< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد مرتضی ترابی

1401/07/10

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: كتاب الخمس/مقدمات /وجوب خمس

 

[كتاب الخمس]

كتاب الخمس و هو من الفرائض و قد جعلها اللّه تعالى لمحمّد (صلّى اللّٰه عليه و آله) و ذرّيّته عوضاً عن الزكاة إكراماً لهم و من منع منه درهماً أو أقلّ كان مندرجاً في الظالمين لهم، و الغاصبين لحقّهم، بل من كان مستحلاً لذلك كان من الكافرين [1] .

نکاتی از متن قبل از اینکه به روایات بپردازیم ذیلاً عرض می شود :

1- فرائض در مقابل سنت هست و سنت احکامیست که در قرآن کریم ذکر نشده است وپیامبر(ص) آنها را پایگذاری کرده اند و فریضه احکامی هست که در قرآن از آنها یاد شده است مانند نماز روزه حج و.... .

2- خمس از حیث لغوی به معنای جزءی از پنج است . خُمُس و هم خُمس (به سکون میم) وخِمس هر سه به معنای جزئی از پنج است اما خَمس به معنای برداشتن یک پنجم است .

3- این که اگر کسی از مستحلین خمس باشد و آن را قبول ناشه باشد، از کافرین است ، چنانچه بزرگان هم فرموده اند این چنین باید توضیح دارد که خمس از ضروری دین است که انکار ضروری دین اگر منجر به انکار نبوت بشود قطعاً کفر است و این بحثش در بحث ارتداد در طهارت که کافر را بحث می کند آمده است ولی اگر این انکارش مثلاً به جهت جهلش باشد نه به جهت انکار نبوت و رسالت ، شاید حکم به کفرشان کرد؛ مانند اهل حق که برخی از احکام دین را انکار می کنند مانند نماز که این به جهت شبهه ای که برایشان پیش آمده و جهلی که دارند است و به انکار نبوت و رسالت پیامبر (ص) منجر نمی شود .

4- موارد خمس مورد اختلاف است . اگر کسی کلاً همه آن را انکار کنند حکم به کفر آنها می شود. ولی اگر کسی یک مورد را قبول نداشته باشد نمی توان آن را کافر دانست؛ مانند اهل سنت که خمس را در غنیمه حرب و جنگ قبول دارند و غیر آن را قبول ندارد ، حکم به کفر آنها نمی شود چراکه منکر اصل خمس نیستند و برخی از موارد را انکار می کنند و محل بحث قرار می دهند.

بنابراین بسیاری از بزرگان (همچون سید در الانتصار، مرحوم شیخ در الخلاف، مرحوم ابن زهره در غنیه، صاحب ریاض ، مرحوم صاحب جواهر ( فالخمس في الجملة مما لا ينبغي الشك في وجوبه بعد تطابق الكتاب و السنة و الإجماع عليه [2] . ) و... قائلند که خمس از احکام ضروری دین هست و واجب است .

5- نکته ای که راجع به خمس مطرح است اینکه فرمود: عوضاً عن الزكاة إكراماً لهم ، جایگاه خمس و حکمت وجوب خمس چیست ؟ چند حکمت می تواند مطرح کرد :

حکمت اول : همین عوض از زکات است و اکرام ذریه پیامبر ص است .

الخصال : ابْنُ الْوَلِيدِ عَنِ الصَّفَّارِ عَنِ ابْنِ مَعْرُوفٍ عَنِ النَّوْفَلِيِّ عَنِ الْيَعْقُوبِيِّ عِيسَى بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْعَلَوِيِّ عَنْ أَبِيهِ عَنْ جَدِّهِ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِيهِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ ع قَالَ: إِنَّ اللَّهَ الَّذِي لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ لَمَّا حَرَّمَ عَلَيْنَا الصَّدَقَةَ أَنْزَلَ لَنَا الْخُمُسَ فَالصَّدَقَةُ عَلَيْنَا حَرَامٌ وَ الْخُمُسُ لَنَا فَرِيضَةٌ وَ الْكَرَامَةُ لَنَا حَلَالٌ [3] .

علاوه بر عوض از زکات بودن ، اکرام ذریه پیامبر ص هست ؛ چرا که زکات از اوساخ مال است بخلاف خمس که چنین جایگاهی ندارد . در روایتی هست که ؛ عَلِيُّ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ فَضَّالٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ الزَّعْفَرَانِيِّ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى عَنْ عُمَرَ بْنِ أُذَيْنَةَ عَنْ أَبَانِ بْنِ أَبِي عَيَّاشٍ عَنْ سُلَيْمِ بْنِ قَيْسٍ الْهِلَالِيِّ عَنْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع قَالَ سَمِعْتُهُ يَقُولُ كَلَاماً كَثِيراً ثُمَّ قَالَ: وَ أَعْطِهِمْ مِنْ ذَلِكَ كُلِّهِ سَهْمَ ذِي الْقُرْبَى قَالَ اللَّهُ تَعَالَى‌ إِنْ كُنْتُمْ آمَنْتُمْ بِاللَّهِ وَ ما أَنْزَلْنا عَلى‌ عَبْدِنا- يَوْمَ الْفُرْقانِ يَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعانِ‌ نَحْنُ وَ اللَّهِ عُنِيَ بِذِي الْقُرْبَى وَ هُمُ الَّذِينَ قَرَنَهُمُ اللَّهُ بِنَفْسِهِ وَ بِنَبِيِّهِ ص فَقَالَ- فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ‌ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِي الْقُرْبى‌ وَ الْيَتامى‌ وَ الْمَساكِينِ وَ ابْنِ السَّبِيلِ‌ مِنَّا خَاصَّةً وَ لَمْ يَجْعَلْ لَنَا فِي سَهْمِ الصَّدَقَةِ نَصِيباً أَكْرَمَ اللَّهُ نَبِيَّهُ وَ أَكْرَمَنَا أَنْ يُطْعِمَنَا أَوْسَاخَ أَيْدِي النَّاسِ‌. [4]

حکمت دوم : خمس اقتضای مقام امامت است که از حقوق امامت و ولایت آنها شمرده شده است. و این هم در روایت آمده است وَ عَنْ زُرَارَةَ وَ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ وَ أَبِي بَصِيرٍ أَنَّهُمْ قَالُوا لَهُ مَا حَقُّ الْإِمَامِ فِي أَمْوَالِ النَّاسِ قَالَ الْفَيْ‌ءُ وَ الْأَنْفَالُ وَ الْخُمُسُ وَ كُلُّ مَا دَخَلَ مِنْهُ فَيْ‌ءٌ أَوْ أَنْفَالٌ أَوْ خُمُسٌ أَوْ غَنِيمَةٌ فَإِنَّ لَهُمْ خُمُسَهُ فَإِنَّ اللَّهَ يَقُولُ وَ اعْلَمُوا أَنَّما غَنِمْتُمْ مِنْ شَيْ‌ءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَ لِلرَّسُولِ- وَ لِذِي الْقُرْبى‌ وَ الْيَتامى‌ وَ الْمَساكِينِ- وَ كُلُّ شَيْ‌ءٍ فِي الدُّنْيَا فَإِنَّ لَهُمْ فِيهِ نَصِيباً فَمَنْ وَصَلَهُمْ بِشَيْ‌ءٍ فَمِمَّا يَدَعُونَ لَهُ لَا مِمَّا يَأْخُذُونَ مِنْهُ. [5]

حکمت سوم : تطهیر اموال ناس از حقوق امامت و جدایی آنها از وابستگی به اموال دنیا . مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ عَنِ ابْنِ بُكَيْرٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ إِنِّي لآَخُذُ مِنْ أَحَدِكُمُ الدِّرْهَمَ وَ إِنِّي لَمِنْ أَكْثَرِ أَهْلِ الْمَدِينَةِ مَالًا مَا أُرِيدُ بِذَلِكَ إِلَّا أَنْ تُطَهَّرُوا [6]

حکمت چهارم : حافظ دین در درجه اُولی در طول تاریخ ، همان ذریه پیامبر ص هستند که برای دفاع از دین و بقاء آن سختی هایی را متحمل شده اند که این خمس را قرار داده شده است که از نظر معیشت مشکلی نداشته باشند و بتوانند از دین دفاع کنند و آن را تبلیغ کنند.

به طول خلاصه می توان گفت که اصلاً رمز بقای شیعه و حفظ آن ، این موارد هستند :

     مسئله اجتهاد و تقلید

     عزاداری برای امام حسین علیه الصلاة و السلام

     پرداخت خمس (که باعث حفظ استقلال مالی شیعه از حکومت ها می شود.)

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo