< فهرست دروس

«درس طب در روایات»

استاد تبریزیان

99/11/11

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: آناتومی بدن/پوست /جلسه ششم، آناتومی، عملکرد و فوائد پوست، انواع پوست، منشا پوست، پوست فقط از ژن مادر است

 

پوست بزرگ ترین عضو بدن است که حداقل به دو متر مربع می رسد زیرا تمام بدن را پوشش می دهد. وزن پوست، تقریبا 6 الی 8 کیلوگرم است که عضو دیگری به این وزن وجود ندارد. پوست، غیر از کلفتی پوستِ برخی موضع ها مانند کف دست و کف پا که روی آن فشار است، نوعا نازک و خیلی ظریف است که در روایات به این نازکی اشاره شده است به اینکه خدایا این پوست نازک تحمل آتش جهنم را ندارد.

کلفتی و ضخامت در پوست برخی نواحی بدن به جهت فشار آمدن مداوم روی آن است:

الارض التی تداس و کثر علیها المشی[1]

زمینی که فشار داده می شود و خیلی روی آن راه رفته می شود.

پوست اطراف بینی، خصوصا پوست بین چشم و بینی بسیار نازک است که با کمترین تحریک امکان خونریزی دارد.

از روایات استفاده می شود که پوست دو لایه دارد که علم امروزی می گوید سه لایه دارد.

لایه‌ی اولِ پوست «بَشَرة» نامیده می شود و به همین اعتبار به انسان بشر گفته می شود به معنای «بادی البشرة» یعنی پوست انسان ظاهر است. حیوانات معمولا پوستشان پوشیده از مو و پشم و کرک و مانند آن است. در اصطلاح امروزی به بشره Epiderm گفته می شود.

لایه‌ی دومِ پوست، «مخ» یا «مغز» پوست نامیده می شود. مغز پوست لایه نسبتا زخیم است که بیشتر پوست را تشکیل می دهد.

بشرة اولین محافظ بدن است که انسان را از آفات و گندیدگی و خشکی و آلودگی محافظت می کند همانطور که پوست میوه، خود میوه را محافظت می کند.

مقدار زیادی آب در پوست جریان دارد که باعث طراوت و شادابی و نرمی پوست می شود. در سنین بالا آب پوست کم می شود:

و يجف ماء رونقه وبهائه[2]

وقتی انسان به شصت سال می رسد، آبی که باعث طراوت و جذابیت و زیبایی او است، کم می شود.

بشره، از سلول های زنده و مرده تشکیل شده است. ماده‌ی سلول های مرده کراتین است که سفت و محکم و شاخی می شود. این لایه محافظ خوبی در مقابل میکروب و ویروس است و مانع نفوذ آن ها می باشد مگر اینکه زخم به وجود بیاید و عفونی بشود که در عبارت از عفونی شدن زخم با عبارت «تخصر» یاد شده است:

ولم تخضر محاجمه[3]

محل حجامت ممکن است سبز بشود.

پوست می ریزد و دائما جایگزین می شود.

فوائد پوست

محافظت از بدن در مقابل عوامل بیرونی

پوست از گوشت و عضلات، عصب و رگ در مقابل بیرونی مانند گرما، سرما، میکروب، خاک و غبار محافظت می کند.

جلوی هدر رفتن آب بدن را می گیرد

پوست بدن همانند پوست میوه، جلوی خشک شدن داخل بدن را می گیرد.

ادراک و احساس

سرمی، گرمی، زبری و نرمی، فشار، درد و لذت را حس می کند. در حال همبستری، انسان از راه گوشت یا عصب نیست، بلکه از راه پوست است.

دفع مواد زائد بدن

مواد زائد بدن، اعم چربی مانند چربی خون و فضولات زائد همراه با عرق از پوست خارج می شود.

تنظیم دمای بدن

در صورت گرمای هوا، با تشرح کردن عرق، باعث خنکی بدن می شود و در صورت سرمای هوا، جریان خون در پوست زیاد می شود و نیز موها سیخ می شوند تا هوا را دور خود جمع کنند و باعث گرما بشود.

تقویت استخوان

پوست، اشعه خورشید را جذب می کند و زیر پوست، ویتامین دی که باعث تقویت استخوان می شود را می سازد.

تنفس بدن

نفس کشیدن، فقط از طریق ریه نیست. بلکه وقتی انسان در معرض اکسیژن و هوای پاک قرار می گیرد، احساس شادابی می کند، این بخاطر نفس پوست است.

تعیین رنگ انسان

سلول های رنگی پوست که دارای رنگ دانه هست، باعث رنگین کردن انسان به رنگ های سفید و سیاه و گندمگون و زرد و سرخ می شود.

عکس العمل های اثر گذار

پوشیدن لباس های نرم و اصطکاک پوست با آن، باعث اثراتی در بدن مانند چاق شدن بدن می شود.

به انسانی که بدون پوست باشد، نمی شود نگاه کرد زیرا طبع انسان نمی پذیرد.

لایه زیرین پوست Dermis

این لایه ضخیم تر از بشره است که از آن به «مخ» یا «مغز» تعبیر می شود و نسبت این لایه به بشره، نسبت مغز به استخوان جمجمه است و در حقیقت «مخ الجلد» است که عمده‌ی پوست را تشکیل می دهد. در این لایه، رگ های خونی و پایانه های رشته های عصبی قرار دارند به گونه ای که کمترین حرکت باد یا حرکت مورچه را احساس می کند. این لایه سلول های حسی دارد و فولیکول (فضای دور مو) دارد. غده های چربی در این لایه قرار دارند که با ترشح کردن مواد چرب باعث براق شدن پوست می شوند و از شکسته شدن مو جلوگیری می کنند. غده های عرق در این لایه وجود دارد که علاوه بر غده های معمولی که همه دارند، غده های دیگری نیز وجود دارند که بعد از بالغ شدن انسان شروع به فعالیت می کنند. نوعا عرقی که از این غده ها تشرح می شوند بد بو است و یکی از نشانه های بلوغ انسان «صطوع رائحة ابطه» است که همان منتشر شدن بوی عرق غده های نوع دوم است.

لایه دوم باعث کشسانی پوست می شود و محافظ گرمای بدن انسان و مخزن آب و بعد از بشره، سپر دوم بدن انسان در برابر عوامل سخت و شکننده است.

غده های چربی یک ماده ای شبیه به موم (شمعی) ترشح می کنند که تمامی بدن را برای محافظت از عوامل بیرونی مانند باد، هوا و خورشید می پوشاند تا خشک و شکننده نشود.

لایه دوم پوست سلول هایی دارد که قادرند مقدار زیاد آب را در خود ذخیر کنند تا پوست نرم و مقاوم بماند و شکسته نشود یا ورم نکند.

رگ های خونی ریز (مویرگ) خون را به لایه دوم پوست می رسانند و آن را تغذیه می کنند اما خونرسانی به طبقه اول به جهت نداشتن مویرگ در این ناحیه، از راه انتشار و پخش شدن صورت می گیرد.

انواع پوست

انواع پوست بسته به مقدار ذخیره کردن آب، مقدار فعالیت غده های چربی متفاوت هستند. پوست گاهی چرب، گاهی خشک و گاهی مختلط است.

پوست چرب

بخاطر زیاد بودن چربی، به خصوص در ناحیه صورت براق است. منافذ این نوع پوست بزرگ و قابل مشاهده است که قدری انسان را زشت می کند. زیاد بودن جوش به خصوص جوش های سرسیاه یکی دیگر از علامات این پوست است.

زیاد رفتن به حمام راه علاج پوست چرب نیست زیرا در این صورت بدن احساس خشکی می کند و این باعث ترشح بیشتر ماده‌ی چربی است و بعد از آن سوراخ ها بزرگ تر و جوش ها بیشتر می شود.

پوست مختلط

قسمتی از بدن چرب و قسمت دیگر خشک است. ناحیه سر بعضی افراد یا فقط ناحیه کمر چرب است و بقیه خشک است.

پوست طبیعی

این نوع منافذ بزرگ ندارد و لکه نیز ندارد. طبیعی است و در حد اعتدال بین چرب و خشک است.

پوست خشک

این نوع پوست ها چین و چروک و خط هایی دارد و علاوه بر این لکه های قهوه ای یا قرمز دارد. این نوع پوست هیچگونه منفذی ندارند. این پوست رطوبت خود را به سرعت از دست می دهد و نوعا افرادی که در صحرا زندگی می کنند پوست خشک دارند. عوامل دیگری مانند صفراء، سوداء، گرمی بدن و حمام رفتن زیاد و مداوم و استفاده از کرم ها و صابون های شیمیایی و قوی، در معرض آفتاب و گرما و سرما قرار گرفتن نیز باعث خشکی پوست می شوند.

سطح زیرینِ لایه‌ی دوم

این سطح از لایه دوم چسبناک است و باعث چسبیدن پوست به عضله و گوشت می شود. نوعا یک لایه چربی است که در مقابل ضربه مقاوم است.

چسبیدن پوست به بدن به حسب مکان مختلف است. در برخی مواضع مانند پوست دست قابل کندن است. در مواضعی مانند سر، چسبندگی زیاد است و کندن آن همراه با درد شدید است به حدی که برای تهدید کردن ضرب المثل شده است و گفته می شود «پوست از سرت (کله ات) می کنم».

در ایه برای توصیف جهنم آمده است:

﴿نزاعة للشوا﴾[4]

آتش جهنم پوست سر را می کند.

نکته اول (اصل و منشا پوست)

نطفه (آب مرد و تخمک زن) شامل کروموزم و ژن های تمام بدن مانند پوست و گوشت و بینایی و مغز و ... است. سلول های بدن نیز چون از راه تقسیم به وجود می آیند، از ناحیه ژنوم یکسان هستند. ژن هایی که پوست دارد با ژن های گوشت و آب منی و جاهای دیگر یکسان است.

سلول هایی وجود دارند که ژنوم عام دارند. به این سلول ها، سلول های دارای ژنوم صفر می گویند که فاقد ژن های تخصصی اعضاء مانند پوست و گوشت و استخوان و... هستند و به آن ها سلول های بند ناف نیز گفته می شود. این سلول ها، ژن های تخصصی پوست یا گوشت یا مغز یا استخوان را ندارند بلکه سلول های عام و صفر هستند. این سلول ها با اضافه شدن ژن ها، تبدیل به سلول های اعضاء مانند مغز و استخوان و گوشت و پوست و چشم و ... می شود.

ژن های تخصصی هر عضوی مانند پوست و استخوان و ... در خود آن عضو است. بنابراین وقتی می خواهد انسان تشکیل شود (آب منی و کروموزم های آن یا همان امشاج) باید سلول های تخصصی تمام بدن در این آب منی باشد. ورود این سلول ها در آب منی چگونه است؟

چیزی که از روایات به دست می آید این است که آب منی از سلول های تمامی بدن خارج می شود و فقط از یک قسمت خاص مانند کمر نیست بلکه کمر راه خارج شدن آن است. بنابراین هر قسمتی از بدن در تهیه آب منی مشارکت می کند و ژن های مخصوص به خودش را می فرستد.

در روایت آمده است:

إن آدم عليه السلام لما أكل من الشجرة دب ذلك في عروقه و شعره وبشره فإذا جامع الرجل أهله خرج الماء من كل عرق وشعرة، فأوجب الله على ذريته الاغتسال من الجنابة إلى يوم القيامة [5]

هنگامی که آدم علیه السلام از درخت ممنوعه (گندم) خورد، در بدنش آرام آرام به سمت رگ ها و مو و پوست گسترش پیدا کرد ، هنگامی که انسان با زن خود همبستر می شود، آب منی از تمام رگ ها (خونی، گوشت، ژن) و خون ها و پوست خارج می شود. به همین جهت بعد از جنابت باید کل بدن انسان شسته (غسل) شود.

این روایت ثابت می کند ژن هر عضوی مانند پوست، از خود آن عضو خارج می شود و بعد درون کمر جمع می شود و از راه بیضه خارج می شود.

نکته دوم (ژن پوست از مادر است)

ژن ها از کروموزم مرد و زن تشکیل می شود. برخی موارد صرفا از کروموزم مرد یا زن تشکیل می شود. ژن پوست از مادر است و هیچ ژنی از پدر در پوست شرکت نمی کند:

من نطفة الرجل يكون العظم والعصب و العروق[6] وإذا سبق نطفة المرأة نطفة الرجل إلى الرحم خرج شبه الولد إلى أخواله، ومن نطفتها يكون الشعر والجلد واللحم لأنها صفراء رقيقة[7]

استخوان و عصب و رگ ها از نطفه مرد و مو و پوست و گوشت از ژن زن است چون نطفه مادر زرد رنگ و رقیق (آبکی) است.

بچه از کروموزم های پدر و مادر است که در روایات «عرق» نامیده می شود. وقتی این دو عرق با هم جمع می شوند تبدیل به امشاج (رشته های DNA) می شوند. اما برخی از اعضای بچه فقط از ژن یک طرف (پدر یا مادر) تشکیل می شود.

در روایت آمده است:

كيف أدركت العقول والحكمة والحواس هذا وهو غائب في الجوف ، والعروق في اللحم ، وفوقه الجلد لا يدرك بسمع ولا ببصر ولا بشم ولا بلمس ولا بذوق؟[8]

تاثیر گذاری داروها بر اعضا چگونه قابل درک برای عقل و حکمت و حواس است درحالیکه در داخل پنهان است و رگ هایی که دارو در آن جریان دارد در گوشت پنهان است و زیر پوست پنهان است.

پوست برای انسان پوشش است

پوست یک پوشش است که اجازه دیده شدن داخل را نمی دهد:

در قدیم برای درست کردن عروسک دو چوب را به شکل صلیب می بستند و یک پارچه روی آن می پیچیدند و با نخ می بستند و روی آن را با یک ماده مانند صمغی می پوشاندند. از این مثال در روایات استفاده شده است:

ومن أشباه ذلك هذه التماثيل التي تعمل من العيدان وتلف بالخرق تشد بالخيوط ويطلى فوق ذلك بالصمغ فيكون العيدان بمنزلة العظام ، والخرق بمنزلة اللحم ، والخيوط بمنزلة العصب والعروق ، والطلا بمنزلة الجلد ، فإن جاز أن يكون الحيوان المتحرك حدث بالاهمال من غير صانع جزأن يكون ذلك في هذه التماثيل الميتة ، فإن كان هذا غير جائز في التماطيل فبالحري أن لايحوز في الحيوان[9]

این عروسک ها که با چوب درست می شود و دور آن پارچه می بیچند و با نخ بسته می شود و روی آن را با صمغ (چسب) می پوشانند ... این صمغ (چسب) حکم پوست را دارد.

پوست برای انسان محافظ است

راجع به جنین می فرماید:

سه لایه برای محافظت از جنین وجود دارد، یک لایه مشیمه (جفت، پوستی که درون آن آب است و دور بچه است)، لایه دوم رحم و لایه سوم هم گوشت و پوست است. در حقیقت انسان درون شکم مادر ﴿فی ظلمات ثلاث﴾[10] در سه ظلمت قرار دارد. ظلمت مشمیه، رحم و پوست.

جنین اگر زود بیرون بیاید، آسیب می بیند:

حتّى إذا كمل خلقته و استحكم بدنه و قوي أديمه على مباشرة الهواء و بصره على ملاقات الضياء هاج الطلق بامّه فأزعجه أشدّ إزعاج و اعنفه حتّى يولد[11]

در شکم مادر می ماند تا اینکه خلقت او کامل شود و بدنش مستحکم شود و پوستش قوی شود تا برای روبرو شدن با هوا (عوامل بیرونی) آماده شود و چشمش بتواند با نور مواجه شود زمانیکه کامل شد، مادر احساس درد زایمان می کند...

پوست انسان در حال تجدید شدن است

همچنین از روایات استفاده می شود که پوست دائما در حال تجدید و تعویض شدن است. امروزه مشخص شده است که حتی با کشیدن دست، پوست می ریزد.

در طب اسلامی قائلیم که تمام سلول های انسان که از آن به طینت (کروموزم، اسید آمینه یا DNA) در خاک محفوظ است که زمان محشور شدن در قیامت، خیلی بزرگ محشور می شود و پوستش خیلی زخیم است. به همین جهت می فرماید پوست او 40 یارد یا بیشتر از آن است:

يخلق اللّه سبعين جلدا كلّ جلد غلظته أربعون ذراعا بذراع الملك الّذي يعذّبه و بين الجلد الى الجلد أربعون ذراعا و بين الجلد الى الجلد حيّات و عقارب من نار و ديدان من نار رأسه مثل الجبل العظيم و فخذاه مثل جبل ورقان و هو جبل بالمدينة- مشفره أطول من مشفر الفيل فيسحبه سحبا و أذناه عضوضان بينهما سرادق من نار تشتعل[12]

خداوند انسان را با هفتاد پوست خلق می کند که پهنای آن چهل ذراع (یارد) است ... و سرش اندازه یک کوه بزرگ است ...

این خلقت با سلول های خود انسان است. بنابراین این روایت دلیل بر این است که پوست مرتب می ریزد که اگر همه آن ها را جمع کنیم 40 ذراع می شود.

در هر دقیقه 30 هزار سلول از پوست انسان می ریزد و در هر ماه تمام پوست تعویض می شود. تعویض پوست مار مثلا دفعی است اما در انسان این اتفاق تدریجی صورت می گیرد.

روایت ضخیم بودن پوست

در روایت آمده است که ایستاده شانه نکنید زیرا پوست را رقیق و قلب را ضعیف می کند بلکه نشسته شانه کنید:

لا تمتشط من قيام فإنّه يورث الضّعف في القلب و امتشط و أنت جالس فإنّه يقوّي القلب و يمخج الجلدة[13]

... در حال نشسته شانه کن زیرا قلب را تقویت می کند و پوست را مغز دار می کند (یعنی لایه دوم پوست را ضخیم میکند)

در مورد پوست یکی بحث تشخیص بیماری ها از راه پوست است و دیگری درمان بیماری ها از راه پوست است. در مورد تشخیص بیماری ها اشاره کنم که گرمی پوست نشانه زندگی است. بدن اگر گرم باشد زنده است و اگر سرد باشد نشانه مرگ است:

اللهم اغفرلی و الجلد بارد[14]

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo