< فهرست دروس

«درس طب در روایات»

استاد تبریزیان

99/12/10

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: آناتومی بدن/چشم /جلسه یازدهم، ادامه بحث چشم، ادامه درمان با نگاه، نگاه های مفید و نگاه های مضر، تنبیهات چشم، آناتومی گوش

 

بحث در مورد درمان به وسیله چشم، برای خود چشم و نیز برای سائر اعضای بدن است. دو مورد درمان به وسیله چشم برای سائر اعضای بدن عرض شد.

درمان با نگاه

نگاه کردن زن زیبا

بلغم یکی از طبائع چهارگانه است که باعث بیماری های زیادی مانند پیری، دردها و ضعف ها می باشد. نگاه کردن به زن زیبا (در صورتیکه محرم باشد) بلغم را که نوعا عامل ریزش مو، فراموشی، پژمردگی، ضعف بینایی، شنوایی و... می باشد را درمان می کند.

در مقابل نگاه کردن به زن زشت، بیماری زا و سبب غلبه سوداء می شود.

در روایت می فرماید:

النظر إلى المرأة الجميلة يقطع البلغم - يعني المرأة الجميلة الحسنة الوجه والنظر إلى المرأة السوء يهيج المرة السوداء - يعني السوءة السمجة - القبيحة الوجه - [1]

نگاه کردن به زن زیبا بلغم را قطع می کند (بلغم اساس یک سوم یا یک چهارم بیماری ها محسوب می شود) و مراد از زن زیبا، زنی است که خوش رو و نیکو باشد؛ و نگاه کردن به زن زشت، باعث غلبه سوداء می شود. (افسردگی و وسواس و خشکی بدن و مشکلات دیگر از جمله تبعات غلبه سوداء می باشد) مراد از زن زشت، زنی است که صورت زبر و صورت زشت دارد.

درمان بلغم سخت است و یکی از راه های درمان آن داشتن زن زیبا یا خوش اخلاق است.

عرب ها برای زن های زیبا چند اسم قرار داده اند. یکی از اسامی «حَسنی» است، به زنی گفته می شود که چشم های زیبایی دارد. «جمیله» به زنی که بینی او زیبا باشد گفته می شود و «ملیحه» به زنی گفته می شود که دهان او زیبا باشد.

امروزه با این عمل های جراحی زیبایی که روی بینی انجام می شود، نوعا بینی را زیبا می کنند که البته ما آن را تایید نمی کنیم.

درمان فراموشی

در روایات اینگونه آمده است:

ثلاث يزدن في الحفظ ويذهبن بالبلغم قراءة القرآن والعسل واللبان [2]

سه چیز حافظه را زیاد می کنند و بلغم را می برند خواندن قرآن (به نظرم در جای دیگر خواندن قرآن با نگاه کردن به قرآن آمده است) و خوردن عسل و جویدن کندر

تلازمی بین بلغم و فراموشی وجود دارد (هرچه بلغم زیاد بشود حافظه ضعیف می شود و بالعکس)

درمان غلبه صفراء

صفراء گرم و خشک است. افرادی که مبتلا به گرمی و گُر گرفتگی هستند، زود عصبانی می شوند و دیر خواب هستند و دیر از خواب بیدار می شوند و مشکلات صفراوی دارند، از این درمان استفاده کنند:

ومن أراد أن يطفئ لهب الصفراء فليأكل كل يوم شيئا رطبا باردا ويروح بدنه ويقل الحركة ويكثر النظر إلى من يحب ومن أراد أن يذهب بالريح الباردة فعليه بالحقنة والأدهان اللينة على الجسد وعليه بالتكميد بالماء الحار في الابزن ويجتنب كل بارد ويلزم كل حار لين[3]

کسی که می خواهد زبانه های صفراء را خاموش کند، هر روز چیز سرد و خنک (مانند خیار در تابستان) بخورند و به بدن خود استراحت بدهد و کمتر حرکت کند و کسی را که دوست دارد، زیاد نگاه کند.

درمان غم و حزن و اندوه

در روایت آمده است:

ثلاثه یذهبن عن قلبی الحزن/الماء و الخضراء و الوجه الحسن[4]

سه چیز ناراحتی را از قلب می برد نگاه کردن به آب و سبزه و صورت زیبا

در روایت آمده است:

النشرة في عشرة أشياء : المشي والركوب والارتماس في الماء والنظر إلى الخضرة والاكل والشرب والنظر إلى المرأة الحسناء والجماع ، والسواك ، ومحادثة الرجال[5]

نشره (خوشی و انبساط روح) راه رفتن، سواری، غوطه ور شدن در آب و نگاه کردن به سبزه

نگاه کردن به سبزه در حقیقت درمان افسردگی است.

درمان گردن درد

نگاه کردن به اولین خون حجامت پیشگیری و درمان برای درد گردن است:

من نظر الی اول محجمة من دمه امن الواهنه[6]

کسی که به اولین خون حجامت خود نگاه کند تا حجامت بعدی از گردن درد ایمن می شود.

درمان بد بویی دهان

سرمه کشیدن درمان بد بویی دهان که نوعی بیماری است، می باشد:

الکحل یعذب الفم[7]

سرمه کشیدن دهان و آب دهان را شیرین می کند.

تلخی، شوری و ترشی دهان نیز نوعی بیماری است که درمان آن سرمه کشیدن است.

در روایت دیگر می فرماید:

الکحل باللیل یطیب الفم[8]

سرمه کشیدن در شب دهان را خوش بو می کند.

پیامبر ص فرمود:

عليكم بالكحل فانه يطيب الفم ، وعليكم بالسواك فانه يجلو البصر قال : قلت : كيف هذا؟ قال : لانه إذا استاك نزل البلغم فجلا البصر وإذا اكتحل ذهب البلغم فطيب الفم[9]

بر شما باد سرمه کشیدن زیرا دهان را خوش بو می کند و بر شما باد مسواک زدن زیرا بینایی را تقویت می کند، راوی می پرسد چگونه؟ پیامبر ص می فرماید زمانیکه مسواک زده می شود بلغم (در رگ های خونی و رگ های چشم هستند و باعث تنگی رگ های چشم و مانع رسیدن خون به چشم هستند) پایین می آید و چشم جلا پیدا می کند و هنگامی که سرمه کشیده می شود بلغم می رود و دهان خوش بو می شود.

بیان چند نکته در مورد چشم

به این موارد نگاه کنید

اموری هستند که نگاه کردن به آن ها مدح شده است اما علت آن ذکر نشده است.

نگاه کردن به ذریه پیامبر ص (سادات)

النظر إلى جميع ذرية النبي عبادة مالم يفارقوا منهاجه ، ولم يتلو ثوا بالمعاصي[10]

نگاه کردن به همه‌ی نسل پیامبر ص عبادت است مادامی که از راه و روش پیامبر ص جدا نشده باشند و به معصیت ها آلوده نشده باشند.

نگاه کردن به کعبه

النظر الی الکعبه عباده[11]

نگاه کردن به کعبه عبادت است.

نگاه کردن به صورت عالم

النظر الی وجه العالم عبادة[12]

نگاه کردن به صورت عالم عبادت است.

اگر چیزی عبادت باشد یعنی مطلوب است و زمانی مطلوب است که در آن خیر و منفعتی باشد.

نگاه کردن به قرآن

النظر الی المصحف من غیر قرائه عباده[13]

نگاه کردن به قرآن بدون خواندن آن عبادت است.

نگاه کردن به پدر و مادر

النظر الی الوالدین عباده[14]

نگاه کردن به پدر و مادر عبادت است.

نگاه کردن به بالنگو و سیب سرخ

در روایت آمده است:

ان رسول الله کان يعجبه النظر إلى الاترج الأخضر والتفاح الأحمر[15]

پیامبر ص دوست داشت که به بالنگوی سبز و سیب سرخ نگاه کند.

در مورد سیب سفارشاتی وارد شده است. سیب را باید نگاه کرد و در عظمت خداوند تفکر کرد که اینگونه زیبا رنگ کرده است. بوئیدن سیب و خوردن آن باعث خارج شدن تمام بیماری ها از بدن می شود.

 

نگاه های مضر

نگاه کردن به محرمات (زن های نامحرم)

نگاه هایی که حرام است و ممنوع شده است یعنی ضرر دارند:

النظر الی ما یحرم یورث العمی

نگاه کردن به آنچه حرام شده است باعث کوری می شود.

معلوم نیست کوری زود اتفاق می افتد یا در آخر عمر اتفاق بیفتد.

نگاه کردن به شرمگاه زن

لَا تَنْظُرْ إِلَى فَرْجِ امْرَأَتِكَ وَ غُضَّ بَصَرَكَ عِنْدَ الْجِمَاعِ فَإِنَّهُ يُورِثُ الْعَمَى يَعْنِي لِلْوَلَدِ [16]

هنگام همبستر شدن به شرمگاه (فرج) زن نگاه نکن و چشم خود را ببند زیرا سبب کوری در فرزند می شود.

در روایات دیگر نیز آمده است نگاه کردن به فرج زن در حال همبستری، باعث کوری می شود و نفرموده است کوری برای بچه یا مرد اتفاق می افتد.

نگاه کردن به عورت مسلمان (مرد)

نگاه کردن به باسن خانم ها (هر چند از روی لباس باشد)

حضرت موسی می فرماید: فإنا قوم لا ننظر في أدبار النساء[17]

ما قومی هستیم که به پشت زنان نگاه نمی کنیم.

تنبیهات

تنبیه اول

أَرْبَعٌ لَا يَشْبَعْنَ مِنْ أَرْبَعٍ أَرْضٌ مِنْ مَطَرٍ وَ أُنْثَى مِنْ ذَكَرٍ وَ عَيْنٌ مِنْ نَظَرٍ وَ عَالِمٌ مِنْ عِلْمٍ [18]

از چهار چیز که از چهار چیز سیر نمی شوند سوال کردم فرمود زمین از باران، مادگان از نر، چشم از نگاه کردن (اما گوش اینگونه نیست) و عالم از علم سیر نمی شوند.

روایت دیگر می فرماید:

أربعة القليل منها كثير: النار القليل منها كثير، والنوم القليل منه كثير والمرض القليل منه كثير، والعداوة القليل منها كثير [19]

چهار چیز کم آن ها زیاد است، (یکی از آن ها) خواب است و چشم های خود را به زیاد خوابیدن عادت نده زیرا چشم کمترین شکر گزاری در میان اعضاء را دارد.

گوش و دهان و مغز و کل بدن انسان هنگام خواب راحت می شوند اما چشم با خوابیدن زیاد اذیت می شود و قرمز می شود.

تنبیه دوم

درمان کوری با مغز گربه سیاه

این مطلب در کتاب اختصاص شیخ مفید صفحه 215 و جلد 14 بحار الانوار آمده است. این مطلب بیشتر جنبه تاریخی دارد و نیاز به تحقیق زیادی دارد.

ما به جهت رعایت امانت و استقصاء (بررسی همه جانبه) نقل می کنیم که البته به طور خلاصه بیان می کنیم:

كَانَ رَجُلٌ مِنْ أَبْنَاءِ النَّبِيِّينَ لَهُ ثَرْوَةٌ مِنْ مَالٍ وَ كَانَ يُنْفِقُ عَلَى أَهْلِ الضَّعْفِ وَ أَهْلِ الْمَسْكَنَةِ وَ أَهْلِ الْحَاجَةِ فَلَمْ يَلْبَثْ أَنْ‌ مَاتَ فَقَامَتِ امْرَأَتُهُ فِي مَالِهِ كَقِيَامِهِ فَلَمْ يَلْبَثِ الْمَالُ أَنْ نَفِدَ وَ نَشَأَ لَهُ ابْنٌ فَلَمْ يَمُرَّ عَلَى أَحَدٍ إِلَّا تَرَحَّمَ عَلَى أَبِيهِ وَ يَسْأَلَ اللَّهَ أَنْ يُخَيِّرَهُ ... فَإِنَّ أَهْلَ هَذِهِ الدَّارِ يُضَيِّفُونَكَ ثَلَاثاً فَاسْتَضِفْهُمْ فَإِنَّهُ كُلَّمَا جَاءَكَ الْخَادِمُ مَعَهُ هِرٌّ أَسْوَدُ فَقُلْ لَهُ تَبِيعُ هَذَا الْهِرَّ وَ أَلِحَّ عَلَيْهِ فَإِنَّكَ سَتُضْجِرُهُ فَيَقُولُ لَكَ أَبِيعُكَهُ بِعِشْرِينَ دِرْهَماً فَإِذَا بَاعَكَهُ فَأَعْطِهِ الْعِشْرِينَ دِرْهَماً وَ خُذْهُ فَاذْبَحْهُ وَ خُذْ رَأْسَهُ فَأَحْرِقْهُ ثُمَّ خُذْ دِمَاغَهُ ثُمَّ تَوَجَّهْ إِلَى مَدِينَةِ كَذَا وَ كَذَا ...[20]

زن و مرد ثروتمندی تصمیم گرفتند که سرمایه‌ی خود را در راه خدا، (برای مساکین و نیازمندان و کارهای خیر) خرج کنند. بعد از مدتی، مرد از دنیا رفت و بعد از او، زن، راه او را ادامه داد.

این دو نفر تنها یک فرزند پسر داشتند. بعد از اینکه به بزرگسالی رسید، مادر، داستان کارهای خیر پدر و خودش را برای او تعریف کرد. فرزند به مادر گفت: پدر من کار خوبی انجام داد اما شما کار خوبی نکرده ای و اموال دیگری را خرج کرده ای.

مادر در جواب گفت: من می دانستم که شما هم مانند پدر خود، من را در مضیقه قرار نمی دهی. فرزند گفت من تو را بخشیده ام و تصمیم گرفت با اموال باقیمانده تجارت کند. مادر گفت فقط صد درهم مانده است. فرزند گفت صد درهم چیزی نیست اما اگر خدا بخواهد در همین صد درهم برکت قرار می دهد. صد درهم را گرفت و برای تجارت بیرون رفت. جنازه بنده‌ی صالحی را مشاهده کرد. تصمیم گرفت غسل و کفن و نماز و دفن او را انجام دهد و برای آن هشتاد درهم خرج کرد. بیست درهم برای او باقی ماند. در راه شخصی از او سوال کرد کجا می روی؟ گفت می خواهم با این بیست درهم تجارت کنم. شخص گفت مبلغ کمی داری، جوان پاسخ داد: اگر خدا بخواهد در این بیست درهم برکت قرار می دهد. آن شخص گفت درست است، آیا اگر تو را راهنمایی کنم من را در تجارت خود شریک می کنی؟ جوان گفت بله، شخص به او گفت: به خانه‌ی روبرو مراجعه کن، آن ها شما را به مهمانی دعوت می کنند، داخل خانه شو، هر زمان خادم می آید، با او یک گربه‌ی سیاه همراه خواهد بود. به او بگو آیا گربه را می فروشی؟ و برای خرید اصرار زیادی کن تا عصبانی شود و مبلغ بالایی (بیست درهم) بگوید و تو هم با آن مبلغ گربه را بخر و آن را ذبح کن و سر آن را بگیر و در آتش بینداز و سپس مغز آن را بگیر و به فلان شهر بگو زیرا پادشاه آن جا کور است و به آن ها بگو پادشاه را درمان خواهی کرد و زمانی که داخل شهر رفتی جنازه های افرادی که موفق به درمان پادشاه نشدند را آویزان خواهی یافت و نگران نشو و خبر بده که توانایی درمان او را داری و برای درمان او هرچه می خواهی درخواست کن... با مغز این گربه یک میل سرمه به او بده زیرا خواهد گفت بیشتر بده، روز دوم هم یک میل دیگر بده و آنچه دوست داری خواهی دید، و اگر درخواست بیشتر داد، به او نده، روز سوم، یک میل به او بده و آنچه دوست داری محقق می شود، اگر درخواست اضافه داد، به او نده... پادشاه خوب شد و هر آنچه از مال دنیا خواست به او داد و دخترش را به ازدواج او درآورد... بعد از مدتی پسر درخواست کرد که نزد مادرش برگردد... هنگامی که به دیار خود برگشت، زمانیکه به آن شخص راهنما رسید، به وعده خود عمل کرد (اموال و دارایی های خود را با او تقسیم کرد)، اما شخص اموال را به او برگرداند و گفت من از طرف خداوند مامور بودم و این اموال پاداش دفن آن میت است.

این مسئله تاریخی است و تجربه نکردیم، در عین حال، این مطلب (درمان کوری با مغز گربه) در کتاب معتبر الاختصاص شیخ مفید، این مرد والا نقل شده است. امام زمان (عج) خطاب به شیخ مفید می فرماید: « انت اخ السدید» تو برادر من هستی.

 

گوش

تشریح و ترکیب و عملکرد شنوایی را مطرح خواهیم کرد. گوش یک عضو حسی، و جزء حواس پنجگانه است.

گوش به سه قسمت خارجی، میانه و داخلی تقسیم می شود.

شنوایی عمل روح و قلب است و گوش وسیله‌ی شنوایی است. به همین جهت وقتی که در خواب هستیم می بینیم و می شنویم.

شنوایی محدودیت دارد و صداهای خیلی پایین مانند صدای راه رفتن مورچه روی سنگ و خیلی بالا مانند صدای خفاش را نمی شوند. محدوده شنوایی گوش از 20 تا 20000 هرتز است که بالاتر از این محدوده مافوق صوت و کمتر از آن نیز مادون صوت نامیده می شود.

گوش بیرونی از صیوان یا همان لاله‌ی گوش تشکیل شده است. لایه بیرونی، غضروفی است که با یک لایه نازک از پوست، پوشیده شده است و دارای رگ و عصب (عصب محیطی) می باشد.

قسمت پایین گوش را «شحمة الاذن» یا همان پی گوش می نامند و از این قسمت گوش را سوراخ می کنند.

گوش انسان عضلات ضعیفی دارد اما در حیواناتی مانند سگ و گربه و الاغ عضلاتی دارد که می تواند گوش را به سمت صدا گردش دهد.

مجرای گوش که به آن «نفق سمعی» (تونل شنوایی) گفته می شود. راهی که به پرده‌ی گوش (پرده صماخ) منتهی می شود و طول آن شاید به پنج سانتی متر هم برسد.

پرده‌ی صماخ، سومین قسمت از گوش بیرونی است که یک پرده‌ی نازک است و شعاع آن ده میلیمتر است. پرده، حد فاصل بین گوش خارجی و گوش میانه است.

روی لاله گوش و بیشتر داخل مجرای گوش مو می روید و غده‌ی عرق و غده‌ی شمعی دارد که چرک های گوشت را تولید می کند. این ماده روغن مانند از گوش در مقابل باکتری، قارچ و حشرات، محافظت می کند.

استخوانی که دور گوش است به نام استخوان صدغی یا استخوان گیجگاه است. این استخوان، 3/2 مجرای گوش و تمام گوش میانه و گوش داخلی را پوشش می دهد.

گوش میانی، حجره ای است، پر از هوا که به آن حجره‌ی گوش یا حجره‌ی صماخی یا پرده‌ی صماخی می گویند. اندازه‌ی گوش میانی یک سانتی متر مکعب است و در پشت پرده قرار دارد. این قسمت یک راهی به فضای خارج از گوش دارد که به آن کانال اُستاکی (در عربی) یا کانال اُستاش (در فارسی) گفته می شود.

گوش میانی سه استخوان شنیداری دارد. یک استخوان به پرده‌ی گوش چسبیده است که به آن استخوان چکشی (در عربی مطرقه) گفته می شود. بعد از آن استخوان سندانی (سندان) گفته می شود و استخوان آخر، استخوان رکابی است. این استخوان ها کوچک ترین استخوان های بدن هستند و استخوان رکابی کوچک ترین استخوان بدن است.

کار این سه استخوان و استخوان میانی، موج هوا را تبدیل به لرزش تبدیل می کند. پرده صماخ بر اثر صدا می لرزد و به دنبال آن استخوان چکشی می لرزد و به تبع آن استخوان های دیگر می لرزند و به این وسیله صدا درشت و بزرگ می شود و به حلزونی گوش (در عربی قوقعة) می رسد.

کانال استاکی یا استاش، مانند شیپور یا یک لوله است که از گوش به انتهای دهان می آید و داخل آن هوا و یک لایه‌ی (پرده) مخاطی مانند سینوزیت است. هوا از این طریق به حلق (پشت دهان) می رود و زمان بلعیدن این کانال باز می شود و هوا داخل آن وارد می شود.

افرادی که سوار هواپیما می شوند یا از کنار کوهی رد می شوند، گوش می گیرد. زمانیکه هواپیما بالای جو می رود، فشار هوا کم می شود و پخش و بزرگ می شود، تمدد پیدا می کند و از کانال استاکی خارج می شود. زمانیکه از هوا از کانال استاکی خارج می شود و گوش بسته می شود. زمانیکه هواپیما می نشیند، فشار هوا زیاد می شود اما برای هوا گرفتن کانال استاکی لازم است انسان چندین مرتبه آب دهان را ببلعد. گاهی اوقات با جمع کردن هوا داخل دهان و فشار دادن آن، هوا داخل این کانال می شود و آن را پر می کند.

گوش درونی یا داخلی، پیچیده و مرکب از کانال ها و راه هایی است. اولین بخش آن اتاقکی، دایره ای شکل به نام دهلیز است که اندازه‌ی آن پنج میلیمتر است. داخل دهلیز دو کیست وجود دارد که باد کرده اند و داخل آن سلول های حساس مویی است. یک رشته مژک های ریزی که به الیاف عصبی وصل هستند.

دومین بخش از گوش درونی، سه کانال هلالی (نیمه حلقوی) وجود دارد که پشت دهلیز هستند. هر کدام از این کانال ها معادل 3/2 دایره هستند و دایره‌ی کامل نیستند. داخل این هلال ها لوله ای پر از مایع است و در آخر هر لوله یک کیست است که به آن انبوره گفته می شود و خیلی حساس و به الیاف عصبی متصل است. این هلال ها و لوله ها و مایع ها و سلول ها و مژک ها مسئول حفظ توازن و تعادل انسان هستند.

بخش بعدی گوش درونی حلزون (قوقعه) می باشد. این قسمت شبیه صدف حلزون است که دو بار و نصفی دور خود می چرخد و در داخل آن سه لوله پر از مایع است. این ها یک لایه ای دارد که سلول های حسیِ مویی دارند. و در مقابل دهلیز قرار دارد.

این مجموعه، عضوی به نام کُرتی تشکیل می دهند که عملا عضو شنیداری است. یک عصب داخلی دارد که مسئول شنیدن و توازن است و یک دهلیز حلزون (قوقعی) داریم که به سلول های حسی مویی و مژکی است که در عضو کرتی و در داخل کیست قرار دارد که حس توازن را به مغز اطلاع می دهد.

خون از راه شریان گوشی که یک شاخه ای از شریان گیجگاهی یا صدغی است و از راه شریان غزالی که از پشت سر می آید، به گوش می رسد.

روش شنیدن را بعدا خواهیم گفت.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo