< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد مرتضی ترابی

1400/09/21

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: كتاب الطهارة/أحكام المياه/ ماء المطر

المسألة 14: القليل النجس المتمّم كرّاً بطاهر أو نجس نجس على الأقوى. [1]

مساله چهاردهم را خواندیم و تمام شد، و آن مساله کر متمم است که در ابتدا قلیل و نجس بوده و بعدا با آب قلیل دیگری که نجس یا طاهر است تکمیل می شود، که مشهور فرمودند چنین آبی نجس است.

در اینجا یک جمله باقی ماند و آن اینکه شما قبلا فرمودید که اشکال ندارد اگر ملاقات و کریت همزمان حاصل بشود، زیرا در جایی که کریت و ملاقات با هم حاصل شوند مرحوم سید حکم به طهارت کردند، البته مرحوم نائینی حکم به نجاست کردند، ولی برخی از بزرگان فرمودند که طاهر است زیرا ادله اطلاق دارد و شامل این صورت هم می شود، که آب کر شده و ملاقات هم کرده و حکم به طهارت می کنیم.

کأن یک نوع اشکالی در مساله ما پیش می آید، در همین مساله ما یک آب نجسی هست و یک آب طاهر به آن متصل شده و به حد کر رسیده، در حقیقت کریت و ملاقات با نجس همزمان حاصل شده است، چطور در مساله قبلی فرمودید طاهر است ولی در اینجا یعنی مساله 14 می فرمایید آب نجس است، در آنجا ما مطرح کردیم که اگر کریت ملاقات همزمان صورت بگیرد حکم کردیم به طهارت آب ولی در اینجا که شبیه مساله قبلی است حکم کردیم به نجاست آب! فرق اینها چیست؟

جوابش این است که آنجا که گفتیم طاهر است آنجایی بود که ملاقات از یک طرف آمده بود و کریت هم از طرف دیگر آمده بود، اما در اینجا که یک آب نجس است که به آب طاهری متصل شده اینجا با این اتصال هم دارد کریت را درست می کند و هم دارد ملاقات را درست می کند پس فرق پیدا کرد با مساله سابق که ما حکم به طهارت کردیم.

در مساله قبلی خود کریت سبب ملاقات نیست، ولی در ما نحن فیه خود کریت سبب ملاقات است، یعنی آب نجسی دارد جمع می شود که سبب ملاقات است، و ورایات الماء اذا بلغ قدر کر این صورت را نمی گیرد، بله صورت همزمانی را شامل می شود، ولی این صورت را که خود ملاقات به واسطه چیزی واقع بشود که باعث کریت این می شود، این را نمی گیرد. پس آن مساله جای خود دارد و این هم جای خودش را دارد، پس از این فروعات مربوط به آب کر و قلیل بودن خارج می شویم و وارد ماء المطر می شویم، مرحوم سید بعد از آب راکد که هم بحث کر را داشت هم بحث آب قلیل را، بعدش آب باران را مطرح می کنند.مرحوم سید مثل همه فصل های دیگر در ابتدای هر فصلی یک بحث مقدماتی دارند و بعد وارد در مسائل و فروعات آن می شوند. ابتدا آب باران را تعریف می کنند و برخی خصوصیات را بیان می کنند و بعد وارد فروعات می شوند. مقدمه این چنین است:

ماء المطر حال تقاطره من السماء كالجاري، فلا ينجس ما لم يتغيّر و إن كان قليلاً، سواء جرى من الميزاب، أو على وجه الأرض، أم لا بل و إن كان قطرات بشرط صدق المطر عليه و إذا اجتمع في مكان و غسل فيه النجس طهر و إن كان قليلاً، لكن ما دام يتقاطر عليه من السماء.[2]

آب باران در حال باریدن در حکم آب جاری است البته تا مادامی که در آن تغییری دیده نشود، مثل آب جاری و آب کر، یعنی معتصم است و نجس نمی شود با ملاقات، مگر قسمت متغیر را ببینیم، اگر قلیل باشد و به اندازه کر نباشد، آب باران الان دارد می بارد و در زمین دارد حرکت می کند و کر هم نیست، می فرمایند که چنین آبی معتصم است. در این حکم فرقی بین این نیست که از ناودان جاری بشود و یا اینکه بر روی زمین ریزش کند، در اینجا برخی قید میزاب را ذکر کرده اند و فرموده اند اگر از میزاب جاری بشود حکم اعتصام را دارد، اما اگر از میزاب نیاید حکم آب باران را ندارد، این را شیخ طوسی فرموده است، و به ایشان نسبت داده شده است. اما مرحوم سید می فرماید که فرقی ندارد در هر دو صورت حکم آب باران را دارد و لو اینکه اصلا جریان هم پیدا نکند. تا تغیر در آن دیده نشود پاک است و لو اینکه یک قطره خون هم در آن بیفتد.

بله اگر باران به صورت چند قطره بود و ریخت در مکانی به شرط صدق عنوان باران بر آن همین حکم باران را دارد، نیاز نیست که باران مفصلی ببارد تا بگوییم احکام باران را دارد. به عبارت دیگر یا باران زیاد و مفصل است ولی چند قطره دیگر از آن در یک مکانی می افتد، اینجا هم حکم باران را دارد، عبارت سید به این دو جا که گفتیم ناظر است و آن دو را شامل است. پس یا باران خودش کم است ویا اینکه مفصل است ولی چند قطره از آن در مکانی می افتد، هر دو حکم باران را دارند.

اگر باران در مکانی جمع بشود و نجسی را در آن بشویند پاک می شود، اگر آب قلیل بود و شما دست نجس را در آن فرو کنید هم آب نجس می شود و هم دست، ولی آب باران اینطوری نیست زیرا حکم آب کر و جاری را دارد و اگر دست نجس را در آن فرو کنید، پاک می شود و خودش هم نجس نمی شود اگر چه آن آب باران قلیل باشد، ولی بشرط ادامه داشتند باریدن باران، والا اگر باران از باریدن بماند و قطع بشود دیگر این حکم را ندارد بلکه حکم آب قلیل را دارد.

پس ایشان در مطلع بحث موضوع را برای ما روشن کردند که آب باران باید عرفا صدق بکند و قلیل بودن و کثیر بودنش شرط نیست آنچه مهم است این است که باید بارش ادامه داشته باشد و تا زمانی که در حال باریدن است پاک کننده است و لو قلیل باشد.

ما چنان که قبلا هم گفتیم در ابتدای هر بحث جدیدی روایات آن بحث را، همه را می خوانیم و بعدا وارد در مسائل و فروعات مربوط به آن می شویم، ما در مطلع مباحث روایات را ذکر می کنیم تا بفهیم روایات چه می خواهند بگویند، روایات باران زیاد نیستند و تعداد اندکی اند. مرحوم صاحب وسائل در مجموع نه روایت را ذکر کرده اند، مرحوم نوری هم در مستدرک دو روایت را ذکر کرده است، ممکن است شما چند روایت دیگری هم پیدا بکنید، پس جمیع روایات باران یازده مورد بیشتر نیست.

روایات را می خوانیم و بعدا وارد مسائل می شویم این روایات به این نحو هستند:

عنوان باب این است: باب عدم نجاسة المطر حال نزوله، ولی نکات دیگری را ایشان در عنوان باب نیاورده است، مثلا فشردن و تعدد را بیان نکرده که در آب باران اینها نیاز است یا نه.

1. مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ أَنَّهُ سَأَلَ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ السَّطْحِ يُبَالُ عَلَيْهِ فَتُصِيبُهُ السَّمَاءُ فَيَكِفُ فَيُصِيبُ الثَّوْبَ فَقَالَ لَا بَأْسَ بِهِ مَا أَصَابَهُ مِنَ الْمَاءِ أَكْثَرُ مِنْهُ. [3]

مرحوم شیخ صدوق در فقیه نام آخرین راوی را ذکر می کند و بعد می فرمایند ما سند خودمان را به این راوی در مشیخه در آخر فقیه گفته ایم این کار را به جهت اختصار کرده، آخرین روای در اینجا هشام بن سالم است اما بقیه را نگفته به جهت اختصار، در آخر فقیه سند را بیان کرده است، مثلا فرموده من هر روایتی از هشام بن سالم ذکر کرده ام به این سند بوده است. در مشیخه نسبت به هشام دو سند ذکر کرده و هر دو سند هم معتبر است و صحیح. پس این روایت صحیح است.

توالت در مدینه در زمان گذشته لابد بر روی پشت بام ها بوده و در آنجا رفع حاجت می کرده اند، عربستان که بروید می گویند حمامات، شاید حمام با توالت را یکجا ساخته اند. در عراق مرافق می گویند المرافق الصحیة.

از امام سوال شده است که بر روی سطح پشت بام ادرار کرده اند و بعدا باران به آن اصابت می کند و به درون خانه چکه می کند و به لباس اصابت می کند، امام فرمودند که این اشکال ندارد و آن مقداری که آب چکه کرده و به لباس افتاده آن را نجس نمی کند، زیرا آنچه که به لباس خورده بیشتر از بول است، اگر این مراد باشد مشکل می شود زیرا معنایش این است که هم بول اصابت کرده و هم آب باران اصابت کرده است، این نجس می شود، مگر اینکه بگوییم اکثر به معنای غلبه است، یعنی آب باران غالب شده است و بول در آن مستهلک شده است.

این دو احتمال را فقها داده اند که آیا ضمیر «أصابه» به سطح بر می گردد و یا به ثوب برمی گردد. پس از این روایت شریفه استفاده می شود که آب باران چه به صورت کر باشد و یا قلیل باشد، این طاهر است. معنای «مَا أَصَابَهُ مِنَ الْمَاءِ أَكْثَرُ مِنْهُ» را باید تحلیل کنیم که در آینده خواهد آمد.

2. وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَخِيهِ مُوسَى ع قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الْبَيْتِ يُبَالُ عَلَى ظَهْرِهِ وَ يُغْتَسَلُ مِنَ الْجَنَابَةِ ثُمَّ يُصِيبُهُ الْمَطَرُ أَ يُؤْخَذُ مِنْ مَائِهِ فَيُتَوَضَّأُ بِهِ لِلصَّلَاةِ فَقَالَ إِذَا جَرَى فَلَا بَأْسَ بِهِ قَالَ وَ سَأَلْتُهُ عَنِ الرَّجُلِ يَمُرُّ فِي مَاءِ الْمَطَرِ وَ قَدْ صُبَّ فِيهِ خَمْرٌ فَأَصَابَ ثَوْبَهُ هَلْ يُصَلِّي فِيهِ قَبْلَ أَنْ يَغْسِلَهُ فَقَالَ لَا يَغْسِلُ ثَوْبَهُ وَ لَا رِجْلَهُ وَ يُصَلِّي فِيهِ وَ لَا بَأْسَ بِهِ.[4]

علی بن جعفر برادر امام موسی کاظم (ع) است و عمر طولانی داشته و خدمت امام جواد هم بوده است و به او خیلی احترام می کرده است، و می گفته که خدای تعالی او را به عنوان امام انتخاب کرده و من را انتخاب نکرده لذا باید به او احترام کنم، علی بن جعفر انسان بزرگواری بوده است و معرفت بالایی به امام داشته است، او را در بچگی شناخته و ولایت او را قبول کرده است، قبرش در اطراف مدینه است، ایشان می گوید از امام درباره خانه ای سوال کردم که بر روی پشت بام آن بول می کنند، ظاهرا توالت آنجا بوده، البته در آنجا هم غسل جنابت می کرده اند. درباره این عبارت «یغتسل من الجنابة» دو احتمال است:

یکی این است که در بدنش منی وجود دارد ولذا عبارت یغتسل من الجنابة را آورده است، و یک احتمال دیگر آن بحثی است که در غساله می رسیم که آیا با غساله جنابت مثلا، می شود انسان وضو بگیرد آیا مطهر است یا نه؟ معمولا اهل سنت می گویند نمی شود و روایات ما هم در این باب متعارض اند، بحثش خواهد آمد. پس اینکه می فرمایند که یغتسل من الجنابة یا اشاره به این است که بدن این شخص نجس بوده است و یا اشاره به این است غساله جنابت بنابر این نظر که مطهر نباشد نجس است.

بعد میگوید آب باران به آن موضع اصابت می کند، آیا می توان از آب باران که بر روی پشت بام جمع می شود برداشت و وضو گرفت؟ اما اینکه چطور آب بر روی بام جمع می شده این شاید به خاطر مواد و مصالحی بوده که در آنجا بکار می رفته و باعث می شده آب از سقف رد نشود و در آنجا جمع بشود، یا بگوییم از ناودان پایین می آمده و در یک جایی جمع می شده است، امام می فرماید اگر آب باران جریان پیدا کرد اشکال ندارد که از آن استفاده بشود.

اینجا قید جریان آمده است مرحوم سید فرمود فرقی بین جریان و عدم آن نیست در هر دو صورت پاک کننده است. این روایت بیان می کند که به شرط جریان پاک کننده است و یا می شود از آن استفاده کرد و پاک است.

همچنین علی بن جعفر از امام سوال می کند که شخصی دارد در کوچه زیر باران راه می رود و در کوچه هم خمر ریخته اند، بعد آب دورن کوچه به او اصابت می کند آیا این اشکال دارد یعنی لباسش نجس می شود؟ آیا می شود با این لباس قبل از شستن آن نماز خواند؟ امام می فرمایند که نه پایش را بشوید و نه لباسش را، با آن هم می تواند نماز بخواند و اشکالی ندارد.

اینجا در حقیقت مساله جریان هم نیامده است، آبی هست و شخص از آن مرور می کند و در آنجا خمر هم ریخته شده است و باران هم وجود دارد و از این آب به لباسش آب اصابت می کند می فرماید اشکال دارد، البته این روایت به حال تقاطر حمل می شود و الا در صورت قطع باران حکم خاص خودش را دارد اگر کر است حکم کر را دارد و اگر قلیل است حکم قلیل را دارد.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo