درس خارج فقه استاد مرتضی ترابی
1403/02/17
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: کتاب الخمس/کیفیت تقسیم خمس /عدم جواز ارجاع خمس توسط مستحق
(مسألة 18): لا يجوز للمستحقّ أن يأخذ من باب الخمس و يردّه على المالك إلّا في بعض الأحوال، كما إذا كان عليه مبلغ كثير و لم يقدر على أدائه بأن صار معسراً و أراد تفريغ الذمّة فحينئذٍ لا مانع منه إذا رضي المستحقّ بذلك [1] .
اگر مالک خمسی به مستحقی ، خمس خود را پرداخت کند و به او بگوید که به او برگرداند ، آن مستحق هم این کار را قبول می کند ، آیا این کار جایز است یا نه ؟ مرحوم سید ره می فرماید که چنین کاری جایز نیست اما در برخی صور این کار اشکال ندارد . اگر تاجری باشد که ورشکسته شده و آه در بسات ندارد و آخر عمر او هم رسیده و امیدی هم ندارد که بتواند خمسش را اداء کند ، این شخص تاجر مثلاً مبلغی را مثلاً از کسی قرض گرفته و به مستحق می گوید که این مبلغ خمس را به شما اداء می کنم و شما آن را به من برگردانید و او هم قبول می کند وبه عنوان خمس قبول می کند و به عنوان هدیه به او بر می گرداند .
ادله عدم جواز [2]
دلیل اول : این شخصی که خمس را می خواهد بدهد ، قصد جدیّ بر دادن خمس ندارد و در مقام امتثال نیست و همچنین این شخص قصد قربت بر دادن خمس ندارد .
جواب : اگر این اشکال باشد ، قابل دفع است چرا که آن مالک اگر احتمال بدهد که ممکن است مستحق خمس را که گرفت ، خمس را بر نگرداند و با این وجود خمس را می دهد و این قصد جدی آن شخص می شود .
در این جا قصد قربت اشکال پیدا نمی کند و قربة الی الله می دهد و الا این خمس را به مستحق نمی داد و اصلاً اقدامی برای دادن خمس نمی کرد .
بیان مرحوم صاحب جواهر ره :
برای قصد قربت در این جا مرحوم صاحب جواهر ره [3] ، پنج صورت فرض می کند که در همه صورت ها خللی به آن قصد قربت وارد نمی شود :
صورت اولی : خمس را قربة الی الله می دهد و هیچ قیدی هم ذکر نمی کند و در نیتش هم چیزی وجود ندارد و اینکه بعداً شخص مستحق خمس را بر گرداند یا نه ، کاری ندارد . در این صورت قصد قربت قطعاً محقق هست .
صورت دوم : صاحب خمس قصد قربت دارد و در کنارش ، دواعی صحیحه دیگر هم دارد .مثلاً می گوید که این مستحق ِ هم محله ای یا قوم و خویش ماست و او را احترام کند . این صورت هم ضرری به قصد قربتش نمی زند.
صورت سوم : قصد قربت می کند به شرطی که مستحق با طیب نفس آن را اهداء بکند. این هم اشکال ندارد ولی شرطش زائد است و نافذ نیست. در این جا هم قصد قربت مشکلی به آن وارد نمی شود .
صورت چهارم : خمس را پرداخت می کند به این داعی که همه آن را برگرداند . این هم اگر همراه شرط نباشد ، داعی به تنهایی ضرر نمی زند چه بر گرداند و چه برنگرداند . مانند طلبه ای که خمس خود را می دهد به این داعی که چیزی از آن به او برگشت داده می شود . در این صورت باز هم قصد قربتش درست است و لطمه ای نمی خورد .
صورت پنجم : خمس را می دهد و شرط می کند که حتماً باید آن خمس را به او برگرداند چه مستحق رضایت و طیب ، داشته باشد و چه نداشته باشد . در این صورت شرطش باطل است و قصد قربت سر جای خودش هست .
در این پنج صور هیچ کدام قصد قربتش لطمه ای ندید و آن صوری که شرط داشته است باطل است و کنار می رود .
دلیل دوم : مستحقی که آن خمس را بر می گرداند ، جزء مئونه اش نیست و به چه حقی چنین خرجی بکند . در حقیقت مستحق حق دارد که خمس را در مئونه خودش صرف کند . در این جا که خمس را به صاحب خمس بر می گرداند ، جزء مئونه مستحق نبوده است .
جواب : ممکن است که آن شخص سید و مستحق بسیار وجیه و کریم باشد و این کار در شأن او باشد و جزء مئونه اش باشد و مردم در سایه این سید ، مشکلاتشان را حل می کنند و در این جا این تاجر هم که خمس داده ، می خواهد مشکلش را این سید حل کند . پس ممکن است در یک جاهایی برگداندن خمس ، جزء شأن و مئونه اش باشد .
دلیل سوم : چنین عملی که مرکب از صاحب (مال) خمس و برگرداندن مستحق به صاحبش باشد ، خلاف مصلحت خمس و تضییع حق مستحقین خمس است . این اشکال ناظر به کار مالک یا کار مستحق نیست و مجموع را می گیرد .
طبق این اشکال مرحوم سید ره فرموده است که این کار جایز نیست . البته این اشکال قید بر می دارد که اگر یک جاهایی به مصلحت اهل خمس بود ، اشکال ندارد و این مسئله منوط به ولایت است که مستحق چنین ولایتی ندارد و ولایت برای مجتهد جامع الشرایط هست .
و بخشیدن و دستگردان خمس به این است که خمس را بگیرد و سپس به آن شخص هبه کند. یا بخشیدن به این است که خمس را بگیرد و به عنوان قرض بدهد . یا اصلاً دستگردان نیاز نیست و مجتهد به او می گوید که آن خمس که در نزد خود داری، آن را به او تملیک کند یا قرض می دهد که ضامن هست یا هدیه می دهد و ضمانی هم در کار نیست .
این راه هایی هست که راجع به این مسئله مطرح شده است . اگر کسی ادله ولایت فقیه را بپذیرد ، فرمایش استاد هاشمی ره درست است ؛ چرا که فقیه ولایت دارد و می تواند دستگردان کند یا مضموناً به آن شخص تملیک کند یا هبه کند. اگر قائل به ولایت فقیه نباشیم ، ظاهراً دستگردان لازم است و بدون آن نمی تواند تملیک کند یعنی سید باید آن را بگیرد و تملک حاصل بشود تا بتواند بعد از آن دستگردان کند . و این که مستحق و سید در این مورد ولایت دارد یا نه ، باید بحث شود .