< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد مرتضی ترابی

1402/10/30

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: الأمارات/أحكام مطلق الأمارات /حجیت امارات

 

بحث در امکان وقوعی تعبد به امارات غیر علمیه است. آیا تعبد به امارات غیر علمیه یعنی حجت قرار دادن آنها ممکن هست یا اصلا عقلا ممکن نیست. عرض کردیم مراد از امکان هم امکان وقوعی است نه امکان ذاتی چونکه مسلّم است که امکان ذاتی دارد و نه امکان به معنای احتمال، آن هم مسلّم است که امکان به معنای احتمال را دارد. آن دو امکان محل بحث نیست. محل بحث در امکان وقوعی تعبد به امارات غیر علمیه است. برخی از علمای متقدم ادعا فرمودند که اصلا عقلا ممتنع است شارع اماره ی غیر علمیه را حجت قرار بدهد. چنین چیزی ممکن نیست. در مقابل مشهور قائل هستند که ممکن است. آنوقت بحث در امکان وقوعی است، ابن قبه ای که ایشان ادعا فرموده اصلا امکان ندارد، ایشان مدعی شد است که تعبد به اماره غیر علمیه محذوراتی را مستلزم است. مستلزم برخی امور محال است ولذا ممکن نیست. پس باید آن محذوراتی را که ایشان مطرح کردند مطرح بشود و جواب داده بشود.این اصل محل بحث.

نقطه ای که استاد سبحانی دارند، ایشان میفرمایند این بحث در کتب قدما به این نحو مطرح شده است. یعنی نحوه طرح آن با نحوه طرح آن در کتب متأخرین با هم فرق دارد. در کتب قدماء به این نحو مطرح شده است این بحث که آیا حجیت خبر واحد ممکن است یا نیست؟ ما بحث را اولا توسعه دادیم گفتیم اعتبار امارات غیر علمیه، چه خبرواحد باشد چه غیر خبرواحد باشد. ولی ایشان بحث را فقط بردند روی خبر واحد. آیا معتبر قراردادن خبرواحد ممکن است یا ممکن نیست؟ پس بنابراین این طوری بحث را مطرح کردند. آنوقت ایشان قائل شدند اعتبار خبرواحد ممکن نیست بخاطر اینکه محذوراتی را به دنبال دارد و ایشان محذور را اینطوری ذکر کرده است. گفته است اگر خبرواحد حجت قرار داده بشود از آن لازم می آید تحلیل حرام یا تحریم حلال، پس اولین محذوری که ابن قبه مطرح کرده است این است که اگر خبر واحد حجت قرار داده بشود لازم می آید تحلیل حرام یا تحریم حلال. این یک محذور است که ایشان مطرح کرده است. چون خبرواحد اگر قائم شد که فلان شیء حلال است ممکن است در واقع حرام باشد، پس اگر خبرواحد را حجت قرار دهند لازم میآید تحلیل حرام واقعی یا برعکسش.

دومین محذور ایشان فرموده است اگر ممکن باشد اعتبار خبر واحد در فروعات، لازم می آید در اصول دین هم معتبر باشد. و این لازمه اش این است که اگر یک کسی آمد گفت من پیامبرم باید قبول کنید. خبرواحد است دیگر. و گفته اند این باطل است پس بنابراین لازم که باطل است پس ملزومش هم باطل است. ملزوم این است که خبرواحد حجت باشد. چون حجیتش در فروع لازمه اش این است که در اصول هم حجت باشد و در اصول اگر حجت باشد لازم می آید اگر کسی ادعا کرد من پیامبرم باید از او قبول کنیم. خبر واحد است و میگوید من پیامبرم و بر من وحی نازل شده است. ابن قبه این دوتا محذور را نقد کردند.

محذور اولی که ایشان مطرح کرده است این را متأخرین هم مطرح کردند ولی به بیانی دیگر که عرض خواهیم کرد. اما محذور دومی که ایشان فرمودند که اگر خبر واحد در فروع حجت باشد لازم می آید که در اصول هم حجت باشد میگوییم نه چنین لازمه ای نیست. ممکن است در فروع چیزی حجت باشد ولی در اصول حجت نباشد. حکم فروع غیر از اصول است. اینجا قیاس اولویت یا مفهوم اولویت اینجا مطرح نمیشود که بگوییم حالا که در فروع حجت است در اصول هم حجت است. عکسش را ممکن بود کسی ادعا کند در اصول معتبر است باید در فروع هم به طریق اولی معتبر باشد. ولی حالا که در فروع معتبر است باید در اصول هم معتبر باشد نه. پس این دومین دلیلی که ابن قبه آورده جوابش واضح است. عمده آن محذور اول است که اگر خبر واحد حجت باشد لازمه اش تحلیل حرام یا تحریم حلال است.

این را مرحوم آخوند و دیگر بزرگان به عنوان سه محذور مطرح کردند.[1] ایشان یک جمله مطرح کردند ولی این را متأخرین همین تحریم حلال و تحلیل حرام را به عنوان سه محذور مطرح کردند. سه محذوری که باید جواب داده بشود. آنوقت بحث را هم از خبر واحد خارج کردند، بحث را اعم قرار دادند. گفتند اعتبار امارات غیر علمیه این سه محذور را میتواند در پی داشته باشد. که ما باید این سه محذور را جواب بدهیم. پس بحث واقع میشود در اینکه آیا اعتبار امارات غیر علمیه ممکن است یعنی مستلزم محالی نیست که مدعای مشهور همین است، یا اینکه نه، مستلزم محال است ولذا امکان وقوعی ندارد. هر شیئی که مستلزم محال باشد آن امکان وقوعی ندارد.

آن سه محذور:

محذور اول: گفتند که لازمه ی اعتبار امارات غیر علمیه یا وقوع باطل است یا وقوع محال است. حالا وقوع باطل یعنی چیزی که علماء اتفاق دارند آن باطل است. گفتند اگر بناباشد در مورد احکام اماره غیر علمیه حجت بشود اگر واقع را عوض بکند، اماره که قائم شد حکم واقعی را عوض بکند همان تصویب معتزلی. حکم واقع اگر عوض بشود این باطل است زیرا این معنایش تصویب است حال آنکه علماء اتفاق دارند إنّ لله احکاما یشترک فیه العالم و الجاهل. پس بنابراین اگر با قیام این اماره بر حکم واقع عوض بشود لازمه اش کسر و انکسار لازم می آید و لازمه اش باطل است و باطل در اینجا تصویب است که متفق علی بطلانه. اگر کسر و انکسار لازم نیاید بگوییم حکم واقعی سر جای خودش باشد این حکم هم سر جای خودش باشد اگر این را بفرمایید لازم می آید محال. چهار محال لازم می آید. هنوز محذور اول را داریم ذکر میکنیم که گفتیم اگر شما قائل به اعتبار اماره غیر علمیه در احکام بشوید لازمه اش یا باطل است یا محال است. باطل آنجایی که کسر و انکسار لازم بیاید یعنی حکم واقعی را عوض کند لازمه اش تصویب است و این باطل است. اگر بفرمایند نه، حکم واقعی دست نمیخورد و حکم واقعی سر جای خودش است ولی این اماره هم شارع حجت قرار داده. این هم لازمه اش یکی از این چهارتا محال است:

اجتماع المثلین

اجتماع الضدین

اجتماع الاراده و الکراهه

اجتماع المصلحه و المفسده.

اجتماع المثلین در جایی پیش می آید که مؤدای اماره با حکم واقعی از یک نوع باشند مثلا واقعا نماز جمعه واجب است اماره هم بیاید بگوید نماز جمعه واجب است. واقعا خمر حرام است اماره هم بیاید بگوید خمر حرام است. واقعا عصیر عنبی اذا غلی و لم یذهب ثلثاه نجس میشود یا حرمت شرب دارد اماره هم همان را بیاید بگوید اینجا لازم می آید اجتماع المثلین یعنی هم این در واقع حکمی دارد و یک حکمی هم شارع مثل آن جعل میکند. مؤدای اماره را اعتبار میکند یعنی مؤدای اماره را قبول دارد. پس مؤدای اماره را که قبول دارد دوتا حکم در یک مورد جمع شد. این میشود اجتماع المثلین و حال آنکه اجتماع المثلین محال است.

اگر نه، مؤدای اماره از نظر نوع حکم مخالف با حکم واقعی باشد مثلا در واقع نماز جمعه حرام است در زمان غیبت، اماره قائم شد بر وجوبش، لازمه ی اعتبار اماره ی غیر علمیه این است که اجتماع الضدین. یعنی اینکه وجوب با حرمت جمع بشود. فرض بفرمایید عصیر عنبی اذا غلی حکم واقعی اش اباحه است، اماره قائم شد بر حرمت شرب آن لازم می آید اجتماع الضدین چون احکام خمسه نسبت شان تضاد است. چه اباحه با حرمت چه اباحه با وجوب چه اباحه با کراهت همه ی اینها نسبت شان با همدیگر تضاد است. البته اباحه بالمعنی الاخص. پس بنابراین اینها لازم می آید اجتماع الضدین.

محذور سوم این است که لازم می آید اراده و کراهت. اگر واجب است معنایش این است که مولا این فعل را واقعا اراده کرده است. نماز جمعه اگر واقعا واجب است یعنی اراده ی مولا تعلق پیدا کرده که این کار انجام بگیرد. میگوید این کار را انجام بده. از آن طرف اماره قائم شد که این حرام است. باید مولا هم شما را به آن طرف سوق بدهد و هم جلوی شما را بگیرد. این اجتماع الضدین است اجتماع الاراده والکراهه لازم می آید. و حال انکه ممکن نیست در آن واحد یک نفر هم اراده داشته باشد نسبت به یک چیزی هم کراهت داشته باشد. این هم محذور سوم.

محذور چهارم لازم می آید اجتماع المصلحه والمفسده. اگر حکم واقعی اش وجوب است یعنی اینکه در آن فعل یک مصلحتی است الان اماره قائم شد بر حرمت یعنی اینکه در آن حکم یک مفسده ای است، لازم می آید در یک فعل در آن واحد هم مصلحت باشد هم مفسده.

پس محذور اول این شد که اگر شما قائل به اعتبار اماره غیر علمیه بشوید یا لازم می آید امر باطل یعنی تصویب و آن در صورتی است که واقع عوض بشود یا لازم میآید اگر عوض نشود یکی از این چهار تا محذور: اجتماع الضدین، اجتماع المثلین، اجتماع الاراده و الکراهه، اجتماع المصلحه و المفسده.

پس بنابراین نمیشود اماره غیر علمیه حجت بشود. حجت بشود این محذورات را در پی خواهد داشت. این محذور اول.

محذور دومی که مرحوم آخوند مطرح میکند:

شاگرد:...

استاد: بله ابن قبه میگوید هر جا حکم ظاهری بیاید همین محذورات است. ابن قبه میگوید اگر شما اماره غیر علمیه را بپذیرید این محذورات پیش می آید. در زمان ابن قبه که اصول عملیه به این معنی مطرح نبوده است در زمان شیخ انصاری به بعد این اصول عملیه مطرح شدند. ولی هر کجا حکم ظاهری شد و حکم واقعی هم باشد میگوید یا باید بگویید واقع عوض بشود آن موقع تصویب پیش می آید یا بگویید حکم واقعی سرجای خودش است که این چهارتا محذور پیش می آید. ایشان این مسئله را در خصوص خبر واحد مطرح کردند. متأخرین توسعه دادند به امارات غیر عملیه. شما توسعه بدهید به اصول عملیه.

شاگرد: این محذورات مثل اجتماع مثلین و... پیش چه کسی و برای چه کسی اتفاق می آفتد

استاد: در واقع این محذورات پیش می آید. هم حرمت در یک موضوع و هم وجوب جمع شد. و دو حکم متضاد الان در اینجا حضور دارند

شاگرد: شارع با حجت قرار دادن اماره غیر معتبره تأیید حکم واقعی کرده است در جایی که حکم واقعی وجوب است و اماره هم وجوب را میرساند، جعل حکم مماثل که نکرده است.

استاد: شارع خبر واحد را گفت که من معتبر کردم و زید آمد از امام برای ما نقل کرد که شارع متعال فقاع را حرا قرار داده است و فقاع هم واقعا حرام بود، از آن طرف هم گفتند این خبر ثقه معتبر است. شیخ انصاری میفرماید اعتبار خبر ثقه معنایش جز این نیست که مودایش را شارع جعل میکند. مؤدایش که حرام است را جعل کرده و یک جعلی هم قبلا داشت اجتماع مثلین پیش می آید. ایشان میفرماید معنای اعتبار خبر واحد جز این نیست که شارع مؤدایش را جعل بکند.

شاگرد: تأیید کردن خبر واحد آیا میشود جعل؟؟

استاد: تأیید نیست، اینجا شارع آمده گفته است خبر واحد را حجت قرار دادم. انشاء هست در اینجا. نمیگوید ما هم اینجا را قبول داشتیم.خبر واحد را من برای شما معتبر قرار دادم. این کلمه ی« خبر واحد را حجت قرار دادم» را ما باید تفسیر کنیم. مستشکل اینطوری تفسیر میکند که معتبر قرار دادم یعنی مؤدای این خبر را هر چی هست من جعل کردم آن را برای شما. یعنی یک انشائی صورت میگیرد و یک انشائی هم قبلا بود میشود اجتماع دو تا انشاء. راجع به یک موضوع اگر هم نوع باشند میشود اجتماع المثلین. معنا ندارد که شما دو بار برای یک چیز همان قانون را جعل بکند. عقلا ممکن نیست. برای یک چیز دو قانون مثل هم را جعل کنید ممکن نیست، میگویند اعتبار دومی تأکید اولی است. و حال آنکه در مورد خبر واحد جعلی هست در اینجا، بر واحد را معتبر قرار داد. و وقتی معتبر قرار داد دوتا جعل است، دوتا جعل که شد اجتماع المثلین یا اجتماع الضدین پیش می آید.

شاگرد:

استاد: این خبر داد باید این یک محلی از اعراب داشته باشد این خبردادن. این که آمد خبر داد هیچ اعتباری ندارد؟ شما که این را نمیگویید. هر چی خبر داد ما باید بپذیریم. حالا خبر از وجوب داده خبر از حرمت داده باید بپذیریم. وقتی بپذیریم معنایش این است که شارع دارد یک جعلی را اینجا قرار میدهد. میگوید بپذیر حرمت را وجوب را. پس بنابراین وجوب را جعل کردم برای شما و یک وجوبی هم قبلا بود این میشود اجتماع مثلین. این میشود محذور اول.

محذور دوم: گفتند که لازمه اینکه اماره ی غیر علمیه را حجت قرار بدهند این است که طلب الضدین پیش می آید. این غیر از اجتماع الضدین است. محذور اول اجتماع الضدین است اینجا محذور طلب الضدین است. در محذور اول که چهارتا محال ذکر کردیم. اجتماع المثلین اجتماع الضدین دوتا حکم جمع بشود. اجتماع الاراده و الکراهه یا اجتماع لمصلحه و المفسده. در آنجا خود اراده و کراهت مولا را گفتیم نمیشود در نفس مولا هم اراده باشد هم کراهت. ولی در محذور دوم به واقع کار نداریم به طلب مولا کار داریم. مولا هم طلب این طرف را بکند هم طلب آنطرف را بکند میگوییم این معنا ندارد. پس یک وقت یک بحث واقعی انجام میدهیم آن چهارتا محذور پیش می آید حالا طلبی در کار باشد یا نباشد. ما به طلبش کاری نداریم. میگوییم در واقع لازم می آید وجوب با حرمت جمع بشود یا وجوب با وجوب دیگری جمع بشود یا اراده با کراهت در نفس مولا جمع بشود یا مصلحت با مفسده جمع بشود. این محذور اول بود.

محذور دوم این است که مولا طلب ضدین گفته باشد یعنی ما را به سوی دو ضد سوق بدهد، این هم محال است. پس بنابراین این هم محذور دوم.

محذور سوم: گفتند اگر اماره غیر علمیه حجت بشود لازم می آید تفویت مصلحت یا القاء فی المفسده. و این بر حکیم ممکن نیست. اینجا صحبت از حکیم می آید. که اگر شارع اماره غیر علمیه را حجت قرار بدهد لازمه اش تفویت مصلحت است. مصلحت ملزمه ای در این کار بود برای آن مصلحت ملزمه شارع امر به نماز جمعه کرده بود. الان اماره قائم شده که نماز جمعه واجب نیست. اگر شارع این خبر واحد را حجت قرار بدهد لازم می آید تفویت آن مصلحت ملزمه. در واقع نماز جماعت واجب بود. خر واحد آمد نماز جماعت واجب نیست. اگر شارع بیاید خبر واحد را حجت کند لازه اش تفویت آن مصلحت ملزمه است و این قبیح است بر حکیم. این هم محذور سوم.

فرمودند لازمه ی اعتبار امارات غیر علمیه این سه تا محذور است.

محذور اول: یا مستلزم باطل است یا مستلزم محال است.

محذور دوم مستلزم طلب ضدین است.

محذور سوم مستلزم تفویت مصلحت یا القاء فی المفسده است.

اگر در واقع یک شیئی حرام است خبر واحد قاوم شد که نه، حرام نیست و مباح است. اگر شارع خبر واحد را حجت قرار بدهد عبد را خودش در مفسده انداخنه است و این قبیح است بر مولای حکیم. پس چاره این است که شارع اصلا امارات غیر علمیه را حجت قرار ندهد. این امارانت غیر علمیه گاهی مطابق نیستند و این مشکلات پیش می آید.

امارات علمیه را که حجت قرار دادند مردم باید برای رسیدن به احکام احتیاط بکنند پس کلا خبرواحد، اجماع، شهرت و امثال اینها حجیتش محال است بخاطر این سه تا محذور. باید دنبال علم بروند. علم هم ممکن است گاهی از راه احتیاط باشد. البته گاهی از راه نصوص است. از نصوص هر حکمی به دست آوردند آن روشن. اما آن جاهایی هم که علم اجمالی دارند باید احتیاط بکنند. پس بنابراین این مدعی ادعایش این است که اصلا امارات غیر علمیه در باب احکام حجت نیست. اثری شما وقتی دارید اجتهاد میکنید نباید به اماره غیر علمیه استناذ بکنید. فقط باید به امارات علمیه استناد بکنید. به خبر متواتر به نص قران، به تسالم کل مسلین یا کل شیعه. به اینها که مسلّمات هستند. با این ادله باید احکام را استنباط کنید. اما بگویید حالا این خبر ثقه است یا آن اجماع است یا شهرت است یا ظاهر آیه است اینها هیچ کدام قابل استناد نیست طبق این نظری که الان مدعی شده است. فقط امارات علمیه حجت است، امارات غیر علمیه حجت نیتواند باشد چون محذور پیش می آید و عقلا ممکن نیست.

اما در مقابل مشهور قائل هستند که امارات غیرعلمیه اعتبارش ممکن است و این محذورات را جواب دادند. این محذوراتی که الان ذکر کردیم اینها را جواب دادند.

چندین راه برای جواب این ذکر شده. اولین راهی که برای این مطرح میکنیم نظر مرحوم آخوند خراسانی است.

آخوند خراسانی رضوان الله علیه سه تا جواب میدهند برای حل این سه تا محذور.

جواب اول: میفرمایند آن چیزی که در امارات غیر علمیه شارع جعل میکند حکم شرعی نیست تا اینکه شما اشکال اجتماع الضدین یا اجتماع المثلین کنید. حکم شرعی نیست بلکه فقط حجیت را جعل میکند. حجیت یعنی منجزیت و معذریت. میگوید من خبر واحد را حجت قرار دادم یعنی اگر رساند واقع را برای شما منجز میکند. همان واقع را برای شما منجز میکند، چیز جدیدی برای شما نمی آورد. اجتماع المثلین پیش نمی آید. اگر نرساند عذر میشود برای شما. شما اگر طبق این عمل کردید عذر میشود برای شما. با این اشکال شما دوتا محذور اولی را جواب میدهند. حالا محذور سومی بماند. تفویت مصلحت آن اشکال هنوز سرجایش هست. ولی دوتا محذور اولی را با این جواب اول شان رد میکند.[2]

جواب اول این شد که: آنچیزی که شارع در باب امارات غیر علمیه قرار میدهد جعل حکم شرعی نیست تا شما بفرمایید اجتماع المثلین لازم می آید اجتماع الضدین پیش می آید، اجتماع الاراده و الکراهه پیش می آید، اجتماع المصلحه و المفسده پیش می آید. نه، اصلا هیچ از این مطالب نیست، جعل حکم شرعی نیست. شارع چیکار میکند؟ شارع برای اماره غیر علمیه جعل حجیت میکند یعنی منجزیت و معذریت. منجزیت یعنی اگر اصابت کرد همان واقع را برای شما منجز کند. منجز کند یعنی اگر اطاعت کردی ثوابش را منجز کند و اگر اطاعت نکردی عقابش را برای شما منجز کند. همان واقع را، چیز جدیدی نمی آورد. بله اگر مخالف درآمد و شما هم اطاعت کردی عذر بشود برای شما. کجا حکم جدیدی آورد تا آنجا اجتماع المثلین پیش بیاید، اجتماع الضدین، اجتماع الاراده و الکراهه، اجتماع المصلحه و المفسده. اصلا اینجا پیز جدید جعل نکردند شما دنبال مصلحت و مفسده اش بگردید. پس بنابراین این محذور اول و محذور دوم با این جواب اول شان رفع میشود.

جواب دوم و سوم ایشان انشاءالله نیاز به توضیخ دارد و وقت گذشت، به همین مقدار اکتفاء میکنیم. مطالعه بفرمایید اینجا جای دقت است.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo