< فهرست دروس

«درس طب در روایات»

استاد تبریزیان

99/10/21

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: آناتومی بدن/مو /جلسه سوم، ادامه بحث مو و عملکرد آن، موی بینی، سبیل، محاسن، موی زیر بغل

 

نکته

در ابتدای بحث یک نکته ای را عرض کنم: باید زبان دنیا و سازمان بهداشت جهانی را بفهمیم زیرا طور دیگری حرف می زنند. می گویند در فلان فصل یا فلان ماه یک پیک یا یک موجی به وجود خواهد آمد، این به این معنا است که می خواهند در این فصل یا در این ماه قصد دارند یک سری داروها و واکسن ها را آزمایش کنند. این برای این است که تلفات داروها و واکسن ها به حساب بیماری گذاشته شود تا کسی نتواند اعتراض کند. زمانی که می گویند که از موج گذشتیم، به این معنا است که آزمایشات داروها تمام شده است.

 

همچنان در بحث آناتومی و عملکرد مو هستیم.

موی بینی

موی بینی برای انسان بسیار مفید است.

در روایات متعدده اینگونه آمده است:

سعة الجنب والشعر الذي يكون في الانف أمان من الجذام[1]

گشادی یقه و مویی که در بینی قرار دارد ایمنی از بیماری جذام (بیماری های میکروبی و ژنتیکی) است.

میکروب ها به موهای بینی می چسبند و به شکل چرک از بینی به همراه آب بینی خارج می شوند و اجازه ورود میکروب به بدن را نمی دهد.

موی بینی رشد می کند. موهایی که در بدن رشد می کنند، با رشد خود بیماری را از بدن خارج می کنند و با سرعت گرفتن رشد مو، بیماری از بدن زودتر خارج می شوند.

سفارش شده است که مقداری موی بینی را کوتاه کنید.

در روایت آمده است:

أخذ الشعر من الانف يحسن الوجه[2]

گرفتن موی بینی صورت را زیبا می کند.

در روایت دیگر می فرماید:

يزيد في جماله[3]

گرفتن موی بینی زیبایی را زیاد می کند.

بیرون آمدن مو از بینی زیبا نیست، اما کوتاه کردن آن نیز باعث زیبایی کل صورت می شود.

برای رشد مو، بذر و مواد تشکیل دهند و رطوبت مهم است. رطوبت نقش زیادی در رشد مو دارد و داخل بینی رطوبت زیادی دارد بنابراین می تواند علت فاعلی (سبب رشد مو) برای موی داخل بینی باشد.

مانع شدن از ورود گرد و غبار و میکروب و ویروس به ریه و داخل بدن، می تواند به عنوان علت غائی (دلیل وجود مو در بینی) باشد.

 

درمان به وسیله موی بینی

برای افرادی که ضربه‌ی مغزی شده اند، در روایات سفارش شده است که داخل بینی آن ها روغن بنفشه ریخته شود. شاید وجود مو در داخل بینی، عامل جذب روغن به سمت مغز باشد زیرا خواندیم که مو عامل جذب روغن به مغز می شود.

 

موی بالای لب انسان (سیبیل)

این بحث از موی بینی مفصل تر است اما آن را به صورت مختصر بیان می کنیم.

در مورد علت غائی (علت وجود مو) در پشت لب، در مناظره امام صادق علیه السلام با طبیب هندی اینگونه آمده است:

فلم جعلت الشفة و الشارب من فوق الفم قال لا أعلم ... و جعل الشارب و الشفة فوق الفم ليحبس ما ينزل من الدماغ عن الفم لئلا يتنغص على الإنسان طعامه و شرابه فيميطه عن نفسه[4]

پس برای چه لب و شارب (موی پشت لب، سیبیل) در بالای دهان قرار داده شده است؟ عرض کرد نمی دانم ... شارب و لب بالایی قرار داده شده است تا آنچه از مغز پایین می آید به دهان وارد نشود تا اینکه خوراک انسان را فاسد و خراب نکند و فرصت پیدا می کند تا آن را برطرف کند.

اشکال
این علت در خانم ها نیز وجود دارد، پس چرا خانم ها سیبیل ندارند؟

جواب

این مسئله حکمت هایی دارد اما آنچه به ذهن می رسد، حکمت آن ظرافت زیاد آن ها و اهمیت دادن آن ها به مسائل بهداشتی است. مردان به جهت مشغله و کارهای سخت مانند کشاورزی دارند و معمولا ظرافت زن ها را ندارند، سیبیل به آن ها کمک می کند.

و نیز امکان دارد ترشحات بینی در خانم ها به جهت فعالیت های لطیف تر و کمتر، کمتر ترشح شود.

علاوه بر این داشتن سیبیل برای تمایز بین مرد و زن است که البته بحث مفصل تری دارد که انشاءالله در بحث محاسن خواهد آمد.

 

درمان با سیبیل

کوتاه کردن سیبیل فوائدی دارد. با رشد سیبیل بیماری از بدن خارج می شود و کوتاه کردن آن باعث درمان و پاکیزگی می شود. محل سیبیل جای عبور و مرور هوا همراه با میکروب است و میکروب ها به وسیله سیبیل جذب می شوند و زیر سیبیل پنهان می شوند و رفته رفته وارد بدن می شوند. به همین جهت سیبیل موی کثیفی است و کوتاه کردن سیبیل طهارت و پاکیزگی است.

خداوند به حضرت ابراهیم علیه السلام فرمود خود را تمییز و پاکیزه کن، حضرت ابراهیم علیه السلام سیبیل خود را کوتاه کرد، بنابراین از سنت های حنیفی یعنی سنت های حضرت ابراهیم علیه السلام است. سنت حضرت ابراهیم علیه السلام ده چیز است که پنج سنت در سر، و پنج سنت در بدن قرار دارد.

بدترین حال برای انسان بیکاری است زیرا تبعات بدی دارد به همین جهت خداوند برای انسان مشغله هایی قرار داده است. یکی از مشغله ها ضرورت کسب و کار مانند کشارورزی است. روز جمعه که انسان تعطیل است، برای در امان ماندن از بیکاری گرفتن سیبیل و ناخن و زدودن ناپاکی ها قرار داده شده است.

خداوند می توانست موهای بدن را طوری خلق کند که بلند نشوند اما طوری خلق کرده است تا که مشغله ای برای انسان باشد و او را از ضرر رساندن و افکار بد دور کند.

در روایت آمده است:

من قلم أظفاره يوم السبت و يوم الخميس و أخذ من شاربه عوفي من وجع الضرس و وجع العين[5]

کسی که ناخن های خود را در روز شنبه و پنجشنبه بگیرد و سیبیل ها را کوتاه کند از دندان درد و چشم درد ایمن می شود.

کوتاه کردن ناخن و سیبیل باید هفته ای یک بار باشد و نباید بیشتر بماند.

استفاده می شود خرابی دندان و دندان درد بخاطر میکروب است و با گرفتن سبیبیل در هر هفته انسان به دندان درد مبتلا نمی شود.

چشم درد نیز می تواند بخاطر میکروب باشد، خصوصا میکروب های ناخن می تواند به چشم آسیب برساند زیرا در روایات آمده است که ناخن مخفی گاه شیطان (میکروب و ویروس) است و اگر این میکروب ها با غذا به دهان منتقل بشود، دندان ها را خراب می کند. بنابراین گرفتن ناخن در هر هفته مانع از ابتلا به چشم درد و دندان درد می شود.

گرفتن سیبیل باعث دور شدن شیطان (میکروب و ویروس) می باشد. در روایت آمده است:

لا يطولن أحدكم شاربه ولا عانته ولا شعر أبطيه فان الشيطان يتخذه مخابئا (مخبئا - ئل) يستتر بها[6]

هیچ یک از شما سیبیل، عانه و زیر بغل خود را بلند نکند زیرا شیطان آن ها را مخفی گاه قرار می دهد و با آن خود را پنهان می کند.

در روایات می فرماید ناخن ها و موها را دفن کنید زیرا محل تجمع میکروب هستند.

در روایت می فرماید:

ليأخذ أحدكم من شاربه والشعر الذي في أنفه وليتعاهد نفسه فان ذلك يزيد في جماله[7]

سیبیل را بگیرید و موهای داخل بینی را بگیرید و به خود رسیدگی کنید زیرا زیبایی را زیاد می کند.

حکمت کوتاه کردن سیبیل

سیبیل مانع از رسیدن ترشحات مغز به دهان است. اما حکمت گرفتن سیبیل در این روایت آمده است:

اخذ الشارب من الجمعة إلى الجمعة أمان من الجذام[8]

گرفتن سیبیل از جمعه تا جمعه بعدی، ایمنی از بیماری جذام است.

در روایت دیگر می فرماید:

خذ من شاربك وأظفارك، وليكن ذلك في يوم الجمعة[9]

هر جمعه ناخن ها و سیبیل ها را کوتاه کن و آن را در روز جمعه قرار بده.

این روایت بر خصوصیت روز جمعه دلالت دارد اما شاید از دیگر روایات استفاده بشود که مهم این است که هفته ای یک بار باشد.

مقدار کوتاه کردن سیبیل

در روایت می فرماید که سیبیل خیلی کوتاه می شود.

در روایت می فرماید:

أحفوا الشوارب وأعفوا السبال[10]

سبیل را از ته بتراشید (از اصل بکنید) و محاسن را رها کنید.

در مورد امام صادق علیه السلام اینگونه آمده است:

أَنَّهُ رَأَى أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع أَحْفَى شَارِبَهُ حَتَّى أَلْصَقَهُ بِالْعَسِيبِ[11]

امام صادق علیه السلام را دید که سبیل خود را از محل رویش مو تراشیده بود.

در روایت دیگر هم آمده است:

ان من السنة أن تأخذ من الشارب حتى يبلغ الاطار[12]

از سنت پیامبر صل الله علیه کوتاه کردن سبیل تا طرف لب بالایی است. (سبیل روی لب و دهان نیاید)

در روایتی آمده است:

حفّوا الشوارب و اعفوا اللحى و لا تتشبّهوا بالمجوس[13]

سبیل ها را بتراشید و محاسن را رها کنید و خود را شبیه مجوس نکنید.

مجوس برعکس این انجام می دادند.

در یک روایت می فرماید:

خذ من أظفارك و من شاربك كل جمعة فإذا كانت قصارا فحكها فإنه لا يصيبك جذام و لا برص[14]

هر هفته و هر جمعه سبیل ها و ناخن ها را کوتاه کن اگر کوتاه بود آن را سوهان بزن زیرا جذام و پیسی به تو نخواهد رسید.

معلوم می شود جذام و پیسی عامل میکروبی دارد که از راه ناخن یا از راه سبیل است.

در روایت بعدی می فرماید:

من أخذ أظفاره و شاربه كلّ جمعة و قال حين يأخذه بسم اللّه و باللّه و على سنّة محمّد و آل محمّد لم يسقط منه قلامة و لا جزازة إلّا كتب اللّه له بها عتق رقبة و لم يمرض إلّا المرضة الّتي يموت فيها[15]

هر کس هر هفته ناخن و سبیل خود را کوتاه کند ... بیمار نمی شود مگر بیماری که با آن از دنیا می رود.

روغن مالی سبیل

در روایت آمده است:

كان صلى الله عليه وآله إذا ادهن بدأ بحاجبيه ثم بشاربيه ثم يدخله في انفه ويشمه ثم يدهن رأسه وكان صلى الله عليه وآله وسلم يدهن حاجبيه من الصداع ويدهن شاربيه بدهن سوى دهن لحيته[16]

پیامبر صل الله علیه وآله زمانیکه روغن مالی می کرد اول از ابرو شروع می کرد و بعد سبیل و بعد در بینی می مالید و می بویید و بعد از آن سر را روغن مالی می کرد و برای میگرن ابروها را روغن مالی می کرد و سبیل خود را با روغنی غیر از روغن محاسن خود روغن مالی می کرد.

احتمال دارد پیامبر ص با چند قطره روغن محاسن خود را روغن مالی می کرده است و برای روغن سبیل مجددا چند قطره جدید بر می داشته است. احتمال هم دارد که از دو نوع متفاوت استفاده می کرده است. مثلا روغن بنفشه برای محاسن و روغن بادام یا کنجد را برای سبیل استفاده می کرده است.

عطر مالیدن به سبیل

در روایت داریم:

الطيب في الشارب من أخلاق النبيين عليهم السلام وكرامة للكاتبين[17]

عطر مالیدن به سبیل از اخلاق پیامبران علیهم السلام است.

تاکید روی عطر زدن به سبیل است زیرا در این حالت انسان همیشه بوی خوش استعمال می کند و نیز بوی هوایی که وارد شش می شود خوش بو می شود. گاهی بازدم انسان بد بو می شود و راه علاج آن عطر زدن به سبیل است.

فوائد دیگری دارد از جمله اینکه قلب را تقویت می کند.

حنا مالیدن به سبیل

راه دیگر درمان، حنا مالیدن به سبیل است. یا اینکه برای مخفی کردن موی سفید یا برای فوائد دیگری که قبلا برای مالیدن حنا عرض کرده ایم. سفارش شده است که موقع نماز این کار را نکنید زیرا جلوی قرائت را می گیرد.

محاسن

از آن جایی که هر مویی که بلند می شود باید کوتاه بشود، محاسن نیز به جهت اینکه بلند می شوند باید کوتاه بشوند و حکمت اول آن خارج کردن بیماری از بدن است زیرا ماده مو بیماری های بدن است.

علاوه بر این جزء مشاغل انسان است و مانع از بیکار ماندن انسان است.

علت غائی (هدف) از وجود محاسن

در روایت آمده است:

قَالَ فَلِمَ جُعِلَتِ اللِّحْيَةُ لِلرِّجَالِ قَالَ لَا أَعْلَمُ ... جُعِلَتِ اللِّحْيَةُ لِلرِّجَالِ لِيُسْتَغْنَى بِهَا عَنِ الْكَشْفِ فِي الْمَنْظَرِ وَ يُعْلَمَ بِهَا الذَّكَرُ مِنَ الْأُنْثَى[18]

چرا برای آقایان محاسن (ریش) قرار داده شده است؟ عرض کرد نمی دانم. امام ع فرمود محاسن برای مردان قرار داده شده است تا اینکه از نگاه کردن بی نیاز بشوند و مرد را از زن تمییز بدهند.

مثالی برای بی نیاز شدن از نگاه کردن و معاینه کردن اینکه برای ورود به مجالس زنانه، اگر محاسن نباشد باید شخص را معاینه کنند تا متوجه بشوند اوس مرد است یا زن، اما زمانیه محاسن باشد از معاینه کردن بی نیازی حاصل می شود.

روایت دیگر می فرماید:

فإذا أدرك وكان ذكرا طلع الشعر في وجهه فكل ذلك علامة الذكر وعزه الذي يخرج به من حد الصبى وشبه النساء، وإن كانت انثى يبقى وجهها نقيا من الشعر ليبقى لها البهجة والنضارة التي تحرك الرجال لما فيه دوام النسل وبقاؤه

زمانیکه شخص مذکر به بلوغ برسد در صورت او محاسن می روید و آن نشانه مرد و عزت او است آنچنان که از زمره کودکان و مشابهت به زنان خارج می شود و اگر شخص مونث باشد صورت او پاک و صاف و بدون مو می ماند تا زیبایی و ظرافت باقی بماند و مردها را تحریک کند و نسل ادامه پیدا کند.

در روایت دیگر می فرماید:

ولو لم يخرج الشعر في وجهه في وقته ألم يكن سيبقى في هيئة الصبيان والنساء فلا ترى له جلالة ولا وقارا[19] فقلت يا مولاي فقد رأيت من يبقى على حالته ولا ينبت الشعر في وجهه وإن بلغ حال الكبر فقال ذلك بما قدمت أيديهم « وَأَنَّ اللهَ لَيْسَ بِظَلاَّمٍ لِلْعَبِيدِ »

اگر مو در صورت مرد رویش نکند آیا در همان حالت کودکی و زنانگی باقی نمی ماند؟ پس برای او هیبت و جلال مرد مشاهده نمی شود... مفضل می گوید دیدم افرادی بزرگ می شوند اما مو در صورت آن ها نمی روید امام ع فرمود این بخاطر آنچه است که از قبل (گناهان) برای خود فرستاده اند و خداوند به بندگان اصلا ظلم نمی کند.

سوال:

افراد زیادی (کره ای ها، چینی و حتی بعضی کشورهای مسلمان، ژاپین) هستند که مو در صورت در نمی آورند؛ آیا همه این ها گناه کار هستند؟

جواب:

این افراد اینگونه نیست که اصلا مو در صورت نداشته باشند که به آن ها کوسه گفته می شود؛ اما برخی مانند کره ای و چینی ها اصلا سبیل و محاسن ندارند و موهای سرشان هم بلند است.

احتمال دارد که کشورهای شرق دنیا یک گناه مشترک انجام می دهند. افراد این کشورها در زردی صورت نیز اشتراک دارند و زرد پوست هستند. شاید این گناه مشترک، خوردن خون باشد زیرا من دیدم در این کشورها خون پخته و خورده می شود و در روایات آمده است که خوردن خون رنگ صورت را زرد می کند و بعید نیست که این کار باعث عدم رویش مو نیز بشود.

احتمال دارد که حکمت آن اصل خلقت آن ها نیز باشد چرا که خلقت ها به انواع گوناگونی صورت می گیرد همانطور که در سایر حیوانات مشاهده می کنیم.

روغن مالی محاسن

در روایت آمده است:

وكان إذا أدهن بدأ برأسه قبل لحيته[20]

پیامبر ص قبل از محاسن، سر خود را روغن مالی می کرد.

شانه زدن محاسن

تسريح العارضين يشدّ الأضراس،و تسريح اللحية يذهب بالوباء،و تسريح الذوابتين يذهب ببلابل الصدر،و تسريح الحاجبين أمان من الجذام،و تسريح الرأس يقطع البلغم[21]

شانه کردن موهای دو طرف صورت دندان ها را محکم می کند و شانه کردن محاسن (موی چانه) وباء را برطرف می کند (پس محاسن هم می تواند عامل وباء باشد اما دستور داریم که آن را شانه بزنید تا میکروب ها بریزد).

عرب برای محاسن تفصیل قائل هستند، موهای دو طرف صورت و روی گونه ها را عارض می نامند، موهای بالاتر(زلف) را عذار، و موی روی چانه (محاسن) را لحیه می گویند.

در روایت دیگر آمده است:

من أمر المشط على رأسه ولحيته وصدره سبع مرات، لم يقاربه داء أبدا[22]

کسی که هفت مرتبه شانه را روی سر و محاسن و سینه خود عبور دهد هیچ بیماری نزدیک او نمی شود.

در روایت دیگر می فرماید این کار يَذْهَبُ بِالْهَمِّ وَ الْوَبَاءِ[23] هم و غم و وباء را برطرف می کند.

روایتی هم داریم که پیامبر چهل مرتبه زیر محاسن را شانه می کردند:

يسرح تحت لحيته أربعين مرة ومن فوقها سبع مرات ويقول : إنه يزيد في الذهن ويقطع البلغم[24]

پیامبر ص از زیر محاسن چهل مرتبه و از بالای محاسن هفت مرتبه شانه می زدند و می فرمودند این کار ذهن را تقویت و بلغم را قطع می کند.

بلغم باعث کم هوشی می شود و اگر بلغم قطع بشود حافظه انسان تقویت می شود.

خضاب (رنگ کردن) محاسن

در روایت آمده است:

سألت أبا عبد الله عليه السلام عن خضاب اللحية والرأس أمن السنة؟ فقال: نعم[25]

خضاب (رنگ کردن با رنگ طبیعی) از سنت پیامبر ص است.

شستن محاسن

در روایت آمده است:

عليكم بالسنن يوم الجمعة و هي سبعة:اتيان النساء و غسل الرأس و اللحية بالخطمي و أخذ الشارب و تقليم الأظافير و تغيير الثياب و مسّ الطيب[26]

به سنت های روز جمعه عمل کنید که هفت سنت است، همبستر شدن ... و شستن سر و محاسن با گل خطمی ...

یکی از کارها، روزی چند مرتبه خیس کردن محاسن است زیرا دستور داریم که سه یا پنج مرتبه وضوء بگیریم که مفید است.

روایتی خوانده بودیم که محاسن را بلند کنید که فوائدی دارد. در روایت می فرماید محاسن را گرد کنید. اگر محاسن از یک مشت تجاوز کرد باید تراشیده شود.

کسی که به محاسن خود می رسد و اجازه نمی دهد که بلند شود عاقل است و عکس آن نشانه کم عقلی است.

گرفتن محاسن به وسیله دندان

افرادی محاسن را می جوند. این کار هم مشکل ساز است و هم نشانه‌ی مشکل است. کسی که محاسن خود را با دندان کوتاه می کند مبتلا به هم و غم می شود. همچنین این کار نشانه وسواس است.

موهای زیر بغل

سفارش شده است که موهای زیر بغل باید کنده یا تراشیده و یا با نوره ازاله بشود. این موها سریع رشد می کند و با خارج شدن آن بیماری از بدن خارج می شود.

علت رشد موی زیر بغل، رطوبت این ناحیه است. عرق و مواد چربی و بد بو و فضولات بدن از زیر بغل خارج می شود. موی زیر بغل مانند گیاهان باتلاق می ماند و موی خوبی نیست.

در روایت آمده است:

إن المنانية وأشباههم حين اجتهدوا في عيب الخلقة والعمد عابوا الشعر النابت على الركب والابطين ولم يعلموا أن ذلكمن رطوبة تنصب إلى هذه المواضع فتنبت فيها الشعر ، كما ينبت العشب في مستنق المياه أفلا ترى إلى هذه المواضع أستر وأهيأ لقبول تلك الفضلة من غيرها

منانیه (یک مذهب یا ملت) و مشابه آن ها زمانیکه سعی در عیب گرفتن به خلقت خداوند می کنند به موهای زیر بغل ایراد گرفتند و نمی دانند که آن ها بخاطر رطوبات این ناحیه است (یعنی مو به خارج شدن این فضولات کمک می کند) همانطور که گیاهان در باتلاق رشد می کنند. آیا نمی بینی این مواضع (زیر بغل و عانه) در بدن مخفی هستند و برای بیرون آمدن فضولات آماده تر است؟

اگر این فضولات روی صورت بیرون می آمد باعث اشمئزاز می شد.

مختصری از بحث مو مانده است که در جلسه بعد مطرح خواهد شد و بعد از آن بحث پوست را مطرح می کنیم.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo