< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد مرتضی ترابی

1402/07/12

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: کتاب الشرکة/شرکت های تجاری ومدنی/فرق شرکت های تجاری و مدنی

بحث ما درباره شرکت های تجاری بود. چون در ابتدای بحث هستیم می گوییم یک نگاه حقوقی به شرکت است و یک نگاه اقتصادی، نگاه حقوقی همان قانون تجارت است که در هر کشوری وجود دارد و تصویب شده است، در ایران قانون تجارت در سال 1311 تصویب شده است و بعدا هم اضافات و اصلاحاتی پیدا کرده، که به 600 ماده رسیده است که همه اش مربوط به شرکت های تجاری است و دادگاه های مختلف بر اساس این قوانین حکم می کنند.

ولی یک قانونی است که مربوط به شرکت های تجاری است که غیر از قانون مدنی است، به عبارت دیگر اقتصاد بر دو چرخ می چرخد، یکی بر بازار و دیگری بر شرکت ها، بازار همان است که افراد در آنجا با هم معامله می کنند ودوم هم شرکت ها که برای خودش یک حساب جداگانه ای دارد و الان در اقتصاد پایه دوم اقتصاد است، یعنی الان که در عصر ما تحولات صنعتی پیش آمده است شرکت ها جایگاه مهم و خاصی در اقتصاد دارند و عدل بازار هستند.

شرکت ها رکن اساسی در اقتصاد هستند

الان اغلب کارهایی که در کشورها انجام می گیرد در چهارچوب همین شرکت ها انجام می شود، تمام کارهای اقتصادی بر اساس همین شرکت ها می چرخد، تمام صادرات و واردات بر اساس همین شرکت ها انجام می پذیرد، وهمچنین تجارت های بزرگ و جهانی هم بر مدار همین شرکت هاست مثل هواپیما سازی و پزشکی و اینها، لذا شرکت ها رکن اساس در اقتصاد هستند.

چرا تحولات اقتصادی باعث شده است که مردم به این شرکت ها روی بیاورند، چندین جواب داده اند:

یکی از جوابها این است که برای انجام پروژه های بزرگ اشخاص به تنهایی قدرت بر انجام آنها را نداشتند و سرمایه ها کفایت نمی کرد و دولت هم قدرت سرمایه گذاری در همه امور را نداشت، راه سازی، کشتیرانی، هواپیمایی و ... اینها باید انجام بگیرد و افراد سرمایه شان کفاف اینها را نمیداد، لذا مردم رفتند فرمول هایی پیدا کنند که سرمایه ها را جمع کنند و با مدیریت واحد این کارهای مهم اقتصادی را انجام دهند، لذا از اینجا بود که شرکت های تجاری موجود شدند. این یکی از توجیهات برای چگونگی موجودیت شرکت های تجاری است.

ضرورت دیگری که باعث شکل گیری شرکت ها بوده این است که در بازار یک مجموعه ای از اطلاعات است که اگر کسی از آنها اطلاع داشته باشد میتواند در تجارت سود بکند و اگر آن آگاهی را نداشته باشد نمی تواند در تجارت موفق باشد واز آنجا که یک فرد نمی تواند چنین آگاهی هایی را پیدا کند شرکت ها بوجود آمدند تا بر این امور اطلاعات پیدا کنند. شرکت های بزرگ می توانند به اطلاعات لازم دست یابی داشته باشند و می توانند بر اساس آن تصمیمات درستی اتخاذ کنند. توجیهات دیگری هم برای چرایی بوجود آمدن شرکت های تجاری وجود دارد.

شرکت های تجاری و مدنی و فرق بین آنها

مطلبی که عرض شد که ما یک شرکت های تجاری داریم و یک شرکت های مدنی داریم، الشرکات التجاریة و المدنیة. شرکت های مدنی همان است که در فقه ما مطرح است یعنی چند نفر یک سرمایه ای را جمع می کنند و تجارت می کنند و سود حاصله را تقسیم می کنند بین خودشان بر حسب درصدی که از قبل معلوم کرده اند. حتی بانک هایی که با افراد شریک می شوند اینها شرکت های مدنی هستند، مشارکت مدنی با افراد دارند سرمایه می دهند به افراد و در سود با آنها شریک می شوند مثلا می گویند این سرمایه را بگیر و برو مرغداری بزن و ما را هم در سود شریک کن. تا کنون ما به آن شرکت هایی که آشنایی داشته ایم شرکت های مدنی بوده اند.

در مقابل این شرکت های مدنی یک شرکت هایی وجود دارد به نام شرکت های تجاری که اینها در غرب تاسیس شد و رواج پیدا کرد و بعدا به جاهای دیگر هم رسید، کما اینکه قانون تجارت 600 ماده دارد و نود سال از تقنین آن می گذرد.

سوالی که اینجا وجود دارد این است که فرق این دو شرکت ها چیست؟ در اینجا چند قول وجود دارد:

قول اول این است که موضوع شرکت های تجاری صادرات و واردات و کشتیرانی و اینهاست، در مقابل آن قانون می گوید خرید و نقل و انتقال اموال غیر منقول داخل در شرکت های تجاری نیست. پس در اینجا نوعی از تقسیم بندی وجود دارد بعضی به کارها را می دهد به شرکت های مدنی و بعضی را می دهد به شرکت های تجاری. پس یک راه این است که ما اینها را از راه موضوع بشناسیم.

گرایش دوم این است که ما کاری با موضوع شرکت ها نداریم ما کار به شکل تاسیس آنها داریم، اگر شکل تاسیس آنها طوری بود که به شکل آن اساسنامه و آن قانون تجارت باشد می شود شرکت تجاری و اگر شکل تاسیس آن بر اساس آن قانون نباشد می شود شرکت مدنی، این راه الان در فرانسه و غیر فرانسه کاربرد دارد.پس فرق اینها از این نظر شکلی است.

برخی از قانون ها مزدوج است یعنی هم به موضوع و هم به شکل شرکت ها نظر دارد، این راه سوم و گرایش سوم است، در قانون تجارت می گوید: به موضوع فعالیت شرکت نگاه نمی شود بلکه هر کاری که تاجر انجام می دهد آن می شود شرکت تجاری یعنی موضوع را کانه لغو کرده الا در موارد خاص. این قانون ایران است که کانه شکل را اساس قرار داده است. این سه گرایش و سه راه برای شناختن وافتراق بین شرکت های تجاری و مدنی است. در ایران هر دو نگاه وجود دارد یعنی هم جداسازی موضوعی و هم جداسازی شکلی.

استاد سبحانی در اینجا چهار فرق بین این دو شرکت بیان کرده اند[1] ولی ما بررسی بیشتری کردیم دیدیم که مجموع فرق ها به یازده فرق یا بیشتر می رسد، وایشان فقط چهار فرق عمده را ذکر کرده اند. چهارتایی که ایشان ذکر کرده اند این است:

1.در شرکت های مدنی هر کدام از شریک ها از دیون شرکت ضامن هستند وحتی در اموال خاصه خودشان، اما به مقدار خسارتی که وارد شده است ضامن اند نه بیشتر، تضامنی نیست یعنی کل خسارت را از این آقا نمی گیرند، ولی اموال خاصه هر شریکی در شرکت های مدنی داخل در ضمان است، یعنی اگر شریک شدند و پول را از طرف گرفتند ولی آن را از بین بردند اینها ضامن هستند و حتی اموال خاصه اینها هم در ضمان قرار داد که شرکا می توانند خسارت خود را از آن استیفا کنند به نسبت شراکتی که وجود دارد. در شرکت های مدنی اینگونه است که شرکا در صورت خسارت حتی نسبت به اموال خاصه هم ضمانت داده اند یعنی در صورت بروز خسارت و عدم کفایت اموال شرکت، شرکا به نسبتی که شریک هستند باید خسارت را جبران کنند ولو از اموال خاصه خودشان، لذا سایر شرکا می توانند به اموال خاصه اینها هم مراجعه کنند و خسارت خودشان را استیفا کنند، البته دیگر نمی توانند فقط به یک شریک رجوع کنند مثل شرکت های تضامنی که می شود به یک نفر رجوع کرد این چنین نیست، بلکه به مقداری که سهم دارند ضامن هستند حتی در اموال خاصه خودشان، در شرکت های مدنی این چنین است.

اما در شرکت های تجاری گاهی تضامنی است یعنی یک نفر باید کل جور شرکت را بکشد، ولو اینکه خودش باید بعدا از دیگر شرکا حقش را بگیرد، و گاهی می تواند سهامی باشد یعنی اصلا در اموال خاصه خودش ضمانی نسبت به خسارات وجود ندارد، مثلا فلان شرکت سهامی اگر ضرر کند نمی آیند سهام گذاران را بفرستند تا از اموال خاصه آنها خسارت را جبران کنند بلکه همه به نسبت به سهام ضرر می کنند، وضمان هم فقط به مقدار سهام است. این شد اولین فرق شرکت های تجاری و مدنی.

2.فرق دومی این است که اگر یکی از شرکا بمیرد یا معسر بشود یا محجور بشود آن وقت آن شرکت مدنی از بین می رود، اما در شرکت های تجاری اینطور نیست حالا یکی از شرکا بمیرد مگر شرکت تجاری از بین می رود؟! نه شرکت تجاری باقی است. چون ماهیت شرکت مدنی به اذن برمیگردد وقتی این آقا بمیرد اذنش هم باطل می شود وطبعا این شرکت هم باطل می شود واگر اعضا می خواهند شرکت را ادامه بدهند باید عقد جدید بنویسند و اموال شریک را افراز کنند و اموال او را پس بدهند، وبعدا توافق جدیدی باید بنویسند. لذا موت احد الشریکین شرکت مدنی از بین می رود ولی در شرکت های تجاری غالبا اینگونه نیست مخصوصا در شرکت های سهامی.

3.فرق بعدی این است که شرکت های مدنی تابع قانون حقوق مدنی هستند، ولی شرکت های تجاری تابع قانون تجارت اند، لذا اگر با هم یک اختلافی کنند یا شخصی با شرکای مدنی اختلاف پیدا کند به دادگاه حقوق مدنی رجوع می کند، و قاضی هم طبق قانون مدنی حکم می کند، اما در شرکت های تجاری باید به دادگاه قانون تجارت رجوع کند، و طبق همان قانون تجارت هم قاضی حکم می کند.

حقوق مدنی در ایران تقریبا همان فقه است اما در قانون تجارت همیشه بر اساس فقه حکم نمی شود، بلکه بر اساس قانون تجارت حکم می شود ولو برخی قوانین آن فقهی نباشد.

4.فرق چهارم این است که شرکت های تجاری بر اساس قانون ماده دوازده قانون ایران تابع ورشکستگی است، اما شرکت های مدنی تابع ورشکستگی نیست، تابع اعسار است، مثلا اگر بدهکار شد و نتوانست بدهد در شرکت های مدنی اعلام اعسار می شود، آن وقت طبق آن قانون اعسار با آن برخورد می کنند، ولی در شرکت های تجاری مساله افلاس و ورشکستگی پیش می آید، مثلا در شرکت های تجاری اگر ورشکسته شد چه آن طلبکارانی که اقامه دعوا کرده اند و چه آن طلبکارانی که اقامه دعوا نکرده اند شرکت موظف است حقوق همه را مد نظر قرار دهد، باید آن اموال شرکت را بعد از اعلام ورشکستگی بین همه سهامداران وشرکا تقسیم کند، اما در شرکت های مدنی اینطور نیست، و اگر کسی از شرکا شکایت کرد اعسار اعلام می شود، فقط طلب او را مقدم می کنند و نه سایر طلبکارانی که شکایت نکرده اند. لذا باب اعسار یک باب است و باب ورشکستگی یک باب دیگر است.

این چهار خصوصیت را استا سبحانی در اینجا ذکر می کنند واز اینجا ببعد ما فرق هایی دیگر را هم اضافه می کنیم:

5.خصوصیت بعدی که ما اضافه می کنیم و ایشان ذکر نکرده اند این است که در شرکت های تجاری معمولا قوانین شخصیت حقوقی را قبول دارند اسم شرکت است و شخصی در کار نیست، یک شخصیت حقوقی است که مالک اموال شرکت است و یک نماینده هم دارد به نام مدیر یا هیئت مدیره. اما در شرکت های مدنی آیا شخصیت معنوی و حقوقی قابل فرض است یا نه محل اختلاف است، اینکه چنین شخصیت برای شرکت های مدنی باشد محل اختلاف است، اغلب این شرکت ها شخصیت حقوقی ندارند طبق قوانین. این فرق خیلی مهم است.

6.فرق بعدی بین این دو شرکت ها این است که شرکت های تجاری باید در دفتر شرکت های تجاری ثبت بشوند اما شرکت های مدنی الزامی برای ثبت ندارند، ثبت آنها در دفاتر اسناد رسمی است، شما شرکت مدنی انجام بدهید می روید در دفتر اسناد ثبت می کنید. ولی در شرکت های تجاری به همه اقسام شان سهامی خاص و عام و... باید بروید در دفتر شرکت های تجاری ثبت کنید.

7.فرق بعدی این است که در شرکت های تجاری باید محل اقامت مشخص بشود چون دارای شخصیت حقوقی است لذا باید همه ویژگی هایش ثبت بشود ولی در شرکت های مدنی چنین الزامی نیست.

8.فرق هشتم این است که شرکت های مدنی از عقود هستند ولی شرکت های تجاری آیا عقد هستند ویا موسسه اند این اختلافی است برخی می گویند عقد نیستند بلکه موسسه اند چون شخصیت حقوقی اند وعقدی در کار نیست.

9.فرق نهم این است که اداره شرکت در شرکت های تجاری به دست مدیر یا هیئت مدیره است و تصمیمات توسط اکثریت اعضا معلوم می شود، ولی در شرکت های مدنی کلیه اقدامات باید با اتفاق آرا و رضایت همه صورت بگیرد چون اموال شرکت مشاع است و باید همه راضی باشد اگر یکی راضی نباشد نمی شود تصرف کرد.

10. فرق بعدی این است که انحلال شرکت های تجاری با قرار دسته جمعی یا اکثریت است اما در شرکت های مدنی یک نفر هم بگوییم من از الان به بعد می خواهم مالم را افراز بکنم شرکت منحل می شود.

11. فرق بعدی این است که اعمال تجاری در شرکت های تجاری باید در چهار نوع دفتر ضبط بشود یعنی دفتر روزنامه، دفتر کل، دفتر دارایی و دفتر کپیه، هر شرکت تجاری باید این چهار نوع دفتر را داشته باشد واعمالش را در این دفاتر ثبت و ضبط کند، اما در شرکت های مدنی چنین الزامی در کار نیست.

تا اینجا یازده فرق پیدا کردیم و ممکن است کسی فرق های بیشتری پیدا کند.

استاد سبحانی[2] بعد اینکه آن چهار فرق را بیان می کنند یک بیانی دارند که آقای مکارم هم مثل این بیان را دارند، و آن این است که اینها امور قراردادی اند و می شود این فرق ها را با قرارداد دیگری عوض کرد،
ولی به نظر ما این فرمایش ظاهرا قابل نقد و اشکال است:

اولا در این مسائل قرارداد تاثیر ندارد بلکه آن قانون تجارت است که مسیر این شرکت ها را مشخص می کند شما بخواهید بگویید من شرکت تجاری تاسیس می کنم که شخصیت حقوقی نداشته باشد قانون جلوی شما را می گیرد چه بخواهید چه نخواهید. پس با توافق و قرار نمی شود اینها را عوض کرد.

بله اگر مراد از توافق این است که با تغییر قانون می شود اینها را عوض کرد این صحیح است ولی قوانین هم به آسانی قابل تغییر نیستند و عوض نمی شود مگر به ندرت، الان شما قانون تجارت ایران را ببینید اغلب ثابت است و در جاهای اندکی تغییر کرده است.

وثانیا شرکت های تجاری به خاطر یک اغراضی در دنیا تاسیس شده اند واگر شما بخواهید مرتب قوانین را با توافق عوض کنید این نقض آن اغراض است، شرکت تجاری را تاسیس کرده اند تا به عمل به آن خصوصیت بتوانند مسائل اقتصادی را پیش ببرند واگر عوض بشوند معنایش این است که ما شرکت تجاری را قبول نداریم اصلا.

وثالثا ما باید بحث کنیم اگر ما شرکت های تجاری را با این خصوصیات نمی توانیم از نظر فقهی بپذیریم آیا اسلام راه چاره ای برای اینها قرار داده است یا نه، در چهارچوب فقه اسلام می شود یک مدل هایی تعریف کرد که اشکالات فقهی شرکت های تجاری کنونی را نداشته باشد ولی مزایای آنها را داشته باشد؟

پس فرمایش این بزرگان را نمی توانیم بپذیریم، آن وقت تعریف شرکت های تجاری را قبلا گفتیم و تکرار نمی کنیم لذا می رسیم به این بحث که آیا شرکت های تجاری عقد هستند یا موسسه اند، واینکه تکلیف فقهی ما درباره شرکت های تجاری چیست یعنی چطور مشروعیت آنها را ثابت کنیم. بعد هم وارد شرکت های تجاری می شویم و قانون تجارت ایران هفت نوع شرکت تجاری را بیان کرده است که باید همه این مطالب را بررسی کنیم.

 


[1] . آیت الله العظمی سبحانی، کتاب الشرکة و التأمین، بحث اقسام شرکت ها.
[2] . آیت الله العظمی سبحانی، کتاب الشرکة و التأمین، بحث اقسام شرکت ها.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo