< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد مرتضی ترابی

1400/06/16

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: طهارت/آب راکد /تنجس آب قلیل با ملاقات

 

موضوع بحث: آب راکد

مرحوم صاحب عروه می فرمایند:

«فصل: الراكد بلا مادّة إن كان دون الكرّ ينجس بالملاقاة، من غير فرق بين النجاسات حتّى برأس إبرة من الدم الّذي لا يدركه الطرف سواء كان مجتمعاً أو متفرّقاً مع اتّصالها بالسواقي».[1]

بحث در مدرک فتوای مشهور بود. مشهور فتوا داده اند که آب قلیل به صرف ملاقات نجس، نجس می شود، گفتیم این مطلب اجماعی است. علاوه برآن روایات متواتری بر آن دلالت می کند، مرحوم بحرالعلوم هم فرموده بر این مساله سیصد روایت دلالت دارد، مرحوم صاحب جواهر هم چهل روایت ذکر کرده، ما هم سه دسته از این روایات را تاکنون ذکر کرده ایم. الان به دسته چهارم رسیده ایم:

دسته چهارم روایات داله بر نجس شدن آب قلیل

روایتی از این دسته:

1. وَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِيسَى عَنْ سَمَاعَةَ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ رَجُلٍ‌ مَعَهُ‌ إِنَاءَانِ‌ فِيهِمَا مَاءٌ وَقَعَ فِي أَحَدِهِمَا قَذَرٌ لَا يَدْرِي أَيُّهُمَا هُوَ وَ لَيْسَ يَقْدِرُ عَلَى مَاءٍ غَيْرِهِ قَالَ يُهَرِيقُهُمَا جَمِيعاً وَ يَتَيَمَّمُ.[2]

در مورد «عثمان بن عیسی» گفته شده مدتی واقفی بوده، ولی بعدا از وقف برگشته است، ولی ثقه است. به «سماعه» هم نسبت وقف داده اند ولی درست نیست ایشان از بزرگان است.

این روایت دلالت دارد بر اینکه اگر شئ نجسی در آب بیفتد نجس می شود، و در اینجا چون علم اجمالی بر وجود نجس در یکی از ظرف ها وجود دارد، آب هردو ظرف را باید بریزید چون علم اجمالی منجز است. سند روایت هم معتبر است.

دسته پنجم از روایات

این دسته دلالت دارد براینکه اگر آب قلیل با نجس ملاقات کند نجس می شود ولو اینکه شئ نجس در آن نیفتد فقط ملاقاتی صورت بگیرد.

1.این روایت را کلینی نقل کرده است: و عَنْ أَحْمَدَ بْنِ إِدْرِيسَ وَ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى جَمِيعاً عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ فَضَّالٍ عَنْ عَمْرِو بْنِ سَعِيدٍ عَنْ مُصَدِّقِ بْنِ صَدَقَةَ عَنْ عَمَّارِ بْنِ مُوسَى عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: سُئِلَ‌ عَمَّا تَشْرَبُ‌ مِنْهُ‌ الْحَمَامَةُ فَقَالَ كُلُّ مَا أُكِلَ لَحْمُهُ فَتَوَضَّأْ مِنْ سُؤْرِهِ وَ اشْرَبْ وَ عَنْ مَاءٍ شَرِبَ مِنْهُ بَازٌ أَوْ صَقْرٌ أَوْ عُقَابٌ فَقَالَ كُلُّ شَيْ‌ءٍ مِنَ الطَّيْرِ يُتَوَضَّأُ مِمَّا يَشْرَبُ مِنْهُ إِلَّا أَنْ تَرَى فِي مِنْقَارِهِ دَماً فَإِنْ رَأَيْتَ فِي مِنْقَارِهِ دَماً فَلَا تَوَضَّأْ مِنْهُ وَ لَا تَشْرَبْ.[3]

ابن فضال ها، عمرو بن سعید، مصدق بن صدقه، همگی فطحی اند ولی ثقه اند، عماربن موسی ساباطی هم ثقه است ولی گفته اند احادیث او اضطراب دارند. عماربن موسی می گوید از امام صادق علیه السلام از آبی سوال شد که کبوتر از آن خورده است حکمش چیست؟ امام فرمودند هر آنچه که حلال گوشت است می توان از سؤر آن وضو گرفت و از آن هم نوشید. دوباره از ایشان درباره برخی پرندگان مثل عقاب سوال شد که اگر از آب بخورند حکم آن چیست؟ حضرت جواب دادند که وضو گرفتن از هر آبی که پرندگان از آن خورده اند، هر پرنده ای که باشد اشکال ندارد، مگر اینکه در منقارش خون دیده شود و منقارش را در آب فرو کرده باشد، که در این صورت نباید از آن وضو گرفت و از آن هم نباید آب نوشید.

2. روایت ابن ابی یعفور: مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ فِي الْعِلَلِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ عَنْ سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ فَضَّالٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ بُكَيْرٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ أَبِي يَعْفُورٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي حَدِيثٍ قَالَ: وَ إِيَّاكَ‌ أَنْ‌ تَغْتَسِلَ‌ مِنْ‌ غُسَالَةِ الْحَمَّامِ فَفِيهَا تَجْتَمِعُ غُسَالَةُ الْيَهُودِيِّ وَ النَّصْرَانِيِّ وَ الْمَجُوسِيِّ- وَ النَّاصِبِ لَنَا أَهْلَ الْبَيْتِ وَ هُوَ شَرُّهُمْ فَإِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى لَمْ يَخْلُقْ خَلْقاً أَنْجَسَ مِنَ الْكَلْبِ وَ إِنَّ النَّاصِبَ لَنَا أَهْلَ الْبَيْتِ لَأَنْجَسُ مِنْهُ.[4]

سنی های الان درآنها ناصبی یافت نمی شود الا شذ و ندر، در زمان اموی ها مذهب رسمی نصب بود، در زمان معاویه و بعد از او مذهب بر ناصبی گری بود، ولی عباسیان که آمدند نصب را برداشتند، و علی علیه السلام را به عنوان خلیفه چهارم پذیرفتند، در زمان اموی ها فقط آن سه تا را قبول داشتند، به علی علیه السلام که می رسیدند بغضش را داشتند. البته در زمان های متاخر بعضی از اشخاص هستند که متهم به نصب اند، مثل ابن تیمیه، درست است که می گوید من ناصبی نیستم و لعنت می فرستم بر قاتل امام حسین علیه السلام، ولی می آید از یزید دفاع می کند، و به هر فضیلتی درباره علی علیه السلام که می رسد آن را کوچک می شمارد، می گوید علی برای مقام جنگید و فلان، یعنی تصریح به نصب نمی کند ولی با تمام قوا مذهب نصب را تایید می کند. وهابیت هم تا حدود زیادی پیرو ابن تیمیه اند، ابن حجر عسقلانی شارح بخاری می گوید رگه هایی از نصب در کلام ابن تیمیه دیده می شود، اما در دوران کنونی درسایه انقلاب وقتی دیدند مذهب اهل بیت علیهم السلام چقدر به اسلام خدمت می کند، مقایسه کردند با راه و روش علما خودشان، از لحاظ جامعه شناسی احتمال می دهیم که یک تحولی مثل دوران عباسی پیش بیاید و اینها دوباره یک قدم به تشیع نزدیکتر بشوند، کل جامعه اهل سنت شالوده اش به شیعه نزدیکتر بشوند.

هر کدام از این دسته ها روایات فروانی دارند که دلالت دارند بر اینکه آب قلیل به صرف ملاقات و یا اگر نجسی درآن بیفتد نجس می شود، مرحوم صاحب حدائق می فرماید در اینجا با توجه به این روایات فراوان، مذهب اهل بیت در این مساله روشن است و آن نجس شدن آب قلیل با ملاقات است، صاحب جواهر هم گفته کلام مرحوم صاحب حدائق زیبا گفته شده است. در مقابل این اتفاقِ فقها، و وجود این روایات، مخالفان مثل مرحوم ابن ابی عقیل و فیض کاشانی قائل اند آب قلیل با ملاقات نجس نمی شود، در اینجا وجوهی از ادله را مطرح کرده اند:

ادله قائلین به عدم نجس شدن آب قلیل

1.یکی از این وجوه، استصحاب طهارت است، به این بیان که شک می کنیم که آب با ملاقات نجس می شود یا نه؟ استصحاب طهارت جاری می کنیم، یا به قاعده طهارت رجوع می کنیم.

جوابش این است که در جایی که دلیل اجتهادی داریم، اصل عملی چون استصحاب و قاعده طهارت جاری نمی شود.

2.اگر بنا باشد که آب قلیل به مجرد ملاقات، نجس شود باید بگوییم اصلا شستن با آب قلیل هیچ چیز نجسی را پاک نمی کند، زیرا فرض این است که با صرف ملاقات نجس می شود. اینجا دوجواب وجود دارد:

جواب اول این است که در این مورد قائل می شویم که درست است که آب قلیل نجس می شود ولی آن شئ نجس را پاک می کند و نجاست آن را باخود می برد، این هم مطلبی عرفی است، آقای خوئی این را تنظیر می کند به احجار استنجا، می فرماید سنگ یا کلوخ در استنجا، آن نجس را از انسان برمی دارد و آن موضع را پاک می کند ولی در عین حال خودش نجس می شود. لذا شما که می فرمایید آب قلیل نمی تواند چیزی را پاک کند نه این چنین نیست، وقتی آب قلیل از چیز نجس خارج شد و جدا شد، نجاست را هم با خود می برد و رطوبت باقی مانده در آن چیز پاک است و دیگر نجس نیست. بله غساله آن نجس است و نجس شدن غساله ملازم با نجس ماندن شی نیست.

جواب دوم این است که آن آبی که چیزی را با آن پاک می کنیم درباره آن، ادعا می کنیم که روایات، این یک مورد را تخصیص زده یعنی اگر با آب قلیل چیز نجسی را بشوییم و آب قلیل با آن ملاقات کند، نجس نمی شود، اگر بگویید پس روایاتی که تا کنون خواندیم و بر نجس شدن آب قلیل با ملاقات دلالت داشت را چه کنیم؟ می گوییم این ادله در اینجا تخصیص خورده است، یعنی آب قلیل با ملاقات، نجس می شود مگر درجایی که با آب قلیل بخواهیم شئ نجس را پاک کنیم. لذا آن ادله به این یک مورد تخصیص می خورد. در جواب قبلی می گفتیم آب قلیل نجس می شود ولی شئ نجس را پاک می کند، در این جواب دوم می گوییم اصلا آب قلیل در این یک مورد نجس نمی شود.

یا ادعا می کنیم این مورد تخصصا خارج است یعنی ادله نجس شدن آب قلیل این مورد را از اول شامل نمی شود، زیرا ادله مذکور را که سابقا در پنج دسته خواندیم، هیچ کدام از آن روایات بیان نکرده بود که اگر آب قلیل برای پاک کردن نجس به کار گرفته شود نجس می شود، اصلا آن روایات ناظر به این یک مورد نبودند.

البته بحث غساله در جای خودش به طور مفصل می آید. خلاصه اینکه ما راه داریم که هم قائل شویم به نجاست آب قلیل با ملاقات و هم قائل شویم به نجس نشدنش در این یک مورد، یعنی پاک کردن نجس از چیز نج توضیح بیشتر در جلسه آینده خواهد آمد.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo