< فهرست دروس

«درس طب در روایات»

استاد تبریزیان

95/12/04

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: ادامه بحث تغذیه (آداب) – معرفی بیماری اختلالات عصبی مثانه

خوردن در حال خوابیده و تکیه دادن

صحبت در آداب تغذیه و موارد مرتبط با سلامتی است.

در روایت آمده است:

مَا كَانَ رَسُولُ اللَّهِ ص يَأْكُلُ مُتَّكِئاً عَلَى يَمِينِهِ وَ لَا عَلَى‌ يَسَارِهِ‌ وَ لَكِنْ يَجْلِسُ جِلْسَةَ الْعَبْدِ تَوَاضُعاً لِلَّه‌[1]

یعنی پیامبر(ص) درحالیکه بر طرف راست یا چپ خود تکیه داده باشد نمی‌خورد ...

چون پیامبر(ص)‌ حتی یک مورد در حال خوردن تکیه نداده است معلوم می‌شود باید رعایت بشود. اگر چه تکیه ندادن در حال خوردن محترم شمردن نعمت می‌باشد ولی علاوه بر این می‌تواند در مسئله‌ی بهداشت و سلامتی هم نقش داشته باشد.

در روایت دیگر آمده است:

سَأَلْتُهُ عَنِ الرَّجُلِ يَأْكُلُ مُتَّكِئاً قَالَ لَا وَ لَا مُنْبَطِحاً عَلَى‌ بَطْنِهِ‌.[2]

یعنی از امام صادق(ع) در مورد مردی که در حال خوردن تکیه داده است پرسیدم امام (ع)‌ فرمود این کار را نکند و در حال خوابیده روی شکم هم نباید بخورد.

از این استفاده می‌شود تکیه دادن و خوابیدن روی شکم در حال خوردن مضر است. البته اصل خوابیدن روی شکم نهی شده است و غذا خوردن در حال خوابیدن روی شکم هم نهی دیگر دارد که معلوم می‌شود مفسده‌ی دیگری دارد.

در روایت دیگر آمده است:

يَنْهَى عَنْ ثَلَاثِ‌ أَكَلَاتٍ‌ أَنْ لَا يَأْكُلَ أَحَدٌ بِشِمَالِهِ أَوْ مُسْتَلْقِياً عَلَى قَفَاهُ أَوْ مُنْبَطِحاً عَلَى بَطْنِهِ.[3]

پیامبر(ص) از خوردن در سه حالت نهی کرد خوردن با دست چپ یا خوردن در حال خوابیدن به پشت یا در حال خوابیده به روی شکم.

معلوم می‌شود اگر کسی به سمت راست یا چپ بخوابد و غذا بخورد شاید اشکالی ندارد. مثلا بیمار اگر می‌خواهد درحال خوابیده غذا بخورد به سمت راست یا چپ غذا بخورد.

 

غذا خوردن با دست

امروزه همه‌ی افراد با قاشق غذا می‌خورند در حالیکه پیامبر(ص) با سه انگشت و گاهی با تمامی دست غذا می‌خورد.

تهیه کردن قاشق برای پیامبر(ص) امکان داشت زیرا در آن زمان قاشق وجود داشته است.

«ملعقه» به معنای قاشق است. قاشق می‌تواند چوبی یا فلزی باشد. قاشق چوبی سالم تر است ولی قاشق امروزی استیل است که آن هم یک نوع آهن است و یقینا ضرر دارد.

در روایت آمده است:

الْحَدِيدَ نَجَس‌[4]

یعنی آهن نجس است.

ما مقید به غذا خوردن با قاشق آهنی هستیم که روایات می‌فرماید رجس و نجس و مسخ است. معلوم می‌شود آهن ضرر زیادی برای بدن انسان دارد.

قاشق مسی هم خالی از اشکال نیست. قاشق چوبی یا شیشه ای و یا بلوری احتمال ضرر کمتری دارند، ولی پیامبر(ص)‌هیچگاه با قاشق غذا نخوردند و روی صندلی هم نمی‌نشستند.

پیامبر(ص)‌ بهترین انسان است و با دست غذا می‌خورد، ما چرا از این کار امتناع می‌کنیم و از اروپایی ها تبعیت می‌کنیم؟ خیلی زود غربی ها به فوائد خوردن با دست خواهند رسید.

خوردن با دست یک «واکسیناسیون» است.

البته امام صادق(ع) فرمود بعد از شستن دست، دست به حوله هم نزنید. در اینصورت دست ها آلودگی نخواهد داشت و اگر آلودگی هم وجود داشته باشد، موجب واکسینه شدن طبیعی می‌شود.

شاید حکمت بیمار نشدن گذشتگان،‌ تقید آن ها به خوردن با دست بوده است.

درمورد منع از آهن، تنها صحبت از میکروب نیست بلک صحبت از «یون» آهن هم وجود دارد. چیزهای دیگری نیز وجود دارد که ما متوجه نمی‌شویم.

در روایت آهن به عنوان نجس العین مطرح شده است بنابراین قابل تطهیر نیست.

آهن،‌فولاد و استیل همه آهستند که با علامت اختصاری «Fe» شناخته می‌شوند. فرق استیل با آهن های دیگر این است که زنگ نمی‌زند.

در روایت آمده است:

جَعَلَ اللَّهُ الْحَدِيدَ فِي الدُّنْيَا زِينَةَ الْجِنِّ وَ الشَّيَاطِين‌[5]

یعنی خداوند آهن را در دنیا زینت جن و شیاطین قرار داد.

جن و شیاطین جذب آهن می‌شوند. معلوم می‌شود آهن به خاطر جذب شیاطین آلودگی دارد و نجاست آهن بحث دیگری است. آهن اگر متنجس بود تطهیر می‌شد ولی روایت می‌فرماید آهن نجس است.

اگر آهن قدرت جذب میکروب داشته باشد، در حال خوردن هم میکروب را جذب می‌کند.

امروزه گفته می‌شود خوردن با دست فوائد زیادی دارد و گفته می‌شود هر انگشت یک نوع ویتامین دارد.

دستان مخلوق خداوند است و زنده است و هوشمند است و چیزی که هوشمند است می‌تواند برای انسان فوائد زیادی داشته باشد.

آهن هوشمند نیست، حداقل فائده ای که انگشت دارد این است که گرمی غذا را به انسان اعلام می‌کند ولی قاشق غذا را اگر داغ هم باشد داخل دهان می‌گذارد و ضرر می‌رساند.

تمام غذا ها از جمله خورشت ها را می‌توان با دست خورد. خود خورشت را می‌توان با ظرف روی برنج ریخت و مصرف کرد.

استفاده از چاقوهای فلزی در آشپزخانه مانعی ندارد به شرط اینکه گوشت را بعد از تماس با آهن بشویند.

بله،‌ در روایت آمده است:

مَا طَهُرَتْ‌ كَفٌ‌ فِيهَا خَاتَمُ حَدِيد[6]

یعنی دستی که انگشتر آهنی دارد پاک نمی‌شود.

دستی که انگشتر آهنی داشته باشد حتی با شستن هم پاک نمی‌شود.

حتی در خوردن با دست معین شده است که با سه انگشت شسصت، اشاره و انگشت بزرگ غذا خورده بشود، بنابراین معلوم می‌شود خوردن با دست مطلوب است.

از اینکه برای خوردن با قاشق دستور و بیانی وجود ندارد،‌ معلوم می‌شود حداقل مصلحتی ندارد.

سفارش شده است که با دو انگشت غذا نخورید.

در روایت آمده است:

يَأْكُلُ بِثَلَاثِ‌ أَصَابِعَ‌ وَ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص كَانَ يَأْكُلُ هَكَذَا لَيْسَ كَمَا يَفْعَلُ الْجَبَّارُونَ أَحَدُهُمْ يَأْكُلُ بِإِصْبَعَيْه‌[7]

یعنی پیامبر(ص) با سه انگشت غذا می‌خورد و با سه انگشت خوردن کار جباران نیست زیرا آن ها با دو انگشت غذا می‌خورند.

پیامبر(ص) حتی راضی به خوردن با دو انگشت نیست، معلوم می‌شود قاشق برای کفار است و ما نباید مانند کفار با قاشق غذا بخوریم.

درست است که «ماشین» هم برای کفار است ولی دستوری به ما نرسیده است که مثلا فقط سوار شتر بشوید.

ما نگاه به حرمت و حلیت نداریم، صحبت ما «صلاحیت» استفاده از ماشین است. ماشین سوار شدن حرام نیست ولی آیا به صلاح است؟ معلوم نیست صلاحیت داشته باشد.

در روایت دیگر آمده است:

إِنَّ الْأَكْلَ بِإِصْبَعَيْنِ هُوَ أَكْلَةُ الشَّيْطَان‌[8]

یعنی شیطان با دو انگشت می‌خورد.

با تمام دست هم می‌توان غذا خورد.

در روایت آمده است:

وَ كَانَ عَلِيٌّ عَلَيْهِ السَّلَامُ يَأْكُلُ‌ هَرْثاً وَ الْهَرْثُ‌ أَنْ يَأْكُلَ بِأَصَابِعِهِ جَمِيعاً.[9]

یعنی امام علی (ع) با تمام انگشتان غذا می‌خورد.

در مورد پیامبر(ص)‌ و امام صادق(ع) هم خوردن با تمام دست نقل شده است بنابراین می‌توانیم با کل دست هم غذا بخوریم ولی برای خوردن با قاشق یا دو انگشت مجوز نداریم.

اینکه با وجود قاشق، پیامبر(ص)‌ یا ائمه(ع) از قاشق استفاده نمی‌کردند، معلوم می‌شود یک مشکلی داشته است.

عدم نهی معصومین(ع) از قاشق، تقریر و تایید غذا خوردن با قاشق نمی‌شود زیرا همه‌ی مردم حتی جباران با دست غذا می‌خورند، اگر در این زمان معصوم(ع) از خوردن با قاشق نهی نمی‌کرد می‌شد از آن تایید استفاده کرد.

 

خوردن غذا از طرف خود

سفارش شده است که انسان به خصوص زمانی که ظرف غذا مشترک است، از جلوی خود غذا بخورد. نباید به طرف مقابل دست دراز کرد.

اگر ظروف متعددی سر سفره است، از ظرف نزدیک به خود غذا بخورد.

در روایت آمده است:

إِذَا أَكَلَ أَحَدُكُمْ فَلْيَأْكُلْ‌ مِمَّا يَلِيه‌[10]

یعنی هرکدام از شما از جلوی خود بخورد.

اگر کسی تنها هم باشد از غذایی که به او نزدیک تر است شروع کند.

در روایت دیگر آمده است:

يَأْكُلُ كُلُّ إِنْسَانٍ‌ مِمَّا يَلِيهِ‌، وَ لَا يَتَنَاوَلُ مِنْ قُدَّامِ الْآخَرِ شَيْئاً.[11]

یعنی هر شخص از جلوی خود بخورد و از جلوی دیگری چیزی نخورد.

از اخلاق نیست اگر مثلا گوشت درشتی جلوی دیگری است، انسان بردارد.

 

از بلندی وسط غذا خورده نشود

«ذروة» به بلندی وسط غذا گفته می‌شود. باید از اطراف ظرف شروع کرد.

در روایت آمده است که برکت در «ذروة» است. اگر انسان از بلندی وسط غذا نخورد، برکت غذا زیاد می‌شود که این همان بحث نسبیتی است که قبلا مطرح کرده ایم.

در روایت دیگری فرموده است، لازم نیست غذا «ذروة» داشته باشد تا انسان از وسط آغاز نکند، بلکه به طور کلی انسان نباید از وسط غذا شروع کند بلکه باید از اطراف بشقاب شروع کند.

در روایت آمده است:

إِذَا أَكَلْتُمُ الثَّرِيدَ فَكُلُوا مِنْ جَوَانِبِهِ فَإِنَّ الذِّرْوَةَ فِيهَا الْبَرَكَةُ.[12]

یعنی هنگامی که تلیت می‌خورید از اطراف آن بخورید زیرا در بلندی وسط غذا برکت است.

در روایت دیگری آمده است:

لَا تَأْكُلُوا مِنْ رَأْسِ الثَّرِيدِ فَإِنَّ الْبَرَكَةَ تَأْتِي مِنْ رَأْسِ الثَّرِيد.[13]

یعنی از سر تلیت نخورید زیرا برکت از سر تلیت می‌آید.

در روایت دیگر آمده است:

الْبَرَكَةُ فِي وَسَطِ الطَّعَامِ‌ فَكُلُوا مِنْ حَافَاتِهِ وَ لَا تَأْكُلُوا مِنْ وَسَطِه‌[14]

یعنی برکت در وسط غذا است پس از اطراف غذا بخورید و از وسط غذا نخورید.

مثلا صلاح در خوردن برنج اینگونه است که از یک طرف شروع کند و با اتمام آن طرف بشقاب را بچرخاند و از طرف دیگر ظرف بخورد. وسط غذا را در آخرین مرحله بخورد. تا غذا در وسط ظرف وجود دارد، برکت وجود دارد.

نه تنها برکت در وسط غذا است، اینگونه غذا خوردن منفعت هم دارد به همین جهت سه روایت از پیامبر(ص) و حضرت امیر(ع) داریم.

 

لقمه دادن به طرف روبرو

لقمه دادن به طرف مقابل خوب است و منافع دارد به خصوص اگر لقمه خوب باشد. اگر گوشت خوبی طرف شما افتاده است همان را به طرف مقابل بده، در اینصورت چشم طرف مقابل به غذای شما نخواهد بود.

در روایت آمده است:

كَانَ النَّبِيُّ ص إِذَا أَكَلَ لَقَّمَ‌ مَنْ‌ بَيْنَ‌ عَيْنَيْهِ‌ وَ إِذَا شَرِبَ سَقَى مَنْ عَلَى يَمِينِهِ.[15]

یعنی پیامبر(ص) هنگامی که می‌خورد به شخص روبروی خود لقمه می‌داد و هنگامی که می‌نوشید به طرف سمت راست خود می‌نوشانید.

به طور کلی لقمه دادن به افراد مخصوصا لقمه‌ی شیرین خوب است و برای سلامتی هم خوب است.

در روایت آمده است:

مَنْ لَقَّمَ‌ مُؤْمِناً لُقْمَةَ حَلَاوَةٍ صَرَفَ اللَّهُ بِهَا عَنْهُ مَرَارَةَ يَوْمِ الْقِيَامَةِ.[16]

یعنی کسی که لقمه‌ی شیرینی به برادر مومن بدهد خداوند تلخی روز قیامت را از او دور می‌کند.

به نظر می‌رسد این کار مربوط به سلامتی هم می‌شود.

تفاوت غذاها

اگر غذا یک نواخت است، باید از گوشه خورده بشود و اگر یکنواخت نباشد مانند خرما و میوه باید خوب آن برداشته بشود.

مثلا خرما یا میوه‌ی کال و رسیده وجود دارد، اگر میوهِ‌ی جلوی شخص کال باشد خوب است که از طرف دیگر میوه‌ی رسیده و خوب را بردارد.

اگر غذا یکنواخت باشد و همه‌ی ظرف یکسان است داعی برای خوردن از طرف دیگر وجود ندارد.

در روایت آمده است:

أَنَّهُ قَدِمَ عَلَيْهِ رَجُلٌ فَأَضَافَهُ‌ فَأَدْخَلَهُ بَيْتَ أُمِّ سَلَمَةَ ثُمَّ قَالَ هَلْ عِنْدَكُمْ شَيْ‌ءٌ قَالَ فَأَتَوْنَا بِجَفْنَةٍ كَثِيرَةِ الثَّرِيدِ وَ الْوَذَرِ فَجَعَلَ ذَلِكَ الرَّجُلُ يُجِيلُ يَدَهُ فِي جَوَانِبِهَا فَأَخَذَ النَّبِيُّ ص يَمِينَهُ بِيَسَارِهِ وَ وَضَعَهَا قُدَّامَهُ ثُمَّ قَالَ كُلْ مِمَّا يَلِيكَ فَإِنَّهُ طَعَامٌ وَاحِدٌ فَلَمَّا رُفِعَتِ الْجَفْنَةُ أَتَوْنَا بِطَبَقٍ فِيهِ رُطَبٌ فَجَعَلَ يَأْكُلُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ جَعَلَ رَسُولُ اللَّهِ ص يَجُولُ فِي الطَّبَقِ ثُمَّ قَالَ لِلرَّجُلِ كُلْ مِنْ حَيْثُ شِئْتَ فَإِنَّهُ غَيْرُ طَعَامٍ وَاحِدٍ ثُمَّ أَتَوْنَا بِوَضُوءٍ فَغَسَلَ يَدَيْهِ ثُمَّ مَسَحَ وَجْهَهُ وَ ذِرَاعَيْهِ وَ قَالَ هَذَا الْوَضُوءُ مِمَّا مَسَّتْهُ النَّار[17]

یعنی مردی وارد بر پیامبر(ص) شد، پیامبر(ص) او را مهمان کرد و او را داخل بر خانه‌ی ام سلمه کرد فرمود غذا دارید؟ برای ما تلیتی آوردند که آب و گوشت زیاد داشت، آن شخص دستش را در غذا می‌چرخاند و از طرف ظرف می‌خورد پیامبر(ص) با دست چپ، دست راست آن شخص را گرفت و روبروی آن شخص قرار داد سپس فرمود از آنچه جلوی خود است بخور زیرا غذا یکنواخت است وقتی خوردن تمام شد ظرف خرما آوردند و آن شخص فقط از جلوی خودش غذا می‌خورد ولی پیامبر(ص) دست خود را به هر طرف ظرف می‌برد و به آن شخص فرمود از کجای ظرف که می‌خواهی بخور زیرا این غذا یکنواخت نیست (خوب و بد و درشت و ریز و کال و رسیده دارد) ...

سگ غذا خوردن را نظاره نکند

در روایت آمده است:

الْكِلَابُ مِنْ ضَعَفَةِ الْجِنِّ فَإِذَا أَكَلَ أَحَدُكُمُ الطَّعَامَ وَ شَيْ‌ءٌ مِنْهَا بَيْنَ يَدَيْهِ فَلْيُطْعِمْهُ أَوْ لِيَطْرُدْهُ فَإِنَّ لَهَا أَنْفُسَ‌ سَوْءٍ.[18]

یعنی ... اگر غذا خوردید و سگی آنجا جلوی شما بود آن را غذا بدهید یا درو کنید زیرا نفس بدی دارد.

«انفس» به معنای نَفس بد یا نَفَس بد و میکروبی می‌باشد.

اگر موقع خوردن انسانی نگاه کند هم نهی شده است و موجب ابتلا ء به بیماری لاعلاج می‌شود.

در روایت آمده است:

نَهَى [أَنْهَى‌] أَنْ يُؤْكَلَ‌ عِنْدَ الْمَرِيضِ‌ شَيْ‌ءٌ إِذَا عَادَهُ الْعَائِدُ فَيُحْبِطُ اللَّهُ بِذَلِكَ أَجْرَ عِيَادَتِهِ.[19]

یعنی پیامبر(ص) از خوردن نزد بیمار نهی کرد ...

ممکن است آلودگی بیمار به غذا سرایت کند و موجب بیماری دیگران بشود، همچنین بیمار تشویق به خوردن می‌شود و ممکن است برای او ضرر داشته باشد.

به نظر می‌رسد بهتر این است که هیچ چشمی از حیوان و انسان هنگام غذا خوردن وجود نداشته باشد.

اگر نزد روزه دار غذا خورده بشود، اجر روزه دار زیادتر می‌شود.

طولانی نشستن سر سفره

اگر عمر انسان مثلا شصت سال باشد، زمان هایی که سر سفره باشد، از عمر او حساب نمی‌شود، یعنی ممکن است با نشستن طولانی سر سفره، عمر شخص شصت ساله،‌ هفتاد سال بشود.

در روایت آمده است:

أَطِيلُوا الْجُلُوسَ عِنْدَ الْمَوَائِدِ فَإِنَّهَا أَوْقَاتٌ‌ لَا تُحْسَبُ‌ مِنْ أَعْمَارِكُمْ.[20]

یعنی نشستن سر سفره ها را طولانی کنید زیرا زمان هایی هستند که از عمر حساب نمی‌شوند.

در روایت دیگر آمده است:

مَا عَذَّبَ‌ اللَّهُ‌ عَزَّ وَ جَلَ‌ قَوْماً قَطُّ وَ هُمْ يَأْكُلُونَ وَ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَكْرَمُ مِنْ أَنْ يَرْزُقَهُمْ شَيْئاً ثُمَّ يُعَذِّبَهُمْ عَلَيْهِ حَتَّى يَفْرُغُوا مِنْهُ.[21]

یعنی خداوند قومی را هرگز در حال خوردن غذا نکرد خداوند کریم تر از آن است که روزی دهد و هنگام روزی عذاب کند تا اینکه از آن روزی فارغ بشوند.

به همین جهت زلزله ها نوعا شب اتفاق می‌افتد زیرا در آن هنگام مردم خواب هستند.

تصور نیامدن زلزله موقعی که هیچ کسی نمی‌خورد سخت است ولی دلیل داریم.

ممکن است شخصی با پریدن غذا به گلو بمیرد، حضرت امیر(ع) می‌فرماید:

تَقْتُلُهُ الشَّرْقَةُ.[22]

یعنی غذای در گلو انسان را می‌کشد.

احتمال دارد اینجا غذاب نباشد زیرا غذاب دسته جمعی است.

بله، احتمال دارد غذا از حرام بوده است.

کمتر دیده شده است یا دیده نشده است که کسی هنگام غذا خوردن غذاب شده باشد. البته نمی‌توانیم به طور کلی نفی کنیم بلکه احتمالاتی وجود دارد.

روایت اخیر از جهت سند معتبر است و غذاب را هنگام غذا خوردن نفی کرده است.

شاید از جمله‌ی دوم «یعذبهم علیه» استفاده بشود که چون می‌خورند غذاب می‌شوند. اول روایت کلی است و آخر روایت تقیید می‌زند.

به هرحال نشستن سر سفره مطلوب است خصوصا اگر سر سفره مهمان باشد زیرا اگر صاحب خانه از غذا دست بکشد، مهمان خجالت می‌کشد که به غذا خوردن ادامه بدهد.

 

بیماری اختلالات عصبی مثانه

گاهی مجرای ادرار باز است ولی ادرار خارج نمی‌شود زیرا خللی در مثانه به وجود آمده است. دیواره‌ی مثانه به جهت اختلال در عصب مثانه یا اعصاب مرکزی قدرت فشار وارد کرد روی ادرار برای خارج شدن آن را ندارد.

گاهی این بیماری موجب بی اختیاری ادرار می‌شود. این افراد زمانیکه مثانه لبریز بشود، مبتلا به تقطیر می‌شوند.

گاهی این بیماری به علت ضربه به نخاع می‌باشد و گاهی هم خود مثانه مشکل پیدا می‌کند.

عدم تخلیه‌ی به موقع ادرار و زیاد آب خوردن هم می‌تواند سبب این بیماری بشود.

در روایت آمده است کسی که می‌خواهد مثانه اش سالم باشد ادرار را تاخیر نیندازد هر چند روی چهارپا نشسته باشد.

عدم تخلیه‌ی به موقع ادرار موجب افتادگی مثانه هم می‌شود.

درمان

در صورت آسیب نخاعی، باید آسیب برطرف بیشود و اگر مشکل از خود مثانه باشد مرکب سه و مرکب چهار درمان آن است.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo