< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد مرتضی ترابی

1401/10/11

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: العام و الخاص/استثنا متعقب جمله/بررسی اقوال

بحث واقع می شود در استثنایی که متعقب جمل است اگر متکلمی در بیان مراد خود چندتا جمله را به کار برد و بعد از آن ها یک استثنایی ذکر کرد، آیا استثنا برمیگردد به جمله اخیر یا به همه جمله ها برمیگردد؟[1] این محل بحث است و باید این نکته را هم عرض کرد که جمله ممکن است که حقیقیه باشد و ممکن است حکمیه باشد، جمله حقیقیه آن است مسند و مسندالیه دارد و جمله حکمیه جمله معطوف است یعنی با واو عطف به هم عطف شده اند و می شود اینها را در معنا تفکیک کرد و چند جمله در نظر گرفت، پس موضوع بحث عبارت از این است که اگر چند جمله پشت سر هم آمد و بعد از آنها یک استثنایی ذکر شد آیا این استثنا فقط برای جمله اخیر است یا برای همه جمله هاست؟ فرق نمی کند این جمله ها واقعا مستقل و حقیقی باشند و یا در حکم جمله باشند مثلا فرموده است:

اکرم العلماء و الطلاب و العمال و التجار الا الفساق منهم، اینها در حقیقت چند جمله نیستند ولی چون با واو عطف به هم عطف شده اند می شود اینها را در حکم چند جمله حساب کرد، این استثنا به اخیر برمیگردد یا به همه جمله ها.

آیه کریمه ای که به عنوان مثال برای این بحث ذکر شده در سوره نور است می فرماید: وَ الَّذينَ يَرْمُونَ الْمُحْصَناتِ ثُمَّ لَمْ يَأْتُوا بِأَرْبَعَةِ شُهَداءَ فَاجْلِدُوهُمْ ثَمانينَ جَلْدَةً وَ لا تَقْبَلُوا لَهُمْ شَهادَةً أَبَداً وَ أُولئِكَ هُمُ الْفاسِقُون‌* إِلاَّ الَّذينَ تابُوا مِنْ بَعْدِ ذلِكَ وَ أَصْلَحُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحيم‌. [2]

در این آیه چند جمله آمده و بعد از آن استثنا بیان شده است، فَاجْلِدُوهُمْ ثَمانينَ جَلْدَةً این جمله اول است وَ لا تَقْبَلُوا لَهُمْ شَهادَةً أَبَداً و این هم جمله دوم است وَ أُولئِكَ هُمُ الْفاسِقُون این هم جمله سوم است، حالا بحث می شود این استثنا متعلق است به جمله اخیر یعنی وَ أُولئِكَ هُمُ الْفاسِقُون است که اگر توبه کنند و اصلاح از آنها ظاهر بشود دیگر فاسق نیستند، یا به جملات دیگر هم برمیگردد یعنی اگر توبه کرد شهادتش مقبول است و شلاق هم ساقط می شود، البته بالاجماع ثابت است که جلد وشلاق با توبه ساقط نمی شود.

پس در این آیه باید همین مساله اصولی را اعمال بکنیم ببینیم مبنای ما چیست در اینجا، استظهار عرفی ما چیست اگر چنین مطلبی داشته باشیم عرف از این چه می فهمد. در استظهارات عرفیه باید شما سخنان کوچه و بازار را ملاک قرار ندهید باید سخنان مجالس قانونگذاری و اینها را ملاک قرار دهید چون در قانونگذاری یک شیوه خاص بین عقلا مطرح است که ممکن است در سخنان کوچه و بازار مطرح نباشد، استظهار عرفی در اینجا چیست. در اینجا اقوال پنجگانه ای مطرح است:[3]

قول اول این است که فقط به جمله اخیر برمیگردد و جملات قبلی بر اطلاق خود باقی هستند و تغییر نمی کنند این نظر ابو حنیفه است و از اصولی های شیعه هم مرحوم علامه حلی و دیگران این نظر را پذیرفته اند.

قول دوم این است که استثنا به همه جمل بر میگردد این نظر شافعی است و مرحوم شیخ طوسی هم به آن قائل است. این نظر اشهر است.

قول سوم را آخوند فرموده که اجمال پیش می آید چون کلام محفوف است بما یصلح للقرینیة، چند تا جمله گفته و یک استثنا از آن آورده که می تواند به هر کدام از آن جملات برگردد، لذا کلام مجمل است، در چنین مواردی ما نمی توانیم به اصالت العموم تمسک کنیم البته می فرمایند حالا که اجمال پیش آمده می شود به قدر متیقن اخذ کنیم.

قول چهارم را مرحوم نائینی فرموده که به عقد الوضع نگاه می کنیم به موضوع نگاه می کنیم یعنی اگر موضوع یکبار آمده طبعا استثنا به همه برمی گردد مثلا فرمود «اکرم العلماء وسلم علیهم و تابعهم و... إلا الفساق منهم» که در اینجا استثنا به همه برمیگردد، اما اگر موضوع تکرار شد مثلا فرمود «اکرم العلماء و سلم علیهم و احسن علیهم و تابع الطلاب و...» یا همان موضوع تکرار شد و یا یک موضوع دیگری ذکر کرد، به عقدالوضعی که نزدیک است برمی گردد و به مابعد آن، لذا مرحوم نائینی ملاک را عقد الوضع قرار می دهند اما اگر تکرار شده است به آن اخیری برمیگردد وبه ما قبل آن برنمی گردد چون فاصله افتاده است. بعد مثال می زنند به همین آیه کریمه و چون موضوع دوباره در آخر کلام ذکر شده است استثنا به اخیری برمیگردد، اولئک به عنوان موضوع تکرار شده است، در جملات قبلی ضمیر آورده است که برمیگردد به الذین یرمون المحصنات، و بعدش فرموده اولئک یعنی موضوع تکرار شده است لذا چون موضوع و عقد الوضع تکرار شده است به جمله اخیر برمیگردد یعنی فاسق اند مگر اینکه توبه کنند و جبران نمایند.

قول پنجم: مرحوم خوئی فرمایش مرحوم نائینی را می پذیرند ولی با یک قیودی و آن این است که تنها تکرار عقد الوضع ملاک نیست بلکه تکرار عقد الحمل را باید به آن اضافه کنیم لذا می فرمانید اگر عقد الحمل تکرار نشد ولی عقد الوضع تکرار شد مثلا فرموده اکرم العلماء و الطلاب و التجار و المهندسین الا الفساق منهم اینجا به همه برمیگردد ولو عقد الوضع هم تکرار شده باشد، لذا عقد الوضع تنها ملاک نیست، در همین مثال اگر بگوید اکرم العلماء و اکرم الطلاب و اکرم التجار و اکرم المهندسین الا الفساق منهم بله در اینجا به اخیر برمیگردد ولی اگر یک محمول است ولو موضوع هم تکرار شده باشد اینجا نمی شود گفت به اخیری برمیگردد بلکه به همه برمیگردد. این را عرف اینگونه می فهمد.

قول اول و دوم از بررسی قول مرحوم آخوند روشن می شود لذا بحث و بررسی را از قول آخوند شروع می کنیم می فرمایند مجمل است چنین کلامی، قدر متیقنش این است که به اخیر برمیگردد. ایشان بحث را در دو مقام مطرح می کنند یک بحث ثبوتی و یک بحث اثباتی. این اقوال همه بحث اثباتی اند، آخوند بحث ثبوتی میکنند که آیا امکان دارد استثنا به همه برگردد یا نه؟ مرحوم آخوند نقل می کنند از صاحب معالم که کانه قائل اند که امکان ندارد به غیر اخیر برگردد و همین نظر را مرحوم بروجردی هم دارند که امکان ندارد از نظر مقام ثبوت استثنا به همه جملات برگردد. دلیلی که بروجردی بیان می کنند دو وجه است:[4]

وجه اول این است که این لازمه اش استعمال لفظ در اکثر از معناست یعنی یک لفظ را بکار برده اید و چند معنا را اراده کرده اید واین محل بحث است و برخی قائلند که ممکن است و مشهور قائلند نه ممکن نیست چند لحاظ مستقل در آن واحد. وقتی استثنا به یک جمله برگردد دیگر در آن فانی می شود و نمی شود در جمله دیگری دوباره در همان آن بکار رود و استعمال گردد این معنا ندارد محال است چون استعمال افناء اللفظ في المعنی است وقتی در یکی فانی شد دیگر چیزی نمی ماند تا در معنای بعدی فانی شود. مرحوم بروجردی از این وجه جواب می دهند که این وجه وقتی درست است که ما استعمال لفظ در معنا را از باب افنا بدانیم و لذا گفته اند قبح معنا به لفظ هم سرایت می کند بنابراین اگر از باب افنا بدانیم نمی شود یک لفظ را همزمان در دو تا معنا فانی کرد. اما اگر از باب علامت بدانیم در علامت دیگر افنا نیست شما تابلویی می بینید که خیابان در اینجا انحراف دارد شما هم علامت را در نظر می گیرید و هم ذوالعلامت را در نظر می گیرید و در هم فانی نمی بینید، پس اگر ما دلالت لفظی را از باب افنا بدانیم بله امتناع دارد استعمال لفظ در اکثر از یک معنا، اما اگر از باب علامت باشد می شود یک لفظ را برای دومعنا یا چند معنا همزمان بکار برد.

وظاهرا می شود گفت هر دو وجه در لفظ است یعنی گاهی لفظ واقعا افنا می شود و گاهی هم به لفظ و هم به معنا توجه میشود مثل کسانی که دارند زبان خارجی را فرامیگیرند هم به لفظ توجه دارند و هم به معنا، اما کسی که به زبان مادری توجه دارد دیگر به خود لفظ توجه ندارد پس استعمال لفظ ممکن است از دو وجه ممکن است باشد لذا استعمال لفظ در اکثر از معنا هم ممکن است لذا مرحوم بروجردی اینجا را جواب می دهند، پس این وجه اول می رود کنار ولی ایشان وجه دوم را می پذیرند.

وجه دوم برای امتناع این است که می فرمایند اینجا استثنا حرف است وقتی حرف بود، حرف خصوصیتی دارد و آن این است که معنای حرفی جزیی و اندکاکی است، بنا بر نظر مشهور معنای حرف جزیی است و جزیی بودنش هم به این است که در معنا مندک می شود وقتی مندک شد و این لفظ و این حرف مندک شد نمی شود یک بار این را در این معنا مندک کنید و همزمان بخواهید آن را در طرف دیگری مندک کنید، مثلا في الدار گفتید دیگر مندک در دار شده است و نمی توانید آن را در جایی دیگری استعمال کنید همزمان با آن استعمال قبلی. این را بروجردی می پذیرند ومی گویند درست نیست ثبوتا که حرف استثنا «إلا» را به چند جمله برگردانیم بلکه باید به همان اخیر برگردد.

جوابی که از بیان ایشان داده شده است این است که در مساله اندکاک قبول داریم که حرف معنایش جزیی است و اندکاکی، ولی در محل بحث، مندک در مستثنا می شود نه در مستثنا منه، «الا الفساق» در اینجا «الا» مندک در فساق است و فساق هم که متعدد نیست و تغییر پیدا نمی کند، فساق، فساق هستند، الا مندک در ماقبل نمی شود در مابعدش مندک می شود یعنی در الا الفساق، الا الفساق هم متحد است، حالا فساق در میان علما و طلاب و مهندسین پیدا می شود هرجا پیدا شد ما آن فساق را می آوریم، پس اندکاک را قبول کردیم ولی نه در مستثنا منه، بله در مستثنا، مستثنا چه به همه برگردد و چه به اخیر برگردد مستثنا متعدد نمی شود و یکی است، اگر به همه هم برگردد از جهت مستثنا برمیگردد همان مستثنا را می خواهد در همه پیدا بکند فساق را در همه پیدا بکند، فساق هم یک معناست و چند معنا نیست، پس اندکاک را قبول داریم ولی چون اندکاک در مستثنا است ومستثنا هم متحد است این اشکال ندارد به یکی برگردد یا به همه برگردد، به هر کدام برگردد اتحادش را از دست نمی دهد لذا بیان مرحوم بروجردی قابل جواب است، استثنا قابلیت دارد برگردد هم به جمله اخیر و هم به همه جمل برگردد.

می رسیم به مقام اثبات که باید در جلسه بعدی آن را بررسی کنیم.

 


[2] . النور: 5-4.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo