< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد مرتضی ترابی

1400/09/22

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: كتاب الطهارة/أحكام المياه / ماء المطر

مرحوم سید می فرمایند:

ماء المطر حال تقاطره من السماء كالجاري، فلا ينجس ما لم يتغيّر و إن كان قليلاً، سواء جرى من الميزاب، أو على وجه الأرض، أم لا بل و إن كان قطرات بشرط صدق المطر عليه و إذا اجتمع في مكان و غسل فيه النجس طهر و إن كان قليلاً، لكن ما دام يتقاطر عليه من السماء. [1]

بحث درباره آب باران بود. عرض کردیم در ابتدا روایات باب را بخوانیم که مجموعا یازده روایت است و بعد وارد در مسائل و فروعات باب بشویم. روایت اول و دوم را خواندیم.

3.روایت سوم این است : وَ رَوَاهُ الْحِمْيَرِيُّ فِي قُرْبِ الْإِسْنَادِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْحَسَنِ عَنْ جَدِّهِ عَلِيِّ بْنِ جَعْفَرٍ مِثْلَهُ وَ زَادَ وَ سَأَلْتُهُ عَنِ الْكَنِيفِ يَكُونُ فَوْقَ الْبَيْتِ فَيُصِيبُهُ الْمَطَرُ فَيَكِفُ فَيُصِيبُ الثِّيَابَ أَ يُصَلَّى فِيهَا قَبْلَ أَنْ تُغْسَلَ قَالَ إِذَا جَرَى مِنْ مَاءِ الْمَطَرِ فَلَا بَأْس‌. [2]

وَ رَوَاهُ عَلِيُّ بْنُ جَعْفَرٍ فِي كِتَابِهِ وَ زَادَ وَ يُصَلَّى فِيهَا. وَ كَذَا الَّذِي قَبْلَه‌.

حمیری هم روایت دوم را نقل کرده از عبدالله بن حسن علوی، او هم از جدش علی بن جعفر نقل کرده، یعنی برادر امام موسی ع یک نوه داشته بنام عبدلله بن حسن که مرحوم حمیری از عبدلله بن حسن نقل می کند، ولی چون عبدالله بن حسن توثیق نشده سندش ضعیف می شود، علی بن جعفر از اعاظم است ولی حمیری این روایت را از نوه او روایت می کند در حالی که ما توثیقی درباره او نداریم.

در این روایت مذکور که در قرب الإسناد است یک عبارت زیادی دارد، فرموده که علی بن جعفر از امام ع سوال کرده از کنیف یعنی توالت، می فرماید توالت روی بام خانه است و در آنجا قضای حاجت می کنند، بعد باران به آن اصابت می کند و بعد از آنجا چکه می کند و بر روی پیراهن و پارچه برخورد می کند، آیا در چنین لباسی می شود نماز بخوانند قبل از آنکه آن را بشویند؟ امام ع می فرمایند اگر آن قطراتی که به لباس اصابت کرده از آب مطری باشد که جریان پیدا کرده اشکال ندارد.

4.روایت چهارم: مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ هِشَامِ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي مِيزَابَيْن‌ سَالا أَحَدُهُمَا بَوْلٌ وَ الْآخَرُ مَاءُ الْمَطَرِ فَاخْتَلَطَا فَأَصَابَ ثَوْبَ رَجُلٍ لَمْ يَضُرَّهُ ذَلِكَ. [3]

ابراهیم بن هاشم پدر علی بن ابراهیم از اجلا بوده اگرچه توثیق خاص ندارد، از بزرگان است و فوق توثیق است، ابن ابی عمیر از اصحاب اجماع است، هشام هم از بزرگان است؛ این روایت را کلینی نقل فرموده، پس سند صحیح است. در این روایت آمده که دو تا میزاب وجود دارند و هر دو سیلان پیدا کرده اند که از یکی از آنها بول می ریزد و از دیگری آب باران پایین می آید، و با هم مخلوط می شوند، و بعدهم با لباس کسی اصابت کرده، امام می فرمایند که این ضرر نمی زند یعنی نجس نمی کند.

فرض کنید ادرار از جایی می آمده که روی آن پوشیده بوده و باران به آن اصابت نمی کرده است، و در قسمت دیگری روی بام پوشیده نبوده و آب باران بر روی آن می آمده و با ناودان به پایین هدایت می شده، ادراری هم که از ناودان دیگر می آمده در پایین با این آب باران مخلوط می شده است، فرض را باید اینطوری ذکر کنیم، خلاصه به هر طریق این دومیزاب که یکی ادرار و دیگری آب باران از آن می آمده در پایین به هم می رسیده اند و مخلوط می شده اند، بعد به لباس شخصی اصابت کرده است، امام می فرمایند چنین آبی نجس نمی کند، این کدام صورت را دارد بیان می کند، قطعا این صورت را نمی گوید که ادرار مشخص است و با آب مخلوط می شود و در آن تغییر ایجاد می کند، چون در این صورت نمی شود بگوییم آنچه که به لباس از چنین آبی اصابت کرده پاک است، کسی از علما ما این را قائل نیست، و نفرموده اند که آب باران با حفظ تغیر پاک است، پس باید جایی را فرض کنیم که آب باران غالب است و آثار بول در آن دیده نمی شود، زیرا بول مثل باران نیست که زیاد باشد بلکه چند قطره است و با باران مخلوط می شود و از بین می رود، ظاهر قضیه هم همین است، فرض جایی نیست که آب باران و بول هر دو زیاد باشند و اصلا قابل فرض نیست بول مثل باران زیاد باشد، این روایت هم دلیل بر اعتصام آب باران است.

می فرماید شیخ هم همین را نقل کرده: وَ رَوَاهُ الشَّيْخُ بِإِسْنَادِهِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ، وَ قَدْ تَقَدَّمَ حَدِيثُ مُحَمَّدِ بْنِ مَرْوَانَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع نَحْوه. محمدبن مروان هم چنین روایتی را از امام صادق ع نقل کرده است.

حدیثی که که الان خواندیم سندش صحیح است اما روایت محمدبن مروان که همین مضمون را نقل کرده سندش ضعیف است زیرا محمدبن مروان توثیق خاصی ندارد لذا ضعیف است.

5.وَ عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ عَنِ الْكَاهِلِيِّ عَنْ رَجُلٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي حَدِيثٍ قَالَ: قُلْتُ يَسِيلُ عَلَيَّ مِنْ مَاءِ الْمَطَرِ أَرَى فِيهِ التَّغَيُّرَ وَ أَرَى فِيهِ آثَارَ الْقَذَرِ فَتَقْطُرُ الْقَطَرَاتُ عَلَيَّ وَ يَنْتَضِحُ عَلَيَّ مِنْهُ وَ الْبَيْتُ يُتَوَضَّأُ عَلَى سَطْحِهِ فَيَكِفُ عَلَى ثِيَابِنَا قَالَ مَا بِذَا بَأْسٌ لَا تَغْسِلْهُ كُلُّ شَيْ‌ءٍ يَرَاهُ مَاءُ الْمَطَرِ فَقَدْ طَهُر.[4]

احمدبن محمدبن عیسی اشعری است که از اجلا است، علی بن حکم انباری است و از ثقات است، کاهلی هم از ثقات است، عبدلله بن یحیی کاهلی است، تا اینجا سند اشکال ندارد، عن رجل معلوم نیست لذا حدیث مرسل می شود، به مرسله کاهلی معروف است، حدیث را کاملش را در اینجا نقل نمی کند، می گوید به امام ع عرض کردم که از آب باران بر من فرو می ریزد و من در آن تغیر می بینم، و آثار قذارت را هم می بینم، آلوده است، البته قذر را حمل بر نجاست نمی کنیم زیرا اگر بر نجاست حمل کنیم لازمه اش این است که بگوییم در صورت تغیر هم پاک است، لذا مراد از قذارت نوع عرفی آن است، قذارت عرفی مراد روایت است، قطراتی از این آب بر من می چکد و بر روی من می افتد، در حالی که این آبی که من در آن آثار قذرات می بینم بر روی سطحی است که در آنجا توالت می روند و وضو می گیرندو... و از آن بر لباس ما می چکد، حکمش چیست؟ امام فرمود اینجا اشکال ندارد و نیاز نیست لباس را بشویی، زیرا هر چیزی که آب باران آن را ببیند و با آن اصابت کند پاک می شود. این روایت هم دلیل بر اعتصام آب باران است. این عبارت كُلُّ شَيْ‌ءٍ يَرَاهُ مَاءُ الْمَطَرِ فَقَدْ طَهُر عبارت قوی و صریحی است و می فرماید به محض رویت آب باران و باریدن آن بر روی سطح نجس، آن را پاک می کند. نه نیازی به تعدد دارد نه نیاز به فشار دارد نه چیزی، همین که آب باران به شئ نجس برخورد کند آن را پاک می کند، این عبارت هم عدم نجاست را می رساند و هم اعتصام آب باران را می رساند و هم خصوصیات آب باران را بیان می کند یعنی مثلا در هنگام شستن با آن تعدد لازم نیست، فشردن لباسی که با آن شسته می شود لازم نیست.

مرحوم صاحب وسائل در ادامه می فرماید: أَقُولُ: هَذَا مَحْمُولٌ عَلَى أَنَّ الْقَطَرَاتِ وَ مَا وَصَلَ إِلَى الثِّيَابِ مِنْ غَيْر النَّاحِيَةِ الَّتِي فِيهَا التَّغَيُّرُ وَ آثَارُ الْقَذَرِ لِمَا مَرَّ أَوْ أَنَّ التَّغَيُّرَ بِغَيْرِ النَّجَاسَةِ وَ الْقَذَرَ بِمَعْنَى الْوَسَخِ وَ يَخُصُّ بِغَيْرِ النَّجَاسَةِ.

پس این روایت مشکل دارد و آن اینکه درآن آمده: أَرَى فِيهِ آثَارَ الْقَذَرِ که ظاهرش این است حتی اگر تغیر هم در آن ببینی باز هم طاهر است اما ما بخاطر مسلمات دیگر آن را بر قذر عرفی حمل می کنیم، زیرا مسلم است که آب اگر تغیر پیدا کند نجس می شود چه آب باران باشد چه آب جاری و چه کر و غیر اینها، لذا مراد از قذر در اینجا قذر عرفی است.

مطلب دیگری در اینجا هست و آن اینکه صاحب مستدرک اینجا یک حاشیه ای دارند درباره این حدیث مرسله کاهلی، می فرمایند مرحوم فیض این را در وافی جور دیگری نقل کرده است و لذا آن عبارت مرحوم وافی را بگیریم برخی از مشکلات این روایت حل می شود، عبارت وافی این است:

أحمد عن علي بن الحكم عن الكاهلي عن رجل عن أبي عبد اللَّه ع قال قلت أمر في الطريق فيسيل علي الميزاب في أوقات أعلم أن الناس يتوضئون قال قال ليس به بأس لا تسأل عنه قلت و يسيل على الماء المطر أرى فيه التغير و أرى فيه آثار القذر فتقطر القطرات علي و ينتضح علي منه و البيت يتوضأ على سطحه فيكف على ثيابنا قال ما بذا بأس لا تغسله كل شي‌ء يراه ماء المطر فقد طهر.[5]

به امام ع می گوید من در راهی می روم که از ناودان بر روی من قطراتی می افتد و من می دانم این قطرات در زمانی می افتد که مردم در آنجا مشغول قضای حاجت اند و از آبی که آنها استفاده می کنند بر من هم می چکد و به من اصابت می کند، امام می فرماید اشکالی ندارد و سوال هم درباره آن از دیگران نکن که این آب نجس هست یا نه، بعد می گوید به امام گفتم «يسيل على الماء المطر أرى فيه التغير و أرى فيه آثار القذر»، این عبارت با عبارت کافی فرق دارد، عبارت کافی این چنین بود «يَسِيلُ عَلَيَّ مِنْ مَاءِ الْمَطَرِ أَرَى فِيهِ التَّغَيُّرَ وَ أَرَى فِيهِ آثَارَ الْقَذَرِ»، وافی می گوید آب باران بر روی آب می ریزد، نه اینکه آب باران بر روی من می افتد، و من در آبی که باران بر روی آن می بارد آثار قذر می بینم، و بعد از آن قطراتی هم به من اصابت می کند، لذا آب متغیر به قذر بر شخص نیفتاده بلکه از آبی که متغیر است و در آن قذر افتاده قطراتی به شخص افتاده است، می گوید «فتقطر القطرات علي و ينتضح علي منه و البيت يتوضأ على سطحه فيكف على ثيابنا».

با این بیان دیگر مشکل حل می شود. مرحوم استاد تبریزی می فرمودند نسخه وافی برای تصحیح و فهم کتاب کافی معتبر است چون سند دارد، ما کافی را اگر در جایی نفهمیم رجوع می کنیم به وسائل، ولی نسخه وسائل در اینجا مشکل را حل نمی کند بلکه مشکل را بیشتر می کند نسخه وافی در اینجا می تواند مشکل را حل کند.

مرحوم نوری می فرماید که طبق نسخه کافی که وسائل نقل کرده باید توجیهاتی انجام بدهیم اما طبق نسخه وافی نیازی به توجیهات نمی باشد و اشکال برطرف می شود.

6.وَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا عَنْ أَبِي الْحَسَنِ ع فِي طِينِ الْمَطَرِ أَنَّهُ لَا بَأْسَ بِهِ أَنْ يُصِيبَ الثَّوْبَ ثَلَاثَةَ أَيَّامٍ إِلَّا أَنْ يُعْلَمَ أَنَّهُ قَدْ نَجَّسَهُ شَيْ‌ءٌ بَعْدَ الْمَطَرِ الْحَدِيثَ.[6]

سند این حدیث هم مشکلی ندارد فقط می ماند اینکه مراد از بعض أصحابنا کیست؟ لذا حدیث مرسل می شود، می گوید درباره گلِ باران که بعد از باران زمین گل آلود می شود سوال شد، امام ع فرمودند که اشکالی ندارد و تا سه روز پاک است مگر در جایی که علم پیدا شود که بعد از باران موضعی از آن نجس شده است، این در حقیقت حکم ظاهری است، شما می توانید تا سه روز استصحاب طهارت کنید البته بعد از سه روز موضوع عوض می شود بخاطر رفت و آمدهای فراوان. ولی تا سه روز می توانیم حکم به طهارت کنیم.

7. مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ قَالَ: سُئِلَ يَعْنِي الصَّادِقَ ع عَنْ طِينِ الْمَطَرِ يُصِيبُ الثَّوْبَ فِيهِ الْبَوْلُ وَ الْعَذِرَةُ وَ الدَّمُ فَقَالَ طِينُ الْمَطَرِ لَا يُنَجِّسُ.[7]

از امام صادق سوال شد که گل باران که به لباس اصابت می کند درحالی که در آن ادرار و عذره و خون هم بوده آیا لباس را نجس می کند؟ امام ع می فرمایند که گل باران نجس نمی کند. خوب در اینجا حکم چیست؟ مرحوم صاحب وسائل می فرماید: أَقُولُ: هَذَا مَخْصُوصٌ بِوَقْتِ نُزُولِ الْمَطَرِ أَوْ بِزَوَالِ النَّجَاسَةِ وَقْتَ الْمَطَرِ.

این دو معنایی است که برای روایت بیان شده، باید یکی از این دو حمل را برای روایت بیان کنیم.

8. روایت بعدی: مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ بَشِيرٍ عَنْ عُمَرَ بْنِ الْوَلِيدِ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الْكَنِيفِ يَكُونُ خَارِجاً فَتَمْطُرُ السَّمَاءُ فَتَقْطُرُ عَلَيَّ الْقَطْرَةُ قَالَ لَيْسَ بِهِ بَأْسٌ.[8]

جعفر بن بشیر از بزرگان شیعه است، عمر بن ولید توثیق ندارد، ابی بصیر می گوید از توالت سوال کردم که در بیرون قرار دارد و به آن باران اصابت می کند و قطراتی از آن هم به من اصابت می کند حکمش چیست امام ع فرمودند اشکال ندارد.

 

9. روایت بعدی: عَلِيُّ بْنُ جَعْفَرٍ فِي كِتَابِهِ عَنْ أَخِيهِ مُوسَى ع قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الْمَطَرِ يَجْرِي فِي الْمَكَانِ فِيهِ الْعَذِرَةُ فَيُصِيبُ الثَّوْبَ أَ يُصَلِّي فِيهِ قَبْلَ أَنْ يُغْسَلَ قَالَ إِذَا جَرَى بِهِ الْمَطَرُ فَلَا بَأْسَ.[9]

می گوید از امام موسی ع سوال کردم درباره آب بارانی که در مکانی جاری شده که در آن مکان عذره است و بعد از آن به لباس من اصابت می کند آیا می شود با آن نماز خواند قبل از شستن آن، امام ع فرمودند اگر آب باران جاری شود نجس نمی شود و اصابتش به لباس اشکال ندارد.

دو روایت دیگر را هم صاحب مستدرک الوسائل نقل فرموده که جمعا یازده روایت می شوند. در سایه این روایات است که فقیه باید مسائلی که درباره آب باران است را استنباط بکند.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo