< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد مرتضی ترابی

1402/07/05

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: کتاب الشركة/أقسام عقد الشركة /شرکتهای جدید

 

بحث انشاءالله واقع میشود در شرکتهای جدید یا شرکتهای تجاری. که در کتاب الشرکه و التامین استاد سبحانی بخش دوم کتاب است. بخش اول کتاب همان کتاب شرکت عروه است. از اون یک قسمتی ظاهرا باقیمانده. من فکر میکردم آن را به نوعی تمام کردیم ولی ظاهرا یک قسمتی باقی مانده. ما آن را انشاءالله باید جبران کنیم. ولی فعلا دیگه ما شروع میکنیم به آن بخش دوم، شرکتهای جدید. چونکه اینجا دیگه متنی هم به یک معنی متن عروه ای مطرح نیست فرمایش استاده نظرات استاده راجع به شرکتهای جدید.ما دیگه عبارت را نمیخونیم چون آنجا که عبارت را میخواندیم داعی این بود که یک محوری هست یک متنی هست مثل عروه باید خوانده بشود و روشن تر بشود. اینجا فرمایش ایشان رو ما عرض میکنیم بعد نکاتی که بنظر برسه از دیگران یا اگر نکته ای به نظر ما رسید عرض میکنیم. پس بنابراین اینجا به اون صورت وابستگی به متن نیستیم. این را باید خود آقایان ملاحظه بفرمایند. ولی کأنّ سیر بحث را هماهنگ میکنیم با سیر بحث کتاب شاید یک جاهایی اگر توسعه دادیم آنجا را تذکر بدیم که فعلا ما داریم آن بحث را توسعه میدیم یعنی اینجا مختصر مطرح شده ما این قسمت را توسعه میدیم.

در این بخش دوم استاد سبحانی حفظه الله میفرمایند که: علمای ما فقهای ما شرکت را چهار قسم تقسیم کردند . خوندیم سال گذشته آنها را: شرکت العنان، شرکت الاعمال، شرکت الوجوه و شرکت المفاوضه. از این چهار قسم کدوم قسم را فقه ما قبول داشت؟ قسم اول را شرکت العنان را و دیگه آن سه تا قسم را فقه ما قبول نداشت.مشهور قبول نداشتند البته استاد سبحانی یک نظرخاصی داشتند و با آن نظر تصحیح میکردند برخی از اینها را، شرکت اعمال را تصحیح میکردند ولی مشهور فقهای ما از این چهار قسم فقط شرکت عنان را دو تا مال را با هم مزج بکنند بخاطر استرباح این شرکت العنان بود این را ما قبول داشتیم. دو نفر مالشون را با هم مزج بکنند دینارشون را درهمشون را بخاطر استرباح. یعنی تجارت بکنند و ربحی دربیاورند و به اون قراردادی که دارند طبق آن تقسیم بکنند ربح را. این شرکت العنان بود.

اما شرکت اعمال دو نفر درآمد کارشون را با هم تقسیم بکنند دو نفر آرایشگر ، راننده فلان اینها را فقه عامه آن را قبول داشت ولی فقه ما قبول نداشت. یا شرکت الوجوه که یک‌نفر موقعیت داره در بازار و آن از موقعیتش میاد شریک میشه با یک کسی که فرض بفرمایید که پول داره باهم این ها شریک میشوند کار بکنند. ما قبول نداشتیم فقه ما قبول نداشت. و شرکت مفاوضه که در همه چیزها درآمدها خسارتها از هر نوعی با هم شریک باشیم. اینها را این سه قسم را قبول نداشت فقه ما، قسم اول را قبول داشتیم. خب پس بنابر این فقه ما چهار قسم برای شرکت تصویر کرده بود که بحثش گذشت. اما میفرمایند پیشرفت زندگی بشر پیشرفتهای که در زمینه خای مختلف مخصوصا زمینه های اقتصادی پیش آمده باعث شده که انواع جدیدی از شرکت هم بوجود بیاد اینها را میگیم چی؟ شرکتهای جدید یا تعبیر دیگه بهش میگن شرکتهای تجاری پس غیر از آن شرکتهایی که خواندیم و در فقه آمده یک نوع شرکتهای جدیدی پیش آمده که به اینها میگویند شرکتهای تجاری که قانون مخصوصی داره در هر کشوری شرکتهای تجاری. که برنامه‌ی مخصوصی دارد. اقسام خاصی دارد.

مطلب بعدی که ایشون میفرمایند، میفرمایند که ساختیار بحث ما در شرکتهای تجاری چگونه است؟ ساختار بحث ما راجع به این شرکتهای تجاری میخوایم بحث کنیم بخش دوم . همین شرکتهایی که پیشرفت زمانه ایجاد کرده میفرمایند که: اینها این شرکتهای تجاری یا شرکتهای جدید در بحثی که مربوط به اینها است چند نوع بحث است یک بحث راجع به این است که این شرکتهای تجاری آیا مشروعیت دارد یا ندارد؟ مشروعیت دارد یا ندارد؟ بحث دیگر این است که آیا شخصیت حقوقی که ادعا میشود در اینها ایجاد میشود یا نمیشود؟ شخصیت حقوقی درست است یا درست نیست؟ و بحث سوم این است که حقوق شرعی به اینها تعلق پیدا میکند، خمس و زکات به درآمد شرکتها تعلق پیدا میکند یا نه؟ سه تا بحث اصلی است. ما در شرکتهایی جدید که بحث میکنیم به این سه تا بحث اصلی میپردازیم:

یک: آیا شرکتهای جدی شرکتهای تجاری مشروعیت دارد یا ندارد؟

دو: آیا شخصیت حقوقی را قبول داریم یا نداریم؟ چون یکی از ویژگی های شرکتهای جدید داشتن شخصیت های حقوقی است.

سه: آیا حقوق شرعی به درآمد شرکتهای تجاری تعلق پیدا میکند؟ زکات و خمس اینها تعلق پیدا میکند یا نه؟

بنابراین ما این سه تا بحث را اینجا انجام میدیم. البته درضمن به اقسام شرتهای تجاری هم اشاره میکنند ایشون. اما میفرمایند یک بحث هایی هست جانبی. بحث های جانبی عمدتا در دو زمینه است:

شرکتهای تجاری شخصیت حقوقی دارند بحثش انشاءالله مفصل میآید. شخصیت حقوقی در مقابل شخصیت حقیقی است. شخصیت حقیقی همین افراد هستند اما ادعا میشود که شرکت وقتی تاسیس شد برای خودش یک شخصی میشود مالک طرف دعوا قرار میگیرد، ضمان پیدا میکند ضامن میشود. به افراد کاری ندارد افراد ذی سهم اند در آنجا، افراد مالک مالک هستند در آنجا یا ذی حق هستند در مالک. مالک کی هست الان؟ مالک خود آن شرکته. پس بعد از آنکه شرکت تاسیس شد یک شخصیت جدیدی ایجاد میشود. افرادی که در اینجا سهم دارند موسسین یا غیر موسسین چیکاره هستند؟ یا اینها بحثش رو خواهیم کرد مالک مالک هستند یا ذی سهم در مالک هستند والا دیگه اینها مستقیما مالک اموال آن شرکت نیستند. کی مالکه؟ خود آن شرکت مالک اموال خودشه. بحثش میاد انشاءالله. آیا ما قائل به شخصیت حقوقی هستیم که اخیرا حوزه هم کتابی چاپ کرده "الشخص الاعتباری" آیا این شخصیت حقوقی را شخص اعتباری را ما قبول داریم یا قبول نداریم. این بحث دومه شخص اعتباری از این شرکتها شروع شده در دنیا. دقت فرمودید؟ شخص اعتباری شخص حقوقی در شرکتهای تجاری شروع شده. بعد البته یه مقداری توسعه دادند. غیر شرکتهای تجاری هم براشون شخصیت حقوقی قرار دادند مثل ارکان حکومت شهرداری ها، حکومت مثلا دولت، کابینه، وزارت خانه ها اینها هم توسعه دادند دیگر شخصیت حقوقی را اول که شروع شد در دنیا شخصیت حقوقی از کجا شروع شد؟ از شرکتهای تجاری شروع شد بعدا توسعه دادند به جاهای دیگر.

سوال شاگرد:...

پاسخ استاد: نه آن عنوانی که حالا پیدا میکند به عنوان استاد یا به عنوان فرد از جامعه، شخصیت حقوقی آنجا را کسی بحث نکرد که شخصیت حقوقی هست یا نه؟ شخصیت حقیقی است که حالا فرض کن عضو یه جایی هست که یه تکالیفی بر عهده اش میاد به عنوان شخص حقیقی هست که یک تکالیفی برعهده اش میاد شخصیت حقوقی عرض کردم بحثش با شرکتهای تجاری شروع شده در دنیا بحثش رو انشاءالله خواهیم کرد بعد توسعه دادند در شرکتهای مختلف. من دیروز به این هوش مصنوعی پرسیدم که آخرین نظریه ات در این شخصیت حقوقی چی ست؟ اون ده پانزده مورد پرسید.گفت مثلا در قضا گفتند که آیا شخصیت حقوقی دارد یا نه؟ مثلا فرض بفرمایید خود رباتها، هوش مصنوعی، یکی از بحثها این است که آیا اینها شخصیت حقوقی دارند یانه؟ یعنی زمینه های بحث مصادیق جدید شخصیت حقوقی را شروع کرد آن هوش مصنوعی شمردن.(یک برنامه ای هست هوش مصنوعی در این دستگاه هایتان ضبط کنید حالا میاد به هر زبانی هم بپرسید جوابش رو میاره برای شما.) گفتند که حالا آخرین ایده ها راجع به شخصیت حقوقی چی هست؟ او پاسخ داد که این موارد رو در شخصیت حقوقی هم محل بحث است که آیا شخصیت حقوقی بدانند یا ندانند؟ (شاگرد.... ، استاد:الان یکی از چالشهای دنیا مسئله ی هوش مصنوعی هست. شاگرد:....، استاد: حالا آنجا هنوز نرسیده)

پس بنابراین عرضم به حضور که شخصیت حقوقی یک بحثهایی است دیگر اما شروعش از کجا بوده؟ از شرکتهای تجاری بوده. پس میفرماید بحث دوم هم این.

بحث سوم اینکه آیا حقوق شرعی تعلق پیدا میکند به این؟

این سه تا بحث را میفرمایند ما انجام میدیم اما دو تا بحث جانبی هست آنها را وارد نمیشویم استاد سبحانی میفرماید:

نحوه تاسیس و اداره شرکت تجاری چگونه است؟ مثلا باید هیئت حقوقی کی تشکیل بشود؟ هیئت مدیره چه اختیاراتی دارد؟ دقت فرمودید؟ اینها چگونه تصمیم میگیرند؟ اکثریت هست یا همه باید باشند؟ این نحوه اداره شرکت. بحث حقوقی چیزهای مختلفی دارد دیگر، قوانین و مقررات مختلفی دارد اینها. اینها را میفرمایند ما وارد نمی شویم.

و دوم اینکه انحلال شرکتهای تجاری، در یک صورتهایی انحلال پیدا میکند مثلا به جهت ورشکستکی یا به جهات دیگر انحلال پیدا میکند یا خودشان تصمیم میگیرند آن شرکت را منحل بکنند. اگر منحل شد اموالش چگونه تقسیم میشود؟ مثلا مسائلی که هست و مالهایی که هست اینها چطور میشود؟ فقط این دو بحث چون از کشوری به کشوری قوانین این مختلفه ما اینها را وارد نمیشویم. هر کشوری برای خودش قوانینی دارد. فقیه هم نمیتواند همه قوانین هر کشوری را بیاید بررسی کند که ببیند که قانون ایران چیه راجع به تاسیس و اداره این کشورها قانون عراق چیه قانون مصر چیه فلذا ما این دو بحث جانبی را وارد نمیشویم. دقت کردید؟ بحث تاسیس و اداره شرکتها و دومی انحلال شرکتها. اینها مواد مختلفی دارد ما به آنها وارد نمیشویم. در سه بحث رو انجام میدیم، دو بحث رو انجام نمیدیم. سه بحثی که انجام میدهند کدوم شد آقا؟ یک مشروعیت، دو شخصیت حقوقی و سوم هم حقوق شرعی آیا متعلق به شرکتهای تجاری میشود یا نه؟ این یک مقدمه

مقدمه دوم تعریف شرکتهای تجاری هست. حالا قبل از مقدمه دوم ما اینجا یه تعلیقه ای داریم.

تعلیقه ای که ما داریم این است که این نظری که ایشان میفرمایند ما این دو تا بحث جانبی را وارد نمیشویم،این قابل تامل است،این بحث ها جانبی نیستند،اصلا عمده ی بحث هایی که راجع به مشروعیت شرکت‌ها شما می‌خواهید مورد بحث قرار بدهید خب همین است که با نظر اکثریت این کارها پیش برود، این دخیل است در بحث مشروعیت،دقت فرمودید؟ شما در اموال مشاع میخواهید تصرف کنید با نظر اکثریت،حال آنکه در اموال مشاع باید همه راضی باشند دیگر، یعنی یک نفر راضی نباشد مگر می‌شود تصرف کرد؟ نمیشود.حال آنکه در شرکت های تجاری اینطوری است که اکثریت که جمع شدند آنجا حتی اکثریت حاضرین مثلا که یک تصمیمی گرفتند دیگر ملزم می‌شود برای همه.خب پس بنابراین این مشروعیتش در مباحث مربوط به مشروعیت دقیقا مرتبط است با مباحثی که ایشان میفرمایند جانبی هست،به نظر ما اینها جانبی نیست،اینها بحث های اصلی هستند. حالا میفرماید نمیرسیم،به همه ی اینها نمی‌توانیم برسیم کشور ها مختلفند،نه کشور ها هم اتفاقا در آن چارچوب تقریبا یکسان اند چون همه شان کیفیت اداره اینها را از غرب گرفته اند.در جزئیات مثلا کانّ تفرعات اینها با هم اختلاف دارند. چرا؟چون همه شان شرکت های تجاری از آنجا آمده به نوعی ترجمه ی قوانین آنهاست.چیز جدیدی نیست و لذا اکثر کشور ها در همان اداره و انحلال یکسان اند. بله یک جزئیاتی که ناچیز است بله آنجا اختلاف دارند.پس بنابراین اگر فقه بخواهد نظر بدهد باید علاوه بر اینکه آن سه موردی که ایشان میفرمایند مورد بررسی قرار بدهد،باید به نحوه ی تاسیس و نحوه ی اداره و نحوه ی انحلال شرکت ها هم باید دانه به دانه نظر بدهد.آن وقت معلوم می‌شود که کدام یک از اینها مطابق فقه است،کدام یک از اینها مطابق فقه نیست.

اما نقطه ی بعدی.پس تا اینجا به نظر ما اگر توفیق باشد فقه ما باید رسیدگی بکند اینها را.حالا شما فرض بفرمایید کشور های دیگر را نمی‌توانیم ما برسیم حداقل آن چیزی که در ایران الان مورد عمل و تصویب هست و الان شرکت ها روی آن عمل می‌کنند و دادگاه ها طبق آن قانون به اصطلاح حکم صادر می‌کنند باید آنها هم مورد بررسی قرار بگیرد.این شرکت های تجاری مقرراتش باید مورد بررسی قرار بگیرد.

خوب اما نقطه ی بعدی که عرض کردیم تعریف مقدمه ی دوم قبل از ورود به آن سه تا بحث اصلی.مقدمه ی دومی که ایشان مطرح کردند چی هست؟بفرمایید تعریف،تعریف شرکت‌های تجاری چی هست.اولین نقطه ای که مطرح شده است این است که ما در مقابل شرکت های تجاری چه داریم؟شرکت های مدنی.شرکت های مدنی کدام ها هستند؟همان شرکت های فقهی که گفتیم،شرکت العنان، ما می‌گوییم شرکت العنان،به این اصطلاح حقوقی های جدید می‌گویند شرکت مدنی.

پس بنابراین در حقوق جدید در قوانین شرکت‌ها دو نوع هستند:شرکت های مدنی و شرکت های تجاری.

شرکتهای مدنی همان بحث شرکتی بود که ما در عروه خواندیم.دقت فرمودید؟شرکت مدنی. باید مشخص بشود که شرکت مدنی،مشارکت مدنی آیا ماهیتش با شرکت تجاری دوتا هست یا یکی هست! اگر دو تا هست دو تا تعریف باید بشود،اگر یکی هستند نه،یک تعریف برای هر دو کافی است.الان شما بانک می‌روید گاهی یک پولی بخواهید بگیرید میگوید مشارکت مدنی.بانک با شما مشارکت مدنی پیدا میکند.مشارکت مدنی یعنی چه؟ یعنی همان شرکت فقهی. یعنی یک سهمی بانک میگذارد،یک سهمی شما میگذارید،یک مشارکتی انجام دادید که سودش هم بین شما تقسیم بشود.مشارکت مدنی یک شرکت عقدی هست که در فقه ما مطرح است.دقت فرمودید؟پس ما اول باید مشخص بکنیم که آیا ماهیت شرکت تجاری با شرکت مدنی یکی هست تا یک تعریف برایش ذکر کنیم یا ماهیت اینها دو تا هست،دوتا تعریف ذکر کنیم.میفرمایند که معمولا دو تا تعریف ذکر می‌کنند.شرکت تجاری یک تعریفی دارد،یک شرکت مدنی که همان شرکت شرکت فقهی هست یک تعریف دیگری دارد.شرکت مدنی تعریفش چه شد؟مزج دو تا مال،دو نفر مزج می‌کنند مالشان را،یا بیش از دو نفر،برای استرباح. خلاصه اش این بود دیگر!برای اینکه از درآمد آن ربحی که دارند از آن استفاده بکنند.این شرکت مدنی کان اینطوری بحثش را خواندیم.خوب،پس باید ببینیم که آیا اینها ماهیتشان یکی است یا دوتا.معمولا اینها را جدا میکنند،یعنی ماهیت اینها را دوتا میدانند.ولی میفرمایند آقای سنهوری یک شخص به اصطلاح صاحب نظر در علم حقوق هست،الان از دنیا رفته است،مصری هست،آقای عبد الرزاق سنهوری،ایشان صاحب نظر معروفی است در کشورهای عربی خیلی از قوانین کشورهای عربی را ایشان تدوین کرده اند،چون خیلی وارد بوده است در حقوق،علاوه بر اینکه قوانین مصر را او نوشته است مثلا قوانین سوریه را نوشته است،قوانین عراق را نوشته است،حالا دقیقا خاطرم نیست،چند کشور ایشان را دعوت کرده اند که او بیاید قوانین را بنویسد بر اساس آن قوانینی که از غرب آمده است ایشان نوشته اند.البته به فقه اهل سنت هم وارد بوده است من جمله.علاوه بر اینکه در آن حقوق وارد بوده است به فقه اهل سنت هم وارد بوده است.یک کتابی دارد:الوسیط. شاید مثلا ده ها جلد است،همین بحث های حقوقی را کتاب کتاب مطرح کرده است،بحث های حقوقی جدید را.بعد یک کتابی دارد به نام مصادر الحق،دو جلد است.آنجا بحث مقارنه هست،مقارنه ی فقه جدید با فقه اسلامی.میگویند از این شخص دعوت کردند به عراق آمد،نجف که آمد کتاب مکاسب شیخ را به او دادند،مطالعه کرد گفت اگر من قبلا این کتاب را دیده بودم حتما این انظار شیعه را هم وارد میکردم.کانّ فهمیده است که شیعه هم نظری دارد به اصطلاح در این مسائل نظرات عمیقی دارد.خوب،پس بنابراین میگوید آقای سنهوری آمده است چکار کرده است؟استاد سبحانی می‌گویند آمده است یک تعریف کرده است هم برای شرکت های تجاری هم مدنی.

 

جدا نکرده است اینها را.پس به نظر آقای سنهوری ماهیت شرکت های مدنی با تجاری کان یکی بوده است که اینها را یک تعریف برایش ذکر کرده است.حالا تعریفی که جناب سنهوری ذکر کرده است چی هست؟این از الوسیط هم نقل کرده است،الوسیط سنهوری:

الشرکه عقد بمقتضاه یلتزم شخصان او اکثر

شرکت عقدی هست به مقتضای آن ملتزم می‌شود دو شخص یا بیشتر.

بان یساهم کل منهم فی مشروع مالی بتقدیم حصه من مال او عمل

که هر کدام یک سهمی داشته باشند در طرح(مشروع یعنی طرح)مالی که حالا یا مالی بدهند هر کدام مثلا،یا یکی کار یا عمل بدهد،اونها شرکت عنان هم قبول دارند دیگر!اهل سنت قبول دارد یا فقه جدید قبول دارد.

لاقتسام ما قد ینشا عن هذا المشروع من ربح او خساره.

تقسیم بکنند آن چیزی که از این مشروع به دست می آید،حالا ربح باشد،خسارت باشد تقسیم می‌کنند.پس ایشان به طور کلی هم شرکت های مدنی هم شرکت های تجاری را اینطوری تعریف کرده است:عقدی هست که دو نفر یا بیشتر در آن سهیم می‌شوند با تقدیم یک حصه ای از مال یا عمل به خاطر اینکه در نتایج آن شرکت که برای یک مشروعی هست برای یک طرحی هست، در نتایج آن شریک باشند.این تعریفی که ایشان کرده است.خوب،بعد البته ایشان یک تعریف دیگری مطرح کرده است.تعریف دیگری که ایشان مطرح کرده است گفته است دیگر 'عقد' نیست در آن،موسسه است.دقت فرمودید؟آن تعریف اول عرض کردیم جامع بین شرکت مدنی و تجاری هست ولی تعریف دوم مخصوص شرکت تجاری هست.میگوید موسسه نمی‌گوید عقد.میگوید شرکت تجاری یک موسسه ای است.دیگر صحبت عقد نیست اینجا.

موسسه تنشأ شخصین او اکثر

این موسسه را چه کسی ایجاد میکند؟دو نفر یا بیشتر.

للقیام بأعمال تجاریه

برای اینکه اعمال تجاری انجام بدهند.

مع التزام المتعاقدین بان یقدم کل منهما حصته من نقود او عروض او عمل للموسسه

که آن متعاقدین ملتزم میشوند که هر کدام حصه ی خودشان را بدهند،حالا نقد است پول است،یا اینکه کالا هست،یا یک کار هست،به موسسه بدهند.

لاقتسام ما قد ینشأ من اعمالها من المنافع او الاضرار.

منافع یا اضراری که هست آن را تقسیم بکنند.پس فرق این دو تا تعریف:تعریف اول گفت عقد،تعریف دوم گفت چی آقا؟موسسه.تعریف اول تاکید می‌کند از جانب عقدیه.تعریف دوم تاکید می‌کند بر جانب موسسه بودن.این یک اختلافی هست میان حقوقدان ها که آیا شرکت های جدید عقد است ماهیتش،یا عقد نیست؟ چون در عقد تضارب منافع است.دو نفر که عقد میبندند در خرید و فروش تضارب منافع هست.اما در شرکت های تجاری تضارب منافع نیست جمع میشوند یک کاری انجام بدهند.در شرکت تجاری که مثلا هر کسی یک سهمی دارد،آنجا تضارب منافع نیست.پس عقدیت دیگر آنجا مطرح نیست. آنجا چه چیزی مطرح هست؟آنجا یک موسسه ایجاد می‌کنند.یک شخصیت حقوقی ایجاد می‌کنند.این محل بحث واقع شد.حالا ان شاالله به آن می‌رسیم.پس در تعریف یک وقت تاکید می‌شود بر روی عقدیت یک وقت تاکید می‌شود روی موسسه بودن.یک بحثی اینجا مطرح هست.استاد سبحانی اشاره مختصری دارند،آن هم این است که فرق شرکت مدنی و شرکت تجاری به چی هست؟به این تعریفها که نگاه میکنیم،اگر عقد بگوییم شرکت مدنی قطعا عقد است.شرکت تجاری محل بحث است که عقد است یا عقد نیست،موسسه است.پس یک فرقش این است.فرق دیگری که برایش مطرح کرده اند آقای سنهوری هم روی این تاکید کرده است،گفته است که شرکت مدنی با شرکت تجاری فرقش در کارهای شرکت است.کارهای شرکت اگر تجاری باشد می‌شود شرکت تجاری،اما اگر کارهایش خدماتی باشد مثلا آموزش باشد،حمل و نقل باشد،فرض بفرمایید که مسائلی از این قبیل باشد می‌شود شرکت مدنی.پس ایشان فرق را، فرق این دو تا را در کارهای شرکت می‌دانند.به محتوای شرکت،به آن کارهای شرکت نگاه می‌کنیم می‌گوییم که مدنی هست یا تجاری.برخی از قوانین همین نظر آقای سنهوری را دارد که باید نگاه کنیم کارهای شرکت را مشخص بکنیم.برخی از قوانین میگوید نه ما کاری نداریم به اینکه چه کاری انجام میدهد، ما به آن نحوه ی تاسیسش نگاه میکنیم.نحوه ی تاسیس اگر به نحو تاسیس شرکت تجاری باشد که بعدا توضیح خواهیم داد انواع و اقسامش را، میشود شرکت تجاری.اما اگر نه به نحو شرکت مدنی باشد تاسیسش می‌شود شرکت چی آقا؟ مدنی.پس به شکلش نگاه میکنیم به محتوایش نگاه نمی‌کنیم.بعضی ها هم می‌گویند به هر دو نگاه میکنیم.پس سه تا نظر هست.در تفکیک شرکت مدنی از شرکت تجاری،بعضی ها می‌گویند به محتوا نگاه کنیم، مثل قانون مصر و آقای سنهوری.بعضی ها می‌گویند به شکل نگاه کن،کاری نداشته باش به اینکه محتوایش چه است. بعضی ها می‌گویند به محتوا نگاه کن هم محتوا هم شکل.ظاهرا گفتند قانون ایران این قسم سوم است یعنی هم به محتوا نگاه می‌کند هم به شکل نگاه می‌کند که تشخیص بدهد این شرکت شرکت تجاری است یا شرکت مدنی است.هر دو عنصر اگر باشد می‌گویند فرض بفرمایید این شرکت مثلا شرکت تجاری است.اما اگر هر دو عنصر نباشد می‌گویند این شرکت شرکت مدنی هست.طبق آن نظری که آقای سنهوری داده است باید نگاه کنیم اگر تولیدی باشد و خدماتی باشد میگوید داخل مدنی می‌شود اما اگر تجاری باشد،می‌گوید چه آقا؟تجاری.خدماتی و تولیدی را ایشان یک قسم میکنند،می‌گویند مدنی.اما به اصطلاح تجاری،به انواع و اقسام تجارت ها می‌گویند شرکت تجاری. ولی ظاهرا این نظر در دنیا ورافتاده است،این نظری که آقای سنهوری دارد.شرکتها تشخیصش به همان شکلش هست.شکل تاسیسش تعیین کننده ی ماهیتش است که آیا تجاری هست یا اینکه مدنی هست.آیا اصلا ماهیت شرکت‌های تجاری و مدنی هر دو عقدی اند؟یا نه ماهیتشان فرق می‌کند،یکی عقدی است یکی موسسه است؟ دقت فرمودید؟ این یک اختلاف است که بعضی ها می‌گویند شرکت های تجاری اصلا عقد نیست.اصلا موسسه است،طبق قانون یک موسسه ای تشکیل می‌دهند.عقدی نیست،قراردادی نیست،با قرارداد قابل تفسیر نیست این.حالا بحثش را یک مقدار خواهیم کرد ان شاالله تعالی.پس بنابراین خلاصه ی نظر این شد که راجع به تعریف شرکت های تجاری که می‌خواهیم برسیم اگر ماهیت اینها را یکی بدانیم،همان تعریفی که آقای سنهوری گفته است،بر طبق فقه هم هست،البته فقه اهل سنت که مطرح کردیم،همان تعریف هردوتا میشود.اما اگر ما ماهیت این دو تا را جدا بدانیم که صحیح این است که اینها ماهیتشان جداست، باید تعریف ها را جدا بکنیم.تعریف شرکت های مدنی را با شرکت های تجاری از هم جدا ذکر کنیم.این نقطه ی راجع به تعریف.نقطه ی دوم کیفیت تشخیص شرکت های تجاری با مدنی.آقای سنهوری میگفت که از کارکرد و ماهیتش شناخته میشود ولی ظاهرا این نظر دیگر از بین رفته است.در اکثر کشور ها یا در همه ی کشور ها به شکل نگاه میکنند،به شکل تاسیس شرکت نگاه میکنند که تشخیص بدهند آیا این شرکت مدنی است یا شرکت تجاری است. شکلش اگر بر طبق آن شکل مدنی بود مدنی است،اگر تجاری بود تجاری هم که آن اقسام خاصه ای دارد، آن می‌شود شرکت تجاری.این هم نقطه ی دوم. نقطه ی سوم،آیا حالا که جدا شد باید بحث کنیم که آیا اینها عقدی هستند یا یکی عقد است یکی موسسه.آن هم یک بحث است.بعد این چهارتا فرقی که استاد سبحانی هم اشاره می‌کنند.میفرمایند چهارتا فرق اعتباری است قابل تغییر است،هرطور قرار دادند میشود.عرض میکنیم نه این چهار تا فرق جزء ماهیت شرکت‌های جدید است.نمیشود اینها را عوض کرد،چون اگر عوض کنیم دیگر اصلا آن مقرراتی که اینها را ایجاد کرده است از آن مقررات خارج میشود.نمیشود خارج بشود،یک مقررات خاصی دارد نمیشود خارج شد.

پس به نظر ما شرکت های تجاری اولا جدا هستند از شرکت های مدنی و ثانیا این جدایی مربوط به شکل است نه به ماهیت،به کارکردشان.و ثالثا آن چهار تا فرقی که گفته شده است آن چهارتا فرق هم جزء ماهیت شرکت‌های تجاری هستند.دقت فرمودید؟تا برسیم به نکاتی که ان شاالله در اینجا باید عرض بشود.راجع به ماهیتش که آیا عقدی هست یا موسسه است.شرکتهای تجاری عقد هستند یا موسسه هستند.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo