< فهرست دروس

«درس طب در روایات»

استاد تبریزیان

1401/06/07

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: آناتومی بدن/استخوان /جلسه سی وهشتم، مفاصل، تعریف مفصل، تقسیم بندی مفاصل بر اساس وظیفه و حرکت، تقسیم بندی مفاصل بر اساس ترکیب، تقسیم بندی مفاصل براساس محور حرکت، مفاصل در روایات، درمان بیماری های مفاصل

 

مفاصل

بحث ما درمورد اعضا و عملکرد اعضای بدن است که امروز درباره ی مفاصل صحبت می کنیم.

تعریف مفصل

مفصل وسیله ای برای وصل کردن بین یک استخوان و استخوان دیگراست. محل اتصال دو استخوان یا بیش تر را مفصل می گویند. البته مفصل ممکن است از بعضی از اعضای تشریحی و از چند تا استخوان تشکیل می شود که این ها به هم چسبیده و نزدیک هم هستند و در حقیقت بین استخوان ها را وصل می کند و این ها برای امکان تحرک و حرکت کردن و برای پشتیبانی از استخوان ها است. گاهی تعداد این استخوان های مفصلی زیاد می ‌شود و یک دستگاه مفصلی تشکیل می دهد، مثلاً در مچ دست، استخوان های زیادی وجود دارد و مجموع این ها می تواند یک دستگاه مفصلی باشد. البته دانشمندان و روایات، مفاصل را به اعتبار عمل و وظیفه ی آن تقسیم می کنند. تمامی مفاصل انسان را کمک می کند تا بتواند حرکت کند. انسان بدون مفاصل شاید نتواند حرکت کند و راه برود. پس مفصل، یک جزء مهمی در بدن است، تا انسان بتواند راه برود و حرکت کند و در حقیقت این مفاصل یک چیز اساسی و دقیق دارد و در ترکیب مفصل تا انسان بتواند حرکت کند و راه برود.

تقسیم بندی مفاصل بر اساس وظیفه و حرکت

مفاصل به اعتبار وظیفه و حرکتشان به سه قسمت تقسیم می شوند:

۱. مفاصلی است که زیاد فعالیت می کنند (کثیرة الفعالیة) و زیاد حرکت می کند. همیشه این مفصل ها در حال انجام وظیفه و در حال حرکت هستند، مانند آرنج، که دست حرکت می کند و مانند زانو، مچ پا، مچ دست، استخوان رانی که به لگن وصل هستند و حرکتشان بسیار زیاد است.

۲. مفاصلی که یا حرکت ندارد یا حرکت آن خیلی نادر و اندک باشد، مانند مفاصلی در جمجمه است. جمجمه یک دست نیست و مفاصلی دارد.

۳. مفاصلی که متوسط الحرکة است یعنی حرکت آن متوسط است، نه زیاد و نه کم است، مانند مفاصلی که بین مهره های ستون مهره است.

تعداد استخوان ها در بدن انسان مختلف است. در زمان جنینی، در زمان کودکی، در زمان رشد و بلوغ و برای میانسالی و حتی برای این هایی که سن بالایی دارند در نظر بگیریم، ما ۳۶۰ مفصل داریم. مفاصل یک تقسیم بندی دیگری هم بر اساس ترکیب و چیزهایی که در این مفصل دخیل است، که بر اساس ساختاری می گویند. تقسیماتی هم بر این اساس داریم، بر نحوه ی وصل شدن استخوان ها است. این تقسیم براساس ترکیب و ساختار است. یک تقسیم دیگری هم داریم بر اساس فعالیت و وظیفه ای که دارد و بر اساس عملکرد این مفصل، یک تقسیم بندی دیگری و به اندازه ی حرکت که قبلا اشاره کردیم، داریم.

تقسیم بندی مفاصل بر اساس ترکیب

۱. مفاصل لیفی یا رشته ایی، که دارای الیاف و رشته هستند، که مفاصل را به هم وصل می کنند. در این نوع مفاصل الیاف زیادی وجود دارد و بین این مفصل ها و استخوان ها یک ارتباط خیلی قوی و شدید درست می کند، مانند آن خط هایی در جمجمه است، یعنی مفاصلی که در جمجمه است. این ها مستحکم هستند، حرکت نمی کند یا خیلی نادر حرکت می کند و استحکام آن از ناحیه ی الیافی است که بین این استخوان ها را وصل می کند. این تقسیم به اعتبار ترکیب که این مفصل ها، از استخوان یا الیاف تشکیل می شود.

۲. مفاصل غضروفی، یعنی مفاصلی که در آن ها غضروف وجود دارد که بین استخوان ها را وصل می‌کند و این غضروف ها در اتصال و ارتباط استخوان ها نقش دارد. غضروفی ها مانند ستون مهره ها، حتماً بین هر دو مهره غضروف وجود دارد یا در زانو، غضروف وجود دارد.

۳. مفصل زلالی، مفصل زلالی به شکل مستقیم با هم ارتباط ندارند و در عین حال هم تحرک دارند و ما بین استخوان ها یک فاصله ی کوچکی وجود دارد و یک حفره تشکیل می دهد که استخوان داخل این حفره برود. این حفره مملو از ماده ی انزلاقی، یعنی ماده ی لیز و لغزنده و چسبناک است که به آن مایع زلالی می‌ گویند. این راجع به تقسیم بر اساس ترکیب بود که یکی الیاف دارد و یکی غضروف دارد و یکی مایع لغزنده دارد.

یک تقسیم بندی بر اساس حرکت داریم که البته به آن اشاره کردیم. بر اساس اندازه ی حرکت است که چه قدر می تواند حرکت داشته باشد. البته ما مفاصلی داریم که این ها حرکت نمی کند و متحرک نیستند و شاید هم یک مقدار حرکت اندکی داشته باشند یا کلا حرکت ندارد. این مفصل ها همان مفاصل لیفی مثل مفاصل جمجمه هستند که حرکت ندارند. مفصل کعب در پا هم، کم تحرک است حرکت دارد. کعب، همان جای برجسته ی پا که در نوک آن قرار دارد، اندازه ی دو انگشت با مفصل ساق فاصله دارد. این مفصلی است که متحرک نیست و وسط پا قرار دارد، همان جایی که انسان مسح می کند(از اطراف انگشتان تا کعب). کعب همان مفصل است، آن برجستگی که در وسط پا و با فاصله ی اندکی با مفصل ساق قرار دارد. مفصل دیگر، مفصل های نیمه متحرک است که حرکت دارند ولی خیلی آزادانه نمی توانند حرکت کنند و اگر حرکت کند، به مقدار اندک است. این شامل همه ی مفاصل غضروفی مانند مفاصل بین مهره ها است. یک مفاصلی هم داریم که خیلی حرکت می کند و حرکت زیادی دارد، منتها این حرکت ها باهم تفاوت دارد. این شامل بیش تر مفاصل متحرک انزلاقی یعنی یک ماده ای دارد، مانند مفصلی که مابین استخوان ران و لگن است. این ها پرتحرک هستند. شاید هم شامل زانو، آرنج، مچ دست و مچ پا است.

مفاصل یک تقسیم بندی دیگر به اعتبار محور حرکت دارند، یعنی اهرمی که دور آن می چرخد و بر اساس آن حرکت می کند که به چهار قسمت تقسیم می شود. البته بر اساس شکل سطوح مفصلی به آن اجازه می ‌دهد که بچرخد و کار کند.

تقسیم بندی مفاصل براساس محور حرکت

۱. یک آسه ای (لولایی یا پاشنه ای)، حکم لولای در را دارد و یک محور دارد و دور یک محور می چرخد. مثل پاشنه ی پا

۲. دو آسه ای (لقمه ای یا زینی)، مفصلی که دو محور دارد.

۳. چند آسه ای (توپی)، مفصلی چند محور دارد و متعدد است.

۴. مفصل انزلاقی یا لغزنده یا مسطح، مانند مفصل آرنج و مفصل مچ.

یک محوری مانند، مرفقین یعنی آرنج است. دو محوری هم مانند مچ دست است. چند محوری که مفصل های متعددی دارد مثل مفصل ران، و انزلاقی یا لغزنده مانند مفاصلی که مابین استخوان های مچ، چه مچ دست و چه مچ پا است. این یک توضیح اجمالی راجع به مفاصل و تقسیماتی که دارد، بود.

مفاصل در روایات

حال می خواهیم از روایات به دست بیاوریم. در یک روایتی آمده است:

إن الله تعالى خلق الإنسان على اثني عشر وصلا [1]

خداوند تبارک و تعالی انسان را با ۱۲ وصل خلق کرده است، این جا مفصل نگفته است، گفته است وصل، یعنی ارتباط و اتصالی بین دو تا عضو یا دو تا استخوان ایجاد می کند. به نظر می‌ رسد این ها مفصل های دست ها و پاها است. ۳ تا در دست راست و ۳ تا در دست چپ، ۳ در پای راست و ۳ تا در پای چپ است، که جمعا ۱۲ تا می شود. البته به احتمال زیاد مراد از این وصل ها، مفاصلی است که به مقدار زیاد حرکت می کنند یعنی حرکت زیادی دارند. مثل زانو ها که حرکت زیادی دارند و مفصل ران و لگن و مچ پا هم حرکت زیادی دارند، و شاید به این اعتبار به آن وصل گفته اند. البته مراد از وصل یعنی مفصلی که بین دو استخوان یا دو عضو را وصل می کند و اتصال و ارتباطی به وجود می آورد، مانند مفصلی که در زانو مفصلى است و زیاد حرکت می کند و در عین حال که وصل است، در استخوان ران و استخوان ساق اتصالی به وجود می آورد. در روایت طبیب هندی به مفصل های کم تحرک، اشاره شده است. این روایت که از امام صادق علیه السلام در یک مناظره مابین ایشان و آن طبیب هندی است که منصور آن را از هند آورد و احضار کرد تا او را درمان کند. امام صادق علیه السلام به طبیب هندی که خیلی ادعا داشت گفتند حالا که خیلی ادعا دادی از تو بپرسم؟ گفت، بپرس. امام (ع) سوال های متعددی پرسیدند شاید اولین سوال این است که:

أخبِرني يا هِندِيُّ، لِمَ كانَ فِي الرَّأسِ شُؤونٌ؟ قالَ: لا أعلَمُ. فَقالَ الصّادِقُ عليه السلام: كانَ فِي الرَّأسِ شُؤونٌ؛ لِأَنَّ المُجَوَّفَ إذا كانَ بِلا فَصلٍ أسرَعَ إلَيهِ الصُّداعُ، فَإِذا جُعِلَ ذا فُصولٍ كانَ الصُّداعُ مِنهُ أبعَدَ [2]

امام صادق(ع) از طبیب هندی می پرسد چرا سر مفصل دارد؟ چرا یک تکه نیست؟ تکه های متعددی بین آن ها وصل می شود. پس امام (ع) این چنین از این طبیب هندی می پرسد. طبیب هندی می گوید، نمی دانم. پس معلوم می شود علم زیادی ندارد و در مقابل امام علیه السلام جاهل است. امام (ع) فرمودند: این که سر یک تکه نیست و تکه های متعددی به هم چسبیده است، چون هر چیزی که تو خالی است و مفصل نداشته باشد و فاصله هایی نداشته باشد، خیلی زود به میگرن، (سردرد) مبتلا می شود. و جمجمه ی بی مفصل، و جمجمه ی یک تکه حتماً میگرن و سردرد شدید خواهد داشت. ولی اگر تکه های متعدد داشته باشد و فاصله بین هر تکه و تکه ی دیگر وجود داشته باشد، میگرن (سردرد) خیلی از او دور خواهد بود، یعنی مبتلا نخواهد شد. این جا به مفصل تعبیر شده است و مراد مفاصلی است که در جمجمه است که تکه های مختلفی دارد، و خیلی کم تحرک است. یا مثل کعب در مسح پا که انسان از سر انگشتان تا برجستگی وسط پا (کعب) مسح می کند. خداوند در قرآن فرمودند:

﴿...وَامْسَحُواْ بِرُؤُوسِكُمْ وَأَرْجُلَكُمْ إِلَى الْكَعْبَينِ...﴾ [3]

پاهایتان را تا کعب مسح کنید. این هم کم تحرک است. تحرکی دارد که انسان، مثلا پاهایش را خم و راست کند، این مفصل به حرکت و خم شدن کمک می کند. این هم مفصلی است که کم تحرک است و حرکت کم تری دارد. مراد از کعب آن برجستگی ای است که روی پا وجود دارد و به این اعتبار به آن کعب گفته می شود. کعب یعنی سینه ی دختری که تازه می خواهد رشد کند، یک مقدار کمی رشد کرده است، که به آن کعب می گویند و به جمع آن کواعب گفته می شود.

کواعب یعنی کم سن و سال است و تازه دارد حالت زنانه پیدا می‌کند، به این ها کعب، کاعب، کواعب می‌گویند. در قرآن هم ذکر شده است:

﴿وَكَوَاعِبَ أَتْرَابًا﴾ [4]

کواعب یعنی خانم کم سن و سالی که سینه ‌اش تازه دارد ظهور و بروز می کند، در ابتدای راه است. به این سینه، چون کوچک است کعب می گویند، و به این اعتبار به روی پا، چون یک برجستگی دارد کعب می گویند، و شبیه آن است و برجستگی کمی دارد. البته در افراد مختلف، اندازه ی برجستگی آن متفاوت است، ولی بالاخره یک جور برجستگی است و به نوک این برجستگی کعب می‌گویند و در حقیقت یک مفصل است. البته در روایات هم ذکر شده است و درباره ی کعب می فرماید که همان چیزی است که در پشت پا قرار دارد، و یک برجستگی دارد، و شبیه سینه ی دختر کم سن و سال در ابتدای برجستگی است. به این کعب یا کعبان می گویند. روایتی راجع به وضو داریم:

فاذا مسح بشئ من رأسه أو بشئ من قدميه ما بين أطراف الكعبين إلى أطراف الاصابع فقد أجزأه [5]

می پرسند چه قدر باید مسح کرد؟ امام (ع) می فرماید: اگر یک مقداری سر را مسح کند و قسمتی از پا، از نوک انگشتان به سمت نوک برجستگی روی پا مسح شود. روایتی داریم:

وخلق في ظهره أربعا وعشرين فقرة كعدد ساعات الليل والنهار [6]

خداوند در کمر انسان ۲۴ مهره، به اندازه ی ساعت های روز و شب خلق کرده است. مراد، آن مفاصلی است که ما بین هر مهره و مهره دیگر است و این ها هم نیمه متحرک است، و نه شدید حرکت می‌کنند و نه کم حرکت می کند. این مفصل ها، موقع خم شدن به راست و چپ و خم شدن به پشت و به جلو، حرکت خواهد داشت. البته مثل آرنج و زانو، خیلی هم شدید نیست و نیمه متحرک است. بعضی مفصل ها یک دهلیزی یا حفره ای دارند، که این استخوان داخل حفره می رود. به طور کلی مفصل های انسان یک فضای خالی دارد، که این فضای خالی اجازه می‌ دهد که بعضی اوقات، مفاصل حالت لرزش پیدا کنند. روایتی داریم:

فقال جبرئيل علیه السلام... هذا كتاب ما كنت عهدت إليك... قال : فارتعدت مفاصل النبي (ص) [7]

جبرئیل نزد پیامبر (ص) آمد. آن کتاب و نوشته ای که بر پیامبر (ص) عهد و پیمان گرفته شده است. سپس راوی می فرماید: مفصل‌ های پیامبر لرزید. به خاطر این است که مفصل یک فضای خالی دارد و اجازه می دهد که حرکت لرزش و رعشه داشته باشد. در یک روایت دیگری یکی برای امام (ع)، یک دارو معرفی کرد. البته در دستور کار این دارو و درمان، قی کردن هم هست و باید قی کرد. امام (ع) این درمان را قبول نکرد:

إذا قيئت زال كل مفصل مني [8]

امام فرمودند من هر وقت استفراغ می کنم، هر مفصلی که در بدن دارم، از جای خود حرکت می کند. البته این زوال مفصل هم گاهی به معنای ضعیف بودن مفصل است، تا جایی که مثل این است که مفصل ندارد.

درمان بیماری های مفاصل

۱. در یک روایت امام صادق علیه السلام در توحید مفضل راجع به گیاهان دارویی صحبت می کند و می فرماید:

فهذا يغور في المفاصل فيستخرج الفضول الغليظة مثل الشيطرج [9]

این گیاه داخل مفصل می رود، تا آن مواد زائدی که غلظت دارد و در مفصل وجود دارد و سبب درد می شود را خارج کند، مانند گیاه شیطرج. ما از این روایت به دست آوردیم که درمان مفصل و زانو و امثال این ها، گیاه شیطرج است. البته ما یک داروی ترکیبی داریم که یک جزء آن شیطرج است. پس این روایت هم معنایش این است که در زانو ها و مفصل ها یک فضای خالی وجود دارد، که این مواد زائد و غلظت دار در آن فضای خالی قرار گرفته است و درحدی جای خالی و فاصله دارند که در آن این مواد زائد غلیظ جمع شود، و یک بیماری به نام زانو درد تشکیل دهد. درمان آن شیطرج است و این خاصیت را دارد که آن مواد زائد را خارج می کند.

۲. انسان از مفصل استفاده می کند و راه می رود، اگر زیاد فعالیت کند، یک حالت خشکی در مفصل به وجود می‌آید که تق تق می کند. خیلی ها شاکی هستند که مفصلشان تق تق می کند و یک سفتی و سختی در مفصل به وجود می آید. به همین جهت امام (ع) به بعضی افراد که خیلی راه رفتند و فعالیت کردند و همه ی مفصل هایشان سخت شده است، سفارش می‌کنند که بنشینند و دراز بکشند، یا حتی اگر روی شتر در محمل هستند، امام می ‌فرماید: می توانید پاهایتان را دراز کنید تا از آن حالت سفتی و خشکی و سختی خارج شود و قدری شل شود. شاید معنایش این است که، در مقابل مفصلی که خشک است و سفت و سخت شده است، مفصل کمی شل شود، یک چیزی خوب است. ایشان می‌ فرماید پا را دراز کن تا این که مفصل ها آن سفتی و سختی را از دست بدهد و حال استرخاء یعنی شل شود. می تواند کنایه از برطرف شدن خستگی باشد، با دراز کشیدن و استراحت کردن این خستگی را برطرف کند.

۳. روایات متعددی داریم که در مفصل ها ممکن است التهاب و ریح (باد) باشد، یا التهابی حاصل می شود که از آن به ریح (ریاح المفاصل) تعبیر می شود. گاهی ممکن است التهاب یا بادی در مفصل به وجود می آید که باعث درد بشود. روایتی راجع به داروی مرکب مفاصل داریم که می فرماید این دارو:

يسخن المعدة ويهضم الطعام ويخرج الرياح من المفاصل كلها بإذن الله تعالى [10]

معده را گرم می کند و غذا را هضم می کند و بادی (التهاب) که در مفصل جمع شده است را به اذن خداوند تبارک و تعالی خارج می کند. ریاح که می گویند یا به معنای باد یا التهاب است. البته بعید نیست که وقتی به ریاح مفاصل تعبیر می شودف شاید مراد همان روماتیسم است. روماتیسم یک بیماری و دردی است که در مفاصل است و ممکن است یک ورم و برجستگی ایجاد کند که باعث ایجاد درد می شود. این دارو، آن بادی که جمع شده و فشار آورده را خارج می کند. البته شاید مراد، التهاب روماتیسم است، یا ممکن است جمع شدن مایعات در زانوها و مفصل ها باشد. البته این جا در روایت گفته است ریاح المفاصل یعنی کل مفصل ها است، روماتیسم هم، چنین خاصیتی دارد که ممکن است، ابتدا در یک جا شروع شود ولی این حالت را دارد که ممکن است همه ی مفصل های بدن را درگیر کند. چه بسا مراد، جاهایی از مفاصل باشد که در آن باد در آن جمع می ‌شود و به خاطر این که یک فضایی در مفصل به وجود آمده است، یا غضروف ساییده شده است یا مفصل ها فاصله گرفته است، آرتروز داشته باشد و این جا ریح یعنی بادی که باعث درد می شود. به همین جهت این روایت اخراج باد را ذکر می‌کند و در مجموع این معنا به دست می آید که مفصل ها مظنه ی ملتهب شدن است، یا به خاطر استفاده ی نادرست از این اعضا و یا به خاطر فشار زیادی که وارد می شود و ضعف استخوان ها که آرتروز و فاصله به وجود می آید و بالاخره این مظنه ی التهاب است. چه بسا مفاصل مبتلا به سردی شود.

۴. گاهی مفاصل انسان یخ می زند، یا به خاطر سردی هوا و یا به خاطر روماتیسم یا به خاطر غذاهای سرد. روایتی داریم برای درمان ریح یعنی باد که می فرماید:

من الريح الشابكة والحام والإبردة في المفاصل تأخذ كف حلبة وكف تين يابس تغمرهما بالماء وتطبخهما في قدر نظيفة ثم تصفي ثم تبرد ثم تشربه يوما وتغب يوما حتى تشرب تمام أيامك قدر قدح رومي [11]

"شابکه" یعنی کل بدن را درگیر می کند. "حام" یعنی بلغم (خلط) نارس، ممکن است بلغم در مفصل ها جمع شود و یک خلط نارس جمع شود یا خود ریح (باد)، هر دو سرد است و باعث می ‌شود مفصل ها سرد شود و یخ بزند، در روایت گفته است "الإبردة في المفاصل" سردی هایی که در مفصل ها است یعنی در مفصل سردی به وجود می آید. روایت داروی آن را ذکر می کند که به اندازه ی یک مشت شنبلیله و یک مشت انجیر را بپز و آب آن را بخور. البته ما این دارویی که روایت پیشنهاد می کند را برای افرادی که مبتلا به روماتیسم هستند دادیم، جواب داده است و اثر خوبی داشته است. ممکن است مراد سرما خوردگیِ زانو یا همان جمع شدن بلغم در زانو باشد که منجر به سردی های مفصل (الإبردة في المفاصل) می شود.

۵. در مورد مرکب ۴ از مرکبات اسلامی این آمده است که می فرماید:

وهو نافع لوجع الخاصرة والبطن ولرياح المفاصل [12]

درست کردن آن کار سختی است و کار هرکس نیست ولی فواید خیلی زیادی دارد و این جا مقداری از فواید آن را ذکر می کند. برای پهلو درد، برای شکم درد و باد یعنی بادی که در بدن یا مفصل می چرخد، مفید است. این جا "رياح المفاصل" گفته است یعنی بادی که در مفصل جمع می شود یا مراد همان التهاب است، و چه بسا این التهاب مراد است. چون این التهاب هم، بر اثر باد به وجود می آید، یا ممکن است بر اثر سرما به وجود بیاید. ممکن است در مفاصل خشکی عارض شود و مفصل تق تق می کند و منجر به سفتی مفصل می شود و به راحتی خم نمی شود، همراه با درد است.

۶. در یک روایت یکی از اصحاب امام صادق (ع) از امام صادق (ع) سوال می کند:

سألت أبا عبد الله (ع) عن الإجاص فقال نافع للمرار ويلين المفاصل فلا تكثر منه فيعقبك رياحا في مفاصلك [13]

درباره ی آلوی سیاه از امام صادق (ع) پرسیدم، امام (ع) فرمود: برای صفرا خوب است چون گرمی را فروکش می کند این جا گفته مرار یعنی هم صفرا و هم سودا یعنی نرم کننده، مرطوب کننده است. چون صفرا و سودا خشک هستند. مفصل ها را نرم می کند و از آن حالت خشکی و صدا کردن یعنی تق تق کردن خارج می کند. برای نرمی مفصل بخور ولی زیاده روی نکن چون اگر زیاده روی کنی، منجر به التهاب یا منجر به ریح یعنی همان باد مفصل می ‌شود. این روایت شاید این معنا را به ما می رساند که این خشکی که در مفصل ها وجود دارد، شاید معلول صفرا است، چون صفرا گرم و خشک است و باعث می ‌شود زانوها خشک شود. البته سودا هم خشک است و بیش ترین افرادی که مبتلا به زانو درد و درد مفاصل و التهاب می شوند، افراد میانسال هستند و میانسالی، سال های غلبه ی سودا است. پس این خشکی در پا می تواند به خاطر سودا باشد که سرد و خشک است یا ممکن است به خاطر صفرا باشد که گرم و خشک است. این دو خشک هستند و در نتیجه منجر به خشکی مفصل می شوند و چه بسا هم منجر به از دست دادن آن ماده ی لغزنده شود و باعث درد شود. در این صورت ما نیاز پیدا می کنیم به چیزی که مفصل را مرطوب کند. وقتی که ماده ی لغزنده از بین رفت سبب اصطکاک در مفصل ها می شود و این اصطکاک ما بین استخوان ها یا مابین غضروف است، ولی اگر کسی آلوی سیاه بخورد هم مره را درمان می کند یعنی خشکی را برطرف می کند و هم آن خشکی که در زانو است را برطرف می کند و باعث وجود رطوبت و مایع و سائل در زانو ها و در مفصل ها می شود. ولی وقتی این زیاد شود و از اندازه ی نرمال خود بیش تر شود، سبب التهاب مفصل می شود و ممکن است سبب روماتیسم هم شود، چون به طور کلی، روماتیسم به خاطر رطوبت حادث می ‌شود.

۷. ممکن است مفصل ها بیش تر از اندازه ی لازم، نرم و شل شود و این جا تبدیل به یک بیماری می شود که ممکن است آرتروز باشد. یک بیماری داریم که می فرماید:

شعر الجسد إذا طال قطع ماء الصلب وأرخى المفاصل وأورث الضعف والكسل [14]

موی بدن وقتی بلند می شود، مفصل ها را سست می کند و ضعف بدن (بنیه) و کسلی و تنبلی را به جا می گذارد. یک ملازمه ای مابین شل شدن مفصل و مباین ابتلا به روماتیسم، یا مابین رطوبت و ابتلا به روماتیسم است که این ها جزء راز ها می ماند. ممکن است در مفاصل حالت ضربان به وجود آید یعنی انسان احساس می کند که رگ دارد می زند، هم درد و هم رگ زدن است. البته این نوع خاصی از درد است که به آن ضربان می گویند، یا همراه با ضربان یعنی زدن است پس معنایش این است که زانوها و مفصل ها، رگ های بزرگ و مهمی وجود دارد، که ضربان آن احساس می شود و باعث درد می شود. روایتی داریم که:

بينا أنا عند جعفر بن محمد إذا أتاه سنان بن سلمة مصفر الوجه ، فقال له : مالك؟ فوصف له ما يقاسيه من شدة الضربان في المفاصل فقال له : ويحك ، قل : « اللهم إني أسئلك بأسمائك وبركاتك ودعوة نبيك الطيب المبارك المكين عندک وبحقه وبحق ابنته فاطمة المباركة ، وبحق وصيه أمير المؤمنين ، وحق سيدي شباب أهل الجنة إلا أذهبت عني شر ما أجده بحقهم بحقهم بحقهم ، بحقك يا إله العالمين » [15]

راوی می گوید زمانی من نظر امام صادق (ع) بودم، یکی از اصحاب به اسم سنان بن سلمه نزد حضرت آمد در حالی که صورتش زرد شده بود. امام (ع) از او پرسید، چه مشکلی داری؟ او هم حال خود را توصیف کرد و عرض کرد که من از شدت ضربان در مفصل ها رنج می برند. امام صادق (ع) یک دعایی برای ضربان در مفصل به او یاد داد. البته شاید از این حدیث این معنا استفاده شود که هنگامی که انسان مبتلا به درد می شود، خون به داخل بدن جذب می شود، به همین جهت صورت او زرد می شود. درد زانو دارد، ولی چهره اش زرد شده است و امام (ع) پرسید، چرا چهره ات زرد شده است؟ او جواب داد، زانو درد دارم. پس زانو درد می تواند خون را از ظاهر بدن به داخل بدن جذب می شود. تا وقتی که در ظاهر بدن است، صورت و بدن قرمز است. ولی از آن جا به داخل بدن جذب می شود و باعث می ‌شود که صورت و بدن زرد شود. از این روایت هم این معنا به دست می آوریم. البته شاید معنای دیگر آن، غلبه ی صفرا باشد. صفرا در بدن زیاد شده است و این آقا چهره ی زردی پیدا کرده است، و غلبه ی صفرا به خاطر گرم بودن و خشک بودنش منجر به درد زانو شده است. زانو درد و مفصل درد بستگی به تشخیص طبیب و حکیم دارد. گاهی گرمی و خشکی سبب زانو درد و مفصل درد می شود و گاهی هم رطوبت بالا که سبب انواع التهابات و روماتیسم می شود. این جا طبیب وظیفه دارد که دقیق تشخیص دهد، از راه مزاج بفهمد که این فرد، صفراوی مزاج است یا بلغمی مزاج یا هر چیز دیگر. البته باید بیش تر بگوییم صفرا، چون خشک است و باعث خشکی مفصل ها و درد می شود. پس شاید فردی که زانو درد و مفصل درد دارد، نیاز به درمان صفرا پیدا کند و شاید هم نیاز به درمان بلغم دارد. البته ممکن است دردها و مشکلات در مفاصل و زانو با ورزش کردن (که بعضی ها چنین اعتقادی دارند) و با تحرک برطرف شود. این مبنی بر این است که اگر چنین درمانی به نام ورزش وجود دارد که ما ورزش را قبول نمی کنیم و باعث بیماری است و نه باعث درمان.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo