< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد مرتضی ترابی

1401/02/24

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: كتاب الطهارة/أحكام المياه / احکام آب استنجا

مرحوم سید می فرمایند:

(المسألة 11): المتخلف في الثوب بعد العصر من الماء طاهر فلو اخرج بعد ذلك لا يلحقه حكم الغسالة و كذا ما يبقى في الإناء بعد اهراق ماء غسالته. [1]

بحث در این مساله یازدهم بود. مرحوم سید در این مساله به چند فرع متعرض می شوند:

فرع اول این است که وقتی لباسی را می شویند وبعد آن را می فشارند یک مقدار غساله به طور معمولی از آن خارج می شود آنکه به طوری عادی و معلولی از آن بوسیله فشاردن خارج شده است طبعا غساله است و حکم آن را دارد. ولی آن مقدار از آبی که در لباس می ماند می فرمایند آن دیگر طاهر است. وجه این فرع اول روشن است زیرا فرض این است که این لباس شسته شده است و لباس پاک شده است وقتی پاک شده مقداری آبی که در آن باقی مانده دیگر قهرا پاک است چون نمی شود حکم بشود لباس پاک شده ولی آب باقی مانده در آن نجس است اینها قابل تفکیک نیستند. لذا این فرع اول وجهش روشن است.

فرع دوم این است که فلو اخرج بعد ذلک... اگر این آب را که باقی مانده است در لباس بعد از فشردنش، دوباره با فشار زیاد آن را خارج کنند این دیگر حکم غساله بر این بار نمی شود و حکم غساله را ندارد. حکم غساله این بود که نمی شود با آن رفع حدث کرد وضو گرفت یا غسل کرد، می فرمایند این آبی که مانده اگر این را به نحوی خارج کردند این حکم غساله را ندارد یعنی می شود با آن رفع حدث بکنند.

فرع سوم این است که آن آبی که بعد از شستن ظرف در آن باقی می ماند نیز همان حکم فرع دوم را دارد یعنی طاهر است، و اگر بعدا آن را خارجش کردند حکم غساله را ندارد.

در این مساله فرع اول وجهش روشن است، اما فرع دوم که اگر بعدا آب را از لباس خارج کردند حکم غساله را ندارد و می شود با آن رفع حدث کرد این دلیلش چیست؟ مرحوم سید نظرشان این است که این فرع متفرع بر آن فرع اول است، چون اگر خارجش نمی کردیم حالا که خارجش هم بکنیم حکم غساله را ندارد. در اینجا مرحوم خویی[2] و تبریزی اشکال کرده اند که این تفریع درست نیست برای اینکه طهارت آن آب یک مساله است، اما اینکه طاهر است پس باید حکم غساله را نداشته باشد این مساله ای دیگر است، برخی آب غساله ها هستند که طاهرند مثل استنجا ولی حکم آب غساله را دارند یعنی نمی شود با آن وضو گرفت و غسل انجام داد پس اینکه این مورد طاهر است دلیل نمی شود که حکم غساله را هم ندارد. لذا این تفریع سید درست نیست، دلیل این مطلب چیست؟

عرض می کنیم که در این مساله چنانکه عرض شد یک وقت بحث می کنیم از حکم آن آب قبل از اخراج که گفتیم طاهر است و یک وقت بحث می کنیم از این آب باقی بعد از اخراج آن، بعد از خارج کردن باز باید از دو جهت بحث کرد یکی اینکه این باز همچنان طاهر است و منجس نیست این هم وجهش روشن است برای اینکه وجهش این است که این آب بعد از خروج با نجس ملاقات نکرده است تا ما بگوییم نجس است، اما حکم دیگری در اینجا محل بحث است و آن این است که بعد از خروج می شود با این وضو گرفت یا نه، حکم غساله را دارد یا ندارد. اینجاست که دلیل را مرحوم سید همین تفریع قرار دادند بر آن مساله اول که عرض کردیم این تفریع درست نیست پس وجه صحیح آن چیست؟ در اینجا دو وجه قابل ذکر است برای اثبات اینکه این آبی که بعدا خارج می شود با فشار زیاد البته، این آب حکم غساله را ندارد می شود با آن وضو گرفت مثلا.

وجه اول این است که اصلا اینجا دیگر غساله صدق نمی کند، غساله آن آبی بود که بعد از شستن به طور معمول خارج می شود مثلا در لباس با فشردن معمولی و در چیزهای دیگر خودش به طور معمول جدا می شود. اما بعد از اینکه جدا شد دوباره مثلا یک رطوبتی می ماند اگر آن را خارج کنند دیگر به آن غساله نمی گویند، غساله آبی است که از غَسل حاصل می شود و فرض این است که غسل تمام شده و انجام گرفته است پس غسلی نیست تا غساله ای در کار باشد پس اینکه سید می فرماید به حکم غساله ملحق می شود این به جهت این نیست که بگوییم طاهر است زیرا بین طاهر بودن و رافع حدث بودن فرق است، و بین اینکه طاهر باشد و اینکه حکم غساله را نداشته باشد تلازمی نیست، می تواند یک آب غساله ای طاهر باشد ولی حکم غساله را هم داشته باشد یعنی نشود با آن وضو گرفت مثل غساله آب استنجا، پس وجهش این است که اینجا اصلا غساله صدق نمی کند. جواب دیگر این است که لا اقل مشکوک است که این غساله صدق می کند یا نه؟

اگر شک بشود اگر داخل غساله باشد حکم آن را دارد و نمی شود با آن وضو گرفت و اگر داخل غساله نباشد داخل عام می شود که با هر آبی می شود وضو گرفت، عموماتی که می فرمایند آب طهور است مطهر است، تمسک می کنیم به آن عمومات، پس طبق عمومات این مورد مشکوک هم آب است و مطهر از حدث هم است اما اگر داخل در مخصص باشد طبعا تخصیص می خورد و نمی شود با آن وضو گرفت. الان این آب مشکوک است که آیا داخل در مخصص است یا نه، چرا مشکوک است بخاطر اینکه شبهه مفهومیه مخصص است یعنی نمی دانیم غساله به آن می گویند یا نه، و روشن است که در شبهات مفهومیه مخصص طبق نظر محققین می شود به آن عام رجوع کرد و ما اینجا رجوع می کنیم به عام و حکم می کنیم که این داخل در مخصص نیست بلکه همان حکم عام را دارد لذا آن آبی که می ماند هم پاک است قبل از خروج و بعد از خروج هم منجس نیست و خودش طاهر است و هم اینکه می شود با آن وضو وغسل انجام داد.

سید در مساله دوازدهم می فرمایند:

(المسألة 12): تطهر اليد تبعا بعد التطهير فلا حاجة الى غسلها و كذا الظرف الذي يغسل فيه الثوب و نحوه.[3]

در اینجا سید متعرض این جهت هستند که انسان که برای استنجا رفت برای تطهیر رفت، خودش را که تطهیر کرد دستش هم به تبع آن محل استنجا پاک می شود، پس احتیاجی به غسل دست نیست بعد می فرمایند که در ظرف هم همینطور است، یعنی آن ظرفی یا طشتی که در آن لباس نجس را تطهیر می کنند بعد از اینکه غسل انجام گرفت مثلا دوبار شسته شد و دوبار فشردند و آبش خارج شد، این لباس پاک می شود و ظرف هم به تبع آن پاک می شود. مساله تبعیت را در اینجا مطرح می فرمایند یعنی دست و ظرف در شستن به تبع محل و یا لباس پاک می شوند و تطهیر می شوند.

اصل تبعیت ان شاءالله در مطهرات می آید که اقسامی دارد و باید در محل خودش بحث بشود، یکی از مواردش همین است که سید در اینجا بیان کرده اند به خاطر بیان احکام استنجا، دلیلش این است که وقتی شارع می فرمایند محل پاک شده و یا لباس پاک شده و دستور برای شستن دست و یا ظرف نمی دهند متفاهم عرفی این است که دست و ظرف هم به تبع پاک شده اند چنانچه در غسل میت هم همین است که وقتی میت را غسل دادن به تبع آن دست غسل دهنده و تختی که میت روی آن قرار دارد پاک می شود، بالاخره از اطلاقات ادله می فهمیم دست به تبعیت پاک می شود وبیان بیشتر آن خواهد آمد.

مرحوم خوئی[4] و استاد تبریزی[5] اشکال کرده اند که فرموده اند ما دلیلی بر تبعیت در اینجا نداریم که تبعیت در اینجا یکی از مطهرات باشد، می فرمایند اینکه در اینجا دست طاهر می شود با اینکه وقتی به محل می رسد نجس می شود این بخاطر این است که دست هم همزمان شسته می شود لذا طهارت دست به خاطر تبعیت نیست بلکه به خاطر این است که دست هم همراه محل شسته می شود وپاک می شود و غسل درباره دست هم محقق می شود. این بیان ایشان است.

بعد ایشان یک اشکالی را مطرح می کنند به اینکه ممکن است کسی بگوید راجع به ظرف چه می فرمایید در ظرف اگر چیزی را شستن که فرض بفرمایید با بول نجس شده است و در روایت صحیح محمدبن مسلم آمده است که در طشت و مرکن این را دوبار بشویید ظاهر این روایت این است که با دوبار شستن لباس، ظرفش هم پاک می شود ودیگر نیازی نیست دوباره تشت را آب بکشند حال آنکه ما در روایت صحیحه داریم که اگر ظرفی نجس شد با بول، باید سه بار شسته بشود! پس اینجا که حکم می شود ظرف پاک می شود با شستن لباسی که نجس شده با بول، با دو بار شستن پاک می شود این لابد به جهت تبعیت است که می گوییم ظرف پاک می شود و اگر تبعیت نبود باید حکم می کردیم باید سه بار شسته بشود. پس در ظرف باید تبعیت را بپذیرید.

خوئی جواب می دهند که در ظرف هم، در این طشت هم، ما قائل به تبعیت نمی شوییم بلکه می گوییم آن روایاتی که می گوید ظرف باید سه بار شسته بشود آن موضوع حکمش ظرف است و این غیر از مرکن و تشت است، اناء یعنی ظرف های کوچکی که با آن غذا می خورند، پس اگر ظرف های غذا بود مثلا فرض کنید ظرف هایی معمولی که در آن غذا می پزند ملحق به ظرف های کوچک می شود، اما مساله طشت اصلا داخل در باب اناء نیست، پس اناء برای خودش یک حکمی دارد که اگر نجس هم شد با بول، دوبار شسته می شود اما مرکن و طشت که اصلا ظرف نیست حکم اناء را ندارد، حکمی دیگری دارد برای خودش. این جوابی که خوئی می گویند این است که در اینجا هم ما از راه تبعیت پیش نمی آییم و حکم به طهارت تشت به جهت تبعیت نیست بلکه به جهت این است که اصلا اینجا غسل محقق می شود دوبار نیاز بوده هر دو بار هم همراه لباس محقق شده است.

استاد تبریزی هم برای این شاهد می آورند به اینکه اگر بنا بود این مرکن به تبعیت پاک بشود باید حکم می کردیم که دوبار لباس در مرکن شسته بشود مرکن هم پاک می شود ولو اینکه آب مرکن را هم دوبار خالی نکنند، چون فرض این است که غسل محقق شد و این هم به تبعیت پاک می شود ولو اینکه لباس را برای بار دوم درآورند و بفشارند و غساله اش را هم خارج کنند اینجا لباس پاک می شود وعلاوه بر آن باید حکم کنیم مرکن هم پاک است اگرچه آب را هنوز از آن بیرون نریخته اند، باید بگوییم از باب تبعیت پاک است، چون فرض این است دوبار شستن لباس تمام شده، حال اینکه ظاهر کلام فقها این است که آب مرکن هم باید خالی بشود تا حکم به پاک بودن آن بشود، این نشان می دهد که مساله تبعیت در کار نیست و باید بگوییم حکم مرکن غیر از اناء است.

بعد جواب دیگری را در اینجا بیان می کنند استاد تبریزی و آن این است که ممکن است گفته بشود بله مرکن هم یک نوع اناء است ولی در اناء اگر تنجس به بول بود باید سه بار شسته شود اما اگر تنجس به واسطه این است که متنجسی را با آن می خواهند بشویند بله در اینجا دیگر سه بار لازم نیست. پس بگوییم به کیفیت تنجیس حکم فرق می کند، در هر صورت طهارت مرکن بواسطه تبعیت نیست بلکه چون غسل تحقق یافته پاک است و خودش شسته شده است.

ما عرض می کنیم این فرمایش مرحوم خوئی و استاد تبریزی قابل مناقشه است ظاهرا عرف تبعیت را در اینجاها می فهمد نه به خاطر اینکه خودش شسته می شود اگر غیر از این بود در روایات به این نکات توجه می شد و به مخاطب فهمیده می شد که در شستن دست و یا مرکن نباید کوتاهی بشود اگر آبی این طرف آن طرف رفت باید آنجاها هم شسته بشود و حال اینکه روایات مطلق اند و به این نکات توجه نشده و اینها مغفول عنه واقع شده اند. لذا ظاهر روایت همان تبعیت است و دلیل است بر طهارت و دلیل تبعیت هم همین اطلاق روایات است در مقام. لذا از نظر ما در این مساله مانعی نیست که قائل بشویم طهارت دست و ظرف به جهت تبعیت است.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo