< فهرست دروس

«درس طب در روایات»

استاد تبریزیان

1401/04/08

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: آناتومی بدن/عروق /جلسه بیست و هفتم، عروق، تعریف عروق، وظیفه رگ ها، تقسیم بندی رگ ها، سرخرگ، سیاهرگ، مویرگ، دستگاه گردش خون، بیماری های عروق، عروق مغز،نقش رگ ها در تشکیل جنین، وجود خون در رگ ها، نقش رگ ها در رساندن غذا به بدن، تاثیر نوشیدنی ها بر رگ ها، تاثیر دارو و غذا بر رگ ها، نفوذ شیطان در رگ ها، نقش رگ ها در رسیدن غذا به جنین

 

عروق

موضوع قلب و عروق یک بحث واحدی است و صحبت راجع به قلب تمام شد و الان صحبت راجع به عروق است. در جلسه ی قبل توضیح مختصری درباره ی عروق داده شد و در این جلسه دوباره از اول شروع می کنیم.

تعریف عروق

عروق یعنی رگ های خونی و دستگاه گردش خون در بدن، که در حقیقت ما دو گردش خون داریم، گردش خون بزرگ و گردش خون کوچک.

الان قرار است درباره ی رگ ها صحبت کنیم. و در مورد عروق و انواع آن و تعریف عروق و وظیفه ی آن صحبت می کنیم.

در تعریف عروق باید بگوییم که رگ ها یک سری لوله یا مجرا هستند که خون در آن جریان دارد، پس رگ ها، مجرای خون هستند و خون در آن جریان دارد و در حال گردش در بدن است زیرا خون، وظایفی دارد و آن رساندن غذا و اکسیژن به بافت و سلول های بدن است. البته رگ های خونی در مراحل اول تشکیل جنین تشکیل می شود. "مُضغه" یعنی تکه گوشت، قلب می شود، یک سری رگ های به هم تنیده در همان مراحل اول تشکیل می شود و در مرحله ی اول این رگ ها به رنگ سبز است و خون را از منشاء آن یعنی قلب می گیرد و بعد هم خون را به تمام بافت های بدن می رساند و شروع آن هم سرخرگ آئورت است که بزرگ ترین رگ بدن است که این بعدا به مرور شاخه هایی پیدا می کند و باریک و باریک تر می شود تا به مویرگ ها برسد که در گوشت پخش شده است. باز هم خون این مویرگ ها را به بافت های بدن می رساند و به وسیله ی مویرگ های سیاهرگی خون را به رگ ها بر می گرداند و از آن جا به سیاهرگ اصلی و بعد هم به قلب منتهی می شود.

وظیفه رگ ها

البته وظیفه ی این رگ ها این است که در آن ها خون جریان پیدا می کند و خون در آن ها حبس شده که این خون به این طرف و آن طرف به شکل خون ریزی پخش نشود و در همین رگ ها مویرگ ها محبوس است و وظیفه اش این است که به یک طرف حرکت کند و این طور نیست که در یک رگ، خون به دو طرف جریان داشته باشد یعنی رفت و برگشت، نه فقط به یک طرف جریان دارد. البته چیزی که این جریان یک طرفه را تعیین می کند همان دریچه هایی است که در قلب است.

ما یک گردش خون داریم و یک دستگاه گردش خون و دستگاه عروق و این سرخرگ ها است که خون از آن ها به مویرگ ها جاری می شود و از آن جا هم به سیاهرگ، البته مویرگ هایِ سیاهرگی، بعد هم می رسد به سیاهرگ های بزرگ تر و اصلی، تا برسد به سیاهرگ بزرگ که به قلب منتهی می شود. توضیح اجمالی درباره ی دستگاه گردش خون است.

تقسیم بندی رگ ها

به طور کلی رگ ها به سه دسته تقسیم می شوند:

۱. سرخرگ ۲. سیاهرگ ۳. مویرگ

البته یک سری رگ های لنفی هست که خونِ سفید در آن ها جریان دارد، درباره ی لنف جداگانه بحث خواهیم کرد.

سرخرگ

سرخرگ ها به طور کلی رگ هایی است که خون در آن ها از منشاء یعنی قلب با قدرت و با قوت پمپاژ می شود.

سیاهرگ

سیاهرگ ها رگ هایی است که خون را از بدن به قلب برمی گرداند.

سرخرگ دیواره ی محکم تری دارد، چون متحمل فشار بیش تری است و پمپاژ مستقیم قلب است و جریان تند خون در آن ها است، پس نیاز دارد ضخیم تر و قوی تر و محکم تر باشد. خون از بطن چپ، چون بطن چپ از دهلیزهای دیگر بزرگ تر و قوی تر و دیواره ی ضخیم تر و عضلات قوی تری دارد و وظیفه ی سخت تری دارد که خون را به کل بدن با فشار مضاعف از دریچه آئورت و رگ آئورت پمپاژ می کند. سرخرگ پمپاژ می کند ولی بقیه مثل سیاهرگ ها خون در آن ها با فشار کمتری است چون از قلب دورتر است و قرار است خون را برگرداند و به دهلیز راست می آید و از آن جا هم به بطن راست می رود و بطن راست آن را با فشار در سرخرگ ریه پمپاژ می کند تا به ریه برسد و به مویرگ هایی که در ریه وجود دارد برسد و در آن جا عمل رد و بدل شدن اکسیژن و دی اکسید کربن انجام می شود.

مویرگ

به طور کلی چه در بافت بدن و چه در ریه، مویرگ ها، دیواره ی خیلی نازکی دارد که اجازه می دهد خون، مواد غذایی و اکسیژن از آن عبور کند و به بافت برسد و یا در مورد ریه، خون کم اکسیژن را پمپاژ می کند به ریه و این مویرگ هایی که در ریه است و در آن آلونک های ریز، آن جا دی اکسید کربن را تحویل می دهد و در مقابل، اکسیژن را می گیرد و خون اکسیژن دار در سیاهرگ می رود به سمت دهلیز چپ تا به بطن چپ منتقل شود و از آن جا هم به کل بدن برود. توضیح کلی راجع به گردش خون و رگ ها بود.

مویرگ هایی که به ریه می رسد یا کلا مویرگ ها اجازه می دهد مواد زائد، اضافه، تلفات از گردش خون خارج شود حال چه در طحال و چه در جاهای دیگر و دی اکسید کربن هم از ریه خارج می شود.

دستگاه گردش خون

دستگاه گردش خون به دو قسمت تقسیم می شود:

۱. از قلب به کل بدن و از بدن به قلب که دستگاه گردش خون بزرگ است.

۲. از قلب به ریه و از ریه به قلب که دستگاه گردش خون کوچک است.

پس ما یک سرخرگ داریم که خون را از قلب با فشار می گیرد و در آن جریان می یابد و در مقابل هم یک دستگاه سیاهرگ است که خون کم اکسیژن را به قلب برمی گرداند و از قلب به ریه و دوباره از ریه به قلب یعنی دهلیز چپ بر می گردد.

البته باید به این نکته توجه داشت که ما سرخرگ که می گوییم ممکن است اکسیژن دار باشد مانند آئورت و رگ های متفرعه از آن، تا به مویرگ ها برسد و ممکن است کم اکسیژن باشد مانند سرخرگی که خون را از قلب به ریه منتقل می کند، چون اکسیژن دار است و اکسیژن کمتری دارد در عین حال هم به آن می گوییم سرخرگ، به این اعتبار که خون از قلب به آن ها جریان پیدا می کند و قلب خون در این رگ ها با فشار پمپاژ می دهد.

پس به طور کلی سرخرگ ها این هایی هستند که فشار بیش تری دارند و خون را مستقیم از قلب دریافت می کنند و در آن ها پمپاژ می شود و جریان پیدا می کند.

بنابراین سرخرگ می تواند اکسیژن دار باشد مانند آئورت و رگ های متفرعه از آن و ممکن است کم اکسیژن باشد مانند سرخرگی که از قلب به ریه منتقل می شود، از بطن راست به ریه چون متحمل فشار زیادی است قلب در آن پمپاژ می کند. دیواره ی آن تحمل فشار بیش تری را دارد و دیواره ی محکمی دارد هرچند اکسیژن کمتری دارد. ولی آن که از ریه بر می گردد سیاهرگ است هرچند اکسیژن دار است. پس ملاک اکسیژن نیست، ملاک آن رگ هایی است که مستقیم خون را از قلب با فشار دریافت می کنند و قلب، خون را در آن‌ ها محکم پمپاژ می کند و نیاز به دیواره ی محکمی دارد.

اگر رگ هایی که در بدن انسان وجود دارد را پشت سرهم ردیف کنیم قابل تصور نیست که چه اندازه است. اگر رگ ها و مویرگ ها را پشت سرهم ردیف کنیم اندازه ی آن‌ ها ۶۰ هزار مایل تقریبا معادل ۱۰۰ هزار کیلومتر است و بنابر محاسبات موجود این ها می توانند ۲ بار و نیم به دور زمین باشد.

انسان چقدر رگ و مویرگ دارد که دو بار و نیم به دور زمین می گردد؟ این نشانه ی عظمت خداوند تبارک و تعالی است و نشانه ی قدرت این عضله ی میوکارد یعنی قلب است که بتواند خون را در این همه رگ و مویرگ این اندازه پمپاژ کند آن هم با قدرت، زیرا هر جای بدن که دست بزنید می توانید نبض را حس کنید و چیزی جزء عظمت خداوند نیست.

چیزی که برآورد کردند این است که قلب انسان در تمام طول عمر خود چیزی در حدود یک میلیون بشکه خون پمپاژ می کند. به طور کلی گفتیم که سرخرگ ها قوی تر هستند و دیواره ی ضخیم تری دارند و در عمق بدن انسان قرار دارند، داخل بدن، دور از پوست و عمیق تر تا آسیب نبینند و ضربه نخورند و دچار پارگی و خونریزی چون خطرناک است نشوند.

بیماری های عروق

یک سری بیماری ها وجود دارد که بر رگ ها عارض می شود مانند تصلب شرایین که سفت و سخت شدن دیواره ی رگ است، واریس یعنی خرابی دریچه هایی که در رگ ها وجود دارد و اجازه می دهد خون در یک طرف حرکت کند و برنگردد. این دریچه ها خراب و شل می شوند که به این ها لانه ی کبوتر گفته می شود، بیماری بعدی فشار خون است و بیش تر فشار روی رگ ها و دیواره ی رگ ها است، گرفتگی رگ یا بسته شدن رگ و لخته ی خونی که رگ را می بندد. البته بیماری های دیگری هم هست که رفته رفته به آن ‌ها اشاره خواهیم کرد.

عروق مغز

یک سری رگ ها در مغز وجود دارند که نسبت به بقیه ی رگ ها خصوصیات و تفاوت هایی دارند. تفاوتشان در این است که این ها یک سد در مغز تشکیل می دهند که مانع می شوند جزء قند و اکسیژن چیز دیگری وارد مغز شود و حتی راه ورود میکروب و ویروس به مغز را می بندند و اجازه ی ورود نمی دهند، به همین جهت مغز در مقابل این آسیب ها محفوظ می ماند.

البته به طور کلی رگ های خونی در اخبار و روایات ما به عنوان اعضای اساسی بدن ‌است و هر وقت درباره ی اعضای بدن صحبت می شود چند عضو به عنوان عضو اساسی و جزء اساسی بدن و که زندگی انسان بر آن ها توقف دارد. به عنوان عصب یا اعصاب، گوشت، استخوان و رگ ها است که آن قدر اهمیت دارد و همیشه وقتی مثالی از اعضای بدن بزنند و در روایات وارد می شود حتما عروق و رگ ها در میان آن ها ذکر می شود. پس به عنوان عضو اساسی و قسمت اساسی در بدن است. ما در ادامه روایاتی که در این زمینه وارد شده است را می خوانیم در مورد این نکته که رگ ها در جنین در ماه های اول تشکیل می شود.

نقش رگ ها در تشکیل جنین

روایتی داریم از امام صادق(ع) که می فرماید:

ذكرت ، إن الذي خلق في الرحم جنينا من ماء صاف وركب فيه ضروبا مختلفة من عروق وعصب وأسنان وشعر وعظام وغير ذلك هو يحييه بعد موته ويعيده بعد فنائه [1]

می فرماید یاد کردی آن کسی که یک جنین، در رحم مادر خلق کرد از یک آب صاف(آب زن و آب مرد) و خداوند در آن چیزهای گوناگونی به وجود آورده است و تشکیل شده است از "عروق"، اولین چیزی که ذکر می کند رگ ها است و در این جنین، در این "مضغه" یعنی تکه گوشت که در رحم مادر متولد و درست می شود در مرحله ی اول رگ و عصب است و "اسنان" یعنی دندان هم در جنین از اول رشد می کند و "شَعر" یعنی مو و "عظام" یعنی استخوان و چیزهای دیگر است. خداوند همین جنین را بعد از مرده بودن آن زنده می کند و روح را وارد کالبد آن می کند.

در روایت دیگری داریم که:

إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ إِذَا أَرَادَ أَنْ يَخْلُقَ النُّطْفَةَ الَّتِي مِمَّا أَخَذَ عَلَيْهَا الْمِيثَاقَ فِي صُلْبِ آدَمَ أَوْ مَا يَبْدُو لَهُ فِيهِ‌ وَ يَجْعَلَهَا فِي الرَّحِمِ حَرَّكَ الرَّجُلَ لِلْجِمَاعِ وَ أَوْحَى إِلَى الرَّحِمِ‌ أَنِ افْتَحِي بَابَكِ حَتَّى يَلِجَ فِيكِ خَلْقِي وَ قَضَائِيَ النَّافِذُ وَ قَدَرِي فَتَفْتَحُ الرَّحِمُ بَابَهَا فَتَصِلُ النُّطْفَةُ إِلَى الرَّحِمِ فَتَرَدَّدُ فِيهِ أَرْبَعِينَ يَوْماً ثُمَّ تَصِيرُ عَلَقَةً أَرْبَعِينَ يَوْماً ثُمَّ تَصِيرُ مُضْغَةً أَرْبَعِينَ يَوْماً ثُمَّ تَصِيرُ لَحْماً تَجْرِي فِيهِ عُرُوقٌ مُشْتَبِكَةٌ ثُمَّ يَبْعَثُ اللَّهُ مَلَكَيْنِ خَلَّاقَيْنِ يَخْلُقَانِ فِي الْأَرْحَامِ [2]

به درستی که خداوند هر گاه می خواهد نطفه را خلق کند، هر نطفه ای تبدیل به جنین نمی شود مگر این که میثاق خداوند از او اخذ شده باشد. در عالم ذر همه ی خلایق از پشت حضرت آدم خارج شدند و در یک محشری محشور شده اند و این جاست خداوند از آن ها میثاق را گرفت و عهد و پیمان را گرفت و از آن ها سوال کرد: ﴿أَلَسْتُ بِرَبِّکُمْ﴾ [3]

آیا من پروردگار شما نیستم؟ که یک عده گفتند آری شما پروردگار ما هستید و یک عده ای هم نگفتند. پس آن هایی که گفتند، آن ها به دنیا می آیند و نطفه ی آن ها تشکیل می شود و جنین در رحم مادر تشکیل می شود که همان نطفه ای است که از آن میثاق اخذ شده و به شکل مورچه از کمر حضرت آدم خارج شدند و میثاق از آن ها گرفته شده است. پس آن هایی که قرار است به دنیا بیایند آن هایی هستند که میثاق از آن ها گرفته شده است ، آن هایی که درباره ی آن ها خدا برایش بداء حاصل شود و ممکن است جنین تشکیل شود ولی سقط شود احتمالا به خاطر این که در میثاق به یگانگی خداوند توانا اقرار نکردند و کامل به دنیا نمی آید و ممکن یکی در معرض تلف شدن باشد ولی خداوند اجازه می دهد این جنین تشکیل شود و به دنیا بیاید.

خداوند این جنین را در رحم مادر قرار می دهد که البته ابتدا مرد را تحریک می کند و می فرماید: "حَرَّكَ اَلرَّجُلَ لِلْجِمَاعِ" مرد را تحریک می کند برای همبستر شدن و خداوند به رحم زن وحی کرد "اِفْتَحِي بَابَكِ" رَحِمت را باز کن تا خلق من در تو ورود کند. البته مابین واژن و رحم یک راه خیلی باریک وجود دارد که حتی یک سوزن از آن رد نمی شود ولی در عمل همبستر شدن یا آمیزش خداوند به این راه و این باریکه دستور می دهد که باز شود و اسپرم مرد وارد شود.

"يَلِجَ فِيكِ" یعنی وارد می شود مخلوق من و قضایی که من مقدر کردم و رحم هم درش را باز می کند و به این ترتیب نطفه ی مرد به رحم می رسد. نطفه در رحم زن چهل روز در حال حرکت و شنا کردن است و بعد تبدیل به "عَلَقَةً" یا تکه خون می شود و بعد از چهل روز هم تبدیل به تکه گوشت می شود یعنی قلب رگ ها و بعد از آن هم تبدیل به گوشت می شود که عروقی در آن جریان پیدا می کنند، رگ های "مُشْتَبِكَةٌ" یعنی روی هم تنیده، بعد هم خداوند تبارک و تعالی دو فرشته می فرستد که آن را خلق می کنند و شکل می دهند و روح در آن می دمند. این روایت دوم بود که مفصل بود و معانی زیبایی داشت.

در روایت سوم می فرماید:

ثم تصير مضغة قلت فما صفة المضغة وخلقتها التي تعرف بها قال هي مضغة لحم حمراء فيها عروق خضر متشبكة ثم تصير إلى عظم [4]

مراحلی که نطفه، علقه، مضغه طی می کند راوی می پرسد این "مضغه" چیست و چه صفاتی دارد و چه طور خلق می شود که به آن صفات شناخته می شود. امام می فرماید یک تکه گوشت قرمز است که در آن رگ های سبز به هم تنیده وجود دارد و بعد از آن هم به استخوان تبدیل می شود.

روایت بعدی می فرماید:

فتخلق عضوا عضوا وتقدر مفصلا مفصلا ، من عظام مغشية ، وعروق ملتوية [5]

انسان در رحم مادر مراحلی طی می کند، نطفه، علقه، مضغه، یک تکه گوشت و این تکه گوشت به تدریج اعضای مختلفی در آن خلق می شود مثل سر و مغز و قلب و بقیه ی اعضا و مفصل ها در آن خلق می شود مثل مفصل دست، مفصل آرنج، مفصل پا، مفصل زانو و مفصل های دیگر، یکی یکی خلق می شود میان استخوان هایی که از گوشت پوشیده شده است و از رگ هایی که دور آن پیچیده است. هیچ شکی نیست که رگ ها، ظرف های خون است که خون در آن ها قرار می گیرند و محبوس می شوند.

وجود خون در رگ ها

روایتی داریم:

لم صار الدم السائل محصورا في العروق بمنزلة الماء في الظروف إلا لتضبطه فلا يفيض [6]

از امام (ع) می پرسد که چرا خون روان در رگ ها حبس شده است مانند آبی که در ظرف و یا به تعبیر امروزی آبی که در لوله، محبوس است مگر این که رگ ها آن را منضبط می کند و نگه می دارد تا پخش نشود و خون ریزی نکند.

گفتیم که رگ ها، لوله هایی است که خون در آن جریان دارد و روایتی داریم که می گوید این خون جریان دارد و این جریان برای زندگی انسان حیاتی است و بحث زنده شدن و زنده ماندن است و روایت این است:

أي غياثاه أي منتها رغبتاه أي مجري الدم في عروقي عبدك [7]

"غیاثاه" یعنی ای کسی که ما را نجات می دهد و ای منتهای رغبت و علاقه ی من و ای جاری کننده ی خون در رگ های بنده ات. پس خون جریان دارد و خداوند تبارک و تعالی این خون را در رگ ها با آن نظم و با آن سیستم و با آن دستگاه گردش خون و عروق به جریان در آورده است. "یا مجری الدم فی عروقی" یعنی ای یاری کننده خون در رگ های من، پس یکی از صفات این رگ ها این است که خون در آن ها جریان دارد و علاوه بر این هم وظیفه ی این رگ ها و خود خون در روایات بیان شده است، وظیفه اش این است که مواد غذایی و اکسیژن را به اعضا و سلول های بدن می رساند تا آن ها فعالیت حیاتی داشته باشند تا زنده باشند و زنده بمانند.

در روایت داریم که:

واعرف مع ذلك العلة في تلك العروق الدقاق فإنها جعلت تتخلل الورقة بأسرها لتسقيها وتوصل الماء إليها بمنزلة العروق المبثوثة في البدن لتوصل الغذاء إلى كل جزء منه [8]

با آن وصف و با آن حال مویرگ ها را بشناس، رگ ها هم در برگ های درختان است، حتما مشاهده کرده اید که چگونه رگ دارند و از تمام برگ ها رد می شوند تا برگ ها را آبیاری کنند، آب را به برگ ها برسانند مانند رگ های خونی که در انسان است. آن هایی که در تمام بدن پخش شده اند تا غذا را به تمام اجزای بدن برساند.

نقش رگ ها در رساندن غذا به بدن

چیزی که انسان می خورد، هر چیزی که می خواهد باشد، حتما به رگ ها می رسد و در رگ ها جریان پیدا می کند و مدتی در رگ ها مکث می کند روایتی داریم که می فرماید:

فإن الطعام يصير إلى المعدة فتطبخه وتبعث بصفوه إلى الكبد في عروق دقاق واشجة بينهما قد جعلت كالمصفي للغذاء لكيلا يصل إلى الكبد منه شيء فينكاها وذلك أن الكبد رقيقة لا تحتمل العنف [9]

غذایی که انسان می خورد، به معده می رود و معده آن را می پزد و نرم می کند و به یک مایع روان تبدیل می کند، وقتی که آن را له کرد و تبدیل به آنزیم ها و اسید ها کرد و تبدیل به یک مایع روان و شیرین شد آن ها را از طریق رگ های ریز به کبد می رساند. این رگ های ریز و باریک ما بین معده و روده و کبد پخش شده اند و حکم صافی را دارد و فقط شیرازه ی غذا را به کبد می رساند، یعنی قسمت صاف شده ی غذا را به کبد می رساند و اجازه نمی دهد تکه های بزرگ غذا به کبد برسد تا به کبد آسیب نرسد زیرا کبد نازک و رقیق است و تحمل سختی و غذای درشت را ندارد.

تاثیر نوشیدنی ها بر رگ ها

در دعای افطار آمده است وقتی انسان روزه دار افطار می کند این دعا را می خواند:

ذهب الظمأ وابتلت العروق [10]

تشنگی از بین رفت و رگ ها تر شده و آب به آن ها رسیده است. هر چیزی که انسان می خورد و مصرف می کند، به رگ ها می رسد، البته بدن خیلی تشخیص نمی دهد که چه مفید و چه غیر مفید باشد و چه دارو و چه سم باشد همه ی آن ها را از راه روده به کبد و از کبد به خون می رساند.

پیامبر اکرم (ص) می فرماید:

من أدخل عرقا من عروقه شيئا مما يسكر كثيره ، عذب الله عزوجل ذلك العرق بستين وثلاث مائة نوع من العذاب [11]

انسانی که مشروب و خمر می خورد، این مشروب و خمر به رگ های او می رسد و پیامبر اکرم (ص) مستقیم سراغ رگ ها می رود و می فرماید کسی که مشروب و مست کننده وارد رگ های خونی خود می کند مقداری در یک رگ باشد، هر چند مست کننده نیست به خاطر مقدارش عذاب می شود، ولی همان اگر زیاد باشد انسان را مست می کند. پس چیزی که زیاد آن مست کننده باشد پس کم آن هم حرام و مستوجب عقوبت است و خداوند آن رگ را مورد عذاب قرار می دهد و ۳۶۰ نوع عذاب برای آن رگی که مشروب در آن وارد شده و در آن به گردش در آمده و مکث کرده است. خداوند آن را به ۳۶۰ نوع از عذاب معذب می کند.

تاثیر دارو و غذا بر رگ ها

روایت مفصلی داریم راجع به جریان دارو در رگ ها. دارو ها مختلف است، داروی مغز، داروی قلب، داروی چشم و داروی گوش و ...، یک حکمتی دارد و حکمت خداوند است که هر دارویی در آن رگی جریان پیدا می کند و منتهی می شود که باید به آن جا منتهی شود. مثلا داروی چشم در رگ هایی که به چشم منتهی می شود جریان می یابد یا داروی پا در رگ هایی که به پا منتهی می شود جریان پیدا می کند و در رگ هایی که در انسان به چشم یا مغز می رود جریان پیدا نمی کند. پس داروی مغز به سمت و داروی پا به سمت پا و... می رود. در این روایت می گوید که داروی مغز به سمت مغز جریان پیدا می کند، هر چند پایین رفتن‌ دارو به سمت پایین و سرازیر شدن به سمت پا آسان تر است ولی به سمت مغز می رود و داروی پا هم به سمت پا حرکت می کند هر چند که سر به او نزدیک تر است و به جای نزدیک نمی رود و به آن جای دور به انتهای پا می رود و جریان پیدا می کند.

در ادامه ی روایت می خوانیم:

كذلِكَ كُلُّ دَواءٍ يُسقى صاحِبُهُ لِكُلِّ عُضوٍ لا يَأخُذُ إلّاطريقَهُ في العُروقِ الّتي تُسقَى لَهُ، وَكُلُّ ذلِكَ يَصيرُ إلى المَعِدَةِ [12]

همان گونه که انسان هر دارویی مصرف می کند یا به او می دهند برای هر عضوی از بدن است. این حرکت نمی کند و جریان پیدا نمی کند زیرا یک هوشمندی در بدن وجود دارد و شاید در خود داروها هم هست، مگر راهی پیدا می کند که در آن رگ هایی برای آن دارو هست و قرار است دارو به آن برسد. در عین حالی که همه ی داروها اول به معده می رود و بعد به کبد می رود و بعد به خون می رود ولی یکی به سمت پا، یکی به سمت مغز و یکی به سمت چشم و... می رود. این نظم و هوشی است که در بدن و در دارو وجود دارد.

در روایت بعد می فرماید:

من خلق الانسان وتهيئة جسده لشهوة الطعام والمعدة لتطحن المأكول ومجاري العروق لصفوة الطعام وهيألها الامعاء [13]

خداوند انسان را خلق کرده است و بدنش را برای زندگی آماده کرده است تا میل به غذا پیدا کند. غذا که مصرف می کند و می خورد، معده آن را آسیاب و له می کند و تبدیل به مایع می کند و خداوند رگ ها و مجرای رگ ها را خلق کرده است برای این که غذا در آن جریان پیدا کند و به اعضا ببرد تا بافت ها و سلول های بدن تغذیه کنند.

نفوذ شیطان در رگ ها

علاوه بر این هم خود شیطان و میکروب در رگ های انسان جریان پیدا می کند و باعث بیماری می شود.

قال: أجرني فيهم مجرى الدم في العروق قال: قد أجريتك قال: لا يولد لهم واحد إلا ولد لي إثنان و أراهم ولا يروني وأتصور لهم في كل صورة شئت فقال: قد أعطيتك قال: يارب زدني قال: قد جعلت لك ولذريتك صدورهم أوطانا[14]

شیطان وقتی قرار شد از بهشت اخراج شود از خدا یکسری درخواست هایی کرد و شرط هایی گذاشت. یکی از آن درخواست ها این بود که از خدا خواست تا در رگ های انسان و در رگ های بشر همانند خون جریان پیدا کند. چگونه خون در بدن انسان جریان پیدا می کند، شیطان و میکروب و ویروس همانند خون در بدن انسان جریان پیدا می کند. آیا میکروب و ویروس در خون جریان دارد و با خون در بدن گردش پیدا می کند؟ این روایت نگفته است، گفته است مثل خون در بدن جریان پیدا می کند. حتی ممکن است در زیر رگ های خونی جریان داشته باشد، مثلا در لنف، در رگ های سفید جریان پیدا کند نه در رگ های خونی ولی همانند خون‌ در رگ های سفید جریان دارد و شیطان می گوید خدایا مرا همانند خون در رگ ها جاری بده و خداوند می فرماید "أَجْرَيْتُكَ" من شما را جاری کردم و اجازه ی جریان دادم.

شیطان یک سری درخواست هایی کرد و خداوند درخواست هایش را به او داد و خواسته اولش این بود اگر برای انسان فرزندی متولد شد برای من دو فرزند متولد شود و قدرت بده که انسان را وسوسه کنم و خداوند فرمود من این قدرت را به تو می دهم که در بدن این انسان مانند جریان خون در رگ‌ ها جریان پیدا کنی و درخواست های دیگر و بازهم طمع کرد و گفت یک چیز اضافه بده. خداوند فرمود این توانایی و قدرت و اجازه را به تو دادم یعنی میکروب و ویروس و شیطان تا در سینه ی انسان، خودت و فرزندانت سکونت یابید و سینه های بشر را خانه و مسکن خود قرار بده.

نقش رگ ها در رسیدن غذا به جنین

مسئله ی بعد رسیدن مواد غذایی به جنین است. معلوم شد که مواد غذایی، مواد مفید و مواد مورد نیاز بدن و اکسیژن به همه ی بدن و بافت بدن می رسد و یکسری چیزهای مضر هم ممکن است برسد مانند خمر، سم، میکروب و شیطان و چیزهای دیگر. ولی یکی از این موارد هم جریان مواد غذایی در خانم های باردار به جنینی که در شکمش قرار دارد است.

وَ صُرَّةُ اَلصَّبِيِّ فِيهَا مَجْمَعُ اَلْعُرُوقِ وَ عُرُوقُ اَلْمَرْأَةِ كُلُّهَا مِنْهَا يَدْخُلُ طَعَامُهُ وَ شَرَابُهُ مِنْ تِلْكَ اَلْعُرُوقِ [15]

ناف بچه، محل جمع شدن انواع رگ ها است. محل اتصال و جمع شدن رگ های بچه و رگ های مادر ناف است. غذای بچه به عروق وارد می شود و نوشیدنی و آب بچه هم از راه همین رگ های ناف و رگ های مادر به آن بچه می رسد. از راه رگ های ناف و رگ های مادر که در ناف به هم وصل می شوند غذا و نوشیدنی به بچه می رسد.

در بحث رگ ها، وظایف رگ ها و بیماری رگ ها و محل تمرکز رگ ها را ان شاء الله خواهیم خواند که مثلا رگ ها بیش تر در کجا تمرکز دارند و بیش تر به هم می پیچد مانند طحال که ان جا رگ زیاد هست و در ریه هم که گفتیم برای دریافت اکسیژن رگ زیاد هست، کلا در قسمت سر، رگ و خون زیاد است و آن جا مرکز خون است. در دهان انسان، به خصوص در زیر زبان، رنگ قسمت زیر زبان کمی بنفش است به خاطر مقدار رگ هایی که در آن جا وجود دارد و قدرت دارد که داروها را دریافت کند مثل قرص زیرزبانی و کلا همه ی داروها. پس اولین جای نفوذ دارو و استفاده ی بدن از دارو، در زیر زبان قرار دارد. در بینی هم رگ ها زیاد است و محل سرریز خون است که هر وقت خون زیاد می شود انسان مبتلا به خون دماغ می شود و خون اضافه از آن جا خارج می شود. همچنین در مغز و در چشم و در شبکیه ی چشم همه محل تمرکز خون و فعالیت است و این ها را خواهیم خواند. گاهی هم بیماری باعث می شود خون و رگ ها برجسته شوند، خودش را نشان بدهد و رنگ سبزش از زیر پوست ظاهر و هویدا شود مانند استسقا یا سیروز کبدی. آب که در شکم جمع شد، این آب ها به سمت رگ های دو ران سرازیر می شود و این ها برجسته می شود و یک دفعه ظاهر می شود و خودش را به این ترتیب نشان می دهد. رگ های سبز نشانه ی سیروز کبدی است چون آب هم در سیاهرگ ها سراریز می شود و باعث برجستگی و ظهور این رگ ها می شود.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo