناباشد در هر شبهه ای انسان به برائت رجوع بکند و همچنین میگفتیم که مخالفت با معلوم اجمالی پیش میآید_ اینجا دیگر جمله ی خروج از دین را نمی آوریم و میگوییم در مواردی که مربوط به لغت است در مقام استنباط اگر بخواهیم برائت جاری بکنیم خروج از دین را نمیگوییم که آنوقت شما اشکال بکنید که اینجا خروج از دین لازم نمیآید در این موارد محدودی که مربوط به لغت است ولی مخالفت با معلوم بالاجمال پیش میآید. این مقدمه را اگر بگوییم دیگر شما نمیتوانید انکار کنید و از آن طرف احتیاط هم ممکن نیست یا حرام است بخاطر اختلال نظام و نوبت میرسد به ظن انسدادی در باب لغت. اینطوری مقدمات را بچینند. دیگر انسداد باعث اثبات حجیت قول لغوی فقط در لغت بشود.در لغات بشود که در شرع آن لغات به کار گرفته شده است. زیرا اگر قول لغوی را ما رجوع نکنیم علم به مخالفت با آن معلوم بالاجمال پیدا میکنیم . یک سلسله احکام در اینجا است، در باب غنا برائت جاری بکنبم در باب صعید برائت جاری بکنیم در باب رویت برائت جاری بکنیم، هرجا رسیدیم بارئت جاری بکنیم. شک کردیم که این لغت آیا اینجا را هم شامل است یا شامل نیست برائت جاری بکنیم و بگوییم حکم اینجا نیست. رویت با دستگاه دیدیم شک میکنیم که روئیت اینجا را شامل است یا شامل نیست برائت جاری میکنیم و بگو که ندیدم. هرجا که در لغت شک کردی برائت جاری است. برائت جاری کنیم لازم میآید مخالفت باعلم اجمالی در احکامی که در این زمینه خواهدبود. ولذا نمیتوانیم اینکار را بکنیم. پس باید بگوییم ظنی که از راه لغت میآید حجت است. با انسداد نتیجه اش حجیت قول لغوی میشود در لغتی که در خطابات شرعی وجود دراد. آن مستشکل به آن بیان آنطرف میگفت که آقا مقدمات انسداد اینجا تام نیست، یکی از مقدمات انسداد میگویند خروج از دین است، اینجا که خروج از دین لازم نمیآید تا شما بتوانید با این مقدمات حجیت را اثبات بکنید. خروج از دین لازم نمیآید تا شما با انسداد حجیت قول لغوی را اثبات کنید. و خروج از دین که لازم نیاید انسداد مقدماتش تمام نمیشود و حجیت ظن مطلق ثابت نمیشود. در این تقریر جدید دیگر خروج از دین را گذاشتیم کنار و گفتیم مخالفت با معلوم بالاجمال پیش میآید. میدانیم که در این موارد یک احکام شرعی است و اگر بخواهیم در همه ی این موارد برائت جاری بکنید مخالفت با آن حکم شرعی معلوم بالاجمال پیش میآید و آن هم قطعا حرام است چون علم اجمالی مانند علم تفصیلی حجت است، پس نباید شما برائت جاری بکنید. احتیاط هم از آن طرف هم لازم نیست چون حرج لازم میآورد یا اختلال نظام پیش میآورد. پس نوبت میرسد که بگویید ظن انسدادی در لغت حجت است. از این راه پیش آمدند.

شاگرد:....

استاد: این آقا میگوید احتیاط در اینجا یا ممکن نیست یا موجب اختلال نظام است و حرام است یا حرجی است حدأقل و حرج هم که واجب نیست. ﴿ما جعل علیکم فی الدین حرج.﴾

با این بیان آمدند گفتند که قول لغوی در لغات حجت است.

0.0.4- اشکال به تقریب دوم انسداد

جواب این مطلب را فرمودند و گفتند: هم مقدمه یاول و هم دوم هردوتا را ما میتوانیم نپذیریم. اینکه گفتید با برائت علم پیدا میکنیم به مخالفت با حکم شرعی، از کجا علم پیدا میکنید؟؟ لغات کم است. آقای خویی اینطوری جواب میدهند که لغاتی که ما در شک داریم خیلی کم است پس از کجا میگویید که علم اجمالی پیدا میکنیم به اینکه در اینجا یک احکامی است که از بین میرود. و دوم ایکه گفتید که بپذیریم اینجا یک احکامی است و علم اجمالی داریم اینجا احتیاط واجب نیست. چرا احتیاط واجب نباشد؟ اینجا احتیاط نه اختلال نظام پیش میآورد و نه اینکه بگویید ممکن نیست چون موارد کم است.[1] حالا انسان در پنجاه مورد هم احتیاط بکند، در مورد غنا احتیاط بکند، در مورد صعید احتیاط بکند، چی میشود مگر؟ پس آمدند بنابراینکه تقریر را عوض کنند در هر دو مقدمه ای که اینها میخواهند بکنند اشکال کردند. گفتند اولا اینکه علم اجمالی نیست_ شما میفرمایید علم اجمالی است و نمیشود به برائت رجوع کرد_ نه علم اجمالی نیست و اینجا برائت میشود جاری کرد و مخالفت قطعیه پیش نمیآید. برفرض هم که بفرمایید علم اجمالی است میگوییم احتیاط در اینجا چه مشکلی دارد؟؟ مواردش کم است. پس در لغتی اگر ما گیر کردیم. لغتی در خطاب شرعی بود و نمیدانیم آین این لغت اینجا را شامل میشود یا اینجا را شامل نمیشود و شبهه مفهومیه بود، راه چاره طبق فرمایش آقای خویی که انسداد را قبول نکردند و آن ادله ی حجیت را، برائت جاری میکنیم و اگر شما گفتید که این برائت مشکل دارد، یک جایی علم اجمالی داریم یک احکامی در اینها هست مجتهد فتوا به احتیاط میدهد در اینجا. ایشان راه حلش یا برائت است طبق قواعد یا اگر اصرار کردید که حکم شرعی هست و علم اجمالی داریم میگوید در شبهات مفهومیه احتیاط کن.

0.0.5- رد اشکال به تقریب دوم انسداد

عرض ما این است که اینکه ایشان میفرمایند که لب مطلبشان این است که این موارد کم است، عرض میکنیم که نه، این موتارد خیلی زیاد است. تقریبا هر لغتی و هر مفهومی که در شرع موضوع حکم أخذ شده است مخصوصا با پیشرفت علمی که الان پیش آمده است الان شبهه مفهومیه پیدا کرده است. حالا آن آب را خود مرحوم شیخ انصاری مثال میزند. حالا یک آبی است که در لابراتور درست میکنند آیا آن هم آب است یا نیست. قرآن میگوید و ﴿أنزلنا من السّماء ماءا﴾، این آب نازل از سماء نیست. برسیم تا در هر لغتی که در شرع موضوع حکم قرار گرفته، در هر لغت الآن شبهه مفهومیه پیش آمده است مثل مادر مثل مرگ، الان مرگ مغزی پیش آمده آیا مرگ است یا مرگ نییست؟ پس بنابراین در همه ی موارد شبهه مفهومیه پیش آمده است و ابنکه ایشان میگویند اینجا همه اش را برائت جاری بکنیم و هیچ علم اجمالی نداریم که شرع از بین برود، نه اتفاقا علم اجمالی پیدا میکنیم مثلا همین الرؤیه، که رویت با دستگاه پیش آمده آیا رویت است یا رویت نیست؟ حکم رویت را دارد یا ندارد؟ شما نمیتوانید یک مثالی در شرع پیدا بکنید که مفهومی موضوع حکم شرعی قرارگرفته باشد و الآن شبهه مفهومیه برایش بوجود نیامده باشد. در کتاب الخمس که خیلی فراوان دیدید. از غنمیت گرفته آمدیم معدن آمدیم کن ، همه ی اینها دیدیم که شبهه مفهومیه داشت آیا این هم داخل آن است یا نیست، آمدیم مؤونه آمدیم منفعت همه ی اینها شبهه ی مفهومیه پیدا میکرد. پس اینکه میفرمایید این موارد کم است، نه کم نیست. آنوقت کم نباشد برمیگردد آن اشکال یا لازم میآید اگربرائت جاری بکنیم مخالفت قطعیه و از آنطرف هم احتیاط هم اینجا یکی از آن سه تا اشکال را دارد، یا امکان ندارد یا موجب اختلال نظام است یا اینکه حرجی است. بنابراین این وجه با این بیان صحیح است و جوابی که مرحوم آقای خویی فرمودند مشکل را حل نمیکند. حالا بعد از اینکه از بحث ظواهر فارغ شدیم وارد بحث حجیت اجماع منقول میشویم. اجماع منقولی که نقل شده است به خبرواحد، چون علم آور نیست ما در حجج ظنیه بحثش را میکنیم. بحث خواهیم کرد که آیا اجماع منقول حجت است یا حجت نیست. انشاءالله این را وارد میشویم در جلسه بعد.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo