< فهرست دروس

«درس طب در روایات»

استاد تبریزیان

1401/06/06

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: آناتومی بدن/استخوان /جلسه سی و هفتم، استخوان، وظایف استخوان، تقسیم بندی استخوان های بدن، استخوان های سر، استخوان های بدنه، استخوان های اطراف، منشاء استخوان، تشکیل استخوان در جنین، تعداد استخوان ها در بدن، علت سست شدن و پوک شدن استخوان، تاثیر میکروب و ویروس بر استخوان، چیزهایی که باعث رشد و تقویت استخوان می شود

 

استخوان

موضوع امروز استخوان است. استخوان های بدن انسان که از آن به اسکلت تعبیر می شود. این دستگاه استخوانی بدن، تمام استخوان ها است که امروز مورد بحث قرار می گیرد. البته استخوان یکی از اعضای بدن انسان و حیوان است، ولی صحبت راجع به انسان است.

وظایف استخوان

استخوان وظیفه ای دارد که بدن را برپا، قائم می کند و روی قوام و نشست و ایستادن آن، محافظت می کند و برای این که انسان راست قامت باشد و ایستا باشد، وظیفه ی استخوان البته به کمک ماهیچه ها است. استخوان به تنهایی هیچ کارایی ندارد و سبب این مطالبی که عرض شد نمی شود. پس ماهیچه هم باید باشد که این ها دست به دست هم می دهند و اجازه می دهند انسان بایستد و در مقابلِ جاذبه ی زمین، البته جاذبه را قبول نداریم و ان شاء الله صحبت هایی راجع به آن در بحث های فیزیک اگر قسمت شد عرض خواهم کرد. یکی از فواید استخوان این است که اجازه دهد انسان گام بردارد و تند راه برود یا حتی بدود. بدون استخوان، حرکت انسان خیلی کند صورت می گیرد و مانند حلزون باید حرکت کند، نه بیش تر. البته حرکت و تحرک آن به واسطه ی ماهیچه ها و عضلات است و هر دو به استخوان کمک می کنند تا انسان تندتر و سریع تر راه برود و گام های بزرگی داشته باشد. یکی از وظایف استخوان ها محافظت از اعضای مختلف بدن است. به خصوص اعضای حساس مانند مغز، که جمجمه از مغز محافظت می کند. مغز حساس است، در معرض آسیب است با کوچک ترین ضربه له می شود و از بین می‌رود، ولی خداوند متعال جمجمه را قرار داده است تا از مغز محافظت کند. استخوان های بزرگ که شبیه لوله هستند در داخل آن ها مغز استخوان قرار دارد و به این ترتیب از آن محافظت می شود که نه ضربه و نه فشار و نه آسیب به آن ها وارد نمی شود، چون مغز خیلی حساس است و آسیب پذیر است. یکی دیگر هم قلب است که حساسیت آن مشخص است که باعث زندگی و حیات انسان می شود و بیش تر کارها در قلب صورت می گیرد و پادشاه بدن است. این قفسه ی سینه که یک صندوق استخوانی و گوشتی و عصبی است، از قلب و همچنین از ریه محافظت می کند. البته چیزهای دیگری هم هست که از همه ی این ها، داخل این قفسه سینه محافظت می ‌شوند، مانند مری، نی و ممکن است رگ های مهم خون مانند شریان آئورت و رگ های دیگری که به ریه می روند و وصل به ریه هستند و رگ های دیگری که به سمت کل بدن می روند و به تمامی بدن می رسند و خون رسانی می کنند. یکی از چیزهایی که به وسیله ی استخوان ها محافظت می شود، چشم ها هستند. چشم ها در یک گودی و در یک کاسه قرار گرفته اند، کاسه ای یک مقدار گود است، این در مقابل ضربه و آسیب و چیزهایی که به چشم ضرر می رسانند محافظت می کند.

علاوه بر این هم، وظیفه ی استخوان، تولید گلبول قرمز است. مغز استخوان تولید کننده ی گلبول های قرمز و گاهی هم گلبول های سفید است. ولی به نظر می رسد که گلبول های سفید در گره های لنف تولید می شود، ولی در مغز استخوان هم تولید می شود.

تقسیم بندی استخوان های بدن

استخوان های بدن را به سه قسمت تقسیم می کنند:

۱. استخوان های سر

۲. استخوان های بدنه

۳. استخوان های اطراف

استخوان های سر

استخوان های سر شامل استخوان های جمجمه است که ۸ تا استخوان است. جمجمه یک دست نیست، تکه تکه است و در حقیقت ۸ استخوان است که به هم چسبیده است و جمجمه را تشکیل می دهد و این ۸ استخوان شامل موارد زیر است:

۱.استخوان پیشانی

۲. استخوان پشت سر(کاسه ی سر)، هم پشت و هم زیر سر، در نقره، در گودی زیر سر و زیر جمجمه قرار می گیردو این ها همه اش یک استخوان است. البته دارای یک سوراخ بیضی شکل است که اجازه می ‌دهد مغز به نخاع وصل شود و به هم برسند و محل اتصال مغز و نخاع است.

۳ و ۴. دو تا استخوان هم در دو طرف سر است

۵ و ۶. استخوان های قسمت بالایی که دو تا هستند.

۷. یک استخوان پروانه ای در ته جمجمه است

۸. استخوان پرویزنی که این پشت و بالای سوراخ بینی قرار می گیرد، یعنی دور بینی است.

استخوان های صورت که ۱۴ تا است که ۱۳ تا از این ها به جمجمه وصل است و متحرک نیست و فقط استخوان فک پایین متحرک است، یعنی باز و بسته می شود و به جمجمه هم زیاد وصل نیست.

استخوان های بدنه

اما استخوان های بدنه و تنه ی انسان، استخوان های متعددی است، که یکی ستون مهره است که در داخل آن یک لوله ای وجود دارد یعنی سوراخی سرتاسر که نخاع از آن لوله عبور می کند. مابین هرمهره و مهره ی دیگر یک تیغه ی غضروفی وجود دارد که اجازه می دهد انسان خم و راست شود، به سمت چپ و راست منحرف نشود. مهره ها به چهار قسمت تقسیم می شوند:

۱. مهره های گردن که ۷ تا هستند

۲. مهره های پشت که ۱۲ تا هستند

۳. مهره های کمر که ۵ تا هستند

۴. ۴ یا ۵ مهره که انتهای آن دنبالچه است و در عربی به آن عصعص می گویند.

مشکل دیسک و بیرون زدگی آن غضروف، یا فاصله بین مهره ها، بیش تر در مهره های کمر یعنی همان پنج مهره ی کمر است که از پایین بخواهیم حساب کنیم، ۴ مهره ی دنبالچه، بعد از آن هم ۵ تا مهره ی کمر که اگر آسیبی و دیسکی به وجود می آید بیش تر در این پنج مهره است. البته گاهی هم در گردن و گاهی هم در جای دیگر، ولی بیش تر در همین پنج مهره ی کمر است. این یک قسمتش بود، قسمت دیگر آن استخوان های تنه یا دنده ها است، که در حقیقت دوازده تا جفت است که به مهره های پشت وصل هستند و به استثنای دو جفت، باقی دنده ها به جناغ سینه وصل می شوند، یعنی غضروف این دنده ها به جناغ سینه وصل می شود. از قسمت جلو، دنده ها خمیده است یک سر آن به جناغ وصل است و یک سر آن به مهره های پشت وصل است. البته این ها به وسیله غضروف هایی وصل می شوند. این قفسه ی سینه و دنده ها صندوقچه ای است که از قسمت پایین، پرده ی دیافراگم آن را می بندد تا این که یک صندوقی یک محفظه ای تشکیل دهد که تا در آن ها، قلب و شش ها محفوظ می ماند، که از آسیب و فشار دور بماند.

استخوان های اطراف

و اما راجع به استخوان های اطراف که به دو قسمت اطراف بالایی و اطراف پایینی تقسیم می شوند. قسمت بالایی آن استخوان های شانه است، که در حقیقت از دو تا استخوان تشکیل شده است، یکی ترقوه، قسمت جلویی است که به جناغ سینه وصل است، یکی هم به استخوان شانه وصل است. البته استخوان شانه استخوان پهنی است، منتها سبک و مثلثی شکل است و سر بازو در استخوان بازو در داخل استخوان شانه می رود، و آن جا می چرخد و حرکت می کند. علاوه بر دنده ها و ستون مهره ها و شانه یکی از استخوان های تنه، استخوان های لگن است. استخوان لگن استخوان واحدی است، ولی در اصل در مراحل جنینی در شکم مادر ۳ تا هستند که این ها به هم وصل می شوند و جوش می خورند و تبدیل به یک استخوان می شود. اما استخوان های دست یا اطراف، یکی استخوان های بازو است که یک استخوان بلند و نسبتاً درشت است، منتها سر این استخوان داخل استخوان شانه (کتف) قرار می گیرد. در حفره ی شانه قرار می گیرند تا این که مفصلی تشکیل بدهد. استخوان های بازو از طرف دیگر هم به استخوان های عضد (ساعد) وصل است. پس استخوان های بازو از یک طرف به استخوان های کتف وصل است و از طرف دیگر به استخوان های ساعد یا عضد وصل است. استخوان های بازو دو تا هستند، یکی زند بالا و دیگری زند پایین است. البته این ها اضافه هایی دارد و این اضافه ها مچ را تشکیل می دهند. زند الاسفل (زند پایینی) یک استخوان اضافه دارد، که به آن مرفق (آرنج) می گویند. حال این مچ دست از ۸ تا استخوان کوچک و ریز تشکیل شده است که در دو ردیف قرار دارد. برای هر کف دستی ۵ استخوان وجود دارد. استخوان های پا که دو تا است، یکی استخوان ران است که بزرگ ترین استخوان بدن است و سر آن داخل حفره ی لگن می رود و همان جا قرار می گیرد و می چرخد و حرکت می کند. بعد هم طرف دیگر استخوان ران، دو تا زائده یا شاخ و یک شیار دارد. مقابل و روبروی این شیار، یک استخوان سبک و پهن است که همان استخوان زانو است و به آن کشکک می گویند. استخوان ساق هم داریم که از دو استخوان نی بزرگ و نی کوچک تشکیل شده است که به آن ها درشت نی (نی بزرگ) و نازک نی (نی کوچک) می گویند. درشت نی به پاشنه و قوزک داخلی منتهی می‌شود، ولی نی کوچک (نی باریک و نازک) به نی بزرگ وصل می شود و به آن تکیه می کند و در این اتصالش یک قوزکی تشکیل می ‌دهد که به آن قوزک خارجی می‌گویند. مچ پا ۷ تا استخوان دارد و کف پا هم ۵ تا استخوان دارد و برای هر انگشت ۳ تا استخوان وجود دارد، به جز استخوان شست که ۲ تا استخوان دارد. در دست هم همین طور است. تعبیر دقیق آن این است که هر انگشتی ۳ تا بند دارد، به جز انگشت شست که ۲ بند دارد. شاید بزرگ ترین استخوان کف پا، همان استخوان پاشنه است که ما به آن استخوان کعب می گوییم. این شرح اجمالی از استخوان ها بود.

منشاء استخوان

تشریح بدن هم در کتاب ‌هایی مانند بحار و کتاب ‌های دیگر ذکر شده است و هم در کتاب های امروزی آمده است. ما روایات متعددی داریم که بعضی استخوان ها، شماره های منحصر به فرد دارد.

در روایت آمده است که منشاء استخوان، ژن پدر و کروموزوم پدر است و ژن مادر در آن نقشی ندارد. از آن چیزهایی است که مختص و اختصاصی پدر است. استخوان، عصب و رگ و امثال این ها از نطفه ی پدر است. البته روایات متعددی داریم که برسد ولی ما دو روایت آن می خوانیم. روایت اول:

و من نطفة الرجل یکون العظم والعصب [1]

استخوان و عصب، از نطفه ی پدر به وجود می آیند. یک روایت دیگر هم داریم که یک یهودی از پیامبر(ص) سوال می کند که اگر پیامبر (ص) این سوال ها را جواب دهد، می پذیرد مسلمان شود. سوالات سختی انجام پرسید و به پیامبر(ص) عرض کرد:

أخبرني يا محمد : الولد يكون من الرجل أو من المرأة؟ فقال النبي (ص) : أما العظام و العصب والعروق فمن الرجل ، وأما اللحم والدم والشعر فمن المرأة قال : صدقت يا محمد [2]

ای محمد به من خبر بده، فرزند از نطفه ی پدر است یا از نطفه ی مادر است؟ پیامبر اکرم (ص) فرمود اما استخوان ها و اعصاب و عروق از مرد و ژن پدر است. بنده این چیزها را در طب امروزی نشنیده ام. در روایت است و نیاز به تحقیق و بررسی دارد، می تواند یک تئوری باشد. واما گوشت و خون و موی فرزند، از ژن خانم و مادر است و ژن های پدر هم در آن دخیل نیست. این یهودی گفت درست می گویی. گویا این ها از این مسائل اطلاع دارند، یا از اخبار پیامبران و توراتشان یا از تحقیق و آناتومی دانشمندانشان است. در حقیقت یک اسراری محسوب می شود و این یهودی قبول کرد و به پیامبر (ص) ایمان آورد. ایمانش را مشروط به جواب این سوال و سوالات مشابه کرده است. پس معلوم می شود که پیامبریِ کسی ثابت می شود که علم طب و علم آناتومی بدن را دارد. اگر این ها را ندارد، نمی تواند پیامبر باشد. پس این هایی که می گویند اسلام طب ندارد، پیامیر(ص) ندارد، اشتباه بزرگی می کنند. اصلاً پیامبر بدون این که اطلاعاتی و علمی از طب داشته باشد، نمی تواند پیامبر باشد.

تشکیل استخوان در جنین

یک روایت دیگری هم داریم:

ثم تصير إلى علقة، قلت: فما صفة خلقة العلقة التي تعرف بها؟ فقال: هي علقة كعلقة الدم... ثم تصير مضغة، فقلت: فما صفة المضغة وخلقتها التي تعرف بها؟ فقال: هي مضغة لحم حمراء فيها عروق خضر مشبكة، ثم تصير إلى عظم، قلت: فما صفة خلقته إذا كان عظما؟ فقال: إذا كان عظما شق له السمع والبصر ورتبت جوارحه، فإذا كان كذلك فان فيه الدية كاملة [3]

آب مرد (اسپرم) و آب زن (تخمک) باهم متحد می شوند و تبدیل به نطفه می شود. اول نطفه می شود و بعد به علقه تبدیل می شود، مانند لخته ی خون، بچه این حالت را پیدا می کند که اول نطفه است بعد تبدیل به علقه، یک تکه خون می شود. بعد هم تبدیل به یک تکه گوشت می شود. در این تکه گوشت رگ های سبز درهم تنیده قرار دارند. بعد از این که گوشت شد و تبدیل به استخوان شد. این جا راوی سوال می کند که، وقتی جنین به استخوان تبدیل شد، چه خصوصیاتی دارد؟ امام (ع) فرمود، وقتی استخوان یا یک اسکلت شد، سوراخ گوش و سوراخ چشم در جمجمه باز می شود و اعضا و جوارح او به تدریج مرتب می شود. در یک روایت دیگر داریم که:

فإن رأيت في المضغة شبه العقدة عظما يابسا قال فذلك عظم كذلك أول ما يبتدئ العظم فيبتدئ بخمسة أشهر ... قال قلت وكذلك إذا كسي العظم لحما [4]

وقتی بچه را که دیدی شبیه گره دارد ولی حالت استخوانی دارد، استخوانی خشک، این استخوان است و دیگر گوشت نیست. این چنین تبدیل به استخوان می شود. اول یک گره است بعد یواش یواش تبدیل به استخوان می شود. در پنج ماهگی تولید استخوان و رشد استخوان ها شروع می شود. همان طور که استخوان ها از گوشت پوشیده شود. روایت دیگری هم داریم که می فرماید:

وإن طرحته وهو نسمة مخلقة له عظم ولحم [مرتب] مزيل الجوارح قد نفخت فيه روح العقل [5]

خانمی ضربه خورده است و بچه اش سقط شده است، خصوصیات آن را می گویند. اگر مادر این بچه را انداخت، در حالی که بچه تشکیل شده است، سر و بدن و استخوان هم دارد و گوشت و اعضا و دست و پایش مرتب باشد روح عقل دمیده شده است. دیه را تعیین می‌کنند که ما کاری به دیه نداریم و با خصوصیات آن کار داریم. در یک روایتی آمده است که:

والعظم في جسده بمنزلة الشجر في الارض [6]

استخوان در بدن انسان شبیه درخت است حکم درخت دارد. ساقه دارد مثل پاهایش و شاخه دارد مثل دست و ها و دنده هایش. اسکلت را اگر ببینی، حکم درخت دارد و اما نسبت به تعداد استخوان ها، البته تعداد استخوان ها در جنین زیاد است و بعد از تولد تعداد استخوان ها کم تر می شود چون بعضی ها به هم وصل می شوند و یک استخوان می شوند.

تعداد استخوان ها در بدن

روایت هم در این زمینه مختلف است که یک شخصی که از امام صادق (ع) درباره ی راز های طب و علم پزشکی می پرسد. بعد می گویند اسلام طب ندارد، اهل بیت ندارد. امام صادق (ع) راز های طب را می دانند و این آقا از رازهای طب سوال می کند. از جسم سوال کرد، امام صادق (ع) فرمود:

سأل الصادق (ع) عن أسرار الطب ثم سأله عن تفصيل الجسم فقال (ع) إن الله خلق الإنسان على اثني عشر وصلا وعلى مائتين وثمانية وأربعين عظما وعلى ثلاثمائة وستين عرقا فالعروق هي التي تسقي الجسد كله والعظام تمسكها واللحم يمسك العظام والعصب يمسك اللحم وجعل في يديه اثنين وثمانين عظما في كل يد أحد وأربعون عظما منها في كفه خمسة وثلاثون عظما وفي ساعده اثنان وفي عضده واحد وفي كتفه ثلاثة فذلك أحد وأربعون عظما وكذلك في الأخرى وفي رجله ثلاثة وأربعون عظما منها في قدمه خمسة وثلاثون عظما وفي ساقه اثنان وفي ركبته ثلاثة وفي فخذه واحد وفي وركه اثنان وكذلك في الأخرى وفي صلبه ثماني عشرة فقارة وفي كل واحد من جنبيه تسعة أضلاع وفي وقصته ثمانية وفي رأسه ستة وثلاثون عظما وفي فيه ثمانية وعشرون أو اثنان وثلاثون عظما [7]

انسان ۱۲ تا وصله دارد، یعنی اعضا را به هم متصل می کند. البته این ها چه هستند و کدام هست؟ باید اعضا را محاسبه کنیم. ۲۴۸ استخوان دارد، ۳۶۰ رگ خون دارد. این رگ ها، بدن را آبیاری می کنند و غذا می رساند. استخوان ها هم بدن و انسان را نگه می دارند. ماهیچه ها، استخوان را نگه می دارند و عصب هم، گوشت ها را نگه دارند. در هر دو دست انسان ۸۲ استخوان وجود دارد یعنی در هر دستی ۴۱ استخوان وجود دارد. در کف دست و دست ۳۵ استخوان وجود دارد ولی در ساعد ۲ تا استخوان وجود دارد، یکی زند بالا و یکی زند پایین. در کتف هم ۳ تا استخوان وجود دارد و در بازو هم یک استخوان وجود دارد، که جمعا ۴۱ استخوان می شود، و در هر دو دست ۸۲ استخوان وجود دارد. ولی در پای انسان ۴۳ استخوان است. در کف پا و پا ۳۵ استخوان وجود دارد. در ساق پا ۲ استخوان بزرگ که بزرگ نی و نازک نی است، و در هر زانو ۳ استخوان و در ران هم یک استخوان وجود دارد. و در حوضش (لگن) هم ۲ استخوان وجود دارد. در پای دیگرش هم به همین شکل است. در کمرش (صلب) ۱۸ تا مهره وجود دارد. در هر کدام از دو طرف آن ۹ تا دنده وجود دارد و درگردنش ۸ تا مهره وجود دارد. سرش هم ۳۶ تا استخوان دارد در دهانش ۲۸ یا ۳۲ تا استخوان یا دندان دارد. با دندان عقل ۳۲ تا می شود. بدون دندان های عقل ۲۸ تا می شود. روایت دیگری هم داریم که یک شخص مسیحی از امام صادق (ع) درباره تفسیر جسم انسان می پرسد:

إن الله تعالى خلق الإنسان على اثني عشر وصلا وعلى مائتين وستة وأربعين عظما [8]

انسان ۱۲ وصل و ۲۴۶ استخوان دارد. روایت قبلی ۲۴۸ استخوان بود. تا آخر روایت قبلی که تعداد استخوان های دست و پا و... را می گوید.

در روایت سومی داریم که انسان بالغ، ۲۰۶ استخوان دارد. گویا این همان چیزی است که امروزه می‌گویند.

گاهی صحبت در مورد بعضی استخوان ها محدود و خصوصی می شود، به خصوص استخوان هایی که گلبول قرمز یا خون تولید می کنند و در حقیقت این صحبت راجع به مغز استخوان است. ولی دیدگاه ممکن است فرق کند، پزشکان امروزی یک چیزهایی مد نظر قرار می دهند و اسلام و شرع هم می‌تواند چیزهای دیگر را مدنظر قرار دهد. البته این مسئله هست و شاید در روایات به بعضی چیزها خیلی اهمیت می دهند و مطرح می‌کنند، مانند استخوان کعب که در بحث وضو پاها تا کعبین مسح می شود:

﴿...إِلَى الْمَرَافِقِ وَامْسَحُواْ بِرُؤُوسِكُمْ وَأَرْجُلَكُمْ إِلَى الْكَعْبَينِ...﴾[9]

یعنی تا استخوان کعب که در پشت پا قرار دارد. عظم المرفق، استخوان های مرفق (آرنج) که وضو از این جا شروع می ‌شود و ترائب که درباره ی نطفه انسان است که از کجا خارج می شود:

﴿خُلِقَ مِن مَّاء دَافِقٍ﴿6﴾يَخْرُجُ مِن بَيْنِ الصُّلْبِ وَالتَّرَائِبِ﴿7﴾﴾ [10]

انسان از یک آب جهنده، صلب (کمر) و ترائب، استخوان های کتف یا ممکن است شامل برخی دنده ها هم شود، به وجود می آید. باشد در مورد شراسیف، دنده های پایانی هم روایاتی وارد شده است. در مورد این استخوان هایی که گفتیم و در روایات هم آمده است بررسی هایی خواهیم داشت، و تعملاتی و نگرشی در این ها خواهیم داشت. این هایی که اسم دارند، بعضی استخوان های بدن اسم دارند مثل دنده‌ها، کعب، جمجمه، که این ها در روایات آمده است و اسم دارد. ما این ها را بررسی خواهیم کرد و وظایف و عملکردشان را بیان خواهیم کرد. سعی ما بر این بود که در هر عضوی، استخوان های آن عضو را بحث کنیم. سر را که بحث کردیم درباره ی همه ی استخوان های آن صحبت کردیم. در بحث سینه هم درباره ی دنده ها و مهره ها صحبت کردیم. بقیه را به ترتیب مورد بررسی قرار می دهیم. البته بهتر است که بحث کلیات را تمام کنیم و سراغ تک تک استخوان ها برویم.

علت سست شدن و پوک شدن استخوان

یکی از بحث ‌های کلی استخوان ها، سست شدن و پوک شدن استخوان است که به آن ضعیف شدن و پوکی استخوان می گویند. از درون پوسیدن و پوکیدن یک چیزی است که مفروض است و در قرآن و روایات آمده است.

۱. پیری، مثلاً انسان پیر می شود این ها را مطرح می کنند و مورد فرض قرار می ‌دهند و گاهی هم مورد تسلیم قرار می دهند. خداوند در قرآن این چنین فرمود:

﴿قَالَ رَبِّ إِنِّي وَهَنَ الْعَظْمُ مِنِّي وَاشْتَعَلَ الرَّأْسُ شَيْبًا وَلَمْ أَكُن بِدُعَائِكَ رَبِّ شَقِيًّا﴾ [11]

گویا این پیامبر زکریا است و یک ارتباطی بین این دو، می خواهد برقرار کند. او بچه می خواهد ولی دارد یادآوری می کند که استخوان هایم دیگر سست شده است و تقریباً دارد نابود می ‌شود. گویا سست شدن استخوان و مغز استخوان با تولید و زاییدن بچه منافاتی دارد. می فرماید استخوان های بدنم پوک شده و سرم هم سفید شده است. استخوان هایم پوک شده یعنی استحکام و صلابت و ضخامت خود را از دست داده است و شاید هم به این معنا است که خیلی زود می شکند و خرد می شود. البته اسم این ها پوکی استخوان است و در عربی هم "هشاشة العظام" است. چه بسا ما از آیات دیگر قرآن استفاده می کنیم که پیری، باعث سست شدن و پوکی استخوان می شود.

۲. غم و اندوه، در روایات آمده است که از حضرت یعقوب (ع) پرسیدند که چرا موهایت سفید شده است و کمرت خمیده شده است و این جور فرتوت شده ای؟ او جواب داد:

وَ شَابَ رَأْسُهُ مِنَ الْحُزْنِ وَ احْدَوْدَبَ ظَهْرُهُ مِنَ الْغَمِّ [12]

غم و غصه و هم و ناراحتی و حزن و اندوه و پیری سبب شده است که موی سرم سفید شده است. کمر هم به خاطر غم و اندوه خمیده شده است.

۳. از جمله چیزهایی که باعث می شود استخوان سست و ضعیف و پوک و شکننده شود، تب است. تب این خاصیت را دارد و بیماریی است که کل بدن را از سر تا پا درگیر می کند. بقیه ی بیماری ها هرکدام یک قسمتی از بدن را درگیر می کند، ولی تب کل بدن را درگیر می کند. در روایت داریم، در رقیه کسی که تب می کند، سفارش شده است رقیه خوانده شود، در این رقیه این چنین آمده است:

يا ام ملدم إن كنت آمنت بالله العظيم الكريم ، فلا تهشمي العظم ، ولا تأكلي اللحم [13]

ام ملدم کنیه ی تب است. عرب ها برای هرکس و هرچیز مهمی اسم و کنیه می گذارند. مثلا برای مرد، ابو فلان مثل بوعلی سینا و برای زن ام فلان دارند. این راجع به انسان بود و ممکن است به بعضی چیزهای مهم مثل بعضی حیوانات و درندگان اسم و کنیه هایی بگذارند. مثلا برای الاغ، ابوصابر می گویند، و برای گرگ ابوسرحان می گویند، همین طور برای بقیه ی حیوانات، کنیه دارند. این رقیه برای درمان تب است، و در این رقیه امام با تب صحبت می کند، گویا تب، بیماری هوشمندی است. البته بنده ان شاء الله بعدا بحثی راجع به بیماری های هوشمند خواهم داشت، یعنی مورد خطاب قرار می گیرد، می شنود، بعضی از اعضای بدن هوشمند هستند. تب یک بیماری هوشمند است، کنیه هم دارد و معلوم می شود که اهمیت زیادی دارد و اسم آن ام ملدم است. در این رقیه، رقیه خوان این طور با تب صحبت می کند و خطاب می کند، ای مادر ملدم اگر به خدا کریم و بزرگ ایمان آوردی و مومن هستی، استخوان ها را نخور و نابود و پوک و خرد نکن و گوشت بدن این بیمار را نخور. از خاصیت تب این است که استخوان ها را پوک می کند و و گوشت های بدن را می خورد که انسان لاغر می شود. در یک روایت دیگری داریم:

براءة من الله... إلى ام ملدم التي تمص الدم ، وتنهش العظم وترق الجلد ، وتأكل اللحم [14]

این برائت، تبری جستن از ام ملدم (تب) است. تب این صفات را دارد که خون ها را می مکد، استخوان ها را خرد می کند و پوست را نازک می کند. پس همه ی بدن مثل استخوان و گوشت و پوست و خون و بقیه ی چیزها را درگیر می کند. چون تب آثاری روی خیلی از اعضا و حتی کل اعضای بدن به جا می گذارد، روایتی از امام سجاد (ع) داریم که می فرماید:

نِعْمَ الْوَجَعُ وَجَعُ الْحُمَّى يُصِيبُ وَ يُعْطِي كُلَّ عُضْوٍ قِسْطاً مِنَ الْبَلَاءِ [15]

چه قدر این بیماری تب خوب است. به هر عضوی از اعضای بدن یک سهمی از درد و گرما و امثال آن می دهد. می فرماید: ینهش، یعنی این تب استخوان ها را خرد کرد، نهش در عربی یعنی خرد کرد یا پوک کرد. بیش تر به درنده وقتی استخوان های شخصی یا حیوانی را خرد می کنند و می شکنند، به آن نهش می گویند. روایتی هم در کتاب زبور داوود داریم:

وهو السبع الذي يدق العظم ويفرس اللحم [16]

درنده ای است که استخوان ها را می کوبد و گوشت را می دَرد. روایاتی هم داریم که تب داخل استخوان هم می رود و نه فقط گوشت و پوست، بلکه در حقیقت استخوان ها را هم داغ می کند. روایتی داریم که می فرماید:

ياحمى الماضية... لما خرجت من العظم إلى اللحم ومن اللحم إلى الجلد ومن الجلد إلى الارض فتسكن فيها [17]

ای تبی که دارد می رود یعنی از آن گذشته است من از شما می خواهم که از استخوان این بیمار خارج شوی و از استخوان به گوشت منتقل شو و از گوشت به پوست منتقل شو و از پوست به زمین منتقل شو و در آن جا، در زمین هم ساکن باش. شاید مراد از این روایت این باشد است که این گرمای تب در خود استخوان ها هم نفوذ می کند و محل اصلی آن، استخوان است و باید به تدریج از استخوان به گوشت و از گوشت به پوست و از پوست به خاک خارج و منتقل شود. پس در حقیقت می توانیم بگوییم که تب کل بدن را درگیر می کند، همان گونه که در روایت آمده است.

تاثیر میکروب و ویروس بر استخوان

یک چیز دیگر این هم می تواند استخوان ها را خرد کند. موجودات زنده مانند میکروب و ویروس است. در روایت درباره ی رقیه ی دندان داریم:

العجب كل العجب لدابة تكون في الفم ، تأكل العظم ، وتترك اللحم ، أنا أرقي [18]

در این رقیه می فرماید، تعجب می کنم و بی نهایت تعجب می کنم برای یک موجودی، جنبنده ای مثل کرم، انگل که حالت حرکت دارد، این در دهان می باشد، استخوان ها را می خورد، همان باکتری و کرم است و کاری به گوشت ندارد. فقط استخوان ها را می خورد و باعث می شود که استخوان سوراخ شود و از بین برود. چیزی که به ذهن ما می رسد همان باکتری است که باعث پوسیدگی دندان می شود و همین که وارد می شود، می تواند سبب ضعف استخوان شود. پس یکی از عوامل همان باکتری ها است که عفونت و التهابی در استخوان ها به وجود می آورد و آن ها را پوک می کند. نکته بعد این است که شاید جزع و فزع، بی تابی و بیزاری یکی از اموری است که باعث می شود استخوان ها سست شود. روایتی داریم که می فرماید:

ترحم هذه النفس الجزوع ، وهذا البدن الهلوع ، والجلد الرقيق ، والعظم الدقيق ، مولاي عفوك عفوك [19]

خدایا به این نفس، این انسان، این موجود رحم کن. این نفسی است که همیشه بی تاب و اهل جزع و فزع است و این کالبد، جسد و بدنی است که صبر و تحمل ندارد. به این پوستِ نازک و این استخوانِ باریک رحم کن، مرا ببخش. شاید مراد، ضعف ذاتی انسان است. می فرمایند انسان کلا موجود ضعیفی است، خداوند در قرآن می فرماید:

﴿... وَخُلِقَ الإِنسَانُ ضَعِيفًا﴾ [20]

انسان ضعیف خلق شده است و استخوان هایش هم ضعیف است و می تواند زود بشکند و می تواند نتیجه ی جزع و بیزاری و بی تابی باشد.

چیزهایی که باعث رشد و تقویت استخوان می شود

یکی از عوامل ضعف استخوان، عدم استفاده از چیزهایی است که استخوان را تقویت می کند و باعث رشد و رویش استخوان می شود. چیزهایی هم در روایات ذکر شده است:

۱. یکی از این چیزها شیر است، خواه شیر مادر باشد، خواه شیر دام باشد، هر دو هست. نسبت به نوع اول که شیر مادر است روایت داریم درباره ی رضاع:

الرضاع المحرم فيما أنبت اللحم و شد العظم [21]

در مورد شیر دادن به بچه تا این بچه، بچه ی رضاعی و محرم شود. به آن رضاع المحارم می گویند یعنی شیر حرام کننده، تحریم کننده است. کدام شیر؟ چند بار باید شیر مصرف کند؟ باید آن قدر مصرف شود که گوشت بر اساس آن بروید و استخوان محکم شود. شیر محرم کننده شیری است که گوشت را می‌رویاند و استخوان را محکم می کند، یعنی تقویت می‌کند. به طور کلی راجع به شیر و شیر چهارپایان روایت داریم که:

عَلَيْكَ بِاللَّبَنِ فَإِنَّهُ يُنْبِتُ اللَّحْمَ وَ يَشُدُّ الْعَظْمَ [22]

بر شما باد شیر، زیرا شیر باعث رویش گوشت می شود و استخوان را تقویت می‌کند.

۲. دومین چیزی که باعث تقویت انسان می شود، گوشت است. در چند روایت وارد شده است:

اللَّحمُ وَ اللَّبَنُ؛ يُنبِتانِ اللَّحمَ، و يَشُدّانِ العِظامَ [23]

هم گوشت و هم شیر، باعث رویش گوشت و محکم شدن استخوان می شوند. شاید معنی آن این است که هر کدام از این ها، این خاصیت را دارد. ممکن است هر دو اگر جمع شود، این خاصیت را داشته باشد. مثلا گوشت باعث رویش گوشت می شود و شیر باعث رویش استخوان می شود، این احتمال وجود دارد. ولی موید این که گوشت، استخوان را تقویت می کند این است که، یکی از ترکیبات اصلی استخوان، الیاف پروتئین ها هستند که استخوان را مقاوم و محکم می کند، علاوه بر آن کلسیمی که دارد. شاید هم این خاصیت برای هر دوی این ها باشد. وقتی این دو با هم جمع شدند، این ترکیب یعنی گوشت و شیر، باعث تقویت استخوان می شود.

۳. چیز دیگری که باعث رشد استخوان می شود، برگ چغندر است. در روایت داریم که:

نعم البقلة السلق ... وتظهر الدم وتغلظ العظم [24]

چه قدر این سبزی برگ چغندر خوب است، خون را نشان می ‌دهد و زیاد می کند و باعث می شود که قرمزی خون از زیر پوست، ظاهر شود و استخوان ها را درشت و محکم می کند.

۴. در روایت هم درباره ی سویق روایات متعددی داریم:

أسقى السويق فإنه ينبت اللحم ويشد العظم [25]

به او سویق بده، سویق گندم یا جو، سفارش شده است که به بچه سویق بدهید، که در کودکی که این باعث رویش گوشت و تقویت استخوان می شود.

۵. انجیر هم استخوان را تقویت می کند، در روایت داریم که:

التِّينُ يَذْهَبُ بِالْبَخَرِ وَ يَشُدُّ الْعَظْمَ [26]

انجیر بوی بدن را از بین می برد و استخوان را تقویت می کند.

۶. چیز بعدی که استخوان را تقویت می کند، غبیرا (سنجد) است که در روایت ذکر شده است:

الغبيراء لحمه ينبت اللحم وعظمه ينبت العظم [27]

گوشتِ سنجد، باعث رشد گوشت بدن می شود و استخوان (هسته) آن، استخوان را رشد می ‌دهد.

۷. نکته ی بعدی سویق باروغن زیتون است، روایت آمده است:

شَرْبَةُ السَّوِيقِ بِالزَّيْتِ تُنْبِتُ اللَّحْمَ وَ تَشُدُّ الْعَظْمَ [28]

خوردن سویق با روغن زیتون، گوشت را می ‌رویاند و استخوان را محکم می کند. ما گفتیم که سویق به تنهایی این کار را می کند، ولی با اضافه کردن روغن زیتون، شاید تاثیر بیش تری دارد.

استخوان در مردار، پاک است و ذکی است ولی ما از خوردن استخوان نهی شده ایم. مکروه است، استخوان را نباید کامل لیسید، چون این غذای برادران جنی ما است. شاید این معنا را برساند که ارتباطی مابین جن و استخوان و ارتباطی مابین شیطان و استخوان است، که شیطان سریع استخوان ها را آلوده به میکروب می‌کند و باعث عفونت و التهاب می شود.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo