< فهرست دروس

«درس طب در روایات»

استاد تبریزیان

1400/01/23

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: آناتومی بدن/بینی /جلسه سیزدهم، ادامه بحث بینی، عملکرد و فوائد آن، وظائف بینی، عطسه، درمان با بینی

 

صحبت راجع به بینی، ترکیب و عملکرد آن است. قبلا در مورد ترکیب بینی صحبت کردیم. بینی از پوست، غده های عرق، یک سوم استخوان، دو سوم غضروف (که غضروف ها چهار عدد هستند، دو عدد جانبی و دو عدد تحتانی) تشکیل شده است.

بینی اولین جزء از دستگاه تنفسی است. دم و بازدم از راه بینی انجام می شود. اگر ما هنگام نفس کشیدن انسان را ببینیم، می بینیم که هوا را از دو سوراخ بینی به داخل بدن وارد می کند:

اِعْجَبُوا لِهَذَا اَلْإِنْسَانِ يَنْظُرُ بِشَحْمٍ وَ يَتَكَلَّمُ بِلَحْمٍ وَ يَسْمَعُ بِعَظْمٍ وَ يَتَنَفَّسُ مِنْ خَرْمٍ[1]

از انسان متعجب باشید زیرا با شحم می بیند و با گوشت صحبت می کند و با استخوان می شوند و از دو سوراخ نفس می کشد.

البته بینی، یک دهلیزی است که از دو سوراخ بینی شروع می شود و به گلو (حلقوم) منتهی می شود. اگر چه ابتدای این دهلیز مقداری تنگ است اما قسمت عقب این دهلیز وسیع است.

دهلیز بینی به دو قسمت راست و چپ تقسیم شده است. آن چیزی که بین این دو قسمت قرار دارد، در عربی «خیشوم» نام دارد که در اصطلاح امروزی «سِپتوم» نامیده می شود و هر کدام از دو سوراخ بینی «منخر» نامیده می شود و همیشه «منخرین» گفته می شود یعنی دو سوراخ، زیرا دو سوراخ وجود دارد. در روایت آمده است:

الخيشوم وهو الحاجز بين المنخرين[2]

خیشوم همان حائل بین دو سوراخ بینی است.

در دهلیز بینی، مو و غده مخاطی وجود دارد. غده مخاطی هوای دم را مرطوب می کند. همچنین بینی دارای رگ ها و مویرگ های زیادی است تا جایی که یک تورمی در بینی قرار داده است. بینی مرکز خون است:

أن الرأس والأذنين والعينين والمنخرين والفم والأنف من الدم[3]

بدان سر و دو گوش و دو چشم و دو سوراخ بینی و دهان و بینی از خون هستند

یا ترکیب اصلی آن ها خون است و با گِل آن ها مخلوط شده است و یا اینکه محل تمرکز خون است و فعالیت خون و خود خون در این ناحیه زیاد است.

بینی سر ریز خون است. زمانیکه خون بدن زیاد می شود انسان به خونریزی بینی مبتلا می شود. اگر خون بخواهد از بدن خارج شود، از بینی، لثه، دهان و حتی چشم ها و مغز خارج می شود.

در بینی، رگ های زیادی وجود دارد و یک پوست نازکی روی آن ها قرار دارد که با کمترین تحریکی، این پوست خونریزی می کند و مشابه آن در روایات وارده شده است:

عمار جلدة ما بين العين و الأنف و متى تنكأ الجلدة يدم الأنف[4]

پیامبر ص در مورد عمار بن یاسر می فرماید عمار عزیز است و حکم پوست بینی دارد که هر گاه فشاری ببیند، دماغ خونریزی می کند.

کارآیی این رگ ها و تورم موجود در بینی و بیشتر در خیشوم، باز و بسته کردن بینی است. گاهی بینی راست گرفته می شود و گاهی بالعکس اتفاق می افتد. این عمل برای این است که جلوی خشک شدن کامل بینی گرفته شود:

إن النفس يكون في المنخر الايمن وفي الايسر ساعة ، فإذا طلع الفجر يكون في المنخر الايمن إلى أن تطلع الشمس وهو ساعة[5]

گاهی تنفس در هر دو بینی است، گاهی هم در یکی تنفس صورت می گیرد وقتی فجر طلوع کرد (اذان صبح) تنفس در بینی راست خواهد بود تا اینکه آفتاب طلوع کند که بعد از آن تنفس در بینی چپ خواهد بود.

در بینی، مویرگ های زیادی وجود دارد و این مویرگ ها پوشش خیلی نازک دارند که به سرعت می شکند. موهای بینی هوای تنفسی را صاف می کند و مانع از ورود غبار و خاک و حشرات و میکروب می شود و یک ایمنی از بیماری و حتی جذام می باشد:

سعه الجنب و شعر الذی یکون فی الانف امان من الجذام[6]

گشادی یقه و موی در بینی ایمنی از جذام است.

جذام یک نمونه بارز از بیماری های میکروبی است.

فائده آب بینی

در ترش آب بینی فوائد زیادی وجود دارد:

وَ جَعَلَ الْأَنْفَ بَارِداً سَائِلًا لِئَلَّا يَدَعَ فِي الرَّأْسِ دَاءً إِلَّا أَخْرَجَهُ وَ لَوْ لَا ذَلِكَ أثقل لَثَقُلَ الدِّمَاغُ وَ تَدَوَّدَ [7]

بینی سرد قرار داده شده است (بینی مرطوب است و ترشحات دارد و با ورود هوا بخار می شود و خون جریان یافته در بینی را سرد می کند) و مایعی از آن ترشح می شود تا بیماری را در سر باقی نگذارد و اگر سردی بینی نباشد، مغز سنگین می شود و در آن انگل به وجود می آید.

در روایت دیگر آمده است:

وقال في ذكر الانف لولا برد ما في الانف وامساكه الدماغ لسال الدماغ من حرارته [8]

در هنگام صحبت از بینی امام ع فرمود اگر سردی بینی نبود و نگهداری آن از مغز نبود (بینی زمانی که سرد می شود مغز را در حالت سفتی خودش نگه می دارد، مانند کره ای که با سردی هوا ثابت می ماند و در روایت نیز داریم که مغز کره‌ی خون است) مغز از گرمی مایع می شد و از بینی خارج می شد.

سرد شدن مغز از طریق بینی، به جهت وجود مویرگ های زیادی است که در بینی وجود دارد. رگ ها به جهت سردی محیط بینی، سرد می شوند و گرمای خودشان را به محیط بینی می دهند. از طرفی هوای وارد شده به شش ها گرم می شود و از طرفی هم رگ های سرد شده در محیط بینی، مغز را سرد می کند.

سرد بودن بینی، به جهت نزدیکی مکانی به مغز، مغز را نیز سرد می کند. همچنین در انتهای بینی یک دهلیزهای استخوانی به نام سینوس وجود دارد که آن ها نیز یک لایه مخاطی دارند که با مرور هوا بخار می شوند و سبب سرد شدن سینوس ها می شود و باعث سردی مغز می شوند. در روایت آمده است « ولئلا يشيط الدماغ بحره [9] » این سردی باعث می شوند تا مغز نسوزد.

قسمت بالای بینی، سلول های حسی وجود دارد که بوها را حس می کنند. سلول ها و موها و مژک ها و مخاط هایی وجود دارد که مخاط های بویایی نامیده می شوند. مخاطِ قسمت میانیِ بینی، برای مرطوب کردن هوا هستند و مخاط های قسمت بویایی به جهت حس کردن بوها هستند. زمانی که هوا در بینی بالا می رود، مواد موجود در هوا (که باعث شکل گیری بو هست) در مخاط قسمت بالایی بینی ذوب می شود و یک واکنش شیمیایی به وجود می آید و سلول ها یک پیغام هایی به رشته های عصب می دهند تا در مغز تفسیر شوند و بوها درک شوند.

در روایت آمده است:

فقد ورد ان الشم فی الانف

همانا بویایی در بینی قرار دارد.

در روایت دیگری آمده است:

جعل ثقب الأنف في أسفله لتنزل منه الأدواء المنحدرة من الدماغ و يصعد فيه الأراييح إلى المشام و لو كان على أعلاه لما أنزل داء و لا وجد رائحة [10]

سوراخ های بینی در پایین بینی قرار داده شده است تا بیماری های مغز به راحتی از سر خارج شود و نیز بوها از آن بالا روند (مشام به معنای منطقه بویایی و مخاطی است) و اگر دو سوراخ به طرف بالای بینی بود، بیماری ها خارج نمی شدند و بویی استشمام نمی شد.

از این روایت بدست می آید که یکی از فوائد بینی خروج بیماری های سر از این ناحیه است. در روایت آمده است:

الزُّكَامُ فُضُولٌ فِي الرَّأْسِ [11] إن بقيت فيها أحدثت عليهم أحداثا جليلة وعللا عظيمة[12]

جذام یا زکام مواد اضافی در سر است و اگر در سر باقی بماند موجب بیماری های سخت مانند فراموشی می شود.

بعد از انجام واکنش شیمیایی در مخاط بینی، پیغام ها از طریق سلول ها به عصب داده می شود و بعد از آن به قلب می رود:

إن منزلة القلب من الجسد بمنزلة الإمام من الناس الواجب الطاعة عليهم ألا ترى أن جميع جوارح الجسد شرط للقلب وتراجمة له مؤدية عنه الأذنان والعينان والأنف والفم واليدان والرجلان والفرج ... وإذا هم القلب بالشم استنشق بأنفه فأدى تلك الرائحة إلى القلب[13]

بدان قلب در بدن به منزله امام ع است که واجب الاطاعه می باشد آیا نمی بینی تمام جوارح و حواس انسان به دستور قلب است و برای قلب وسیله هستند؟ هر زمان قلب اراده کند که بو کند هوا را با بینی می کشد و آن بو را به قلب می رساند.

زیبا کردن صدا به وسیله بینی

بینی صدا را صاف و تنظیم می کند و در حقیقت بینی و سوراخ های آن مانند نی عمل می کند:

والكلام لا يحسن إلا بترجيعه في الأنف لأن الأنف يزين الكلام كما يزين النافخ في المزمار [14]

کلام زیبا نمی شود مگر اینکه در بینی بپیچد (ترجیع به معنای حالت ترانه است و تقسیماتی در آن به وجود می آید) چون بینی کلام را زیبا می کند همانطور که فوت کردن در نی، صدا را زیبا می کند.

تجربه این امر ساده است، اگر با بینی بسته صحبت کنید، صدا نامفهوم می شود. بنابراین بینی واضح کننده و تنظیم کننده صدا است.

در روایت آمده است:

وكذلك المنخران وهما ثقبتا الأنف يدخلان على الملك مما يحب من الرياح الطيبة فإذا جاءت ريح تسوء على الملك أوحى إلى اليدين فحجبا بين الملك وتلك الريح [15]

همانگونه دو سوراخ بینی است، بوهایی بر قلب از بوهای خوب وارد می کنند هنگامی که بوی بدی باشد قلب از آن ناراحت می شود و به دو دست دستور می دهد تا بینی را ببندند و به این شکل بین بو و قلب فاصله می اندازند.

مستفاد از روایات این است که بسته شدن بینی در منطقه خیاشیم است. خیاشیم، منطقه حد فاصل بین دو بینی است که «سپتوم» نامیده می شود. بسته شدن بینی به وسیله خیاشیم است زیرا رگ های خونی در این ناحیه زیاد است و با متورم شدن آن، بینی بسته می شود.

در روایت آمده است:

كثرة العطاس يأمن صاحبه من خمسة أشياء، أولها الجذام، والثاني الريح الخبيثة التي تنزل في الرأس والوجه، والثالث يأمن من نزول الماء في العين، والرابع يأمن من سدة الخياشيم، والخامس يأمن من خروج الشعر في العين [16]

زیاد عطسه کردن ایمنی می دهد از بسته شدن خیشوم ها

در روایت دیگر آمده است:

درهم في الخضاب أفضل من ألف درهم ينفق في سبيل اللّه و فيه أربع عشرة خصلة يطرد الريح من الأذنين و يجلو الغشاوة من البصر و يلين الخياشيم و يطيب النكهة و يشد اللثة و يذهب بالضنى و يقل الوسوسة من الشيطان و تفرح به الملائكة و يستبشر به المؤمن و يغيظ به الكافر و هو زينة و طيب و يستحي منه منكر و نكير و هو براءة له في قبره[17]

حناء به سر بستن یا رنگ کردن موها، خیشوم (حد فاصل بین دو بینی) را نرم می کند.

اگر خیشوم خشک شود، خونریزی می کند. افرادی که زیاد خون دماغ می شوند، خوب است که به سر حناء ببندند تا ناحیه خیشوم نرم و غیر شکننده شود.

گفتیم که در استخوان های صورت و پیشانی و خود بینی، دهلیزهای بزرگی وجود دارد که سینوس یا در عربی «الجیوب الانفیه» نامیده می شوند. سینوس ها غشاء مخاطی دارد که اگر ملتهب شود به آن سینوزیت گفته می شود زیرا منفذ سینوس ها تنگ است و به مجرد انیکه این غشاء ها ورم می کند، منافذ آن بسته می شود و نفس کشیدن سخت می شود.

وظائف بینی

شاید بینی دوازده وظیفه داشته باشد. اولین وظیفه بینی، راه نفس کشیدن (دم و بازدم) است. ورود و خروج طبیعی و بهتر، از بینی است. انسان می تواند از طریق دهان نیز نفس بکشد اما ضررهایی دارد. وظیفه دوم بینی حس کردن بوها است. وظیفه سوم، گرم کردن هوای وارد شوند به شش ها است. وظیفه چهارم، مرطوب کردن هوا است زیرا هوای خشک به شش ها آسیب می رساند. وظیفه پنجم، صاف کردن هوا به وسیله موها و رطوبت موجود در بینی است که جلوی میکروب و ویروس را هم می گیرد. وظیفه ششم، سرد کردن مغز است. اگر مغز گرم شود، آب می شود. وظیفه هفتم، تنظیم صدای انسان است که مانند نی عمل می کند و صدا را زیبا می کند. وظیفه هشتم، مخرج بیماری های سر و رطوبت سر است. وظیفه نهم، رساندن دارو به مغز است. روغن بنفشه اگر داخل بینی ریخته شود، به مغز می رسد و مغز را رشد می دهد. افرادی که فلج می شوند و خونریزی مغزی پیدا می کنند، قطره مرزنجوش جامع از طریق ریختن در بینی آن را درمان می کند. وظیفه دهم، سر ریز خون است. اگر خون انسان زیاد شود، آسیب می زند و باعث خونریزی مغزی می شود. بینی به جهت داشتن پوسته‌ی نازک، زودتر خشک می شود، می شکند و خونریزی می کند. مفیض به معنای سرریز است و بینی مفیض خون و به معنای محل خروج خون اضافه است. مفیض صفراء، کیسه صفراء است؛ سرریز سوداء، طحال و سرریز بلغم، سینه و شش ها هستند. وظیفه یازدهم، خارج شدن عطسه از بینی است. علاوه بر اینکه بینی نور را بین دو چشم تقسیم می کند، زیبا کننده‌ی انسان است. انسان اگر بینی نداشته باشد، زیبایی را از دست می دهد. جمیل در عربی به شخصی گفته می شود که بینی زیبایی دارد و بیشتر زیبایی در بینی قرار دارد، شاید به همین جهت نیز، بیشتر عمل های زیبایی در بینی انجام می شود.

در روایت آمده است که خداوند انسان را از نطفه و علقه و مضغه و عظام و گوشت خلق کرده است و بعد از آن انسان را تصویر می کند، یعنی ظاهر انسان اعم از بینی و چشم و... را قرار می دهد.

عطسه

می دانیم که عطسه از بینی خارج می شود اما در یک روایت تفصیلی آمده است:

كنت اجالس أبا عبد الله (عليه السلام) فلا والله ما رأيت مجلسا أنبل من مجالسة قال: فقال لي ذات يوم: من أين تخرج العطسة ؟ فقلت: من الانف، فقال لى: أصبت الخطاء، فقلت: جعلت فداك من أين فقال: (من جميع البدن كما أن النطفة تخرج من جميع البدن ومخرجها من الإحليل) ثم قال: أما رأيت الإنسان إذا عطس نفض أعضاؤه وصاحب العطسة يأمن الموت سبعة أيام [18]

من همنشین امام صادق علیه السلام بودم امام ع فرمود عطسه از کجا خارج می شود، عرض کردم از بینی خارج می شود، امام ع فرمود اشتباه می کنی عرض کردم عطسه از کجا خارج می شود؟ امام ع فرمود از تمامی بدن خارج می شود همانطور که نطفه از تمامی بدن خارج می شود و مخرج نهایی آن آلت مرد است آیا ندیدی انسان وقتی عطسه می کند تمام بدن او تکان می خورد؟ و کسی که عطسه کند به مدت هفت روز از مرگ ایمن می شود.

در روایت دیگر آمده است:

واعلم أنّ علّة العطاس ، هي أنّ الله تبارك وتعالى إذا أنعم على عبد بنعمة ، فنسى أن يشكر عليها ، سلّط عليه ريحاً تدور في بدنه ، فتخرج من خياشيمه [19]

عطسه بادی است که در تمامی بدن می چرخد و از بینی خارج می شود

درمان به وسیله بینی

بعضی درمان ها برای خود بینی است مانند درمان بسته شدن بینی و درمان سینوزیت، و گاهی درمان برای اعضای دیگر بدن است.

درمان به وسیله بینی به معنای ریختن دارو (مایع یا گَرد) درون بینی است که در روایات «سعوط» نامیده می شود. سعوط یکی از راه های مهم درمان است تاجاییکه می تواند تمام بیماری های بدن را درمان کند:

الدواء أربعة: السعوط، والحجامة، والنورة والحقنة[20]

دارو چهار چیز است (اولین دارو) سعوط (ریختن دارو در بینی) و حجامت کردن و نوره و تنقیه

در روایت اربعماه آمده است:

السعوط مصحة للرأس وتنقية للبدن وسائر أوجاع الرأس[21]

ریختن دارو در بینی باعث سلامتی سر و برای بدن شفاء (درمان) است و انواع دردهای در سر.

درمان سردرد سعوط روغن بنفشه یا روغن کنجد است.

در روایت دیگر آمده است:

خیر ما تداویتم به السعوط[22] كان رسول الله صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم يستعط بدهن الجلجلان إذا وجع رأسه[23]

بهترین چیزی که با آن درمان می کنید، ریختن دارو در بینی است و پیامبر ص برای سردرد با روغن کنجد سعوط می کرد.

به همین جهت می گوییم درمان سردرد، روغن بنفشه با پایه روغن کنجد است زیرا خود روغن کنجد درمان سردرد است و روغن بنفشه نیز درمان است که درمان ترکیبی را به وجود می آورند.

كان أبو الحسن موسى عليه السلام يستعط بالشليثا وبالزنبق الشديد الحر خسفيه قال وكان الرضا عليه السلام أيضا يستعط به فقلت لعلي بن جعفر لم ذلك فقال على ذكرت ذلك لبعض المتطببين فذكر أنه جيد للجماع. [24]

امام کاظم و امام رضا علیهما السلام برای تقویت همبستری با شلیثا و زنبق خیلی گرم سعوط می کردند.

روایتی هم توصیه به ریختن روغن بنفشه در بینی می کند. همچنین می فرماید هنگام روغن مالی بدن، قسمتی از روغن را نیز داخل بینی بریزید.

دهن اللیل یجری فی العروق[25] و یزید فی الدماغ[26] و یفتح السدد

روغن مالی در شب، در رگ ها جریان پیدا می کند و مغز را زیاد می کند و راه بسته را باز می کند.

در روایت دیگر آمده است:

إن هذه الحبة السوداء فيه شفاء من كل داء إلا السام فقلت وما السام قال الموت قلت وما الحبة السوداء فقال الشونيز قلت وكيف أصنع قال تأخذ إحدى وعشرين حبة فتجعلها في خرقة وتنقعها في الماء ليلة فإذا أصبحت قطرت في المنخر الأيمن قطرة وفي الأيسر قطرة فإذا كان في اليوم الثاني قطرت في الأيمن قطرتين وفي الأيسر قطرة فإذا كان في اليوم الثالث قطرت في الأيمن قطرة وفي الأيسر قطرتين تخالف بينهما ثلاثة أيام قال سعد وتجدد الحب في كل يوم [27]

سیاهدانه برای تمام بیماری ها درمان است مگر سام عرض کردم سام چیست؟ امام ع فرمود مرگ است عرض کردم حبَة السوداء چیست؟ امام ع فرمود شونیز است. عرض کردم چه باید کنم؟ فرمود بیست و یک دانه، سیاهدانه تهیه کن و در یک پارچه قرار بده و یک شب تا صبح درون آب قرار بده هنگامی که صبح کردی آب را بگیر و در بینی راست یک قطره و در بینی راست هم یک قطره بریز، این کار را (خیساندن سیاهدانه در آب) تکرار میکنی و در بینی راست دو قطره و در بینی چپ یک قطره می چکانی، در روز سوم در بینی راست یک قطره و در بینی چپ دو قطره می چکانی که عکس هم هستند. هر روز باید سیاهدانه را عوض کنی و آن را باید بخیسانی.

راه دیگر درمان رقیة العین (امان از چشم زخم) است:

ينفث في المنخر اليمنى أربعا ، واليسرى ثلاثا ثم يقول : « بسم الله لا بأس ، أذهب البأس رب الناس ، واشف أنت الشافي ، ولا يكشف البأس إلا أنت » [28]

چهار مرتبه در بینی راست و سه مرتبه در بینی چپ فوت می کنی و سپس می گویی بسم الله لا بأس ، أذهب البأس رب الناس ، واشف أنت الشافي ، ولا يكشف البأس إلا أنت.

بنابراین فوت کردن در بینی یک درمان برای چشم زخم و بیماری های چشم زخم است.

درمان دیگر ریختن روغن مرزنجوش در بینی برای عطسه است. افرادی که زیاد عطسه می زنند و از حد معمول تجاوز می کند، در روایت داریم که روغن مرزنجوش در بینی بریزید. یکی از راه های درمان ریختن مرزنجوش جامع (مرزنجوش را می پزید و در آب آن جامع را حل می کنید) در بینی است که برای تمام انواع فلج، سکته مغزی، فلج کودکان، ام اس، ای ال اس، انواع دیسروفی مفید است. این قطره برای سینوزیت و التهاب سینوس ها هم مفید است.

ریختن مخلوط کندش و سیاهدانه در بینی (سعوط) درمان سرماخوردگی است. می گوییم سرماخوردگی را درمان نکنید مگر اینکه طولانی شود که درمان آن سعوط کندش و سیاهدانه است. این سعوط عطسه آور است و درمان سرماخوردگی است.

درمان های دیگری نیز با سعوط انجام می شود که در محل خود می آید. مانند ریختن آب قسط در بینی برای گلودرد که پیامبر ص فرمود به جای «دغر» از «قسط» یا از عود هندی استفاده کنید. ریختن عود هندی درمان هفت بیماری است که یکی از آن ها ریختن عود در بینی برای گلو درد است.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo