< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد مرتضی ترابی

99/09/16

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: طهارت/انواع آبها/آب مضاف

بحث در این بود که آب مضاف با ملاقات با نجس، نجس می‌شود و صحبت در این بود که ولو به مقدار هزار کر باشد. وجوهی را مطرح کرده‌اند برای اینکه چرا آب مضاف اگر هم به مقدار هزار کر باشد باز به مجرد ملاقات با نجس، نجس می‌شود.

به برخی از روایات اشاره شد. یکی از روایاتی که برای این مطلب به آن استدلال شده، روایتی است که از عمار بن موسی الساباطی نقل شده است. این روایت در باب چهارم از ابواب ماء المطلق وسائل الشیعه حدیث اول ذکر شده است. این حدیث موثقه است و هم شیخ طوسی و هم شیخ صدوق آن را نقل کرده‌اند.

در این حدیث آمده است: «سأل أبا عبدالله عليه‌السلام عن رجل يجد في إنائه فارة (عمار ساباطی از امام سوال می‌کند درباره شخصی که در ظرفش موشی پیدا می‌کند) وقد توضأ من ذلك الإناء مرارا (و چند بار هم از آن ظرف وضو گرفته بوده) أو اغتسل منه ، أو غسل ثيابه (غسل کرده بوده یا لباسش را شسته بوده) وقد كانت الفارة متسلخة (یعنی آن موش از هم پاشیده بود) فقال: إن كان رآها في الإناء قبل أن يغتسل أو يتوضأ أويغسل ثيابه ثم فعل ذلك بعدما رآها في الإناء (امام فرمودند که اگر قبل از غسل کردن یا وضو گرفتن و شستن لباس موش را دیده بود و بعد از آن این کارها را انجام داده بود) فعليه أن يغسل ثيابه ويغسل كل ما أصابه ذلك الماء ويعيد الوضوء والصلاة (باید لباس و هرچه را که آن آب با آن برخورد کرده بشوید و وضو و نماز خود را اعاده کند) وإن كان إنما رآها بعد ما فرغ من ذلك وفعله (اگر اول آن کارها را انجام داده و بعد موش را داخل آب دیده) فلا يمس من ذلك الماء شيئا (دیگر از آن آب استفاده نکند) و ليس عليه شيء (و چیزی بر عهده او نیست) لأنه لا يعلم متى سقطت فيه (زیرا نمی‌داند که آن موش چه زمانی در آب افتاده) ثم قال : لعله أن يكون إنما سقطت فيه تلك الساعة التي رآها.[1] (ممکن است همان زمانی که موش را دیده همان موقع در آب افتاده باشد)

مهم این جمله از روایت است که می‌فرماید: «فعليه أن يغسل ثيابه ويغسل كل ما أصابه ذلك الماء؛ باید لباس و هرچه را که آن آب با آن برخورد کرده بشوید» بنابراین می‌گوییم نجس و متنجس، هر دو نجس کننده هستند و شامل ما نحن فیه هم می‌شوند.

جواب این است که این روایت دلالت می‌کند که شیء متنجس و نجس، نجس کننده هستند اما هر چیزی که قابل شستن باشد زیرا می‌گوید باید هر چیزی را که آب با آن برخورد کرده بشوید. لذا این روایت ناظر به چیزهایی است که قابل شستن باشد نه چیزهایی که قابل شستن نیست و آب مضاف هم قابل شستن نیست. اگر می‌گویید این روایت دلالت دارد که آب داخل آن ظرف نجس است و وقتی بتواند آب مطلق را نجس کند قطعاً آب مضاف را هم نجس می‌کند، می‌گوییم آن هم مربوط به ظرف‌ها و اناءهای متعارف است و بحث ما در ظرفهای غیر متعارف به مقدار هزار کر است.

پس در این روایت نه می‌توان از عبارت «فعليه أن يغسل ثيابه ويغسل كل ما أصابه ذلك الماء» استفاده کرد زیرا آب مضاف، قابل شستن نیست و نه از اینکه خود آب نجس شده می‌توان استفاده کرد زیرا این مربوط به ظرف‌های متعارف است و بحث ما در غیر متعارف است یعنی به مقدار هزار کر اما آنها ظرفی نداشتند که هزار کر در آن جا شود. بنابراین این روایت قابل استدلال برای این مطلب نخواهد بود؛ گرچه آقای خویی به این روایت استدلال کرده است.

روایت بعدی هم باز موثقه است از عمار ساباطی، در باب دهم از ابواب اسآر حدیث یکم که در آن آمده است: «محمد بن الحسن (شیخ طوسی) بإسناده عن محمد بن أحمد بن يحيى (موثق است) عن أحمد بن الحسن (همان ابن فضال است که فطحی است اما موثق است) عن عمرو بن سعيد (او هم فطحی است اما موثق است) عن مصدق بن صدقة (فطحی است اما موثق است. رجال این سند همه فطحی هستند که از یکدیگر نقل کرده‌اند) عن عمار الساباطي عن أبي عبدالله عليه‌السلام قال: سئل عن الخنفساء (در لغت معنا شده دویبة سوداء یک جانور کوچک سیاه است مثل سوسک اما کوچکتر است و بوی بدی دارد) والذباب (مگس) والجراد (ملخ) والنملة (مورچه) وما أشبه ذلك يموت في البئر والزيت والسمن وشبهه؟ (این حشرات در چاه یا روغن و مانند آن می‌میرند. حکمشان چیست؟) قال : كلّ ما ليس له دم فلا بأس به (هر جانوری که خون جهنده ندارد مردارش نجس نیست).

گفتند بر اساس این روایت، گویا در ارتکاز ذهنی سائل بوده که اگر جهنده داشته باشد ففیه بأسٌ، اشکال دارد و نجس می‌کند و این شامل آب مضاف و غیر آن می‌شود و مردار حیوانی که خون جهنده دارد، آن را نجس می‌کند. بنابراین اگر مردار این حیوانات را در آب مضاف ببینیم، نجس است؛ چه کم باشد چه زیاد. این بیان از ارتکاز سائل فهمیده می‌شود بلکه می‌توان گفت مفهوم روایت همین است.

جوابش این است که منطوق این روایت دلالت دارد که مردار جانورانی که خون جهنده ندارند نجس نمی‌کند؛ نه آب مطلق را و نه آب مضاف و غیر آن را. پس منطوق روایت و عموم آن را می‌پذیریم و این حکم شامل هر نوع ملاقی می‌شود؛ آب مطلق و آب مضاف و غیر آن. اما مفهوم آن این است که مردار حیوانی که خون جهنده دارد نجس می‌کند اما آیا در آن طرف هم می‌توان عمومی را اثبات کرد؟ می‌گوییم اولاً این عبارت مفهوم ندارد و ثانیاً اگر هم مفهوم را بپذیریم، در طرف مفهوم نمی‌توان عمومی را اثبات کرد بلکه فقط فی الجمله منجس بودن را ثابت می‌کند اما آیا نسبت به آب مضاف به مقدار هزار کر هم منجس است؟ در مقام بیان این مطلب نیست و چنین عمومی ندارد.

بیان دیگری مطرح شده که آقای خویی هم این بیان را دارند. می‌فرمایند که بالاخره شما یک آب مضاف هزار کری را در نظر بگیرید که نجسی به یک قسمت از آن اصابت کرده است. ما می‌پرسیم که آیا نجس می‌کند یا نه؟ باید بگویید نجس می‌کند زیرا آن مقداری که برخورد کرده را که نجس می‌کند. ما می‌پرسیم تا کجا نجس می‌کند؟ تا یک وجب؟ تا دو وجب؟ تا سه وجب؟ تا پنج وجب؟ شما باید معیاری برای ما مشخص کنید که تا کجا نجس می‌شود و از کجا دیگر نجس نمی‌شود؟ فرض می‌کنیم که تغیّری هم حاصل نشد مثلاً قطره بولی به آن رسید که تغیّری ایجاد نکرد. بالاخره آیا نجس می‌کند یا نه؟ می‌گوییم قطعاً نجس می‌کند و اگر نجس می‌کند تا کجا نجس می‌کند؟ چون نمی‌توانید حدی برای آن تعیین کنید، می‌گوییم همه آن نجس می‌شود.

جوابش این است که ما یک حد تعیین می‌کنیم. حدش این است که آن مقداری که اصابت کرده است نجس است ولی آن مقدار الآن یا برای ما روشن است، مثلاً می‌بینیم که رنگ آن عوض شد یا اینکه مشخص نیست کجاست، در این صورت، از اطراف شبهه غیر محصوره است و اجتناب از آن لازم نیست؛ مثل اینکه می‌دانیم یکی از این ده هزار گوسفند موطوئه است که در این صورت، اجتناب از ده هزار گوسفند بر ما واجب نیست. در اطراف شبهه غیر محصوره، علم اجمالی از کار می‌افتد زیرا ما نمی‌خواهیم همه اطراف آن را مرتکب شویم.

مرحوم آقا رضا همدانی به اجماع استدلال کرده است اما چنانکه مرحوم سید حکیم فرمودند اجماع در اصل مسئله است. اصل اینکه آب مضاف با ملاقات نجس می‌شود اجماعی است اما اینکه اگر به مقدار هزار کر باشد باز هم با ملاقات نجس می‌شود، اینجا اجماعی در کار نیست بلکه می‌خواهیم از اطلاق معقد اجماع استفاده کنیم در حالی که اجماع دلیل لبی است و نمی‌توان به اطلاق آن تمسک کرد. اصلاً در قدیم چنین ظرفیت‌هایی نبوده تا بگوییم علما درباره آن اجماع کرده‌اند. بنابراین دلیل اجماع هم کنار می‌رود. آقا رضا همدانی وجه دیگری را هم ذکر فرمودند که در جلسه بعدی بررسی می‌کنیم.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo