< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد مرتضی ترابی

1400/10/11

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: كتاب الطهارة/أحكام المياه/ماء المطر

مرحوم سید می فرمایند:

(المسألة 5): إذا تقاطر من السقف لا يكون مطهّرا، بل و كذا إذا وقع على ورق الشجر ثمّ‌ وقع على الأرض. نعم، لو لاقى في الهواء شيئا، كورق الشجر أو نحوه حال نزوله لا يضرّ إذا لم يقع عليه ثمّ‌ منه على الأرض، فمجرّد المرور على الشيء لا يضرّ. [1]

می فرماید که اگر باران از سقف تقاطر کند دیگر مطهریت ندارد، یعنی باران به روی پشت بام می بارد و بعد از سقف رد می شود و در درون خانه می افتند اینها پاک کننده نجس نیستند اگرچه خودشان پاک باشند، و اگر در جایی هم جمع بشود اگر قلیل باشد حکم قلیل را دارد و اگر کر باشد احکام کر را دارد.

بلکه اگر بر روی برگ درخت بریزد و سپس بر روی زمین نجس بیفتد باز هم پاک کننده نیست چون ترشح در حکم باران نیست بله اگر در همان زمانی که دارد می بارد در هوا به برگ درخت بخورد ولی ترشح نکند و فقط لیذ بخورد و بیفتد نه اینکه بپاشد پاک کننده است. پس فرق است بین ترشح و پاشیده شدن، و بین برخوردش به چیزی بدون پاشیدن بلکه همانجوری که هست پایین بیفتد، در صورت اول پاک کننده نیست و در صورت دوم پاک کننده است. پس اگر ترشح کند و تبدیل به قطرات بشود پاک کننده نیست ولی اگر جریان بیابد و بر روی چیزی مرور پیدا کند و لو بر روی برگ درخت در این صورت پاک کننده است و این مرور آب باران بر چیزی ضرری به پاک کنندگیش نمی زند. پس حکم باران دائر مدار صدق باران است هر جا صدق کند حکم آن را دارد.

(المسألة 6): إذا تقاطر على عين النجس فترشّح منها على شيء آخر، لم ينجس إذا لم يكن معه عين النجاسة و لم يكن متغيّرا. [2]

اگر آب باران ببارد بر عین نجس و از آنجا ترشح بکند به روی چیز دیگری، مثل اینکه باران روی یک سگ می بارد و به جای دیگر می پاشد، آن چیزی که بر روی آن ترشح کرده نجس نمی شود اگر عین نجاست در آن قطراتِ ترشح شده نباشد و متغیر هم نشده باشد، پس ولو اینکه به عین نجس برخورد کرد ولی نجس نشد چون تغیری در آن حاصل نشده است زیرا ماده دارد، آب باران است و معتصم است.

دلیلش همان روایات متعددی بود که خواندیم از جمله مرسله کاهلی که فرمود «عَنِ الْكَاهِلِيِّ عَنْ رَجُلٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي حَدِيثٍ قَالَ: قُلْتُ يَسِيلُ عَلَيَّ مِنْ مَاءِ الْمَطَرِ أَرَى فِيهِ التَّغَيُّرَ وَ أَرَى فِيهِ آثَارَ الْقَذَرِ فَتَقْطُرُ الْقَطَرَاتُ عَلَيَّ وَ يَنْتَضِحُ عَلَيَّ مِنْهُ وَ الْبَيْتُ يُتَوَضَّأُ عَلَى سَطْحِهِ فَيَكِفُ عَلَى ثِيَابِنَا قَالَ مَا بِذَا بَأْسٌ لَا تَغْسِلْهُ كُلُّ شَيْ‌ءٍ يَرَاهُ مَاءُ الْمَطَرِ فَقَدْ طَهُرَ»[3] گفتیم تغیر مراد از آن گل و خاک است و غذره هم گفتیم عرفی آن است.

یا روایت دیگری که در مورد چکه کردن بود مثل روایت اول هشام بن سالم «عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ أَنَّهُ سَأَلَ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ السَّطْحِ يُبَالُ عَلَيْهِ فَتُصِيبُهُ السَّمَاءُ فَيَكِفُ فَيُصِيبُ الثَّوْبَ فَقَالَ لَا بَأْسَ بِهِ مَا أَصَابَهُ مِنَ الْمَاءِ أَكْثَرُ مِنْهُ».[4]

که بر روی آن باران می افتد و چکه می کند اگر در این چکه ها تغیر نباشد عین نجاست نباشد اشکال ندارد چون آب باران اکثر است و غلبه دارد، یعنی تغیر یدر آن دیده نمی شود. پس در این مساله ششم در آن هم دلیل مان روشن است و آن این است که اگر تغیری در آن حاصل نشده باز بر طهارت خودش باقی است. پس اطلاقات این روایات دلالت دارد که آب باران تا تغیر در آن حاصل نشود نجس نمی شود و پاک کننده هم است.

(المسألة 7): إذا كان السطح نجسا فوقع عليه المطر و نفذ و تقاطر من السقف لا تكون تلك القطرات نجسة، و إن كان عين النجاسة موجودة على السطح و وقع عليها، لكن بشرط أن يكون ذلك حال تقاطره من السماء، و أمّا إذا انقطع ثمّ‌ تقاطر من السقف مع فرض مروره على عين النجس فيكون نجسا، و كذا الحال إذا جرى من الميزاب بعد وقوعه على السطح النجس.[5]

اگر پشت با م نجس است و آب باران هم بر آن بارید و در آن نفوذ کرد و از آنجا به درون خانه ریخت آن قطرات نجس نمی شوند اگرچه عین نجس هم بر روی پشت بام باقی است و با آن برخورد کرده و آمده پایین، چون آب باران معتصم است و وقتی نجس می شود که در آن تغیر ایجاد بشود و فرض هم این است که در آن تغیری به وجود نیامده است. البته به شرطی که باران در حال ریزش باشد و در حال تقاطر باشد و اما اگر باران قطع شود و دوباره چکه کند از سقف با فرض اینکه بالای پشت بام هنوز نجس وجود دارد در اینجا آن قطرات دیگر نجس است و خانه را نجس می کند.

همچنین همین حکم در جایی که آب باران از ناودان جاری می شود وجود دارد، اگر روی پشت بام عین نجس است و آب باران هم به آن می خورد و از ناودان می ریزد در صورت باریدن پاک است و در صورت قطع شدن بارش با فرض مرور بر روی نجسی که روی پشت بام است نجس می شود.

ایشان در این مساله دو فرع را مطرح می کنند:

1.آب باران با فرض بارش و برخورد با نجس بر روی پشت بام پاک است و نجس نمی شود دلیلش هم همان روایاتی است که خواندیم و گذشت مثل روایت هشام بن سالم و مرسله کاهلی و نحو آن که توضیح شان گذشت، اینها دلالت دارند بر اینکه آب مذکور پاک است. در آن روایت آمده که:

«عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ أَنَّهُ سَأَلَ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ السَّطْحِ يُبَالُ عَلَيْهِ فَتُصِيبُهُ السَّمَاءُ فَيَكِفُ فَيُصِيبُ الثَّوْبَ فَقَالَ لَا بَأْسَ بِهِ مَا أَصَابَهُ مِنَ الْمَاءِ أَكْثَرُ مِنْهُ». [6]

یعنی آب باران غلبه دارد اکثر است همین مقدار کافی است در پاک بودن آب باران مذکور. همچنین صحیحه علی بن جعفر هم در اینجا می شود از آن استفاده کرد. می فرماید:

عَنْ عَلِيِّ بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَخِيهِ مُوسَى ع قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الْبَيْتِ يُبَالُ عَلَى ظَهْرِهِ وَ يُغْتَسَلُ مِنَ الْجَنَابَةِ ثُمَّ يُصِيبُهُ الْمَطَرُ أَ يُؤْخَذُ مِنْ مَائِهِ فَيُتَوَضَّأُ بِهِ لِلصَّلَاةِ فَقَالَ إِذَا جَرَى فَلَا بَأْسَ بِهِ. [7]

پس فرع اول روشن است و اشکالی در آن نیست. بحث در فرع دوم است.

2.فرع دو هم این است که باران قطع شده و با فرض برخورد با نجس روی پشت بام، آب باران باقی مانده و یا جاری شده در ناودان و یا ریزش قطرات آن از سقف به دورن خانه، نجس است. این مورد را باید دو صورت کنیم:

اول: این است که آب باران بر نجس مرور می کند و بعد چکه می کند که در اینجا قطعا نجس است و فرمایش سید درست است و متین.

دوم: این است که پشت بام یک قسمتش نجس است و آب باران از آن قسمت مرور نمی کند تا با نجس برخورد کند بلکه از طرف دیگر مرور می کند در اینجا دیگر حکم به نجاست نمی کنیم چون فرض این است که بر نجس مرور نمی کند بله به خیسی خورده که آن نجس است در اینجا دلیل نداریم که نجس به آن سرایت می کند مثل اینکه شما نجسی دارید و یک طرفش نجس است که باعث نجس شدن اطراف دیگر نمی شود. در اینجا هم این چنین است آب بارانی که بر نجس مرور نمی کند و فقط به خیسی اطراف نجس برخورد می کند در اینجا دلیلی بر سرایت نجس به آب باران نداریم. بله برخورد با متنجس هم نجس می کند ولی اگر به صرف خیسی برخورد کند دلیل بر سرایت نداریم.

حالا اگر شک کردیم که این به نجس مرور می کند و پایین می آید و یا بر اطراف آن مرور می کند و میاید پایین، در صورت نجس اصالة الطهارة جاری می شود استصحاب عدم نجاست می گوید نجس نیست. پس در قسمت دوم فرمایش مرحوم سید قید زدیم، البته بیان مرحوم سید هم این را می رساند منتها باید روشن تر می فرمود. این نکته ای است که دیگران هم مطرح نموده اند که صحیح است.

سید در مساله هشتم می فرمایند:

(المسألة 8): إذا تقاطر من السقف النجس يكون طاهرا إذا كان التقاطر حال نزوله من السماء، سواء كان السطح أيضا نجسا أم طاهرا.[8]

اگر آب باران از سقف نجس چکه کرد، حال نزول باران این پاک است چه پشت بام نجس باشد یا نه، فرق این با مثال قبلی این است که آنجا بحث درباره پشت بام نجس بود این مساله درباره سقف نجس است که بارن از آن رد می شود و به نجس برخورد می کند و می آید پایین، سقف نجس است و کاری با پشت بام نداریم که نجس است یا نه، آب باران نفوذ می کند و به سقف نجس می رسد، می فرماید اگر باران در حال بارش است سقف نجس باعث نجس شدن آن نمی شود.

نکته ای که اینجا به نظر می رسد این است که باران وقتی به پشت بام می خورد معتصم است ولی وقتی نفوذ کند دیگر از باران بودن در می آید و دیگر باران نیست تا معتصم باشد چرا می فرمایید اینجا پاک است؟ آب باران که مستقیم چکه نمی کند بلکه از سقف می گذرد و چکه می کند، چطور سید می فرماید اینجا طاهر است؟

مرحوم کاشف الغطا یک قیدی دارند می فرمایند که مثلا اگر سقف از حصیر باشد اینجا اشکال ندارد و پایین هم بیاید حکم باران را هم دارد. اما فرض کلام در جایی است که سقف از گل و خاک است نه مثل حصیر و آب باید کم کم نفوذ کند و بعد دوباره آب تشکیل بشود و بچکد، چرا سید در اینجا فرموده پاک است با اینکه در سقف به نجس می رسد و باید نجس شود؟

یک بیانی که به نظر می رسد این است که بگوییم روای در اینجا صریح هستند و می گویند اگر چکه کند پاک است و اطلاق شان شامل سقف نجس هم می شود حال چه به آن آبی که چکه می کند باران بگوییم یا نگوییم، مهم این است که اطلاق روایات شامل حالش می شود. امام نفرمود مواظب باشید سقف نجس نشود بلکه مطلق فرموده است که اشکال ندارد زیرا آب باران غالب است.

ممکن است هم بگوییم که اصلا آب معتصم اگر بخواهد نجس را پاک کند جز این راهی نیست یعنی آب معتصم وارد خاک نجس می شود و در آن نفوذ می کند و آن را پاک می کند مثل روایات باب طین المطر، که می گویند آب باران اگر در گل نفوذ کند آن را پاک می کند. آب باران کم کم در آن نفوذ می کند و اینطور نیست که آنرا به غیر گل تبدیل کند بلکه آب نفوذ می کند بله جدا نشود، اینکه مرحوم سید فرمود اگر آب از گل جدا شود نجس می شود درست است و با محل بحث ما فرق دارد زیرا آب جدا شده یک آب جدیدی است که خواص گل نجس را گرفته است ولی اگر جدا نشود گل را هم پاک می کند و اشکالی در کار نیست.

فرض محل بحث این است که از سقف جدا نشده است بلکه همان آب باران معتصم است که دارد نفوذ می کند و فرق دارد با جایی که چکه میکند و جدا می شود، تا جدا نشود حکم آب باران دارد، بله اگر جدا شد یک آب جدیدی است. لذا وجه مرحوم سید را که اینجا می فرمایند که سقف طاهر است را باید به این نحو بیان کنیم، البته اگر باران ادامه داشته باشد اگر بچکد هم باز طاهر است.

اگر این را بگوییم این رد جاهای دیگر هم به درد ما هم می خورد مثل خاک و گل و صابون و مثل اینها، که در صورت نفوذ آب در آنها پاک می شوند، و این حکم برای آبی است که معتصم باشد. بله اگر بعد از نفوذ جدا شد می گوییم پاک است اگر چه دیگر معتصم نیست و احکام آن را ندارد؛ لذا در صورت جدا شدن در صورتی که تغیر در آن ایجاد نشده باشد پاک است.

برخی گفته اند این مساله تکراری است ولی ظاهرا تکرار مساله قبلی نیست و یک مساله جدایی است زیرا مساله قبل درباره سطح بود و این درباره سقف است. و وجه اعتصام آن هم این است که آب باران است که دارد نفوذ می کند و تا زمانی که جدا نشده است حکم باران را دارد بله اگر جدا شد دیگر معتصم نیست اگر چه در صورت متغیر نشده آن خودش نیز پاک است ولی احکام باران را دیگر ندارد.

سید در مساله بعدی می فرمایند:

(المسألة 9): التراب النجس يطهر بنزول المطر عليه، إذا وصل إلى أعماقه حتّى صار طينا.[9]

اگر یک خاکی داریم که نجس است وقتی باران بر روی آن فرود بیاید پاک می شود در صورتی که به اعماق آن برسد و تبدیل به گل بشود، بله اگر به اعماقش نرسد دیگر پاک نیست. روایت مرسله کاهلی به شرط نفوذ آب در اعماقش شامل آن می شود و می گوییم پاک است. از سائر روایات دیگر هم می توان بر این مطلب استدلال نمود.

(المسألة 10): الحصير النجس يطهر بالمطر، و كذا الفراش المفروش على الأرض، و إذا كانت الأرض الّتي تحتهما أيضا نجسة تطهر إذا وصل إليها. نعم، إذا كان الحصير منفصلا عن الأرض يشكل طهارتها بنزول المطر عليه إذا تقاطر منه عليها، نظير ما مرّ من الإشكال فيما وقع على ورق الشجر و تقاطر منه على الأرض.[10]

یک حصیر نجسی است که در صورت باریدن باران بر آن پاک می شود و همچنین فرشی هست بر روی زمین پهن شده و نجس هم هست و زمین زیرش هم نجس است در صورت باریدن باران و رسیدن آب باران به آنها پاک می شوند هم فرش پاک می شود هم زمین زیرش در صورت نفوذ باران در آن پاک می شود. هر جا باران به صورت متصل نفوذ کند پاک می شود. بله اگر حصیر از زمین جدا باشد و بر روی آن قرار گرفته مثلا یک وجب فاصله دارد با زمین، در صورت بارش حصیر پاک می شود ولی آبی که از حصیر به فرش می رسد دیگر پاک کننده آن نیست. مگر کسی بگوید حصیر هم در حکم همان برگ درخت است و جریان دارد بله اگر کسی چنین بگوید پاک می شود.

در بحث برگ هم گفتیم دو صورت دارد اگر به صورت جریان باشد تطهیر می کند ولی اگر به صورت پاشیدن باشد پاک نمی کند چون از باران بودن خارج می شود در صورتی که بپاشد، صدق باران ندارد. پس در مورد حصیر مرحوم سید اشکال دارند، زیرا فرض در اینجا در جایی است که نفوذ باران به صورت متصل نیست بلکه از حصیر جدا می شود و بعدا به زمین می رسد و در آن نفوذ می کند در اینجا آب جدیدی تشکیل می شود و حکم باران را ندارد.

سید در مساله یازدهم آخرین مساله ماء المطر می فرمایند:

(المسألة 11): الإناء النجس يطهر إذا أصاب المطر جميع مواضع النجس منه، نعم إذا كان نجسا بولوغ الكلب يشكل طهارته بدون التعفير، لكن بعده إذا نزل عليه يطهر من غير حاجة إلى التعدّد.[11]

اگر یک ظرفی دارید که نجس است وقتی باران به همه آن مواضع نجس خورد پاک می شود. بله اگر ظرفی باشد که سگ در آن ولوغ کرده و زبانش را در آن کرده و از آب آن چشیده و خورده طهارتش محل اشکال است، و نمی توان گفت به محض خوردن باران به آن پاک می شود بلکه نیاز به تعفیر و خاک مالی دارد. در صورتی که باران بعد از خاکمال کردنش به آن برسد پاک می شود و نیازی به تعدد در تطهیر هم ندارد، زیرا در گذشته گفتیم که در آب باران تعدد و عصر نیاز نیست و واجب نیست.

بین ادله ای که تعفیر را شرط می داند و بین ادله آب باران عموم و خصوص من وجه است. تعفیر موارد آب قلیل را می گیرد و ناظر به آب باران نیست. آب باران هم غیر موارد ولوغ کلب را می گیرد، در ولوغ الکلب اینها با هم تعارض می کنند، دلیل کل شئ یراه المطر می گوید ظرف بدون تعفیر پاک می شود، اما روایت آب قلیل می گوید بدون تعفیر پاک نمی شود، وقتی تعاض کردند و تساقط کردند استصحاب نجاست جاری است، یعنی در صورت شک در تطهیرش بواسطه آب باران استصحاب نجس جاری می شود و باید تعفیر بشود.

ولی دیگر بعد از تعفیر دیگر نیاز به تعدد ندارد به خاطر مطلبی که در گذشته بیان شد، زیرا اگر تعدد را لازم بدانیم عنوان مطریت لغو می شود، اما از تعفیر نمی توانیم دست بکشیم زیرا دلیلی بر نفی آن نیست.

اگر کسی روایات باب المطر را ببیند و اقوال را هم ببیند و تامل کند خدای تعالی به او کمک می کند تا وظیفه اش را استخراج کند و در این مساله قدرت استنباط برایش حاصل می شود، راه فهم فقه اهل بیت علیهم السلام همین راه است، اگر از همین راه برود می تواند همه مسائل را بمرور استنباط کند، البته به شرط اینکه استعداد داشته باشد وکج فهم نباشد.

در اینجا ما یک روایتی را که درباره طین المطر بود ذکر نکردیم:

وَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا عَنْ أَبِي الْحَسَنِ ع فِي طِينِ الْمَطَرِ أَنَّهُ لَا بَأْسَ بِهِ أَنْ يُصِيبَ الثَّوْبَ ثَلَاثَةَ أَيَّامٍ إِلَّا أَنْ يُعْلَمَ أَنَّهُ قَدْ نَجَّسَهُ شَيْ‌ءٌ بَعْدَ الْمَطَرِ الْحَدِيثَ.[12]

گفتیم که باران پاک است و استدلال کردیم به معتصم بودن آب باران که در سائر روایات گذشت، در کنار آنها این روایت هم خوب است و شاهد خوبی است و می شود از آن استفاده کرد اگرچه مرسله است. می فرماید تا سه روز گل باران پاک است و استصحاب طهارت جاری است بله بعد از سه روز عنوان موضوع تغییر می کند زیرا از آنجا حیوانات می روند دیگر استصحاب جاری نمی شود زیرا بعد از سه روز دیگر پاک نخواهد ماند.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo