< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد مرتضی ترابی

1401/02/17

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: كتاب الطهارة/أحكام المياه/ آب مستعمل

بحث در ماء المستعمل بود که به حکم ماء الاستنجاء رسیدیم که فرمودند طاهر است البته با ملاحظه شرایطی که ایشان مطرح کردند عرض شد که مفاد روایات که در ماء الاستنجاء وارد شده است این است که به نظر ما منجس نیست و عفو شده است ولی طهارت به معنای مطلق به نظر ما از این روایات استفاده نمی شود مثلا یکی روایت صحیحه عتبه هاشمی است که قبلا گذشت می فرماید:

عَنْ عَبْدِ الْكَرِيمِ بْنِ عُتْبَة الْهَاشِمِيِّ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الرَّجُلِ يَقَعُ ثَوْبُهُ عَلَى الْمَاءِ الَّذِي اسْتَنْجَى بِهِ أَ يُنَجِّسُ ذَلِكَ ثَوْبَهُ فَقَالَ لَا.

این لباسش در آن آبی که استنجا کرده با آن افتاده، آیا لباس را نجس می کند یا نه، امام فرمودند نه نجس نمی کند و روایات دیگری که قبلا مطرح شد. مرحوم صاحب عروه برای طهارت آب استنجا شروط پنج گانه ای را مطرح فرمودند که در مساله سوم است. این چنین می فرمایند:

(المسألة 3): لا يشترط في طهارة ماء الاستنجاء سبق الماء على اليد و ان كان أحوط.[1]

یعنی آن شروط پنج گانه ای که مطرح شد برخی یک شرط ششمی را هم در اینجا مطرح کرده اند که مرحوم صاحب عروه آن را قبول ندارد و می گویند شرط نیست و آن این است که برخی فقها فرموده اند در طهارت شرط است که اول آب به محل استنجا برسد و بعد دستش را به محل برساند اما اگر به عکس بود اینجا حکم نمی شود این غساله آب استنجا پاک است، و نظر شریف بزرگانی که این شرط را کرده اند و فرموده اند که اول باید آب برسد بعد دست برسد به این جهت است که اگر اول دست به محل غائط برسد طبعا نجس می شود و این غساله ای که حاصل می شود با شستن آن محل غساله دیگر غساله آب استنجا هست بعلاوه غساله شستن دستی که نجس شده است وقتی چنین شد این آب غساله دیگر غساله استنجا نیست تا ما بخواهیم بگوییم روایات آن را می گیرد وطاهر است، لذا این آب استنجایی که به این ترتیب حاصل می شود نجس خواهد بود اما اگر به عکس باشد یعنی اول آب برسد و بعد دستش را ببرد این قدر متیقن از آب استنجا همین است هر چند دست نجس بشود وبعد پاک بشود اینجا قطعا آب استنجاست و مورد دیگری برای آب استنجا بغیر مورد قدر متیقن نیست لذا طاهر است لذا شرط کرده اند اول آب به محل برسد و بعدا دست به محل برسد. مرحوم سید این شرط را قبول ندارند و می فرمایند این مورد شرط نیست یعنی سبق آب بر دست را شرط نمی دانند البته احتیاط این است که اول آب برسد به محل بعد دست برسد البته این احتیاط هم مستحب است نه واجب.

برای اینکه مساله روشن تر بشود ما صوری که در این مساله سوم و مساله بعدی قابل طرح است اینها را عرض می کنیم و حکم آنها را بررسی می کنیم: صورت اول این است که آب اول رسیده است و بعد دست به محل رسیده است که این آب طاهر است و مورد متیقن از آب اسنتجا هم همین است و این قابل اشکال نیست و طاهر است طبق نظر سید.

صورت دوم این است که مقارنه باشد یعنی همزمان هم دست و هم آب به محل می رسد، که ظاهرا این صورت هم ملحق به همان صورت اول است یعنی از آب استنجا محسوب می شود و پاک است به جهت اینکه اطلاق ادله آب استنجا این مورد را هم می گیرد، البته اطلاق را می شود هم اطلاق لفظی در اینجا مطرح کرد و هم اطلاق مقامی، اطلاق لفظی این است که بگوییم آب استنجا اقسامی دارد و یک قسمش این است که به صورت مقارنه باشد، زیرا در این ادله قید سبق آب بر دست را ذکر نکرده است لذا اطلاق این مورد مقارنه را هم می گیرد. و ممکن است اطلاق را مقامی فرض کنیم به اینکه بگوییم فرض کنیم اصلا آب استنجا به این غساله دست نمی گویند و فقط مربوط به غساله رسیدن آب به محل است، ولی چون در کنار آن شسته شدن محل دست هم نجس شده و همزمان پاک می شود در روایت استفصالی نیست و روایت از این جهت که حالا این دست غساله اش که معمولا همراه هستند چگونه این دست رسیده به آن محل، قبل از رسیدن آب یا هزمان در روایت تفصیلی داده نشده است همین که بیانی در کنارش نیست با اینکه اگر حکم مغایر بود جا داشت امام بیان بکند پس آب استنجایی که به این صورت باشد قطعا حکم آب استنجایی را دارد که آب اول رسیده است وبعد دست رسیده است.

صورت سوم این است که بگوییم در همین مساله سوم مطرح است و آن این است که اول دست را به محل بگذارد و بعد آب را بریزد و بعد بشوید تا محل و دست پاک بشود آیا در این صوت آب استنجا طاهر است یا نه، صاحب عروه می فرمایند در این صورت هم طاهر است و لذا فرمودند «لا يشترط في طهارة ماء الاستنجاء سبق الماء على اليد» یعنی اگر ید هم سابق باشد باز اشکالی در طهارت آب استنجا وارد نمی کند. دلیل این مطلب این است که در وجه مقارن بودن ذکر کردیم. به این معنا که ترک استفصال با اینکه عادتا هر سه صورت حاصل می شود یعنی گاهی اول آب به آنجا می رسد گاهی با هم مقارن هستند و گاهی هم اول دست می رسد و بعد آب می ریزند، چون هر سه صورت وجود دارد و امام ع هم تفصیل ندادند و مطلق فرمودند پس عرض می کنیم غساله ای هم که به این نحو اخیر هم حاصل می شود این غساله هم همان حکم آب استنجا را دارد این هم پاک است. البته عرض کردیم در اینجا هم می شود به اطلاق لفظی تمسک کرد و هم می شود به اطلاق مقامی را مطرح کرد.

صورت چهارم جایی است که شخص به قصد استنجا دست را می برد به آن محل وبعدا اعراض می کند دستش را می کشد و بعد دوباره برمی گردد آنجا را بشوید در این صورت چطور، فرض کنید دست را برد برای شستن محل، بعد به جهتی اعراض کرد آب نبود یا مشکل دیگری بود بالاخره اعراض کرد و طبعا دستش نجس می شود ولی دوباره بعد از لحظاتی دست را برای شستن برمیگرداند، در این جا باز آیا آن آب استنجا محکوم به طهارت است یا نه. عرض می کنیم در این صورت هم باز محکوم به طهارت است این آب استنجا یعنی حکم همان صور قبلی را دارد به این بیان که آب استنجا اینجا صدق می کند همان اطلاق لفظی که عرض کردیم باز اینجا وجود دارد البته شیخ انصاری و صاحب جواهر نظرشان این است که در این صورت چهارم حکم به نجاست آب استنجا می شود برای اینکه در این آب استنجا غساله دست است نه غساله استنجا، یعنی غساله دست نجس در آنجا هم همراه آب استنجا نیست ولذا این پاک نیست فرض این است که بعد از نجس شدن دستش اعراض کرده، لذا آبی که حاصل می شود کانه آن غساله اش غساله استنجا است بعلاوه غساله دست نجس که در این صورت نمی تواند محکوم به طهارت باشد ولی به نظر می رسد این فرمایش آقایان محل مناقشه است بدلیل اینکه اطلاق ادله شامل همین صورت هم می شود این هم آب استنجا است عرفا، لذا در این صورت ما طبق مشهور حکم به طهارت می کنیم.

صورت پنجم جایی است که اول دست را به محل ببرد و قبل از اینکه آب به آنجا برسد باز این آقا اعراض کند و پس از یک فاصله طولانی دستش را ببرد برای شستن و استنجا، اینجا چطور؟ می فرمایند دیگر در اینجا آب استنجا محکوم به طهارت نخواهد بود، برای اینکه غساله یک نجاست اجنبی هم در اینجا وجود دارد چون فرض این است که اعراضش طولانی شده است و این عرفا دیگر نمی گویند این نجاست دست نجاست استنجا می باشد بلکه یک نجاستی است که حاصل شده است و الان این شخص هم دارد دستش را می شوید و هم محل را دارد می شوید، لذا این غساله محکوم به آب استنجا نخواهد بود. این هم صور پنج گانه ای که در اینجا فرموده اند.

سید می فرمایند: لا يشترط في طهارة ماء الاستنجاء سبق الماء على اليد و ان كان أحوط. عرض گردیم در اینجا صوری مطرح است و مقدار مسلم آن صورتی است که آب اول برسد و بعد دست برسد، اما صورت های دیگری هم مطرح است که مفصلا عرض کردیم.

البته می فرمایند احوط این است که ابتدا آب به محل برسد، این عبارت هم شامل صورت اول است که ابتدا آب رسیده به محل و هم شامل آن صورتی است که ابتدا دست رسیده به محل و بعدا آب رسیده به آن محل.

(المسألة 4): إذا سبق بيده بقصد الاستنجاء ثم اعرض ثم عاد لا بأس إلا إذا عاد بعد مدة ينتفى معها صدق التنجس بالاستنجاء فينتفى حینئذ حكمه.[2]

در این مساله می فرمایند که اگر به قصد استنجا دست را به محل ببرد و بعد اعراض بکند و دوباره برگردد غساله ای که از آن حاصل می شود محکوم به طهارت است و این همان صورت چهارمی است که عرض کردیم. بعد می فرمایند مگر اینکه فاصله بیفتد یعنی دست را ببرد در محل و نجس بشود بعد اعراض کند و بعد از گذشت مدت طولانی دوباره دست را ببرد به محل برای طهارت، که در این صورت دیگر صدق استنجا منتفی می شود و می گویند دستش نجس بوده و آلوده بود حالا که دارد می شوید در حقیقت غساله دو چیز باهم دارد میریزد و فقط غساله استنجا نیست. این صور پنج گانه ای که مرحوم سید رضوان الله علیه مطرح کرده اند در این دو مساله سوم و چهارم.

بعد می فرمایند:

(المسألة 5): لا فرق في ماء الاستنجاء بين الغسلة الاولى و الثانية في البول الذي يعتبر فيه التعدد.[3]

در جایی که تعدد برای تطهیر شرط است در اینجا شرط نیست که آب استنجا از غسله دوم باشد نه از غسله اول. همین استثنایی که در آب استنجا وجود دارد هم شامل استنجایی است که بعد از آن طهارت می آید و هم شامل آن غسله اول است. روایات آب استنجا مطلق بودند قید نشده است که باید از غسله اول باشد یا از غسله دوم، اطلاق روایات این ها را می گیرد، لذا استنجا هم شامل استنجا از غائط است و هم شامل استنجا از بول است اگر چه غسله در بول متعدد است. اما اگر کسی بگوید استنجا فقط مربوط به محل غائط است و شستن محل بول را استنجا نمی گویند و شستن محل بول از باب ملازمه ملحق به غائط شده چون معمولا بول و غائط با هم همزمان هستند به جهت این ملازمه می فهمیم که غساله شستن محل بول هم غساله اش پاک است اگر اینطوری باشد دیگر نمی شود به اطلاق تمسک کرد چون فرض این است که اصلا آب استنجا شامل شستن محل بول نمی باشد اگر این را بگوییم باید به همان ملازمه تمسک کنیم یعنی بگوییم از راه ملازمه می فهمیم چون معمولا در حین استنجا شستن محل غائط همزمان است با شستن محل بول و ما به جهت این ملازمه فهمیده ایم پس غساله محل بول همان حکم شستن محل غائط را دارد به جهت این ملازمه هم می فهمیم این شستن مربوط به غسله اول باشد در بول یا مربوط به غسله دوم در بول باشد چون ملازمه باز برقرار است در اصل شستن و در آن کیفیت شستن. معمولا وقتی محل غائط را می شوید باید محل بول را هم بشوید و لذا چون همزمان هستند اگر روایت می فرماید آب استنجا پاک است معنایش این است که آب استنجا از بول هم پاک است چه مربوط به غسله اول باشد و چه غسله دوم. البته همان بیان اول کافی است و نیازی به بیان دوم نیست چون استنجا در روایات ما هم در استنجای از غائط استعمال شده است و هم در استنجای از بول، لذا هر دو را شامل می شود و ما نیازی به بیان دوم نداریم و با بیان اول که تمسک به اطلاق باشد مساله معلوم است اگرچه بیان دوم هم درست است ولی به آن نیازی نیست با وجود بیان اول. لذا سید می فرمایند: لا فرق في ماء الاستنجاء بين الغسلة الاولى و الثانية في البول الذي يعتبر فيه التعدد.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo