< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد مرتضی ترابی

1400/07/28

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: وزن و مساحت آب کر

 

عرض کردیم مرحوم صاحب عروه می فرمایند:

(مسألة 2): الكرّ بحسب الوزن ألف و مائتا رطل بالعراقيّ‌، و بالمساحة ثلاثة و أربعون شبراً إلّا ثُمن شبر فبالمنّ‌ الشاهيّ‌ و هو ألف و مائتان و ثمانون مثقالاً يصير أربعة و ستّين منّاً إلّا عشرين مثقالاً. [1]

بحث در بیان مساحت آب کر بود و به قول مشهور رسیدیم و مستند قول آنها را بیان و تحلیل می کردیم. مستند اول ایشان موثقه ابو بصیر بود که خواندیم. عرض کردیم مرحوم حکیم درباره این موثقه بیان دیگری داشتند، و آن این بود که ایشان مثل مشهور روایت را حمل بر مربع نکردند بلکه به دایره محاسبه نمودند که تفصیلا بیان کردیم.

مستند دوم برای قول مشهور و علامت قرار دادن آن برای قول قمی ها

مستند دوم مشهور این روایت حسن بن صالح ثوری است:

عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ وَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ صَالِحٍ الثَّوْرِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِذَا كَانَ الْمَاءُ فِي الرَّكِيِّ كُرّاً لَمْ يُنَجِّسْهُ شَيْ‌ءٌ قُلْتُ وَ كَمِ الْكُرُّ قَالَ ثَلَاثَةُ أَشْبَارٍ وَ نِصْفٌ عُمْقُهَا فِي ثَلَاثَةِ أَشْبَارٍ وَ نِصْفٍ عَرْضِهَا. [2]

البته مرحوم حکیم برای تایید قول خودش به این روایت استدلال نمود این روایت دلیلی است بر قول مشهور در مساله. از امام سوال کرده که کر چقد راست؟ امام هم فرموده: سه وجب و نیم (عمق) ضرب در سه وجب و نیم (عرض). اشکالی که در روایت است این است که چرا طول را بیان نکرده است؟ این روایت موافق است با نقلی که مرحوم شیخ طوسی در استبصار دارند.

أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ صَالِحٍ الثَّوْرِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِذَا كَانَ الْمَاءُ فِي الرَّكِيِّ كُرّاً لَمْ يُنَجِّسْهُ شَيْ‌ءٌ قُلْتُ وَ كَمِ الْكُرُّ قَالَ ثَلَاثَةُ أَشْبَارٍ وَ نِصْفٌ طُولُهَا فِي ثَلَاثَةِ أَشْبَارٍ وَ نِصْفٍ عُمْقُهَا فِي ثَلَاثَةِ أَشْبَارٍ وَ نِصْفٍ عَرْضِهَا.[3]

در این روایت هر سه بُعد ذکر شده است و طبق این نقل سه بعد وجود دارد و مربع می شود. مرحوم حکیم نظرش این است که روایت قبلی عرض را به معنای سعه گرفته، پس عمق دارد با سعه، این می شود دایره، و کلمه رکی هم آن را تایید می کند زیرا به معنای چاه است، و چاه هم مدور است.

ما عرض می کنیم که نه، متفاهم عرفی از روایت قبلی این است که امام علیه السلام طول و عرض و عمق را بیان نموده است، و اگر طول را بیان نفرموده به خاطر استغنا از آن بوده، زیرا در جایی که طول و عرض مساوی باشد عرفا یکی را ذکر می کند و دیگری را به خاطر استغنا از آن ذکر نمی کنند، شاهد این بیان همین نقل شیخ در استبصار است که روایت صالح ثوری را نقل کرده در حالی که هر سه بعد را ذکر نموده است. به هر حال ما این مستند قول مشهور را می پذیریم و آن را علامت بر مختار خود که همان قول قمیین است قرار می دهیم.

بررسی قول محقق حلی

یک قول دیگری در مساله بود که می گفت کر 36 وجب است، این را مرحوم محقق[4] و صاحب مدارک[5] فرموده بود، دلیلش چیست؟ دلیلش همان روایت اسماعیل بن جابر است:

مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ يَحْيَى عَنْ أَيُّوبَ بْنِ نُوحٍ عَنْ صَفْوَانَ عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ جَابِرٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع‌ الْمَاءُ الَّذِي لَا يُنَجِّسُهُ شَيْ‌ءٌ قَالَ ذِرَاعَانِ عُمْقُهُ فِي ذِرَاعٍ وَ شِبْرٍ سَعَتُهُ. [6]

ما این روایت را حمل بر دایره کردیم که شد 27 وجب مطابق قول قمی ها، البته گفتیم اگر دقیق حساب کنیم 28وجب و خرده ای می شود. اما مرحوم محقق حلی این روایت را حمل بر مربع کرده است، که در این صورت می شود 36وجب.

یعنی «في ذراع و شبر سعته»، طول و عرض را بیان می کند، که باید 3 را ضرب در 3 بکنیم می شود 9، بعد در عمق که 4 باشد ضرب بکنیم که می شود 36وجب. محقق اینطور محاسبه کرده یعنی بر دایره حمل نکرده بلکه از روایت مربع فهمیده است.

مرحوم خوئی این روایت را حمل بر دایره نمود تا دلیلی باشد بر قول قمی ها، و «سعه» را حمل بر دایره نمود که مفصلا بیان کردیم.

اشکال بر مرحوم محقق حلی

ما می گوییم این روایت حمل می شود بر دایره، که مطابق با 1200 رطل است، کلمه سعه یعنی باید از همه جهات باید 3وجب است، و این نمی شود مگر بنا بر فرض دایره بودن، زیرا اگر مربع باشد از همه جهات 3وجب نمی شود. اما اگر بگویید نه مراد از روایت مربع است، و لازم نیست از همه جهات 3وجب باشد، می گوییم اشکالی ندارد این 36وجب می شود علامت بر 27وجب، یعنی اکثر علامت می شود بر اقل.

تکمیل بحث

روایات کر در بیان وزن و مساحت باهم متعارض اند، برخی می گویند وزن 1200 رطل است، برخی دلالت دارند 600 رطل است، برخی می گویند مساحت 42وجب و خرده ای است، یا می گویند 36وجب است، برخی از روایات می گوید 27وجب.

1.بدترین توجیه این است که بگوییم ائمه هم علم به این تفاصیل نداشته اند، پس نباید اختلاف روایات را مورد توجه قرار دهیم. این توجیه را ما نمی توانیم بپذیریم چون خلاف معتقدات ماست، برخی گفته اند این از طرف دشمنان وارد در جواهر شده و کلام خود صاحب جواهر نیست، برخی علما اینطور فرموده اند. لذا این توجیه را نمی توانیم بپذیریم.

درباره علم ائمه می گوییم ما معتقدیم که هر چیزی را که خدا عالم است و به آن علم دارد ائمه هم عالمند ولی به اذن الله، از ناحیه خدا، ولی اینطور هم نیست که علم ائمه در همه جا بالفعل باشد، اگر اراده کنند می فهمند، البته در احکام شرعی این مشیئت فعلی است، اما در دیگر مسائل معلوم نیست که ائمه مشیئت داشته باشند که بدانند، مثلا می خواهد یک انگوری را میل کنند، آیا در اینجا لازم است مشیئت شان فعلی باشد، نه لازم نیست، لذا نمی دانند انگور سمی است مثلا، چرا؟ چون اراده نکرده اند و علم شان در آنجا فعلی نشده، یکی از این جواب ها در برابر آن اشکالی که گفته اند اگر امام علم دارد، چطور انگور سمی را خورده است، همین است که بگوییم علم امام در اینجاها فعلی نبوده، یعنی خدای تعالی اراده نکرده که در اینجا علم آنها فعلی باشد، و آنها همه چیز را به صورتی فعلی بدانند. زیرا اگر قرار باشد همه علم آنها فعلی باشد، این خلاف آن مقاماتی است که خدا می خواهد به آنها بدهد، لذا آنها علم فعلی ندارند و در برابر آنچه هم که برای آنها پیش می آمده آن حالت رضا را داشته اند، لذا مقامات الهی به آنها اعطا شده است. ولی این کلام را در احکام شرعی ما نمی توانیم بزنیم. زیرا احکام که نمی شود مختلف بیان بشود. پس آنها عالم اند به اذن الله اما مشروط به مشیئت الهی.

2.از جمله جواب هایی که داده اند، این است که اکثر علامت بر اقل است، مرحوم حکیم هم همین را بیان کرده اند.[7] یعنی بنابر مشهور که فرموده اند کر 42وجب و خرده ای است، این علامت بر آن 1200 رطل است، و این اشکالی ندارد ائمه بیشتر گفته اند که اطمینان حاصل شود که کر حاصل شده است، نظیر همان بحث پنهان شدن دیوار و نشنیدن اذان برای حد ترخص، که توضیح دادیم نشنیدن اذان اقل است و ندیدن دیوار علامت بر آن است.

اشکال بر مرحوم حکیم

اشکالی بر ایشان کرده اند که اقل در همه جا یکسان نیست، در جایی که می فرمایید کر 42وجب و خرده ای است، این می شود علامت بر 1200 رطل باشد، ولی در آن قولی که گفته اند کر 27 وجب است در برخی صور پیش می آید که 1200 رطل بیشتر از 27وجب می شود، در آنجا چطور 27وجب علامت بر 1200 رطل باشد در حالی که از آن کمتر است؟ اینجا برای رفع اشکال جواب هایی گفته اند:

1.ایشان می فرمایند همیشه اقل علامت بر اکثر است، در چنین مواردی که اقل 27وجب است ، 1200 رطل علامت بر آن است. ما اینطور می گوییم تا مشکل حل شود. می فرمایند که موید این مطلب این است که مایعات را با لیتر که اندازه حجمی است سنجش می کنند نه با وزن. لذا می فرمایند ما برگردیم به 27 وجب و بگوییم وزن و غیر وزن همه علامت بر همین 27 وجب است.

2.ولی از نظر ما می شود جواب داد که بین 1200 رطل و 27 وجب اصلا اختلافی وجود ندارد، آقای خوئی می فرماید ما در نجف سه بار امتحان کردیم و دیدیم 1200 رطل برابر با همین 27 وجب است. این اشکال شما در جایی می آید که واقعا 1200 رطل بیشتر از 27وجب باشد درحالی که چنین چیزی ثابت نیست.

3.اگر اختلاف یسیر باشد اصلا اختلاف به حساب نمی آید و مسامحه می شود. لذا هر دو علامت 1200 رطل و 27وجب باهم یکی اند.

4.اختلاف 1200 رطل با 27وجب، گاهی اینطور است که 1200 رطل بیشتر از 27 وجب می شود به خاطر زیاد بودن املاح آب، گاهی 1200 رطل کمتر از 27وجب است به خاطر کم بود املاح آب و سبک بودن آن. پس سنگین بودن و سبک بودن آب ممکن است اختلاف قابل توجه ایجاد کند با مساحت 27وجب.

در اینگونه موارد چطور مشکل را حل کنیم، یک راهش این است که در صورتی که مفهوم یکی با منطوق دیگری اختلاف پیدا کرد در اینجاها جمع به «أو» می کنند، مثل علامات بلوغ که هر کدام حاصل شود حکم به بلوغ می شود. در اینجا هم هر کدام از وزن یا مساحت تحقق پیدا کرد آن ملاک است، یا 1200 رطل یا 27وجب.

نکات دیگری هم هست که وقت تمام شده در جلسه بعدی بیان می کنیم والحمدلله رب العالمین.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo