< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد مرتضی ترابی

1401/07/19

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: کتاب الخمس/مقدمات /وجوب خمس

بحث در وجوب خمس درغیرغنائم حربی بود و به وجوهی که این معنا را اثبات می کرد اشاره می کردیم .اولین وجه آیه کریمه خمس بود که گذشت.

وجه دوم بر توسعه موارد خمس

دومین وجهی که می توان برای این معنا استدلال کرد ،حدیثی که در مجامع اهل سنت معروف می باشد کتاب صحیح بخاری مسند احمد صحیح مسلم و در دیگر کتب این مطلب آمده است .

" فِي الرِّكَازِ الْخُمُسُ". که پیامبرص فرموده است در رکاز خمس می باشد. رکاز مشتق از رکز هست که مرکز هم از همین آمده است. رکز یعنی ثابت شده. فی الرکاز یعنی آن اموالی که ثابت هستند و در معنای این رکاز اختلاف دارند ، که معنای این رکاز آن گنج هایی هست که این شخص پیدا می کند. سرخسی در المبسوط و حتی خود بخاری در صحیح بخاری و برخی دیگر اصرار دارند که به غنیمت حرب برگرداند که آن گنجی که آن شخص پیدا می کند و مربوط به زمان جاهلیت می شود ، الان مسلمان آن گنجِ مشرک را پیدا کرده است و رکاز را به غنیمت ملحق می کنند و این که پیامبر ص فرموده " فِي الرِّكَازِ الْخُمُسُ" دیگر توسعه در معنای خمس نیست بلکه یک نوع غنیمت حربی می شود یا فوقش فیء (اموال بدست آمده بدون جنگ) می شود.

اما ما عرض می کنیم که با چه دلیلی این معنا را تخصیص می زنید به گنج های مخفی شده از مشرکین. رکاز مالی است که در زمین مخفی و ثابت شده است. فلذا خود ابو یوسف قاضی در کتاب الخراج [1] به همین حدیث تمسک کرده و گفته که در معادن خمس وجود دارد .پس دلیلی نداریم که رکاز به معنای گنج هایی باشد که از مشرکین مانده است.

پس یکی از ادله ما بر توسعه موارد خمس و احتجاج ما در برابر عامه ، همین حدیثی هست که در مجامع شما هم به صورت مستفیض نقل شده است و عرض کردیم که بزرگانشان هم به این حدیث تمسک کرده اند.

نکته : مذهب ابوحنیفه از طریق دو نفر ثبت شده است یکی ابویوسف و یکی هم محمد شیبانی ، این دو شاگردان ابوحنیفه بوده اند که در زمان هارون الرشید این مذهب منتشر شد . اگرچه خود ابوحنیفه در طرفداری از قیام زید در زندان افتاد و در همان جا هم ظاهراً کشته شد ولی برعکس ، دوتا شاگردش دو بال خلیفه عباسی بودند و قاضی هم بودند.

وجه سوم : احادیث اهل بیت علیهم السلام

این عمده وجه ما هست . خود پیامبر ص فرمودند که به ثقلین تمسک کنید و این خود مصداق تمسک هست . و این که ائمه ع فرمودند در این موارد خمس هست احادیثش متواتر است ، یک مقدارش را خواندیم و بعداً هم در کدام از این موارد احادیثش را ذکر می کنیم . فلذا این هم وجه برای ما هست و هم برای عامه که ادعای پیروی از اهل بیت ع را دارند.

شبهه استاد آیت الله هاشمی ره :

یک نکته از آیت الله استاد هاشمی شاهرودی ره باقی می ماند . ایشان عرض کردیم که نظرشان از غنیمت همان غنائم حربی هست. مطرح کرده اند که اگر غنیمت شامل موارد دیگر هم بود ، باید خلفاء به این آیه تمسک می کردند و عده ای را برای جمع آوری خمس می فرستادند و آن ها که از جمع آوری مال بدشان نمی آمد و این که انجام ندادند نشان می دهد که این معنا را خلفاء برداشت نکرده اند و عموم و اطلاق را برداشت نکرده اند

جواب : این شبهه ایشان وارد نیست ؛ زیرا اینکه در زمان پیامبر ص خمس جمع آوری نشده است در گذشته مفصل جواب دادیم اما در زمان خلفاء را هم نمی پذیریم زیرا آنها در صدد از بین بردن خمس بودند و در مصرف خمس ذی القربی هست و اگر می خواستند به عنوان خمس چیزی از مردم بگیرند ، نقض غرض می شد و آنها نمی خواستند این خمس را ترویج بدهند. پس آنها در مسئله خمس از آیه کریمه و فرمایش پیامبر ص تخلف کردند که نطاق خمس و موارد خمس وسیع بوده است ولی آنها در غنیمت حربی خلاصه اش کرده اند. و نکته دیگر در مصرف هست. در همین غنائم حربی هم باز عامه در مصرفش مخالفت با نص داشتند.

مرحوم شرف الدین در کتاب خودشان مواردی از مخالف های خلیفه اول و دوم و... با نص داشته اند را ذکر کرده اند.ششمین موردی که در کتابشان از مخالفت های خلیفه اول با نص ذکر کرده اند همین مخالفت با خمس است.

مرحوم شرف الدین :

و هو المنصوص عليه بقوله عزّ من قائل: «وَ اعْلَمُوا أَنَّما غَنِمْتُمْ مِنْ شَيْ‌ءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ‌ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِي الْقُرْبى‌ وَ الْيَتامى‌ وَ الْمَساكِينِ وَ ابْنِ السَّبِيلِ إِنْ كُنْتُمْ آمَنْتُمْ بِاللَّهِ‌ وَ ما أَنْزَلْنا عَلى‌ عَبْدِنا يَوْمَ الْفُرْقانِ يَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعانِ وَ اللَّهُ عَلى‌ كُلِّ شَيْ‌ءٍ قَدِيرٌ» و قد اجمع اهل القبلة(مسلمین) كافة على ان رسول الله صلى الله عليه وآله كان يختص بسهم من الخمس ويخص اقاربه بسهم آخر منه، وانه لم يعهد بتغيير ذلك إلى احد حتى دعاه الله إليه، واختاره الله إلى الرفيق الاعلى[2]

فلمّا ولي ابو بكر رضي الله عنه تأوّل الاية، فأسقط سهم النبي و سهم ذي القربى بموته صلى الله عليه وآله و منع - كما في الكشاف [3] [4] وغيره - بني هاشم من الخمس، وجعلهم كغيرهم من يتامى المسلمين ومساكينهم وأبناء السبيل منهم. وقد ارسلت فاطمة عليها السلام تَسألَه ميراثها من رسول الله مما أفاء الله عليه بالمدينة و " فدك " وما بقي من خمس " خيبر " فأبى أبو بكر أن يدفع إلى فاطمة منها شيئا فوجدت (غضبناک شد) فاطمة على أبي بكر في ذلك فهجرته فلم تكلمه حتى توفيت.

پس سهم خمس را خلیفه اول باطل کردند. در ادامه ایشان می فرماید که :

و عاشت بعد النبي صلى الله عليه وآله ستة أشهر فلما تُوُفّيَت دفنها زوجها علي ليلاً

ولم يؤذن بها أبا بكر، وصلى عليها. وفي صحيح مسلم عن يزيد بن هرمز. قال: كتب نجدة بن عامر الحروري الخارجي إلى ابن عباس قال ابن هرمز: فَشَهِدتُ ابن عباس حين قرأ الكتاب وحين كتب جوابه (این گونه نوشت) وقال ابن عباس والله لولا ان أرُدَّه عن نتن (اگر نبود که من آن را از بدی و کثافت برگردانم) يقع فيه ما كتبت إليه (جواب نمی داند)، ولا نعمة عين. قال(ابن هرمز) فكتب إليه: (ابن عباس نوشت به نجده) انك سألتني عن سهم ذي القربى الذين ذكرهم الله مَن هم ؟ و انا كنا نرى ان قرابة رسول الله صلى الله عليه وآله هم نحن (ما هاشمی ها)فأبى ذلك علينا قومنا.[5]

ورواه كثير من أصحاب المسانيد بطرق كلها صحيحة، وهذا هو مذهب أهل البيت المتواتر عن أئمتهم عليهم السلام.

لكن الكثير من أئمة الجمهور أخذوا برأي الخليفتين رضي الله عنهما فلم يجعلوا لذي القربى نصيبا من الخمس خاصا بهم.

فأما مالك بن أنس، فقد جعله بأجمعه مفوضاً إلى رأي الامام (حاکم جامعه)يجعله حيث يشاء من مصالح المسلمين، لا حق فيه لذي قربى ولا ليتيم ولا لمسكين ولا لابن سبيل مطلقا.

وأما أبو حنيفة وأصحابه فقد أسقطوا بعد النبي صلى الله عليه وآله سهمه وسهم ذي قرباه وقسموه بين مطلق اليتامى والمساكين وابن السبيل على السواء، لا فرق عندهم بين الهاشميين وغيرهم من المسلمين.

والشافعي جعله خمسة أسهم: سهما لرسول الله صلى الله عليه وآله يصرف إلى ما كان يصرفه إليه من مصالح المسلمين كعدة الغزاة من الخيل والسلاح والكراع[6]

فلذا اینها بر خلاف سنت پیامبر ص و نص الهی سهم ذی القربی را قبول نکرده اند و متاسفانه در اکثر فقه از طهارت تا آخر ، این تضییقات و تحریفات را داشته اند. تا اینجا که بحث ما در خمس هست ، دوتا خلاف نص داشته اند یکی در موارد وجوب خمس و دیگری هم در موارد مصرف خمس، خلاف نص فتاوی داده اند.

 


[3] . وعن ابن عبّاس- أنّه أي الخمس- على ستّة أسهم: للّه ولرسوله سهمان، وسهم لأقاربه، حتّى قبض صلى الله عليه و آله و سلم فأجرى أبو بكر الخمس على ثلاثة. وكذلك روي عن عمر ومن بعده من الخلفاء- قال-: وروي أنّ أبا بكر قد منع بني هاشم من الخمس.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo