< فهرست دروس

«درس طب در روایات»

استاد تبریزیان

1401/06/08

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: آناتومی بدن/استخوان /جلسه سی و نهم، کمر و پشت، کمر، پشت، تقویت کننده های کمر، درمان کمردرد، تقویت کننده های آب کمر، چیزهایی که آب کمر را کم می کند

 

کمر و پشت

بحث امروز راجع به کمر و پشت است. کمر و پشت در عربی "ظهر" گفته می شود. ظهر که می گویند یعنی تمام کمر و پشت، از گردن تا لگن را شامل می شود. ظهر در فارسی به دو قسمت تقسیم می شود:

۱. قسمت پایین که به آن کمر می گویند.

۲. قسمت بالا در منطقه ی قفسه ی سینه که به آن پشت می گویند.

کمر

ابتدا در مورد کمر صحبت می کنیم، ناحیه ی کمر از زوج دوازدهمین در دنده ها تا لگن یا خط پهلو است. مهره های کمر به سمت جلو یعنی به سمت شکم، خمیدگی دارد. چون این ستون مهره، خمیدگی های دارد، که گاهی به پشت و گاهی به جلو است و در قسمت کمر به سمت جلو است. مهره های کمر که ۵ مهره است، مهره های خیلی مستحکم و بزرگی است و بزرگ ترین و قوی ترین مهره های ستون مهره هستند و قابلیت خم و راست شدن دارد، و قابلیت این را دارد که به سمت چپ و راست حرکت کند و قابلیت حمل بارهای سنگین، بارهای بزرگ و محکم و قوی را هم دارد، و می تواند وزن را تحمل کند و می تواند تنه ی انسان را تحمل کند. به خاطر فشار هایی که روی این منطقه است و سنگینی تنه و سنگینی باری که انسان با خود برمی دارد و انعطاف و انحراف زیادی که به سمت راست و چپ و جلو و عقب دارد و به خاطر این فعالیت های زیاد، این قسمت آسیب می بیند و مشکل دیسک پیدا می‌کند. نخاع هم از انتهای سر (پایین جمجمه)، که از داخل لوله ستون مهره ها تا قسمت پایین کمر (مهره های L1 وL2 ) می آید. البته از این نخاع، در آن منطقه ی کمر، شاخه های عصبی زیادی متفرع می شود، و میان مهره ها خارج و جمع می شوند و بزرگ ترین عصب بدن را به نام عصب سیاتیک تشکیل می ‌دهند که تا انتهای پا می رسد. اگر این مهره ها مشکل پیدا کند یا فتق دیسک پیدا کند، روی این عصب ها فشار می آید و باعث درد کمر و درد پا به نام سیاتیک می شود. اگر دیسکی از میان مهره ها خارج شود یا بترکد، به این عصب ها فشار زیادی می آید، سبب کمردرد شدید می ‌شود، که کمر درد یکی از شایع ‌ترین دردهای بدن انسان است. ناحیه ی کمر، ماهیچه های متعددی دارد که به خم شدن و گردش کمک می کند و تمایل به راست و چپ و چرخیدن دارد. این ماهیچه ها گاهی آسیب می بیند، بخصوص زمانی که انسان بار خیلی سنگینی بر می‌ دارد و منجر به دردهای شدید می شود. به همین جهت هم بیش تر مردم، از کمردرد شکایت می‌کنند. البته گاهی علت آن پریدن یا خارج شدن دیسک، پاره شدن دیسک یا می تواند مثل روماتیسم و چیزهای مشابه باشد. علت این دردها و مشکلات می ‌تواند نشستنِ اشتباه باشد. این راجع به کمر بود، که از دنده ها تا نزدیک لگن بود.

پشت

پشت مساحت و قسمت خیلی بزرگی از بدن انسان است. کلا ظَهر، از لگن تا گردن انسان است و شامل کتف ها می شود و ستون مهره، چه مهره های سینه و چه مهره های کمری که گفتیم، هم از آن رد می شود. ستون مهره، میان مجموعه ای از ماهیچه ها است، و به خم شدن به جلو و عقب و راست و چپ و گردش و نگاه کردن کمک می کند. دردی که در کمر و پشت صورت می گیرد، در حقیقت همان درد استخوان ها و ماهیچه ها و رباط ها است. این هم دومین دردی است که در افراد مسن به وجود می آید. البته در پشت جاهایی هست که انسان نمی تواند دستش را به آن برساند و آن جا را لمس کند و زمانی که احساس خارش می کند دستش را نمی تواند به آن برسد و بخاراند. ستون مهره هم یک ساقه استخوانی بلند در وسط پشت است و البته به چند قسمت، تقسیم می شود:

۱. مهره های گردن که ۷ مهره است

۲. مهره های پشت که مقابل سینه است و تعداد آن هم ۱۲ مهره است

۳. مهره های قُطنی، ۵ تا است

۴. مهره های دنبالچه هم ۵ تا است.

خمیدگی ستون مهره، در گردن به جلو است و در مهره های پشت و قفسه ی سینه خمیدگی ستون مهره به عقب است، و در مهره های قُطنی (ساکرال) به جلو و در دنبالچه هم، انحنای این مهره ها به عقب است. البته این خمیدگی ها در ستون مهره ها، به ستون مهره کمک می کند که قابلیت انعطاف داشته باشد. روایتی داریم که می فرماید:

وخلق في ظهره أربعا وعشرين فقرة كعدد ساعات الليل والنهار [1]

خداوند تبارک و تعالی در پشت انسان ۲۴ مهره خلق فرموده است، مانند تعداد ساعت های روز و شب است. البته شاید مراد، ۲۴ مهره به استثنای مهره های گردن و مهره های دنبالچه است. چون جمع تمام مهره ها شاید ۳۳ الی ۳۵ تا است. یعنی ۲۴ تا پشت، ۷ تا گردن، و ۵ تا دنبالچه، که جمعا ۳۶ می شود. ما گفتیم ۳۵، این اختلاف به این دلیل است که چون بعضی مهره ها به هم چسبیده اند و مهره‌ های واحدی تشکیل می دهند. شاید بیش ترین دردها، دردهای کمر است و این، روی پشت تاثیر می گذارد. البته اتفاقات، مشکلات، غصه ها، اتفاق های ناگوار، اثر خود را روی پشت می‌گذارد. روایتی داریم درباره حضرت یعقوب (ع):

فابيضت عيناه من كثرة بكائه عليه ، وشاب رأسه من الحزن واحدودب ظهره من الغم [2]

موهای سرش به خاطر اندوه، سفید شده است، کمرش به خاطر غم و اندوه خمیده شده است، به خاطر گریه کردن، بینایی اش را از دست داد. روایات دیگری هم داریم که:

الآن انكسر ظهري [3]

امام حسین (ع) زمانی که حضرت ابوالفضل (ع) شهید شدند فرمودند: الان کمرم شکست. درد، مصیبت، اتفاق های ناگوار، یا کمر را خم می کند یا حکم شکسته را پیدا می کند. پس یکی از عوامل آسیب دیدن پشت و ستون مهره ها، مسئله ی هم و غم و اندوه و اتفاق های ناگوار است. علت دیگر هم، پیری است، امام صادق (ع) می فرمایند:

وعلامة الكبر ثلاث : كلال البصر ، وانحناء الظهر ، ورقة القدم [4]

نشانه های پیری ۳ تا است:

۱. چشم ها، کم سو می شود

۲. خمیدگی کمر

۳. قدم هم، نازک و رقیق می شود و استحکام خود را از دست می دهد.

تقویت کننده های کمر

کمر بعضی وقت ها سست و ضعیف می شود و نیاز به چیزی دارد، که او را تقویت کند. چیزهایی که باعث تقویت کمر می شود عبارتند از:

۱. یکی از چیزهایی که کمر را تقویت می کند، داروی ابن مسعود است. در روایت از پیامبر (ص) آمده است که داروی ترکیبی ابن مسعود، برای حفظ کردن قرآن استفاده می شود، بلغم را قطع می کند، ادرار غیر اختیاری را قطع می کند و کمر را تقویت می‌کند. کسی که می ‌خواهد حافظ قرآن شود، از داروی ابن مسعود استفاده کند. کسی که مشکل خلط و بلغم دارد، از داروی ابن مسعود استفاده کند. کسی که عدم کنترل ادرار دارد، از ابن مسعود استفاده کند. کسی که پشت یا کمرش ضعف دارد، از داروی ابن مسعود استفاده کند، این داروی اول برای سستی و ضعف کمر است.

۲. داروی دیگر کندر (اللبان) است، روایت از پیامبر (ص) داریم:

عليكم باللبان فإنه يمسح الحر من القلب كما يمسح الإصبع العرق عن الجبين ويشد الظهر ويزيد في العقل ويذكي الذهن [5]

بر شما باد کندر، گرمی را از قلب می زداید (البته در یک نقل دیگر، یمسح الحزن، یعنی غم و اندوه را از قلب می زداید). همان گونه که انگشت، عرق جبین را برطرف می کند، و کمر را تقویت می کند و عقل و مغز انسان را زیاد می کند، البته فواید کندر باز هم ادامه دارد.

۳. سومین تقویت کننده ی کمر، خرمای بُرنی است که در این جا نیست و فقط در عربستان است و قیمت آن خیلی بالا است، شاید کیلویی چند میلیون تومان می شود. درباره ی خرمای برنی وارد شده است که:

التمر البرنى يقوي الظهر [6]

کمر را تقویت می کند.

۴. چهارمین چیزی که کمر را تقویت می کند، پیاز است. در روایتی از امام صادق (ع) آمده است:

البصل يطيب الفم ويشد الظهر ويرق البشرة [7]

پیاز دهان را خوشبو می کند و کمر را محکم می کند و پوست را نازک می کند. کسانی که پوست کلفتی دارند و احیاناً هم سوراخ سوراخ است، اگر زیاد پیاز بخورند، پوست نازک و شادابی خواهند داشت، علاوه بر این پیاز کمر را تقویت می‌کند.

درمان کمردرد

عرض شد که خیلی وقت ها انسان به کمر درد، مبتلا می شود و درد شایعی است و دومین درد شایع، همین کمر درد است. برای درمان کمر درد، چیزهایی در روایت ذکر شده است:

۱. اولین چیز حلیم است. حلیم به عنوان درمان کمردرد است. البته این احتمال هم دارد که آن کمردردی است که بر اثر زیاده روی در مسائل جنسی باشد. روایتی از پیامبر (ص) داریم:

شكا إلى ربه وجع ظهره فأمره بأكل الحب باللحم يعني الهريسة [8]

خود پیامبر (ص) به سوی خداوند تبارک و تعالی از کمردرد شکایت کرد. خداوند هم به او دستور داد که دانه یعنی گندم یا جو را با گوشت بپزد و هریسه یعنی حلیم بپزد. به همین جهت حلیم، غذای محبوب پیامبر (ص) است و خیلی این غذا را دوست دارد و خوب است که مردم از این غذای خوب و سالم و مفید و مقوی به خصوص برای کمردرد و مسائل جنسی غفلت نکنند.

۲. درمان دوم یک داروی مرکبی است که ابن بسطام در کتاب طب الائمه می گوید:

طب الأئمة عليهم‌السلام عبد الله والحسين ابنا بسطام قالا أملى علينا أحمد بن رباح المتطبب وذكر أنه عرض على الإمام عليه‌السلام فرضيها لوجع البطن والظهر قال تأخذ لبنى عسل ... [9]

احمد بن رباح (طبیب بود) گفت و ما نوشتیم و در زمان شاید امام صادق (ع) یا امام کاظم (ع) بوده است و ذکر کرد که من این دارو را بر امام (ع) عرضه کردم و نشان دادم و امام (ع) این دارو را تایید کرد، برای کمردرد و شکم درد و داروی ترکیبی لبنی عسل یک صمغی شبیه به عسل است و روغن و تخم کتان و چیزهای دیگری در آن است.

۳. سومین درمان کمر درد، نخود است. نخود خیلی برای کمر درد مفید است و تقویت کننده ی کمر است. در روایت داریم که:

أن الحمص بارك فيه سبعون نبيا وإنه جيد لوجع الظهر [10]

۷۰ پیامبر، نخود را مبارک دانستند و برای کمر درد مفید است. البته ما در روایات دیگر، آن که پیامبران آن را مبارک کردند عدس است. در این روایت فرمودند نخود(حمص)، یک اختلافی هم بین کوفه و جاهای دیگر وجود دارد که این ها حمص به عدس می‌گویند. این اختلاف وجود دارد و بعضی ها احتمال می ‌دهند که مراد عدس است، چون عدس است که پیامبران آن را مبارک دانستند. مردم عراق به عدس، حمص می گویند. شاید هم برعکس باشد، ولی تجربه نشان داده است که نخود تقویت کننده ی کمر است و عدس نیست. به همین جهت برای کمر درد استفاده از سویق نخود سفارش شده است.

۴. چهارمین درمان کمردرد، حُباری (حبارا خوانده می شود) است که یک پرنده ی ترسو است، ولی زیاد است و در بیابان ها زندگی می کند، آن جا هم روی زمین لانه می کند و شاید معادل آن در فارسی هوبره باشد. پرنده ای شاید شبیه اردک است و اندازه‌ای به اندازه ی اردک دارد. روایت داریم از معصوم (ع):

لا أرى بأكل لحم الحبارى بأسا لأنه جيد للبواسير ووجع الظهر [11]

خوردن گوشت حباری مشکلی ندارد. برای بواسیر و برای کمر درد هم مفید است. عرض کردم که اسم آن هوبره است و در کشور امارات، یک برنامه‌ ای برای تکثیر این پرنده داشتند و آمار آن زیاد شده است. این پرنده، پرنده ی مهاجری هم هست و ممکن است به ایران بیاید و شاید تا نزدیکی های قطب شمال هم برود. هوبره معروف به ترس و حماقت است. اگر بخواهند کسی را مسخره کنند، می گویند احمق تر از حباری است، حباری چه قدر احمق است، این احمق تر است.

۵. پنجمین درمان کمردرد، تربت امام حسین (ع) است. از امام باقر (ع) نقل می کنند که:

دخلت على مولانا أبي جعفر محمد بن علي الباقر (ع) فشكوت إليه علتين متضادتين بي إذا داويت إحداهما انتقضت الاخرى وكان بي وجع الظهر ووجع الجوف فقال لي : عليك بتربة الحسين بن علي (ع) [12]

به امام باقر (ع) شکایت کردم که من دو تا مشکل و درد دارم. اگر یکی را درمان کنم و خوب شود، دیگری شروع می شود و تشدید می ‌شود. مشکل من این است که هم کمردرد دارم و هم دل درد دارم. امام (ع) فرمودند که بر شما باد تربت امام حسین (ع).

۶. ششمین چیزی که کمر درد را درمان می کند، آب باران است. روایات مفصلی راجع به آب باران به خصوص آب نیسان داریم. در این روایت آمده است:

ويشرب منه... لا يشتكي ظهره [13]

کسی که آب باران بخورد، از کمر در شکایت نخواهد کرد، یعنی مبتلا نخواهد شد.

۷. هفتمین درمان برای کمر درد، دعا است. مردی از قبیله ی همْدان در یمن است این قبیله یاران و دوستداران حضرت امیر (ع) هستند که یکی از آن ها مالک اشتر از و یکی هم حارث همْدانی که بعد از قبر حضرت امیر (ع) در آن جا دفن شد. یکی از همْدان، شاید مالک اشتر باشد یا حارث یا کسی دیگری باشد از کمردرد به حضرت امیر (ع) شکایت کرد این قدر دردش زیاد است که از شدت درد، شب ها نمی تواند بخوابد امام فرمود دست را روی محل درد قرار بده و این آیه (سوره ی آل عمران آیه ی ۱۴۵) را سه مرتبه بخوان:

شكى رجل من همدان إلى أمير المؤمنين (ع) وجع الظهر وأنه يسهر الليل ، فقال : ضع يدك على الموضع الذي تشتكي منه واقرأ ثلاثا « وما كان لنفس أن تموت إلا بإذن الله كتابا مؤجلا ، ومن يرد ثواب الدنيا نؤته منها ومن يرد ثواب الاخرة نؤته منها وسنجزي الشاكرين » [14]

۸. هشتمین درمان کمر درد، آیات معروف سوره ی آل عمران است:

﴿شَهِدَ اللّهُ أَنَّهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ وَالْمَلاَئِكَةُ وَأُوْلُواْ الْعِلْمِ قَآئِمَا بِالْقِسْطِ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ﴿18﴾إِنَّ الدِّينَ عِندَ اللّهِ الإِسْلاَمُ وَمَا اخْتَلَفَ الَّذِينَ أُوْتُواْ الْكِتَابَ إِلاَّ مِن بَعْدِ مَا جَاءهُمُ الْعِلْمُ بَغْيًا بَيْنَهُمْ وَمَن يَكْفُرْ بِآيَاتِ اللّهِ فَإِنَّ اللّهِ سَرِيعُ الْحِسَابِ﴿19﴾﴾[15]

صحبت راجع به کمر تمام شد و راجع به نخاع و آب کمر و نطفه باقی مانده است. در حقیقت صحبت راجع به دستگاه تناسلی است که مربوط می شود به مثلا جنس و فرزندآوری و باروری و این ها است. روایات زیادی راجع به نطفه صحبت می کند و محل اصلی به وجود آمدن نطفه و منشا آن کجاست؟ عجیب است که در بعضی روایات آمده است که نطفه از آسمان ساقط می شود و روی درختان و میوه ها و سنگ ها می ‌افتد و اگر انسان این گیاهان و میوه ها را بخورد، این نطفه به بدن انسان، منتقل می شود. محل استقرار نطفه در مرحله ی اول در مغز است. البته علم امروزی این چیزها را یا نمی داند یا مطرح نکرده یا به آن نرسیده است. می فرماید اول در مغز است، در آن جا است که اول به شکل خون است و بعد هم تبدیل به نطفه می ‌شود. شاید مراد این است که انسان وقتی آن میوه ها و گیاهان را بخورد و از آن ها تغذیه کند، نطفه به بدن انسان منتقل می شود. گیاهان و میوه هایی که خورده است، تبدیل به خون می شود. معنی آن این است که آن گیاهانی که نطفه روی آن ها افتاده است، وقتی انسان می خورد، تبدیل به خون می شود. شاید شستن این میوه ها و گیاهان باعث شود نطفه از بین برود، احتمالش هست. به همین جهت الآن نازایی زیاد شده است چون قدیم گاهی میوه ها و گیاهان را نمی ‌شستند. شاید هم شستن روی نطفه ها تاثیر نمی گذارد و آن ها از روی میوه ها و گیاهان برطرف نمی کند، و انسان این چیزها را بخورد، تبدیل به خون می شود. روایتی هم داریم که مراحل را بیان می کند و می فرماید در مورد این آیه که می فرماید:

« مِنْ نُطْفَةٍ إِذا تُمْنى » قال تتحول النطفة إلى الدم فتكون أولا دما ثم تصير نطفة وتكون في الدماغ في عرق يقال له الوريد وتمر في فقار الظهر فلا تزال تجوز فقرا فقرا حتى تصير إلى الحالبين فتصير أبيض [16]

انسان از چه خلق شده است؟ از نطفه ای که به شکل منی خارج می شود. امام (ع) فرمود: نطفه در مرحله ی اول خون خواهد بود، سپس تبدیل به نطفه می شود و در مغز خواهد بود. در یک رگی که اسم آن ورید است. البته معادله ورید در فارسی، سیاهرگ است. پس جایگاه اول نطفه، در مغز است ولی از داخل ستون مهره ها رد می شود، تا این که به دوتا حالب منتهی می‌شود و آن جا که رنگ آن عوض می شود و سفید می شود. این روایت به این شکل آمده است آیا واقعاً نطفه به حالب می رود؟ ما روایت را خواندیم و این طور فرموده است و به همین شکل هم قبول می‌کنیم. البته امکان دارد که مراد از حالبین، حالب دستگاه اداری نیست و مراد حالبِ بیضه ها است، آن مجرایی که به بیضه منتهی می‌ شود یا از بیضه به مجرای ادرار می رود. روایتی هم هست درباره ی بودن نطفه در کمر و در رگ آئورت، به همین جهت در روایت درباره ی پیامبر (ص) آمده است که:

ومنه ، « ثُمَّ لَقَطَعْنا مِنْهُ الْوَتِينَ » قال عرق في الظهر يكون منه الولد [17]

اگر پیامبر (ص) چیزی از خود بگوید و افترا کند ما رگ آئورت او را قطع می‌کنیم. این یک رگی است که در نزدیکی کمر یا پشت قرار دارد و فرزند از او به وجود می آید. ممکن است خون به مغز برود و در آن جا تشکیل ‌شود و از راه ستون مهره، سرازیر شود.

روایات زیادی داریم که در مورد آب کمر صحبت می کند. آب کمر یعنی آب مرد، پس روایت راجع به آب کمر و نخاع هم صحبت می کند، که این ستون مهره و نخاع و آب کمر، این ها در حقیقت جای آب منی است و آن جا منشأ آن است. روایتی داریم که می فرماید چیزهایی که خوردن آن حرام است، راوی می گوید:

قال قلت فكيف حرم النخاع قال لأنه موضع الماء الدافق من كل ذكر وأنثى وهو المخ الطويل الذي يكون في فقار الظهر [18]

چرا نخاع حرام شده است؟ چون نخاع محل آب کمر (آب منی) است. الدافق (آب جهنده)، به شکل جهنده خارج می شود. این آب منی، آب جهنده، چه از مرد باشد و چه از زن باشد. نخاع، یک مغز ستون مهره است که بلند هم هست و در ستون مهره ها قرار دارد. البته نقلی است که به جای الدافق می گوید الدافع، ولی دافق چیزی است که در قرآن آمده است:

﴿خُلِقَ مِن مَّاء دَافِقٍ﴾ [19]

انسان از آب جهنده خلق شده است.

این آب کمر و آب منی و نطفه ای که عبور می کند، معنایش این است که کمر، ستون مهره، نخاع، یکی از اندام های جنسی هستند، و صحبت الآن راجع به اندام های جنسی است. منشاء منی هم، کمر است. در روایت ۱۵ خواندیم که انسان از نطفه ای است که به شکل منی خارج می شود. فرمود: در مرحله ی اول خون است و بعدا تبدیل به نطفه می شود.

این کمر محل آب منی، نطفه، اسپرم است و در حقیقت فرزندان انسان و نسل او تا آخر در کمرش محفوظ است. البته این ها بودنشان، به نحوی که بالقوه باشد یعنی می تواند در هر آن به وجود بیاید، چون مسئله، این جا نظام احتمالات است، کروموزوم های زیادی در تشکیل نطفه مشارکت می کنند، پس احتمال زیاد است چون این کروموزوم ها هر کدامشان چند نوع هستند پس ضرب کردن این احتمالات در هم فرزندان خیلی زیاد می شود. روایتی از پیامبر (ص) داریم که می فرماید:

فقال : إن الله خلق آدم ثم مسح ظهره فاستخرج منه ذرية ، فقال : خلقت هؤلاء للجنة وبعمل أهل الجنة يعملون ثم مسح ظهره فاستخرج منه ذرية فقال : خلقت هؤلاء للنار وبعمل أهل النار يعملون [20]

خداوند تبارک و تعالی حضرت آدم (ع) را خلق کرد، کمر او را مسح کرد و ذریه و نسل او را از کمر او خارج کرد. سپس خدا فرمود که این ها که خارج شدند را برای بهشت خلق کردم و کارهای اهل بهشت را انجام می ‌دهند، و بعد هم مجدداً کمر حضرت آدم (ع) را مسح کرد، ذریه ی دیگری به وجود آمد، سپس خدا فرمود این ها را برای آتش جهنم خلق کردم و کارهایشان هم، کارهای اهل جهنم است. در یک روایت دیگری داریم که درباره ی ائمه علیهم السلام صحبت می کند و می فرماید:

بذلك النور وغمسنا في جميع الانوار وأنهار الجنة ، ثم خلق آدم واستودع صلبه تلك الطينة والنور ، فلما خلقه استخرج ذريته من ظهره فاستنطقهم وقررهم بالربوبية ، فأول خلق إقرارا بالربوبية أنا وأنت والنبيون على قدر منازلهم و قربهم من الله عزوجل ، فقال الله تبارك وتعالى : صدقتما وأقررتما يا محمد ويا علي [21]

ما در اساس از یک گِل پاک و شیرین و گوارا خلق شدیم و خداوند این گل، آن را با نور عجین کرد. ما را در تمامی انواع نور و رودهای بهشت فرو برد. سپس آدم را خلق کرد و ما را در کمر حضرت آدم (ع) به عنوان ودیعه گذاشت. همان گل و همان نور، بعد می فرماید وقتی خداوند تبارک و تعالی حضرت آدم (ع) را خلق فرمود، ذریه ی او را از کمرش خارج کرد، آن ها را به حرف درآورد و از آن ها اقرار و پیمانی راجع به ربوبیت گرفت و پیامبر (ص) فرمود اولین کسی که اقرار کرد و این پیمان را امضا کرد، من و حضرت امیر (ع) بودیم. بعد از آن هم پیامبران الهی هر کدام به اندازه منزلت خویش قرب به خداوند تبارک و تعالی اقرار کرد. سپس خداوند فرمود راست گفتید و اقرار کردید یا محمد و یا علی. این روایت می فرماید که ذریه ی حضرت آدم (ع) در کمرش است و ذریه ی هر انسانی در کمر او است. در یک روایت دیگر داریم:

لما خلق الله آدم خرج ذريته من ظهره مثل الذر فأخذ ميثاقهم فقال « أَلَسْتُ بِرَبِّكُمْ قالُوا بَلى » قال فأشهدهم على أنفسهم فأخذ ميثاق محمد وميثاقك فعرف وجهك الوجوه وروحك الأرواح فلا يقول لك أحد أحبك إلا عرفته ولا يقول لك أحد أبغضك إلا عرفته قال قم صارعني قال ثلاثة [22]

زمانی که خداوند تبارک و تعالی، حضرت آدم (ع) را خلق نمود، ذریه و نسل او مانند مورچه های ریز از کمر او خارج شدند و از آن ها عهد و پیمان گرفت. امتحان اول، خدا چنین فرمود آیا من پروردگار شما نیستم؟ آن هایی که گفتند بله شما پروردگار ما هستید، آن ها را شاهد بر خودشان قرارداد و از این ها میثاق و عهد و پیمان گرفت تا به پیامبر اکرم (ص) وفا کنند و میثاق حضرت امیر (ع)، صورتت، صورت هایی که میثاق را قبول کردند، می شناسد. به حضرت امیر (ع) می فرماید روح شما، ارواح بندگان را شناخته است و می شناسد. در روایتی از حضرت امیر (ع) داریم:

فكرت في مولود يكون من ظهري الحاري عشر من ولدي هو المهدي يملاها عدلا كما ملئت ظلما وجورا [23]

فرمود من فکر کردم، درباره ی فرزندی که متولد می شود، از کمر من خارج می شود، یازدهمین فرزند من مهدی است، درباره ی این دارم فکر می کنم که زمین را پر از عدل و داد می کند، بعد از آن که از ظلم و جور پر شده است. در روایت بعدی پیامبر اکرم (ص) می فرماید:

لما اسري بي إلى السماء دخلت الجنة فأدناني جبرئيل من شجرة طوبى وناولني من ثمارها فأكلته فحول الله ذلك ماء في ظهري ، فلما هبطت إلى الارض واقعت خديجة فحملت بفاطمة فما قبلتها قط إلا وجدت رائحة شجرة طوبى منها [24]

زمانی که من به آسمان هفتم رفتم، وارد بهشت شدم، جبرئیل من را به آن درخت طوبی نزدیک کرد و از میوه ‌های آن درخت به من داد و من هم خوردم. خداوند تبارک و تعالی این میوه های بهشتی را که خوردم، به آبی که در کمرم است، تبدیل کرد. وقتی به زمین آمدم، با خدیجه (س) همبستر شدم و به حضرت زهرا (س) حامل شد. عده ای به پیامبر (ص) اعتراض کردند که شما چرا این قدر حضرت زهرا (س) را می بوسید پیامبر (ص) این داستان را برایشان تعریف کرد. من هیچ وقت او را نبوسیدم مگر آن که عطر درخت طوبی را حس می کردم. پیامبر (ص) خیلی حضرت زهرا (س) را می بوسید حتی وقتی بزرگ شد در بین عرب ها چیز عجیبی بوده است. گاهی به پیامبر (ص) اعتراض می‌کنند که این بزرگ شده است، شوهر دارد، پیامبر (ص) می فرماید به خاطر بوی عطری که از درخت طوبی دارد من این کار را می کنم. روایت داریم:

إن جبرئيل(ع) أتاني بتفاحة من تفاح الجنة فأكلتها فتحولت ماء في صلبي ثم واقعت خديجة فحملت بفاطمة فأنا أشم منها رائحة الجنة [25]

پیامبر (ص) تعریف می‌کند که وارد بهشت شدم و سیبی دیدم و سیب را خوردم. خداوند آب این سیب را در کمرم جمع کرد و با خدیجه همبستر شدم و او هم به حضرت زهرا (س) حامله شد. مهم این است که روایات درباره ی آب کمر صحبت می کند، البته بعداً خواهد آمد، هنوز روایات آب کمر را نخواندیم و بعضی ها صریح گفته است که مراد از آب کمر همان منی یا اسپرم است. در روایتی آمده است:

وَ خَلَقَ الْمَنِيَّ فِي ظَهْرِهِ لِكَيْلَا يَعْتَرِيَهُ الْفَسَادُ [26]

هر چیزی در جای خود خلق شده است. می فرماید آب منی هم در کمر خلق شده است، تا این که خراب نشود. جای مناسب و محفوظ در کمر است. پس کمر، تنها جای مناسب برای حفظ کردن آب منی است. یک روایتی داریم که امام صادق (ع) از طبیب هندی پرسید:

قالَ: فَلِمَ كانَتِ الكُليَةُ كَحَبِّ اللّوبِيا؟ قالَ: لا أعلَمُ.... و جُعِلَتِ الكُليَةُ كَحَبِّ اللّوبِيا؛ لِأَنَّ عَلَيها مَصَبَّ المَنِيِّ نُقطَةً بَعدَ نُقطَةٍ، فَلَو كانَت مُرَبَّعَةً أو مُدَوَّرَةً؛ لَاحتَبَسَتِ النُّقطَةُ الاولَى الثّانِيَةَ فَلَا يَلتَذُّ بِخُروجِهَا الحَيُّ، إذا المَنِيُّ يَنزِلُ مِن فَقارِ الظَّهرِ إلَى الكُليَةِ، فَهِيَ كَالدُّودَةِ تَنقَبِضُ و تَنبَسِطُ، تَرميهِ أوّلًا فَأَوّلًا إلَى المَثانَةِ كَالبُندُقَةِ مِنَ القَوسِ. [27]

چرا کلیه مانند دانه ی لوبیا است؟ گفت: نمی‌دانم. امام (ع) فرمود: این کلیه مانند دانه ی لوبیا قرار داده شده است، چون منی است از کنار آن می ریزد، قطره به قطره می ریزد. اگر کلیه مربعی و دایره شکل بود، این قطره ی اول جلوی قطره ی دوم را می گیرد و حبس می کند. سبب می شود که انسان موقع خروج منی لذت نبرد، چون آب منی از کمر ستون مهره خارج می شود و به سوی کلیه نازل می شود و این کلیه مانند کِرم، باز و جمع می شود و آب منی را قطره قطره به سوی مثانه پرتاب می کند. البته مراد از مثانه همان پروستات است، مانند بندقه یعنی سنگی که با تیروکمان پرتاب می‌ شود.

تقویت کننده های آب کمر

چیزهایی که آب کمر را زیاد می کند به این ترتیب است:

۱. اولین چیزی که روایت شده است، شیر و عسل است:

من تغير عليه ماء الظهر ينفع له اللبن الحليب والعسل [28]

اولین چیز برای کسی که آب کمرش تغییر کند و بدحالت و بدبو شود، چیزی که برای او مفید است شیر و عسل است.

۲. دومین چیزی که برای آب منی مفید است و آن را زیاد می کند، پنیر است. روایتی از امام صادق (ع) داریم:

الجبن... ضار بالغداة نافع بالعشي ويزيد في ماء الظهر [29]

پنیر صبح ضرر دارد، ولی شب مفید است، آب کمر را زیاد می کند.

۳. سومین چیزی که آب منی را زیاد می کند، خربزه است. پیامبر (ص) فرمود:

عليكم بالبطيخ فإن... يكثر ماء الظهر ويزيد في الجماع [30]

بر شما باد خربزه، فواید آن را ذکر می‌کند که یکی این است که آب کمر را زیاد می کند و عمل همبستر شدن را زیاد می کند.

۴. چهارمین چیزی که آب کمر را زیاد می کند، خرمای برنی است. جبرئیل درباره ی این خرما فرمود:

التمر البرني يزيد في ماء فقار الظهر [31]

آب ستون مهره ها (کمر) را زیاد می کند.

چیزهایی که آب کمر را کم می کند

۱. یکی اُشنان (شغار) است:

كان أبو الحسن (ع) إذا توضأ ضم شفتيه وفيه خصال تكره إنه يورث السل ويذهب بماء الظهر ويوهن الركبتين [32]

یکی از ائمه وقتی وضو می گیرد دهانش را می بندد. بعد می گوید شغار مشکلاتی دارد، سبب لاغری مفرط می شود و آب کمر را از بین می برد.

۲. دومین چیز سداب است. روایتی داریم:

السداب يزيد في العقل غير أنه ينثر ماء الظهر [33]

سداب یک اثر مثبتی دارد که مغز را زیاد می کند، ولی آب کمر را متلاشی می‌کند. در یک روایت دیگر سداب را ذکر کرد و فرمود:

ذكر السداب فقال أما إن فيه منافع زيادة في العقل وتوفير في الدماغ غير أنه ينتن ماء الظهر [34]

سداب منافعی دارد، عقل را زیاد می کند، و مغز را زیاد می کند. جز این که آب کمر را بدبو می کند. پس یک روایت داریم "ینثر" یعنی متلاشی می کند و یک روایت دیگر می گوید"ینتن" یعنی بدبو می کند. باید دید که اثرش کدام است.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo