< فهرست دروس

«درس طب در روایات»

استاد تبریزیان

99/10/08

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: آناتومی بدن/مو /جلسه اول، آناتومی مو، فوائد و عملکرد آن، ماده تشکیل دهنده مو، بذر مو، نقش مو در درمان

 

چیزی که قرار شد بنده درباره آن صحبت کنم، بحث اعضاء و جوارح انسان و اندامهای بدن انسان است. صحبت در مورد خود شکل و ترکیب اندامِ عضو، و مهمتر از آن، عملکرد عضو، و نقش آن در تامین سلامتی انسان، و درمان بیماری های انسان است.

از اعضای بالایی در بدن انسان شروع می کنیم و به پا خواهیم رسید. شروع بحث با مو، که روی بدن، در بالاترین قسمت بدن قرار دارد می باشد و بعد از آن، پوست، استخوانِ جمجمه، مغز، بینی و گوش تا به پا برسد.

 

آناتومی مختصر مو

مو از نظر شکل (آناتومی) از سه قسمت تشکیل می شود. یک قسمت به نام ساقه مو است. این همان چیزی است که در ظاهر بدن مشاهده می شود. ساقه؛ سفت، سخت و شاخی یا سیخی است و از سه لایه تشکلی شده است.

لایه‌ی اولِ آن نازک است و «قشر» نامیده می شود. لایه‌ی دوم که عمده‌ی مو را تشکیل می دهد، به نام لِحاء، یا در اصطلاح امروزی «کوتیکول» نامیده می شود. این لایه شبیه به پولک ماهی است و روی هم قرار گرفته است. به همین جهت به مو انعطاف می دهد و اجازه می دهد تا خم شود یا گره زده شود. این لایه اجازه نفوذ هم می دهد. لایه سوم، مغز یا نخاء مو است. این ها سلولهایی است که سفت و محکم شده است.

مو، دو قسمت دیگر در داخل پوست دارد. یک قسمت، فولیکول و یک قسمت، پیازچه مو است که قسمت انتهایی مو است. این قسمت شبیه به سر پیازچه است.

قسمت دوم، مخروطی شکل و قیفی شکل است که به نام «فولیکول» است. این قسمت، شش لایه‌ی لوله ای شکلِ روی هم قرار دارند. در اینجا سلول ها تکثیر می شوند و بعدا تبدیل به سلول های شاخی می شود.

مو، در ابتدا حالت زنده دارد و تکثیر می شود و بعد به سلول های شاخی تبدیل می شود، و با فشار، این سلول ها را از بدن خارج می کند و باعث بلند شدن مو می شود. این قسمت به کیسه‌ی چربی وصل است. زمانیکه سلول های اطراف از بین می روند، جایی باز می شود تا موادِ کیسه‌ی چربی دفع شود. عضله ای در انتهای فلکول (قسمت مخروطی و قیفی شکل) وجود دارد که به آن سیخ کننده‌ی مو می گویند. انسان گاهی هنگام ترس یا سرمای شدید یا در هنگام تعجب موها سیخ می شود. این سیخ شدن به جهت وجود عضله سیخ کننده است.

قسمت سوم، پیازچه است و سلول های متعددی دارد و وصل به رگ خون و عصب است. رگ خون، مو ها را تغذیه می کند و باعث رشد و بلند شدن مو می شود. عصبِ بسیار حساس دارد زیرا حتی اگر مورچه هم روی مو راه برود، احساس می شود. به این جهت اندک تماسی به مو بشود احساس می شود اما در عین حال، خود مو عصب و احساس ندارد.

مو از خون تغذیه می کند و گاهی هم در بعضی حالات، در بعض افراد ممکن است از اطراف مو، خون خارج بشود.

همه، توافق دارند که مو، یک قسمتِ زنده و قابل انقسامِ سلولی دارد، و یک قسمتِ مرده و قابل چیده شدنِ بدون درد دارد.

در مورد اعضای انسان یک قانونی داریم که اعضای انسان در طبیعت مشابه دارد. استخوان مانند درخت؛ خون مانند آب؛ بلغم مانند یخ و مره مانند زمین است و...

مشابه مو، گیاهان و علف است. گیاهان از سه قسمت تشکیل می شود. از بذری که در زمین پراکنده شده است، از آب و نمک و املاحی که از زمین جذب می کند و از قسمتی که رشد می کند و بالا می آید. مو خیلی شبیه به گیاه پیازچه است. یک پیازچه و یک ساقه سفید مخروطی شکل دارد که معادل فلکول است و یک ساقه سبز دارد که معادل ساقه مو است.

سه چیز در به وجود آمدن مو دخیل است: بذر، مواد تشکیل دهنده که در خون است و چیزی که در بیرون بدن رشد می کند.

در مورد بذر که همان ژن های آن است، بعدا مطالبی را خواهیم گفت.

 

ماده تشکیل دهنده مو (ساقه)

در مورد ماده تشکیل دهنده مو، روایات می فرمایند «داء» یعنی بیماری تشکیل دهنده‌ی مو است. در بدن به خصوص در خون چیزی به ما داء وجود دارد.

در مورد حجامت آمده است که اگر حجامت اصولی باشد و در حال سیری باشد، بیماری خارج می شود و خون می ماند: اجتمع الدم و أخرج الداء[1]

اما اگر حجامت اصولی نباشد و در حال گرسنگی حجامت انجام شود، خون خارج می شود و بیماری باقی می ماند:

خرج الدم و بقی الداء[2]

خوردن انجیر نیز باعث خارج شدن بیماری می شود.

روایاتی که بر وجود داء در بدن و در خون دلالت دارند را می خوانیم:

در توحید مفضل[3] از امام صادق ع می فرماید: تأمل واعتبر بحسن التدبير في خلق الشعر والأظفار فإنهما لما كانا مما يطول ويكثر حتى يحتاج إلى تخفيفه أولا فأولا جعلا عديما الحس لئلا يؤلم الإنسان الأخذ منهما ولو كان قص الشعر وتقليم الأظفار مما يوجد له ألم وقع من ذلك بين مكروهين إما أن يدع كل واحد منهما حتى يطول فيثقل عليه وإما أن يخففه بوجع وألم يتألم منه

وبدان تدبیر به نحو احسن انجام شده در خلقت مو و ناخن، زیرا آن دو همیشه بلند و زیاد می شوند تا اینکه نیاز به کوتاه شدن پیدا می کنند تدبیر آن ها این است که آن دو درد را احساس نمی کنند تا اینکه هنگام کوتاه کردن، دردی احساس نشود و اگر کوتاه کردن مو و ناخن همراه با درد می بود، انسان بین دو کار رنج آور می ماند یا اینکه مبتلا به بلندی م و ناخن می شد یا اینکه باید آن ها را با درد شدید کوتاه می کرد.

اعضای دیگر انسان اگر بریده شود احساس درد شدیدی می شود. اگر بریدن مو مانند بریدن انگشت می بود، بسیار رنج آور می شد.

اینجا مفضل از امام سوال می کند: فلم لم يجعل ذلك خلقة لا تزيد فيحتاج الإنسان إلى النقصان منه

چرا خداوند تبارک و تعالی موها و ناخن را طوری قرار نداد که نیاز به بریدن نداشته باشد؟ چرا ثابت قرار نداده است؟

امام صادق می فرماید: اعلم أن آلام البدن وأدواءه تخرج بخروج الشعر في مسامه وبخروج الأظفار من أناملها ولذلك أمر الإنسان بالنورة وحلق الرأس وقص الأظفار في كل أسبوع ليسرع الشعر والأظفار في النبات فتخرج الآلام والأدواء بخروجهما وإذا طالا تحيراً ، وقل خروجهما فاحتبست الآلام والأدواء في البدن

بدان که دردها و بیماری های انسان با خارج شدن مو از سوراخ های خود و با خارج ناخن از انگشتان از بدن خارج می شوند به همین جهت شارع دستور داد که از نوره استفاده کنید و به تراشیدن موی سر و ناخن گرفتن در هر هفته امر کرده است تا اینکه مو و ناخن زودتر رشد کند و بیماری ها و دردها زود به زود از بدن خارج شود ولی اگر مو بلند شود متحیر می شود و رشد آن کمتر می شود تا اینکه متوقف شود و دردها و بیماری ها در بدن زندانی می شود و سبب انواع بیماری ها و دردها می شود.

نکات روایت:

این ها جزء اسرار اهل بیت ع است و تمام کلمات اهل بیت نورانی و روشنگر است. علمی دارند که بشر ندارد.

گویا می گوید ماده‌ی مو همان بیماری و درد است. عرض کردیم در خون انسان چیزی به نام درد و بیماری وجود دارد و این ها با خروج مو خارج می شود.

از این روایت استفاده می شود که بهترین حالت برای کوتاه کردن مو هفته به هفته است. امروزه بعد از بلند شدن مو، کوتاه می کنند، اما حالتی که بیماری و دردها را از بدن خارج کند این است که هر هفته موها کوتاه شود.

علم جدید و قدیم قبول دارند که مو یک حالتی دارد که متوقف می شود و به آن موی چماقی می گویند. وقتی رشد مو متوقف شود، بیماری ها محبوس می شوند و سبب بیماری می شوند.

افرادی که دردهای مختلف دارند مانند درد کمر و پا، راه درمان آن استفاده نوره و تراشیدن مو، زود به زود است.

باید مو روی بدن ظاهر شود. عرض کردیم یک قسمتی از مو خارج از بدن و یک قسمت در داخل بدن است. خود بودن مو روی بدن منافعی دارد و تراشیدن آن نیز منافعی دارد.

 

بذر مو

گفتیم مو شبیه گیاه است. نمک و کودی که در خاک است، بذری که در خاک است و قسمتی که ظاهر می شود. بذر مو همان ژن است. ژن هایی که سبب می شوند در بعضی از جاهای بدن مو رشد کند. در روایات متعدد و شاید متواتر می فرماید ژن مو فقط از مادر است.

امام می فرماید: أَمَّا الْعِظَامُ وَ الْعَصَبُ وَ الْعُرُوقُ فَمِنَ الرَّجُلِ وَ أَمَّا اللَّحْمُ وَ الدَّمُ وَ الشَّعْرُ فَمِنَ الْمَرْأَةِ[4]

چیز های سفت و محکم مانند استخوان و اعصاب و رگ ها از پدر است. و چیزهای نرم و ملایم مانند گوشت و خون و مو از مادر است. پس ژن مو از ژن های مادر است. البته ترکیب اصلی و ماده اصلی آن از ژن مادر است ولی بعید نیست که شکل آن شبیه موی پدر باشد.

در همه موارد اعضای انسان در غیر از این موارد ششگانه، ژن پدر و مادر، هر دو دخیل است. یعنی ژن ها تقسیم به کروموزم ها می شوند. یک کروموزم از پدر و یک کروموزم از مادر، نردبان وراثتی را تشکیل می دهند، اما در خصوص موارد ششگانه، ترکیب پدر و مادر نخواهد بود، بلکه هر دو کروموزم از پدر یا از مادر تشکیل می شود. شاید این چیزی باشد که هنوز علم به آن نرسیده باشد اما در روایات ما آمده است.

 

نقش مو در درمان بیماری ها

نقش اول: خارج کردن بیماری و درد از بدن

بحث ما الان در مورد عملکرد مو و نقش آن در درمان بیماری ها است. ما چگونه می توانیم از مو در درمان بیماری ها استفاده کنیم؟

روش اول، تسریع رشد مو است. اگر بخواهیم انسان سالم باشد و حالت پیشگیری یا درمان باشد، باید کاری کنیم که رشد مو تسریع شود. راه هایی دارد که عرض خواهیم کرد.

راه اول: استفاده از نوره و تراشیدن در فواصل زمانی کوتاه

اگر کسی زود به زود از نوره استفاده کند یا مو را بتراشد، سبب می شود مو زود تر رشد کند و بیماری از بدن خارج شود و انسان به بیماری مبتلا نشود یا اینکه بیماری درمان بشود.

در روایت آمده است: اعلم أن آلام البدن وأدواءه تخرج بخروج الشعر في مسامه وبخروج الأظفار من أناملها ولذلك أمر الإنسان بالنورة وحلق الرأس وقص الأظفار في كل أسبوع ليسرع الشعر والأظفار في النبات فتخرج الآلام والأدواء بخروجهما[5]

بدن بیماری های بدن و دردهای بدن با خروج مو خارج می شود و با خارج شدن ناخن از دست است به همین جهت به استفاده از نوره و تراشیدن سر و گرفتن ناخن ها در هر هفته امر شد تا مو زودتر رشد کند. تا اینکه بیماری ها از بدن خارج می شوند.

انسان هر چه موهای خود را بتراشد رشد آن بیشتر می شود و مو ها زبر تر و درشت تر و سیخی تر می شود. پس اولین چیزی که سبب خروج سریعتر بیماری و درد از بدن می شود، استفاده از نوره و تراشیدن سر است.

روش دوم، شانه کردن سر با شانه عاج

در روایت داریم: التَّسْرِيحُ‌ بِمُشْطِ الْعَاجِ‌ يُنْبِتُ الشَّعْرَ فِي الرَّأْسِ[6]

شانه کردن سر با شانه عاج سبب رویش مو در سر است.

خود سر مو دارد، اما شانه کردن با عاج سبب می شود رویش مو بیشتر شود و جلوی کچلی گرفته شود. سبب می شود مو سریعتر رشد کند و بیماری ها سریعتر از بدن خارج شود.

شانه‌ی عاج فوائد زیادی دارد و خیلی مهم است که انشاءالله در بحث بهداشت از آن صحبت خواهد شد. درست است که گران است اما ارزشمند است. ارزش برای چیزی است که برای انسان سلامتی می آورد. شانه‌ی عاج به هر قیمتی خریده شود اسراف نیست. زیرا در روایت داریم که چیزی که برای بدن مفید است اسراف نیست اما چیزی که برای بدن ضرر دارد، هرچند قیمت آن کم باشد، اسراف است.

روش سوم خوردن انجیر

در روایت داریم: التِّينُ يَذْهَبُ بِالْبَخَرِ وَ يَشُدُّ الْفَمَ‌ وَ الْعَظْمَ وَ يُنْبِتُ الشَّعْرَ وَ يَذْهَبُ بِالدَّاءِ [7]

انجیر بوی بد دهان را از بین می برد و استخوان ها را محکم می کند و سبب رویش مو میشود و بیماری را از بین می برد.

باعث رشد مو می شود و بعد می فرماید بیماری را از بین می برد، اشعار به این دارد که رشد مو سبب از بین رفتن بیماری می شود و دیگر نیازمند به دارو از بین می رود.

بحث استفاده از نوره یک بحث جداگانه ای می طلبد زیرا هم از بیماری پیشگیری می کند و هم درمان بیماری ها است. برخی اعتقاد دارند که استفاده از نوره در کل بدن بیماری هایی مانند سرطان، تنگی نفس، بیماری قلبی را درمان می کند زیرا با نوره بیماری از بدن خارج می شود. وقتی بیماری خارج شد، قلب و ریه و کبد سالم می شود. علاوه بر این در روایات داریم که خود نوره یکی از درمان های عام است که بعدا خواهیم خواند.

کدام بیماری با خارج شدن مو از بدن خارج می شود؟

می فرماید در بدن بیماری وجود دارد و با خارج شدن مو، از بدن خارج می شود. این بیماری چیست؟ یکی از چیزهایی که به عقل ما می رسد، سوداء است. سوداء در خون است و با خارج شدن مو این سوداء از بدن خارج می شود.

روایتی که در رساله ذهبیه است به این مطلب دلالت دارد: و من أراد أن يحرق‌ السوداء فعليه بكثرة القى و فصد العروق و مداومة النورة[8]

کسی که می خواهد سوداء را بسوزاند و از بین ببرد، بر او باد زیاد استفراغ کردن، رگ زدن و استفاده‌ی مداوم از نوره.

کسی که می خواهد سوداء را مهار کند و بسوزاند باید مرتب از نوره استفاده کند. معلوم می شود نوره باعث از بین رفتن سوداء می شود. نوره با خون تماس ندارد اما چون سبب می شود مو رشد کند، باعث می شود سوداء از بدن خارج شود. بعید نیست ماده اصلی خون سوداء باشد، چون هر دو سیاه هستند.

موید این مطلب این است که : التسريح بمشط العاج ينبط الشعر في الرأس ... ويطفئ المرار[9]

شانه کردن با شانه عاج، مو را رشد می دهد و مره ها را خاموش می کند.

مرار (مره ها) جمع است و شامل سوداء می شود. چون شانه عاج باعث رشد مو می شود، سوداء هم خاموش می شود. البته مرار شامل صفراء هم می شود. بعید نیست هر دوی سوداء و صفراء در ترکیب مو باشد.

قرینه دوم کلمه یطفئ به معنای خاموش کردن است. معلوم می شود مره یک حالت گرما و حالت شعله و زبانه (لهب) دارد. معلوم می شود صفراء را هم شامل می شود.

معلوم می شود صفراء و سوداء به عنوان بیماری داخل بدن می باشد. مشاهده شده است که صفراء باعث رشد مو در جایی می شود که نباید رشد کند. مثلا خانم ها سبیل یا محاسن در می آورد یا اینکه بدن پر مو می شود که این ها برای صفراء است. اما سوداء باعث می شود موهای متعارف رشد کند و بعید نیست که سوداء باعث موهای بدن هم باشد.

کسی که صفراء دارد، موهای بدن و محاسن و سبیل او رشد می کند اما موهای سر او می ریزد.

با توجه به کلمه داء بعید نیست که مراد همه انواع بیماری مانند بلغم و خون سوخته را نیز شامل شود. یعنی مو تمام بیماری ها را از بدن خارج می کند.

الان که مطمئن شدیم مو باعث خروج سوداء می شود، کم شدن سوداء باعث درمان خیلی از بیماری ها مانند افسردگی یا وسواس می شود. به همین جهت در روایات داریم النوره نشره یعنی نوره باعث خوشی می شود. علت آن خروج سودا از بدن است، سودائی که باعث حزن و اندوه می شود.

به همین جهت نوره جزء درمان های عمومی ذکر شده است. در روایات متعدد آمده است که یکی از درمان ها نوره است. در یکی از روایات آمده است: أفضل الدواء في أربعة أشياء[10]

بهترین داروها در چهار چیز است حجامت، تنقیه و نوره و استفراغ

به همین جهت در روایات می فرماید سه روز یکبار از نوره در کل بدن استفاده کنید. در قانون استفاده از نوره هفته ای یک بار یا پانزده روز یک بار است. به همین جهت در روایات می فرماید اگر چهل روز کسی از نوره استفاده نکرد، مسلمان و مومن نیست. زیرا باعث می شود انسان بیماری شود و گویا خودکشی کرده است.

روایتی در جامع بزنطی که ابن ادریس در السرائر آورده، می فرماید: وَ شَعْرَ الْجَسَدِ إِذَا طَالَ قَطَعَ مَاءَ الصُّلْبِ وَ أَرْخَى الْمَفَاصِلَ وَ وَرَّثَ الضَّعْفَ وَ السِّلَّ وَ إِنَّ النُّورَةَ تَزِيدُ فِي مَاءِ الصُّلْبِ وَ تُقَوِّي الْبَدَنَ وَ تَزِيدُ فِي شَحْمِ الْكُلْيَتَيْنِ وَ سَمْنِ الْبَدَنِ[11]

اگر موی سر بلند شود موی کمر را قطع می کند و مفصل ها را سست می کند و ضعف و سستی به دنبال دارد و باعث لاغر شدن می شود. اما نوره آب کمر را زیاد می کند و بدن را تقویت می کند و قلوه پی (غده آدرنال) را زیاد می کند. و انسان را چاق می کند.

مو وقتی بلند می شود رشد آن متوقف می شود و بعد از آن بیماری در بدن می ماند و کاری می کند که آب کمر قطع شود.

افرادی که آب کمر آن ها کم است و بچه دار نمی شوند از نوره استفاده کنند. نوره انسان را چاق می کند زیرا باعث سلامتی است. انسان بیمار لاغر می شود.

نیروی بدن و صدای انسان بستگی به غده آدرنال دارد که نوره آن را تقویت می کند.

نقش دوم: رساندن دارو به وسیله موها

ماده اصلی مو بیماری است و باید از بدن خارج شود، اما بودن آن روی بدن بشکلی که بلند نباشد، مفید است. داروها به خصوص روغن ها را به داخل بدن می رساند.

روایت می فرماید: قَالَ فَلِمَ جُعِلَ الشَّعْرُ عَلَيْهِ مِنْ فَوْقِهِ قَالَ لَا أَعْلَمُ قَالَ فَلِمَ خَلَتِ الْجَبْهَةُ مِنَ الشَّعْرِ قَالَ لَا أَعْلَمُ[12]

مویی که روی سر است چه خاصیتی دارد؟ هندی گفت نمی دانم، امام فرمود من می دانم، مو روی سر قرار داده شده است تا روغن ها به مغز برسد.

طبیب هندی با امام صادق مناظره می کند. امام صادق ع می پرسد من دانا تر هستم یا تو؟ امام ع سوال های متعددی می پرسد که آنچه عرض شد یکی از سوال ها است.

با روغن مالی سر، روغن به مغز می رسد، باید دانسته شود که راه درمان کل بیماری های مغز، مالیدن روغن به موهای سر است. مو روغن را به داخل بدن جذب می کند.

البته در این روایت گفته است به مغز می رسد و درمان بیماری های مغز است. شاید از روایات دیگر استفاده کنیم که این اختصاص به مغز ندارد و دیگر عضو ها نیز می توانند با روغن مالی درمان شوند.

در روایت می فرماید: دهن الليل يجري في العروق، ويروي البشرة[13]

روغن مالی در شب در رگ ها جریان پیدا می کند ... راه های بسته را باز می کند.

مثلا می خواهیم بیماری قلب را درمان کنیم، روغن به روی سینه مالیده شود، یا برای درمان شش ها، روغن رازیانه یا بهتر از آن روغن کاشم روی سینه بمالد. برای درمان زانو ها از مالیدن روغن شیطرج روی مفصل ها استفاده شود. برای درمان کبد، روغن کاسنی روی کبد مالیده شود. مو چنین خاصیتی دارد که روغن را جذب می کند و به عضو می رساند.

روایتی داریم که می فرماید: نِعْمَ الدُّهْنُ الْبَنَفْسَجُ لَيَذْهَبُ بِالدَّاءِ مِنَ‌ الرَّأْسِ‌ [14]

چه خوب روغنی است روغن بنفشه بیماری را از سر و دو چشم خارج می کند.

پس روغن اختصاصی به بیماری مغز ندارد بلکه شامل چشم و کل بیماری های سر می شود.

در روایت داریم که دَهْنُ الْحَاجِبَيْنِ بِالْبَنَفْسَجِ يَذْهَبُ بِالصُّدَاع‌[15]

روغن مالی روی ابروها با روغن بنفشه میگرن را برطرف می کند.

اكْسِرُوا حَرَّ الْحُمَّى بِالْبَنَفْسَجِ[16]

شدت و تیزی و تندی تب را با بنفشه بشکنید.

در روایت تاکید شده است که روغن در بینی ریخته شود. ریختن روغن در بینی درمان ضربه مغزی و سینوزیت و بیماری های دیگر است. بعید نیست که موی داخل بینی در درمان نقش داشته باشد.

این نقش دوم استفاده از مو برای درمان بود.

نقش سوم: خارج شدن بخارات بدن از طریق مو

در روایت آمده است: وجعل الشعر من فوق الرأس لتوصل بوصوله الأدهان إلى الدماغ[17]

مو روی سر قرار داده شده است تا روغن ها به مغز برسد

از فلکول مو بخارهای مغز، بدن و کبد، از بدن خارج می شود. بودن بخارات در بدن ضرر دارد و باعث بیماری های گوناگون می شود. پس یکی از درمان هایی که مو انجام می دهد، خروج بخارات از بدن است.

پس هرچه مو بیشتر باشد و تعداد آن بیشتر باشد و سوراخ هایی که مو از آن رشد می کند بیشتر باشد، بخارات بیشتر خارج می شود.

نقش های دیگر مو در درمان را بعدا خواهیم خواند.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo