< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد مرتضی ترابی

1401/02/26

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: النواهي/اقتضاء النهي عن الشئ/مقدمات

بحث در اقسام نهی از عبادت بود که مرحوم آخوند آن را بر پنج نحو و قسم می دانستند: [1]

    1. نهی یا متعلق می شود به ذات عبادت مثلا شارع نهی فرموده از نماز زن در زمان حیض.

    2. گاهی نهی به جز عبادت تعلق می گیرد مثلا میفرماید سوره عزائم را در نماز قرائت نکن.

    3. گاهی نهی به شرط عبادت متعلق می شود، مثلا میفرماید در لباس نجس نماز نخوان.

    4. گاهی نهی به وصف ملازم تعلق میگیرد مثل نهی از جهر و اخفات در قرائت.

    5. گاهی نهی به وصف مفارق عبادت تعلق میگیرد مثل نهی از بودن در مکان غصبی هنگام نماز. [2]

قسم اول که به خودت عبادت نهی متوجه است را بحث خواهیم کرد. اما قسم دوم را مطرح کرده اند و به طور خلاصه فرموده اند که نهیی که متوجه جز عبادت است، چون جز عبادت هم، عبادت است، پس نهی خود جز را باطل می کند ولی فساد و بطلان جز باعث فساد مرکب نمی شود. بله اگر مکلف اکتفا کرد به همان جر فاسد و جز غیر فاسد را نیاورد در اینجا این عمل به جهت نقص جز باطل می شود برای اینکه جز منهی عنه کالعدم است و لذا اگر جز صحیح را نیاورد عملش ناقص است و لذا باطل است. یا درباره قسم دوم می فرماید که اگر یک عنوان طاری که باعث فساد عبادت است در مرکب موجود بشود، یک محذور خاصی که باعث فساد عبادت است به وجود بیاید، در اینجا حکم به بطلان عبادت می کنیم در جایی که چنین محذوری پیش بیاید، مثلا موالات از بین برود یا زیادت عمدیه صدق کند و از این قبیل عناوین، در اینجا حکم می کنیم حتی اگر جز صحیح را اتیان کند باز عملش باطل است. اما اگر جز منهی عنه بود و این شخص به آن اکتفا نکرد و پس از آن غیر منهی عنه را هم ایجاد کرد و محذوری هم حادث نشد در اینجا می گویند نماز این شخص عبادت این شخص صحیح است. و حکم به بطلان عبادت به مجرد اتیان جز منهی عنه نمی شود. این فرمایش ایشان را ما هم پذیرفتیم. این راجع به قسم دوم.

اما قسم سوم، آیا این نهیی که به شرط عبادت خورده است باعث بطلان عبادت می شود یا نه؟ مثلا یکی از شرایط عبادت ستر است و حالا این شخص بیاید با لباس منهی عنه ستر را انجام بدهد، آیا شرطی که الان منهی عنه است این موجب بطلان عبادتش می شود یا نه؟ مرحوم آخوند میگویند مجرد حرمت شرط باعث بطلان مرکب نمی شود، در حقیقت ایشان تفصیل قائل می شوند بین شرط عبادی و توصلی، می فرمایند اگر شرط توصلی باشد هر چند آن شرط منهی عنه هم باشد، مثل تستر در نماز که شرط توصلی است نه عبادی، یا طهارت لباس از خبث در نماز، امثال این مواردی که شرط نماز هستند وتوصلی اند، در این گونه موارد می فرمایند نهیی که به این شرط بخورد باعث بطلان نیست. بله اگر نهی بشرطی بخورد که عبادی باشد مثلا شرط نماز، خودش عبادی باشد مثل وضو و غسل و تیمم، اگر خود شرط عبادت بود طبعا نهیی که به آن می خورد باعث بطلان شرط می شود، وقتی باطل شد قهرا این بطلان سرایت می کند به مشروط، چون مشروط بدون شرط محقق نمی شود، لذا مرحوم آخوند تفصیل قائل اند بین شرط توصلی و تعبدی، در اولی باعث بطلان عبادت نمی شود ولی در دومی باعث بطلان عبادت می شود.

مرحوم نائینی فرموده اند[3] وجه اینکه آخوند فرموده در صورتی که این شرط توصلی باشد باعث بطلان اصل عبادت نمی شود، آنچیزی که شرط عبادت قرار می گیرد در حقیقت معنای اسم مصدری است، مثلا آن چیزی که شرط نماز واقع می شود، طهارت است یا ستر است، آنچیزی که شرط عبادت قرار می گیرد، معنای اسم مصدری است مثل طهارت، و این غیر از تطهیر است که معنای مصدری است، یا ستر معنای اسم مصدری است که غیر از تستّر است، لذا آنچیزی که شرط عبادت است معنای اسم مصدری است، اما آنچه که مورد نهی قرار می گیرد معنای مصدری است، چون متعلق نهی فعل مکلف است و فعل مکلف همان معنای مصدری است مثل پوشیدن و طهارت گرفتن و مثل اینها، پس می فرمایند متعلق نهی معنای مصدری است ولی آنچه که شرط عبادت است معنای اسم مصدری است، پس اگر نهی به آن معنای مصدری متعلق شد این باعث نمی شود آن معنای اسم مصدری هم منهی عنه باشد و باطل بشود، اصلا نهی به آن معنای اسم مصدری تعلق نمی گیرد. با این بیان می فرمایند در کلیه شروط همین معنا وجود دارد حتی در شروط عبادی، مثلا وضو وغسل، در اینجاها هم آنچیزی که شرط است طهارت است یعنی معنای اسم مصدری، اما آنچه که مورد نهی است معنای مصدری است، تطهیر است طهارت گرفتن است، پس حتی جاهایی که شرط ما عبادی باشد باید توجه کرد آنچیزی که مورد نهی است غیر از آن شرط عبادت است یعنی مورد نهی معنای مصدری است طهارت گرفتن و هکذا، اما آنچه که شرط نماز است معنای اسم مصدری است یعنی خود وضو و طهارت است.

اما البته در جایی که شروط عبادی باشد با اینکه ما می گوییم آن محل نهی و متعلق نهی غیر از آن شرط عبادت است بلکه محط نهی همان معنای مصدری است ولی با این حال، وقتی معنای مصدری مورد نهی قرار گرفت طبعا آن معنای اسم مصدری هم حاصل نخواهد شد و چون حاصل نخواهد شد باعث بطلان عبادت می شود ولی نه به این معناست چون نهی تعلق گرفت به این شرط پس از آن بابت این شرط باطل شد، نه اینطوری نیست حتی در شروط عبادی هم نهی به خود شرط تعلق نمی گیرد بله چون نهی متعلق می شود به آن معنای مصدری این باعث می شود آن معنای اسم مصدری که مثلا طهارت است حاصل نشود لذا حکم به بطلان عبادت می کنیم. این بیان مرحوم نائینی است.

مرحوم خوئی[4] واستاد تبریزی فرموده اند بیان نائینی صحیح نیست برای اینکه اصلا بین مصدر و اسم مصدر فرقی نیست تا شما بگویید نهی به معنای مصدری خورده نه اسم مصدری، فرق اینها اعتباری است والا اینها یک حقیقت اند یک چیزند، لذا نمی شود بفرمایید نهی به معنای مصدری می خورد و کاری به معنای اسم مصدری ندارد، لذا اگر نهی به شرط عبادت بخورد حتی جایی که شرط توصلی باشد باعث بطلان آن عبادت خواهد بود مثلا اگر نهی خورد به ستر در نماز، اگر شخصی آن ستر را که منهی عنه است انجام داد نمازش باطل می شود، برای اینکه وقتی شارع شرط را از ما نپذیرفت و ما گفتیم بین معنای مصدری و غیر مصدری فرقی ندارد وقتی شارع این نوع ستر را از ما قبول نکرد طبعا عبادتی که مشروط به این شرط است دیگر قابلیت انطباق بر این عمل را نخواهد داشت، لذا عبادت باطل می شود. این بیان خوئی و استاد تبریزی است.

البته می فرمایند که در مواردی واقعا شرط فرق دارد با آن متعلق نهی، مثلا سبب است و دیگری مسبب است در اینجا می شود تفکیک قائل شد، می توانیم بگوییم تعلق نهی به سبب باعث بطلان مسبب نمی شود مثلا یکی از شروط نماز طهارت لباس است و اگر نهی وارد بشود از شستن لباس در آب غصبی و شخصی آمد و این نهی را مرتکب شد و لباسش را با آب غصبی شست و طاهر کرد و رفت نماز خواند عرض می کنیم در اینجا نماز باطل نیست برای اینکه منهی عنه سبب بود آنچه که شرط نماز بود مسبب بود، اما در مسائلی مثل ستر و تستر که فرق شان اعتباری است و دوتا وجود ندارد در اینجاها فرمایش آخوند که می فرمایند تعلق نهی به شرط موجب بطلان عبادت نمی شود با آن بیانی که نائینی فرمودند چون فرمودند اینجا متعلق نهی معنای مصدری است ولی شرط معنای اسم مصدری است و اینها از هم جدا هستند قابل پذیرش نیست چون فرض این است معنای مصدری و اسم مصدری یکی اند، علاوه بر اینکه در مواردی که شرط عبادی باشد قائل به بطلان هستند در موارد توصلی هم می گویند باید ببینیم که اگر شرط یک امری است و نهی خورده به سبب آن و نه به خود آن، اینها از هم جدایند یعنی منهی عنه با شرط نماز دوتا وجود دارند در اینجاها بله نهی که تعلق پیدا می کند با آن عمل با سبب شرط، باعث بطلان خود شرط نمی شود چون واقعا اینها دوتا وجود هستند اما در مواردی که اینها دوتا وجود نیستند یک وجود دارند نهی می خورد به همان معنایی که همان معنا هم شرط است فرق شان فقط در این است که یکی لحاظ اسم مصدری در آن شده و در دیگری درآن لحاظ مصدری شده اینجاها نمی توانیم ما قائل به تفکیک بشویم و قهرا نهی از چنین شروطی باعث بطلان عبادت خواهد بود.

اما قسم چهارم از تعلق نهی به عبادت که میفرمایند که تعلق نهی به وصف لازم عبادت است، مثل صفت جهر واخفات در قرائت نماز، آخوند می فرمایند این مانند نهی است از خودت عبادت، لذا اگر نهی بخورد به وصف لازم، این فرق دارد با آن جایی که وصف مفارق است، وصف لازم و مفارق فرق شان این است که در وصف لازم جدا شدنش از عبادت قابل تصور نیست و مورد نهی واقع شده، مثل نهی از جهر در قرائت، که جهر در قرائت در غیر عبادت اصلا قابل تصور نیست، بله اگر نهی می شد از مطلق جهر، مشکلی پیش نمی آمد زیرا جهر هم در عبادت است و هم در غیر عبادت اما چون نهی به جهر در قرائت در نماز خورده که در این صورت چنین صفتی می شود لازمه غیر مفارق نماز، اصلا از نماز جدا نیست، بخلاف آن وصف مفارق است که نهی شده از غصب که می شود در نماز وجود داشته باشد و هم در غیر نماز، پس در جایی که منهی عنه آن وصف لازم باشد یعنی متعلق نهی طوری است که از عبادت قابل تفکیک نیست، چون منهی عنه جهر در قرائت نماز است که تصور جدا بودن آن وجود ندارد، در اینجا می گوییم وصف لازم وغیر مفارق است و نهی از آن به منزله نهی از خود موصوف و عبادت است که باعث بطلان آن می شود. بخلاف جایی که متعلق نهی وصف مفارق و غیر لازم است، مثلا نهی از خود غصب شده است، در اینجا غصب می شود از نماز مفارق باشد در اینجا می توانیم بگوییم نهی از غصب باعث بطلان موصوف نمی شود البته در صورتی است که ما قائل به ترکیب اتحادی بین غصب و نماز نباشیم ولی در صورتی که بگوییم ترکیب اتحادی دارند اینجا نهی از غصب نهی از صلات هم خواهد بود، اما اگر قائل به ترکیب انضمامی باشیم در اینجا نهی از غصب به منزله نهی از موصوف به این وصف نخواهد بود و لذا باطل نمی شود. این هم نظر آخوند درباره این قسم چهارم. الحمدلله رب العالمین.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo