< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد مرتضی ترابی

1403/01/04

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: کتاب الخمس/ الانفال / زمین های موات ، سیف البحر

بحث در موارد انفال بود . دومین موردی که برای آن ذکر شد زمین ها موات است . در رابطه با زمین های موات مباحثی را مطرح شد و در ذیل آن تنبیهی را مطرح می کنیم .

در کلمات قید زمین موات یا زمین خربه آمده است و در روایات هم این قید دیده می شود . مانند صحیحه حفص تعبیر « كُلُّ أَرْضٍ خَرِبَةٍ وَ بُطُونُ الْأَوْدِيَةِ فَهُوَ لِرَسُولِ اللَّهِ ص وَ هُوَ لِلْإِمَامِ مِنْ بَعْدِهِ » بیان شده بود . در مرسله حماد این تعبیر « وَ الْأَنْفَالُ كُلُّ أَرْضٍ خَرِبَةٍ » بیان شده بود . در صحیحه محمد بن مسلم هم تعبیر « فَمَا كَانَ مِنْ أَرْضٍ خَرِبَةٍ أَوْ بُطُونِ أَوْدِيَةٍ فَهَذَا كُلُّهُ مِنَ الْفَيْ‌ءِ وَ الْأَنْفَالُ لِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ ص » ذکر شده بود. در همه این روایات قید آباد نبودن و خراب بودن ذکر شده است. آیا این قید موضوع را تضییق می کند یا نه ؟

آقای خوئی ره :

مرحوم آقای خوئی می فرماید که ظاهر از این روایات این است که این قید ، قید غالبی هست و ملاک این است که زمینی باشد که صاحب ندارد « كُلُّ أَرْضٍ لَا رَبَّ لَهَا ». پس خراب بودن یا نبودن معیار در این جا نیست . اگر زمینی بوده که از اول آباد بوده و صاحب ندارد ، مثل برخی از جزائری که از اول آباد بوده و درختان میوه در آن قرار دارد ،آیا این موارد داخل در انفال هست یا خیر ، می فرماید که بله جزء انفال حساب می شود ؛ چون در روایت اسحاق بن عمار بعد از این که موارد انفال را می شمارد ،از جمله آن موارد می فرماید که « كُلُّ أَرْضٍ لَا رَبَّ لَهَا » که شامل هم زمین موات و هم زمین آبادی می شود که از اول صاحب ندارد . و همچنین این معنا را می توان از صحیحه ابوخالد کابلی می توان استفاده کرد که زمین مربوط به ائمه علیهم السلام دانسته شده است اعم از این که موات یا غیر موات باشد .

پس بنا بر این دیدگاه آن چه معیار هست این است که زمینی باشد که از ابتداء مالک نداشته باشد چه موات باشد و چه آباد باشد .

به مناسبت در این جا یک فرعی دیگری مطرح می شود که در کلمات شیخ انصاری ره بیان شده است .

فرعٌ : زمین های آباد بدون صاحب

اگر زمینی که توسط اشخاص احیاء شده است و آباد هست ، صاحبانشان از دنیا رفته باشند ، آیا این زمین های آباد ، این داخل در انفال هست یا خیر ؟ چون در برخی روایات قید «خربة» وجود دارد و این زمین ها الآن آباد هستند ولی قید دومی که در روایات بود که « كُلُّ أَرْضٍ لَا رَبَّ لَهَا » در این جا وجود دارد .

شیخ انصاری ره فرموده که در برخی از روایت ها این اراضی مقید به قید خراب بودن هست ، و در این جا زمین ها آباد هستند ، مشمول این نوع روایات نمی شود چون قید خراب بودن را ندارد . پس این مورد از انفال ، خصوص زمین هایی خواهد بود که هم صاحبانشان از بین رفته است و هم خود زمین تبدیل به زمین موات و خراب شده است . لذا چنین زمین هایی که آباد هستند و صاحبانشان از دنیا رفته اند ، داخل قسم دیگری از انفال می شود و آن هم داخل در «من لا وارث له» می شود . پس این مورد از این جهت داخل در انفال می شود .

اگرثابت شود که چنین زمینی هیچ وارثی ندارد و صاحبانشان از دنیا رفته اند ، میراث امام علیه السلام می شود و اگر ندانیم که صاحبانشان از دنیا رفته و ممکن است صاحب داشته باشد ولی ما نمی شناسیم ، در این صورت داخل در مجهول المالک می شود .

بحث دیگری را مرحم شیخ انصاری ره مطرح کرده اند . اگر مواردی باشد که ما می دانیم مالک زمین موجود است ولی قابل شناسایی نیستند مثلاً از این منطقه کوچ کرده اند و نمی دانیم که کجا رفته اند ، آیا این مورد هم داخل در زمین هایی می شود که « كُلُّ أَرْضٍ لَا رَبَّ لَهَا » یا اینکه این زمین داخل در بحث نخواهد بود . گفته می شود که وجه دخول در « كُلُّ أَرْضٍ لَا رَبَّ لَهَا » ، این است که مراد از رب و صاحب زمین ، افرادی هستند که شناخته شده و معروف هستند و الآن که شناخته شده نیست ، مشمول آن روایت « كُلُّ أَرْضٍ لَا رَبَّ لَهَا » می شود که مالک معروف و شناخته شده ای ندارد . سپس بین این این ادله و ادله مجهول المالک در این مورد تعارض می شود و باید طبق احکام تعارض در این جا حکم کرد .

مورد سوم انفال : سِیف البحر (ساحل دریا)

مرحوم آقای خوئی ره می فرماید که در این جا نصّی وجود ندارد که این مورد هم از مصادیق انفال باشد ولی از عموماتی که راجع به انفال وارد شده است می توان حکم این جا را به دست آورد ، به این بیان که ساحل دریا یا زمین موات هست که هر زمینی که میت و خراب باشد ، مال امام علیه السلام هست ، یا اگر این زمین ساحل دریا ، آباد هست ، چون آقای خوئی ره در این جا خراب بودن و آباد بودن را شرط نداستند ، باز در این جا مشمول « كُلُّ أَرْضٍ لَا رَبَّ لَهَا » می شود . پس طبق نظر ایشان ساحل دریا و دریاچه ها جزء انفال هستند و در این جا نیازی به دلیل خاص نیست .

استاد : اگر این سواحل مالک شخصی دارد که آن زمین ها موات بوده و او آن جا آباد کرده است ، طبق ادله ای راجع به ملک شخصی هست ، حکم می شود و انفال نیست . اما اگر صاحبان شخصی ندارد ، همان فرمایش آقای خوئی ره می آید که اگر موات هست ، زمین موات مال امام علیه السلام می باشد و اگر آباد بالأصاله هست ، آن جا هم باید دید که آیا هر ارضی که صاحب ندارد جزء انفال هست ، این هم سواحل هم جزء انفال می شود و ظاهراً مرحوم امام ره و شهید صدر ره و برخی از بزرگان همین نظر را دارند و می فرمایند مال امام علیه السلام هست . اما اگر کسی قائل شود که زمین موات جزء انفال است و زمین آباد بالأصالة جزء انفال نیست ، باز باید دید که در این زمین های آباد بالأصالة چه حکمی دارند و معمولاً می فرمایند که جزء مباحات اصلیه هست مانند انهار کبیره و ماهی های دریا و امثال آن ، که مربوط به همه مردم هست و هر کسی حیازت کرد ، مال او می شود .

پس اگر ساحل آباد باشد ، یکی از این دو نظر را می توان بیان داشت که یا داخل در انفال هست به این جهت که صاحب ندارد و از اموال امام علیه السلام می شود . یا داخل در مباحات اصلیه قرار می گیرد. این نظر دوم را خیلی از بزرگان مانند صاحب جواهر ، صاحب مستمسک ، مرحوم حکیم ره قبول دارند .

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo