< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد مرتضی ترابی

1403/02/01

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: کتاب الخمس/کیفیت تقسیم خمس /منسوب بودن به حضرت هاشم از ناحیه پدر

بیان شد که آیا خمس به کسانی که از طرف مادر منسوب به هاشم هستند ، می رسد یا نه ، مرحوم سید ره فرمود که کسانی مستحق خمس هستند که از طرف پدر منسوب به هاشم هستند . نسل حضرت هاشم هم از حضرت عبدالمطلب ادامه پیدا کرده و فرزندان دیگر حضرت هاشم ، عَقَبِه و نسلی ندارند و حضرت هاشم برادری به نام مطلب داشته که وقتی حضرت هاشم از دنیا می رود، سرپرستی فرزند او را به عهده مُطّلِب داده می شود و لذا به فرزند هاشم ، عبدالمطلب گفته می شود چون مردم فکر می کردند که او عبد ایشان هست لذا به این اسم معروف شده اند . بعد از مطّلب، ریاسات و مقامات که ایشان داشته اند همگی به حضرت عبدالمطلب واگذار می شود و عبدالمطلب هم فرزندان زیادی داشته است .

هر کس منسوب به حضرت هاشم از طرف پدر باشد ، مستحق خمس خواهد بود .انما الکلام در کسانی هست که از طرف مادر منتسب به هاشم ع هستند. مرحوم صاحب حدائق ره از این نظر دفاع کرده است که اگر از طرف مادر هم منسوب به هاشم بود ، او هم متسحق خمس خواهد بود و این نظر به سید مرتضی هم نسبت داده شده است.

ولی بیان شد که مرحوم صاحب جواهر ره، شیخ انصاری ره و برخی بزرگان دیگر مانند استاد آیت الله سبحانی حفظه الله ، فرموده اند که این دو مطلب باید از یک دیگر تفکیک بشود ، مطلب اول این است که اگر کسی از طرف مادر منسوب به یک پدری شد (نوه دختری) ، آیا این فرزند آن پدر بزرگ حساب می شود یا نه ؟ مطلب دوم این است که ملاک استحقاق خمس چه چیزی هست ؟

اما راجع به مطلب اول که اگر طرف مادر منسوب بود ، حق با صاحب حدائق است که او هم فرزند آن شخص حساب می شود . دلیل بر مطلب هم آیات متعدد از قرآن در باب نکاح و ارث بود که فرزند دختر هم مانند فرزند پسر ، فرزند انسان حساب می شود .

مطلب دوم :

اما راجع به مطلب دوم ، ملاک و موضوع در استحقاق خمس صدق فرزند هاشم بودن نیست ، بلکه صدق قبیله هست که به او هاشمی و سید گفته بشود . در صدق قبیله ، منسوب بودن از طرف پدر شرط هست .

وجه اول : عدم صدق قبیله بنی هاشم بر منسوبین از طرف مادر

روایت : مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ إِدْرِيسَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْجَبَّارِ وَ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ عَنِ الْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ جَمِيعاً عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى عَنْ عِيصِ بْنِ الْقَاسِمِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِنَّ أُنَاساً مِنْ بَنِي هَاشِمٍ أَتَوْا رَسُولَ اللَّهِ ص فَسَأَلُوهُ أَنْ يَسْتَعْمِلَهُمْ عَلَى صَدَقَاتِ الْمَوَاشِي وَ قَالُوا يَكُونُ لَنَا هَذَا السَّهْمُ الَّذِي جَعَلَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لِلْعَامِلِينَ عَلَيْهَا، فَنَحْنُ أَوْلَى بِهِ ، فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص يَا بَنِي عَبْدِ الْمُطَّلِبِ إِنَّ الصَّدَقَةَ لَا تَحِلُّ لِي وَ لَا لَكُمْ وَ لَكِنِّي قَدْ وُعِدْتُ الشَّفَاعَةَ ثُمَّ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع اشْهَدُوا لَقَدْ وُعِدَهَا فَمَا ظَنُّكُمْ يَا بَنِي عَبْدِ الْمُطَّلِبِ إِذَا أَخَذْتُ بِحَلْقَةِ بَابِ الْجَنَّةِ أَ تَرَوْنِي مُؤْثِراً عَلَيْكُمْ غَيْرَكُمْ [1] .

در این روایت " يَا بَنِي عَبْدِ الْمُطَّلِبِ " اضافه نیست بلکه اسم قبیله هست که باید آن صدق کند و اگر صدق کرد ، نمی توانند آن زکات را دریافت کنند .

روایت: 11993- 2- وَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ حَمَّادٍ عَنْ حَرِيزٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ وَ أَبِي بَصِيرٍ وَ زُرَارَةَ [2] كُلِّهِمْ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ وَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالا قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص إِنَّ الصَّدَقَةَ أَوْسَاخُ أَيْدِي النَّاسِ وَ إِنَّ اللَّهَ قَدْ حَرَّمَ عَلَيَّ مِنْهَا وَ مِنْ غَيْرِهَا مَا قَدْ حَرَّمَهُ وَ إِنَّ الصَّدَقَةَ لَا تَحِلُّ لِبَنِي عَبْدِ الْمُطَّلِبِ الْحَدِيثَ [3] .

در این روایت هم می فرماید " لِبَنِي عَبْدِ الْمُطَّلِبِ " که اگر این قبیله صدق کرد ، نمی توانند زکات دریافت کنند.

روایت : مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحُسَيْنِ عَنِ النَّضْرِ عَنِ ابْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: لَا تَحِلُّ الصَّدَقَةُ- لِوُلْدِ الْعَبَّاسِ وَ لَا لِنُظَرَائِهِمْ مِنْ بَنِي هَاشِمٍ . در این روایت هم قبیله " بَنِي هَاشِمٍ " را ذکر کرده است .

روایت : 12012- 1- مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ فَضَّالٍ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ هَاشِمٍ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى عَنْ حَرِيزٍ عَنْ زُرَارَةَ عَن‌ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي حَدِيثٍ قَالَ: إِنَّهُ لَوْ كَانَ الْعَدْلُ مَا احْتَاجَ هَاشِمِيٌّ وَ لَا مُطَّلِبِيٌّ إِلَى صَدَقَةٍ إِنَّ اللَّهَ جَعَلَ لَهُمْ فِي كِتَابِهِ مَا كَانَ فِيهِ سَعَتُهُمْ ثُمَّ قَالَ إِنَّ الرَّجُلَ إِذَا لَمْ يَجِدْ شَيْئاً حَلَّتْ لَهُ الْمَيْتَةُ وَ الصَّدَقَةُ لَا تَحِلُّ لِأَحَدٍ مِنْهُمْ إِلَّا أَنْ لَا يَجِدَ شَيْئاً وَ يَكُونَ مِمَّنْ يَحِلُّ لَهُ الْمَيْتَةُ [4] .

در این روایت هم " هَاشِمِيٌّ وَ لَا مُطَّلِبِيٌّ " را که قبیله هست را بیان کرده است . مطلبی عطف تفسیری برای هاشمی هست و مراد از مطلبی هم عبدالمطلب هست و هنگامی که نسبت داده می شود عبد حذف می شود .

پس موضوع برای استحقاق ، صدق قبیله هاشمی هست ؛ چون متبادر این است که وقتی در عرف بنی هاشم گفته می شود ، کسانی هستند که از طرف پدر منسوب هستند را مرادشان هست . قبیله را از طرف مادر و دختران جدا نمی کنند بلکه از طرف پدر و نسبت پدری جدا می شود .

وجه دوم این است که اگر از طرف مادر هم اگر منسوب به هاشم بود ، کفایت می کند ، لازم می آید که قبلائل مختلفی متستحق خمس خواهد شد . مثلاً زبیر بن عوام از قبیله قریش هستند ، مادر زبیر ، صفیة بنت عبدالمطلب هست و باید گفته شود که آل زبیر هم مستحق خمس بشود . التزام به این معنا ، خلاف آن چیزی هست که در فقه شیعه مسلم هستند و در روایات اشاره ای نشده است که مثلاً آل زبیر هم می تواند خمس بگیردیا فلان قبیله هم مستحق خمس می باشد .

وجه سوم این است که لازم می آید که برخی از ائمه (از امام صادق علیه السلام) علاوه بر این که هاشمی هستند ، تیمی هم باشند ، چون زوجه امام باقر ع که أم فروه هست ، نواده ابابکر هست . ام فروه دختر قاسم بن محمد بن ابابکر هست که ابابکر از قیبله تیمی هستند . حال آن که عرب چنین چیزی نمی گوید و ائمه را هاشمی می دانند نه تیمی .

وجه چهارم این است که روایت بالخصوص در مسئله وجود دارد .

11999- 1- مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا عَنِ الْعَبْدِ الصَّالِحِ ع فِي حَدِيثٍ طَوِيلٍ قَالَ: وَ مَنْ كَانَتْ أُمُّهُ مِنْ بَنِي هَاشِمٍ وَ أَبُوهُ مِنْ سَائِرِ قُرَيْشٍ- فَإِنَّ الصَّدَقَاتِ تَحِلُّ لَهُ وَ لَيْسَ لَهُ مِنَ الْخُمُسِ شَيْ‌ءٌ لِأَنَّ اللَّهَ يَقُولُ ﴿ادْعُوهُمْ لِآبائِهِمْ﴾ . [5]

این روایت از حیث حجیت سندی مرسل ولی حجت می باشد چرا که مشهور به آن عمل کرده اند و مرسلات اصحاب اجماع مانند حماد بن عیسی را علی المبنای برخی از بزرگان حجت است . در این روایت صریح می فرماید که اگر مادر هاشمی باشد و پدر هاشمی نباشد ،مستحق خمس نخواهد بود چرا آیه کریمه می فرماید فرزندان را با پدرانشان بخوانید . البته استدلال به این آیه کریمه محل نظر هست چرا که این آیه درباره فرزند خواندگی هست که نباید به خود نسبت داد بلکه به پدرانشان باید نسبت داد ولی بحث ما در فرزند خواندگی نیست بلکه مادرش از قبیله هاشمی هست . پس این آیه ربطی به بحث ما ندارد و از این جهت اگر تعلیل آیه را نفهمیم ولی اصل روایت را علماء به آن عمل کرده اند و به آن فتوا داده اند .

 


[2] . این روایت روایت فضلاء و صحیح اعلائی می باشد.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo