< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد مرتضی ترابی

1402/03/16

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: الأمارات/ مباحث قطع/ مبحث تجری

ضبط ادامه مبحث تجری از مدینه منوره در ایام حج

الحمدلله خداوند لطف فرمود بحث اصول را تا اینجا رساندیم، یکی دو مطلب مانده که باید عرض کنیم تا بحث ناقص نماند. و خدا را حمد و ثناء می گوییم توفیق داد در کنار مرقد مطهر پیامبر اکرم و همچنین ائمه هدی که در بقیع مدفون هستند صلوات الله علیهم اجمعین و قبر ناپیدای حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها این بحث را به صورت ضبط تقدیم دوستان عزیز بکنم و این نقطه را یادآور می شوم که بر خودم وظیفه می دانم از سوی دوستان نائب الزیاره باشم، و آنها را در کنار این مراقد مطهر یاد کنم، خداوند ان شاء الله تعالی به همه دوستانی که در این مباحث خدمت شان بودیم و همه شیعیان اهل بیت علیهم السلام این سفر را قسمت کند زیارت مقبول وحج مقبول برای شان قسمت بشود ان شاء الله تعالی.

بحث در تجری بود عرض کردیم سه بحث در این جا وجود دارد:[1]

بحث اول این بود که در تجری مرحوم نائینی ابتدا بحث را در این قرار می دهد که آیا خطاباتی که در شرع وجود دارد شامل متجری هم می شود چنانکه شامل عاصی می شود، چنانکه لا تشرب الخمر شامل خمر می شود شامل مقطوع الخمریه هم می شود یا نه. این یک بحثی بود که گذست و عرض شد که خطابات شامل نمی شوند.

بحث دومی که مطرح شد این بود که آیا عروض عنوان تجری باعث تغییر در حکم فعل متجری به می شود یا نه، در اینجا البته اختلاف بود. مرحوم خوئی و آقا ضیا عراقی می فرمودند عروض عنوان تجری باعث قبح و تغییر حکم فعل متجری به می شود، در مقابل مرحوم آخوند خراسانی و شیخ قائل بودند فعل متجری به قبیح نمی شود این بحث هم گذشت. ما عرض کردیم به نظر ما آن دیدگاهی که قائل است فعل متجری به در اثر عروض عنوان تجری قبیح می شود و استحقاق عقاب پیدا می کند به ثواب نزدیک تر است.

بحث سومی که مطرح می باشد این است که با صرف نظر از فعل، خود تجری را مورد بحث قرار می دهید که آیا خود تجری موجب استحقاق عقوبت هست یا نه، روشن است کسانی که در آن بحث دوم قائل شدند تجری موجب قبح فعل متجری به می شود، در اینجا لا محاله در این بحث قائل می شوند تجری فی حد نفسه قبیح است و باعث استحقاق عقاب می شود لذا با عروضش فعل متجری به را هم قبیح می کند یعنی در اینجا دیگر بحثش نخواهد بود برای این افرادی که این مبنا را دارند وقائل اند مانند مرحوم خوئی و دیگران.

اما کسانی که در آن بحث به این قول قائل نشدند باید ببینیم در این بحث چه نظری دارند.

در این بحث که عرض کردیم که آیا خود تجری فی حد نفسه با صرف نظر از فعل، قبیح است یا نه، در اینجه سه نظر مطرح است:

نظر اول را به شیخ انصاری نسبت داده اند که تجری چنانکه قبح فعلی ندارد قبح فاعلی هم ندارد، تنها چیزی که در مورد تجری است این است که کاشف از سوء سریره آن شخص متجری است، لذا تجری نه قبح فاعلی دارد نه قبح فعلی، این دیدگاه را مرحوم شهید صدر به مرحوم شیخ انصاری می دهند.

نظر دوم را آخوند فرموده[2] که منکر قبح فعلی تجری هستند یعنی قائلند عروض عنوان تجری باعث قبح فعل متجری به نمی شود فعل بر همان حالتی است که قبل از عروض عنوان تجری بود اگر مباح است الان هم همینطور است و هکذا، پس در فعل تغییری حاصل نمی شود ولی قائلند خود تجری به عنوان عزم و قصد بر گناه قبیح است. (تکرار توضیحات درباره نظر اول و دوم).

مرحوم آخوند می فرمایند که در مورد تجری ما باید ببینیم غیر از آن فعل ما چی داریم، ما یک عزم و قصد داریم که غیر از آن خبث سریره است، آن عزم و قصد قبیح است و موجب استحقاق عقاب است.

نظر سوم را نائینی فرموده[3] که عروض عنوان تجری باعث قبح فعل نمی شود ولی اسناد این فعل به فاعل، نسبت فعل به فاعل، اضافه این فعل به فاعل، این قبح دارد و لذا ایشان قائل اند به قبح فاعلی تجری نه قبح فعلی و نظرشان با آخوند فرق دارد، آخوند می فرمودند عزم و قصد موجب عقاب است نائینی قبح را نه روی عزم می برند و نه روی قصد و نه روی فعل، بلکه می فرمایند اضافه چنین فعلی به فاعلش قبیح است. این سه نظر و مسلک در اینجا وجود دارد.

برمیگردیم این مسالک و انظار را بررسی می کنیم:

نظر اول به شیخ انصاری نسبت داده شده است که درموارد تجری نه قبح فعلی وجود دارد و نه قبح فاعلی، تنها تجری از سوء سریره و خبث باطن پرده برمی داد و بر آن دلالت دارد، نظیر کلماتی که برای معانی قبیحه نامگذاری شده اند، در اینجا الفاظ و کلمات قبحی ندارند، مشتی صورت و لفظ هستند، پس اسناد قبح به این گونه کلمات و الفاظ اسناد مجازی است و الا خود کلمات قبیح نیستند، و لذا همان کلمه در زبان دیگری ممکن است معنای خوبی داشته باشد و قبحی نداشته باشد پس معلوم می شود اسناد قبح به الفاظی که برای معانی قبیحه وضع شده اند اسناد مجازی است نه حقیقی.

کانه نظر شیخ هم در مورد تجری از این قبیل است که در خود فعل هیچ گونه قبحی نیست و اگر قبحی هم نسبت داده می شود از قبیل اسناد مجازی است و تنها از خبث باطنی و سوء سریره فاعل حکایت می کند. باید عرض کنیم این فرمایش شهید صدر قابل مناقشه است برای اینکه آنچه که از ظاهر کلام شیخ در رسائل استفاده می شود این است که ایشان قائل به قبح فاعلی است نه اینکه به طور کلی هر نوع قبحی را در مورد تجری رد کند عبارت شان این چنین است:

و من هنا يظهر الجواب عن قبح التجري فإنه لكشف ما تجري به عن خبث الفاعل لكونه جريئا عازما على العصيان و التمرد لا عن كون الفعل مبغوضا للمولى. [4]

ایشان ظاهرا قبح تجری را می پذیرند نه اینکه نپذیرند، ولی می فرمایند این قبح فعلی نیست بلکه مربوط به خود تجری است که کاشف است از خبث باطن متجری و ذات او. چه نظر ایشان انکار قبح باشد مطلقا و چه نظرشان پذیرش قبح فاعلی و نفی قبح فعلی باشد، در هر صورت اشکالی که بر ایشان وارد است این است که این مطلب مخالف وجدان است، وجدانا عروض عنوان تجری بر فعل موجب قبح فعل می شود و آن را به یک عنوان ثانی معنون می کند و می شود هتکی برای مولا. لذا اینکه ایشان ادعا می فرمایند که نه فعل قبیح می شود و نه خود عنوان تجری قبیح است این قابل قبول نخواهد و مخالف وجدان است.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo