< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد مرتضی ترابی

1400/10/05

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: كتاب الطهارة/أحكام المياه /ماء المطر

مرحوم سید می فرمایند:

(المسألة1): الثوب أو الفراش النجس إذا تقاطر عليه المطر و نفذ في جميعه طهر، و لا يحتاج إلى العصر أو التعدّد، و إذا وصل إلى بعضه دون بعض طهر ما وصل إليه هذا إذا لم يكن فيه عين النجاسة، و إلّا فلا يطهر إلّا إذا تقاطر عليه بعد زوال عينها.[1]

بحث در مساله اول از فصل ماء المطر است. مرحوم صاحب عروه در این مساله فرمودند که فرشی نجس است و باران بر آن می بارد و در همه جایش نفوذ می کند این پاک می شود و نیازی به تعدد شستن و فشردنش نیست، اگر باران به بعضی قسمت های آن رسیده باشد همان مقدار طهارت پیدا می کند و مابقی آن نجس می ماند، به شرطی که عین نجاست در آن نباشد و الا طهارت پیدا نمی کند، مگر اینکه بعد از زوال عین نجاست دوباره آب باران بر آن ببارد.

عرض کردیم به چه بیان شما می فرمایید در شستن نجس مثل لباس و فرش با باران تعدد و عصر لازم نیست، به چه دلیل لازم نیست؟ به سه وجه را دیروز اشاره کردیم.

4.عصر را که فرموده اند لازم است به این خاطر است که آب قلیل با ملاقات فورا نجس می شود لذا غساله داخل آن نجس است لذا فرموده اند باید فشرده بشود تا آن آب نجس بیرون بیاید و شئ مذکور پاک شود، پس این حکم مخصوص آب قلیل است، آب باران که معتصم است و با ملاقات که فورا نجس نمی شود که نیاز به فشردن داشته باشد، این را مرحوم حکیم فرموده اند و ظاهرا مرحوم سبزواری هم در مهذب الاحکام دارند، پس فشردن مختص به آب قلیل است.

اشکالی که مرحوم استاد تبریزی بر این بیان دارند این است که ممکن است بگوییم عصر و فشردن به خاطر قلیل بودن آب نیست بلکه ممکن است به دلیل این باشد که بگوییم غَسل صدق بکند، در چیزی هایی که قابل عصر مثل لباس تا آب از آن بوسیله فشردن خارج نشود اصلا شستن و غسل عرفا صدق نمی کند، چه قلیل باشد چه کر باشد چه باران باشد فرقی ندارد، اگر عصر لازم است فرقی ندارد بین انواع آب ها. پس این بیان را ایشان نمی پذیرند.

بیان دیگری در اینجا مطرح است و آن این است که تمسک بشود به صحیحه هشام بن سالم:

مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ أَنَّهُ سَأَلَ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ السَّطْحِ يُبَالُ عَلَيْهِ فَتُصِيبُهُ السَّمَاءُ فَيَكِفُ فَيُصِيبُ الثَّوْبَ فَقَالَ لَا بَأْسَ بِهِ مَا أَصَابَهُ مِنَ الْمَاءِ أَكْثَرُ مِنْهُ. [2]

به این حدیث استدلال شده به این بیان که گفته اند ملاکی که در این حدیث ذکر شده اکثریت آب باران است، پس هرجا اکثریت و غلبه وجود داشت و تغیر پیدا نکرد می تواند ملاک پاکی و طهارت باشد. لذا تعدد و عصر نیازی ندارد.

اشکالی که بر این بیان، استاد تبریزی فرموده اند این است که این درباره پشت بام و مثل آن است، پس ما فرق می گذاریم بین جاهایی که قابل عصر است و جاهایی که قابل عصر نیست، در هر جا که قابل عصر نیست و باران غلبه دارد دیگر نیازی به تعدد و عصر نیست، اما در جاهایی که قابل عصر و تعدد است در جاهایی که قابل عصر است قابل فشردن است این روایت ناظر به آن جاها نیست.

ولی ظاهرا اشکال ایشان وارد نیست و قابل جواب است چون اگر تعلیل ذیل روایت را ما بپذیریم دیگر این شامل همه جاها می شود چه قابل عصر باشد چه نباشد، امام در مقام بیان بوده و تعلیل را ذکر کرده تعلیلش همه جا را می گیرد و شامل است.

6.وجه دیگری مطرح است و آن روایت مرسله کاهلی است که فرمود کل شئ یراه ماء المطر فقد طهر، رویت را ملاک قرار داده و فرموده هر چیزی! وقتی کل شئ را فرمود با عمومش، و رویت را ملاک قرار داد، اشکالی مرحوم تبریزی که فرمودند غسل شرط نمی کند می گوییم غسل در اینجا شرط نیست، زیرا مرسله کاهلی می گوید رویت، کل شئ یراه ماء المطر و نفرموده غُسل في ماء المطر، پس اگر ما مرسله کاهلی را قبول کنیم چنانچه که ظاهر فقها این است و به آن اعتماد کرده اند، اصلا ما نیازی به صدق غسل نداریم بلکه رویت کفایت می کند همین که دیدیم آب باران در تمامش نفوذ کرد در طهارت کفایت می کند. پس به این وجوه چندگانه تمسک می کنیم و عرض می کنیم در تطهیر لباس و فرش و مثل آن نیازی به تعدد و عصر نیست. ادله ای مثل مرسله کاهلی و مثل آن بر این مطلب دلالت دارد. طبق این ادله عصر و تعدد نیازی نخواهد بود. در ذیل مساله محل بحث مرحوم صاحب عروه فرمودند که:

«هذا إذا لم يكن فيه عين النجاسة، و إلّا فلا يطهر إلّا إذا تقاطر عليه بعد زوال عينها»، این هم محل اشکال محشین واقع شده است و فرموده اند به بعد از زوال منحصر نیست بلکه همزمان هم اگر زائل بشود کافی است و لو با بارش اول باشد، و نیازی نیست بعد از زوال عین دوباره باران ببارد. اطلاقات آب باران شامل مورد است و کافی است برای اینکه زوال عین نجاست همزمان با بارش باران باشد یا بعد از زوال عین باشد فرقی ندارد و هر دو مورد را شامل است.

مساله دومی را که سید در اینجا مطرح نموده اند این است:

(المسألة 2): الإناء المتروس بماء نجس كالحبّ‌ و الشربة و نحوهما إذا تقاطر عليه طهر ماؤه و إناؤه بالمقدار الّذي فيه ماء، و كذا ظهره و أطرافه إن وصل إليه المطر حال التقاطر، و لا يعتبر فيه الامتزاج بل و لا وصوله إلى تمام سطحه الظاهر، و إن كان الأحوط ذلك.[3]

یک ظرفی است که آب نجس در آن پر کرده اند، مثلا یک آفتابه ای است که در آن خون افتاده یا مثل کوزه و کاسه های سفالی کوچک، و مانند اینها، اگر باران بر آنها ببارد هم خود ظرف ها پاک می شود و هم آب درون آنها پاک می شود، اما جاهایی که باران به آن نمی رسد پاک نمی شود مثل برخی کناره های کوزه که به آنجا باران برخورد نکرده است. همچنین پشت کوزه و اطراف آن اگر باران به آن برسد پاک می شود، البته در پاک شدن آب کوزه امتزاج شرط نیست یعنی معتبر نیست که آب باران با آب کوزه ممتزج بشود لذا نیازی هم نیست که با یک وسیله آن را به هم بزنیم تا ممتزج بشود و آب باران به همه جای آب کوزه برسد.

بلکه نیاز نیست و معتبر نیست آب باران به تمام سطح آب درون کوزه برخورد کند، یک مقدارش که باران خورد و اصابت کرد دیگر همه اش پاک می شود، البته کسانی که امتزاج را شرط دانسته اند فرموده اند باید با یک چوبی چیزی آب را به هم بزنند تا مخلوط شود و امتزاج حاصل شود، مرحوم سید می فرماید علاوه بر اینکه امتزاج شرط نیست نیاز هم نیست تمام سطح را در بربگیرد و بر همه سطح ببارد اگرچه می فرمایند احتیاط این است که بر تمام سطح ببارد.

اما آن قسمت از کلامشان که فرمودند جایی از کوزه را که آب باران نمی رسد طاهر نمی شود به نظر می رسد این خلاف ارتکاز عرفی در تبعیت است، وقتی گفتن آب درون ظرف پاک شد معنایش این است که ظرفی هم که آب در آن است پاک شده است، و نجاست بیان خاص می خواهد، عرف می گوید پاک شده و دیگر نجس نیست. لذا ظاهرا مقتضای تبعیت در این موارد طهارت آب و ظرف با هم است. بله بر روی بیرون ظرف باید ببارد تا پاک بشود بحث ما در درون ظرف است که از باب تبعیت پاک می شود، مثل ظرفی که خمر در درون آن است وقتی سرکه بشود تمام ظرف و آلات درون آن هم پاک می شود به خاطر تبعیت.

اما درباره طهارت آب، حالا بحث ظرف را اشاره کردیم، اما درباره اینکه این بارش باعث طهارت آب دورن کوزه بشود بدون نیاز به امتزاج باران با آن، بحث واقع شده که به چه دلیل می فرمایید آب باران مطهر آب نجس است، باید دلیل بیاورید، ما روایات آب باران را خواندیم یازده روایت بودند، در آنها نیامده بود آب باران مطهر آب نجس است، شما به چه دلیل می فرمایید باران مطهر آب نجس است. در اینجا وجوهی گفته شده است:

1.نقل اجماع شده که آب باران وقتی به آب نجس می رسد آن را پاک می کند. اگر اجماع را کسی قبول بکند می تواند بگوید آب پاک است.

2.دلیل دوم مرسله کاهلی است که مثل کلیدی است که هر جا ما در باران مشکل پیدا کنیم آن را باز می کند و حل می کند. فرمودند: «كُلُّ شَيْ‌ءٍ يَرَاهُ مَاءُ الْمَطَرِ فَقَدْ طَهُر» خوب در اینجا هم آب باران به آب نجس رسیده و آن را طاهر می کند. علاوه بر اینکه در مرسله کاهلی دوتا نسخه بود یکی نسخه کافی بود و یکی نسخه وافی بود، نسخه کافی این طوری بود: «یَسِيلُ عَلَيَّ مِنْ مَاءِ الْمَطَرِ أَرَى فِيهِ التَّغَيُّرَ وَ أَرَى فِيهِ آثَارَ الْقَذَر ِ أَرَى فِيهِ التَّغَيُّرَ وَ أَرَى فِيهِ آثَارَ الْقَذَرِ فَتَقْطُرُ الْقَطَرَاتُ عَلَيَّ وَ يَنْتَضِحُ عَلَيَّ مِنْهُ وَ الْبَيْتُ يُتَوَضَّأُ عَلَى سَطْحِهِ فَيَكِفُ عَلَى ثِيَابِنَا قَالَ مَا بِذَا بَأْسٌ لَا تَغْسِلْهُ كُلُّ شَيْ‌ءٍ يَرَاهُ مَاءُ الْمَطَرِ فَقَدْ طَهُرَ»، اگر این نسخه را بگیریم باید به ذیل آن باید تمسک کنیم که دارای عمومیت است و دلالت بر این دارد که باران آب متنجس را پاک می کند. اما نسخه دیگر که فرمود: «و يسيل على الماء المطر أرى فيه التغير و أرى فيه آثار القذر»، یعنی آب باران بر روی آب نجس می بارد، اگر نسخه وافی را بگیریم این روایت دقیقا درباره آب متنجس است و دلالت دارد بر اینکه آب باران آن را پاک می کند.

3.مرحوم خوئی فقط روایت ثقه را قبول دارد و مبنای مشهور را قبول ندارد و لذا این روایت مرسله کاهلی را مستند فتوا قرار نمی دهد، ایشان تمسک کرده است به آن دو روایت که درباره دو تا میزابی است که از یکی بول می آید و از دیگری باران می آید و با هم مخلوط می شوند که امام فرموده اند این چنین آبی پاک است، ایشان به این دو روایت برای پاکی آب متنجس به وسیله باران تمسک کرده اند به چه بیان؟ به این بیان که در ابتدایی که از میزاب آب باران می آید آب باران در ابتدا کم است و زیاد نیست لذا نجس می شود و همه اش بول است، این در مرحله اول اتفاق می افتد، مرحله دوم وقتی باران ادامه پیدا می کند آب باران بیشتری با این بول مخلوط می شود و می شود آب مضاف، و آب باران و بول با هم برابر می شوند، بعد آب باران ادامه پیدا می کند و صفت بولیت از بین می رود و تبدیل به آب می شود، بنابراین این روایت میزابین خودش دلیل بر اینکه این آب مرحله به مرحله تبدیل به آب پاک می شود، در یک مرحله نجس می شود و در مرحله یا مراحل بعدی تبدیل به آب طاهر می شود و این به واسطه آب باران رخ می دهد. البته شاید ایشان تعبیر به مضاف را ندارند من اضافه کردم تا مراحل خوب بیان شود، به هر حال این مراحل نشان دهنده این است که آب نجس به وسلیه باران پاک شده است و امام هم فرموده چنین چیزی اشکال ندارد و طاهر است. پس به این روایت تمسک می کنیم و می گوییم آب باران مطهر آب متنجس است. این بیان مرحوم خوئی است.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo