< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد مرتضی ترابی

1400/10/21

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: كتاب الطهارة/أحكام المياه / ماء الحمام

مرحوم سید می فرمایند:

ماء الحمّام بمنزلة الجاري بشرط اتّصاله بالخزانة، فالحياض الصغار فيه إذا اتّصلت بالخزانة لا تنجس بالملاقاة، إذا كان ما في الخزانة وحده أو مع ما في الحياض بقدر الكرّ من غير فرق بين تساوي سطحها مع الخزانة أو عدمه، و إذا تنجّس ما فيها يطهر بالاتّصال بالخزانة بشرط كونها كرّا، و إن كانت أعلى و كان الاتّصال بمثل المزمّلة. و يجري هذا الحكم في غير الحمّام أيضا، فإذا كان في المنبع الأعلى مقدار الكرّ أو أزيد، و كان تحته حوض صغير نجس و اتّصل بالمنبع بمثل المزمّلة يطهر، و كذا لو غسل فيه شيء نجس، فإنّه يطهر مع الاتّصال المذكور. [1]

بحث در ماء الحمام بود. عرض کردیم مرحوم سید دوتا حکم در این مساله مطرح فرموده اند. یکی درباره این بود ماء الحمام معتصم است و با ملاقات نجس نمی شود مگر تغیر در آن حاصل شود، در اینجا شرط کردند که ماء الحمام که آبی است که در حوضچه ها هست باید به مخزن متصل باشد، و باید مجموعا به مقدار کر باشد یا خزینه به مقدار کر باشد، در اینصورت دافع نجاست است. حکم دومی که مطرح کردند این بود که اگر یکی از حوضچه ها نجس شد و تغیری در آن حاصل شد، فرمودند این پاک می شود بواسطه اتصالش به خزینه به شرطی که خزینه به تنهایی به مقدار کر باشد، یعنی در رافعیت حتما خزینه باید به تنهایی به مقدار کر باشد. لذا تفصیل قائل شدند بین دافعیت و رافعیت.

ما عرض می کنیم یک وقت مساله آب حمام را طبق ادله عامه در نظر می گیریم خوب حکم روشن است، اگر ما روایات ماء الحمام را نداشتیم آن موقع نگاه می کردیم که اگر قلیل اند و هیچ اتصالی به مخزن ندارند حکم آب قلیل را دارند اما اگر به مقدار کر اند حکم آن را دارند. و یا به مخزن متصل اند و با مخزن در یک سطح اند اگر در اینجا هم مجموع شان کر باشد باز می گوییم معتصم است و اگر خود مخزن هم بمقدار کر باشد که باز معتصم است. لذا طبق ادله عامه این را می توانیم بگوییم.

اگر آب حوضچه ها با مخزن در یک سطح نبودند و مخزن بالاتر از آن ها بود در اینجا نیاز به یک بیان دیگری داریم، باید بگوییم آیا سافل به بواسطه عالی معتصم می شود یا نه؟ ممکن است در اینجا بگوییم طبق ادله عامه نمی توان گفت که آب سافل به واسطه آب عالی تقوی پیدا می کند، نیاز به دلیل داریم که بگوییم سافل به واسطه عالی تقوی پیدا می کند، بله اگر در سطح مساوی باشند تقوی پیدا می کند. اما اگر مساله را از ناحیه ادله خاصه ماء الحمام بخواهیم بررسی کنیم با توجه با آن ادله چهار قول در مساله است:

1. قول اول این است که آب حمام مطلقا معتصم است، یعنی با ملاقات نجس نمی شود چه اینکه مجموع آب حوض و خزینه باشد یا کمتر از کر باشد، اصلا شرط کریت در این قول وجود ندارد. و می فرمایند این خصوصیت آب حمام است و از حکم آب قلیل استثتنا شده است و با ملاقات نجس نمی شود مطلقا، چه کر باشد چه قلیل، البته به شرط صدق ماء الحمام، یعنی یک خزینه ای باشد و از آن به حوضچه ها آب جاری شود. پس کریت در آب حمام اصلا موضوعیت ندارد و بسیاری از بزرگان این قول را اختیار کرده اند. بر این قول به وجوهی استدلال شده است که آنها را مفصلا خواندیم. خلاصه اش این بود:

اول: اطلاقات ادله ماء الحمام.

دوم: در تعارض ادله آب حمام و آب قلیل ادله آب حمام مقدمه می شود چون آن ادله متضافر بودند و سندا و دلالتا قوی تر بودند.

سوم: از باب عموم تنزیل استفاده می کنیم زیرا در روایت داود بن سرحان ماء الحمام را نازل منزله آب جاری می داند، و عموم منزلت اقتضا می کند که همانطور که ما در آب جاری کریت را شرط نمی دانیم در ماء الحمام هم کریت را معتبر ندانیم. در آب جاری گفتیم کریت شر نیست مشهور این را فرموده اند، پس می گوییم آب حمام هم در آن کریت شرط نیست.

چهارم: بگوییم اصالة الطهارة به کمک ما می آید و موید این است که باید ماء الحمام را بر روایات آب قلیل مقدم کنیم.

ما عرض کردیم در جواب همه این بیان های مرحوم صاحب جواهر مساله انصراف را مطرح می کنیم؛ یعنی روایات ماء الحمام همگی منصرف به آنچیزی است که در نزد عرف معهود است، یعنی حمام هایی که دارای حوضچه های کوچکی اند و به آب خزینه ای که چند برابر کراست متصل است، این روایت ناظر به این موارد است، البته تناسب حکم و موضوع هم همین را اقتضا می کند. اگر حمامی باشد که خزینه کوچکی داشته باشد مخصوصا در زمستان این به مشکل برمی خورد و آب گرمش زود تمام می شود، لذا غالبا بلکه همه حمام های قدیمی خزینه شان چند برابر کر بوده است تا جوابگوی مصرف مردم باشد و زود آبش تمام نشود.

لذا این روایات حمام همگی منصرف به جایی است که خزینه به تنهایی به مقدار کر است یا چند برابر کر است. فقط می ماند این اشکال که مرحوم صاحب جواهر که فرموده اند که اگر این را بگویید دیگری خصوصیتی برای ماء الحمام و عنوان آن باقی نمی نماند، در حالی که ظاهر از روایات باب این است که ماء الحمام دارای یک خصوصیتی است و الا باید روایات می فرمودند آب حمام در صورتی معتصم است که کر باشد درحالی که روایات مطلق اند.

این اشکال جوابش را مرحوم خوئی داده اند، می فرمایند که جوابش این است که در آب حمام اختلاف سطح مطرح است یعنی خزینه بالا است و حوضها پایین هستند و اگر ما این روایات را نداشتیم می گفتیم اینها دو آب هستند و آب حوضچه ها با اتصال با آب خزیته معتصم نمی شوند، زیرا اتصال در این مورد کافی نیست زیرا عرفا اینها دو تا آب اند، می فرمایند شاهدش این است که اگر از آفتابه ای بر روی نجس آب بریزید بواسطه اتصال عرف نمی گوید آب دورن آن نجس می شود لذا عرف می گوید آب عالی یک آب است و آب سافل یک آب دیگری است. لذا روایات باب می خواهد بگوید این آب ها بواسطه اتصال به خزینه معتصم اند ولو از عالی به سافل باشد و این خصوصیتی است که روایات ماء الحمام می خواهد بیان بکند. اگر این روایات نبود ما حکم می کردیم که آب حوضچه ها چون قلیل اند با ملاقات نجس می شوند و با اتصال با آب عالی که خزینه باشد معتصم نمی شود زیرا عرفا دوتا آب اند. این باعث شده که مردم از اهل بیت درباره آب حمام سوال کنند و آنها هم فرموده اند آب حمام با اتصال معتصم می شود. این جوابی است که مرحوم خوئی می دهند.

نکته ای که به نظر حقیر رسیده این است که آن مطلبی که درباره آب آفتابه فرمودند این نه از باب این است که این دوتا آب است بلکه اینجا سرایتی در کارنیست، وقتی سرایت نباشد نجس نمی شود و ملاک وحدت و تعدد آب نیست بلکه ملاک سرایت و عدم آن است، شاهدش این است که اگر فرض را برعکس کنیم و بگویین آب آفتابه نجس شود نمی توانید بگویید به چیزی که میریزد آن را نجس نمی کند چون دوتا آب هستند، این نشان می دهد که ملاک در اینجا سرایت و عدم سرایت است. این را مرحوم حکیم هم قبلا فرمودند که ملاک سرایت است.

البته این کبرای کلی که خوئی فرموده که ملاک تعدد و وحدت آب صحیح است و درباره روایات حمام قابل پذیرش است و روایات باب می خواهد این خصوصیت را بیان کند که آب حوضچه ها و آب خزینه ها یکی اند و معتصم اند لذا مردم سوال می کرده اند، چون در نظرشان بوده اینها دو آب اند یا نه، اهل بیت هم فرموده اند اینها یک آب اند. ولی تطبیق این کبرا بر آن مثال آفتابه را ما قبول نداریم زیرا آب آفتابه را باید از راه سرایت درست کنیم. بحث سرایت را هم قبلا توضیح دادیم و تکرار نمی کنیم.

الان هم در عصر ما که آب از بالای بام از یک مخزنی به طبقات پایین تر هدایت می شود یا از یک منبع بزرگ شهری به خانه های مردم سرازیر می شود ممکن است کسی بگوید در اینجا هم باید بگوییم این آب معتصم است به دلیل روایات ماء الحمام. پس ما نمی توانیم قول اول را قبول کنیم، بلکه قول دوم را قبول می کنیم. قول اول را خواندیم و توضیح دادیم.

2. قول دوم این است که اینجا شرط است که آب حمام باید به مقدار کر باشد، باید آنچه که در خزینه است باید به مقدار کر باشد نه کمتر، اگر بمقدار کر نباشد آب حوض ها حکم آب معتصم را پیدا نمی کند هم در رفع و هم در دفع، و در حکم آب قلیل است. این قول را ما قائلیم، به این بیان:

که معهود در نزد عرف این بوده که خزینه به مقدار کر بوده است، و روایات باب هم منصرف به همان چیزی بوده است که در نزد مردم معهود بوده است، لذا قول به تفصیل بین رفع و دفع را هم که مرحوم سید فرمودند را نمی توانیم قبول کنیم، و در همه دو مورد باید آب خزینه به تنهایی به مقدار کر باشد والا نه رافع است و نه دافع، بله اگر حوض و و خزینه هم سطح باشند روایات آب کر آن را شامل می شد ولی فرض این است که هم سطح نیستند و دلیل خاص می خواهد که همین روایات ماء الحمام است. این تفصیل از روایات ماء الحمام قابل استظهار نیست زیرا مراد از حمام همان حمام معهود بوده که حداقل خزینه اش به مقدار کر بوده است.

نکته ای که در اینجا هست این است که چرا ما شرط می کنیم که در اینجا باید خزینه ای در کار باشد و به حوض ها متصل باشد؟ این هم به خاطر روایات ماء الحمام است، مثل روایت بکربن حبیب که فرمود: عَنْ بَكْرِ بْنِ حَبِيبٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: مَاءُ الْحَمَّامِ لَا بَأْسَ بِهِ إِذَا كَانَتْ لَهُ مَادَّةٌ. [2]

در فقه رضوی هم همین ماده داشتن ذکر شده است[3] که اینها همه موید این مطلب اند که باید خزینه به اندازه کر و بیشتر از آن باشد. علاوه بر اینکه صاحب جواهر فرمودند حمام باید ماده داشته باشد و این ماده داشتن مقوم آن است. اینها همه موید این است که آب حمام باید ماده داشته باشد و به حوضها متصل باشد. فرض روایات همین است. البته ما چون کریت را شرط دانستیم خزینه داشتن برای ما ضرورت ندارد اگر چه گفتیم روایات به آن منصرف است. و عرف البته برای حمام خصوصیتی قائل نیست و هر جا که چنین هیئتی بود یعنی مخزنی در بالا بود که کر است و بیشتر از کر، و در پایین هم بواسطه حوض یا شیر آب جاری شد این معتصم است. پس می شود الغا خصوصیت کرد و به غیر حمام هم تعدی نمود.

3. قول سوم این است که مجموع ماده و آب حوض ها باید کر باشد نه کمتر، تا حکم اعتصام را پیدا کند.

4. قول آخر تفصیل می دهد بین رفع و دفع که قول مرحوم صاحب عروه است، می فرمایند در دفع مجموع اگر بقدار کر باشد کافی است، اما در رفع نجس باید خود خزینه به تنهایی به مقدار کر باشد.

با توجه به توضیحی و تحلیلی که گذشت قول سوم و چهارم هم حکمش معلوم می شود .

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo