< فهرست دروس

درس مهدویت استاد طبسی

97/09/18

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: غیبت انبیاء/ حضرت محمد (علیه السلام)

اسرار و علل غیبت امام زمان (عج)

شباهت غیبت امام زمان(عج) با غیبت انبیاءعلیهم‌السلام

غیبت حضرت محمد (علیه السلام)

مرحوم سید مرتضی در ادامه پاسخ به سؤالات پیرامون غیبت حضرت ولی عصر (علیه السلام) می‌فرماید:

الفرق بين الغيبة و عدم الوجودفإن قيل: أيّ فرق بين وجوده غائبا لا يصل إليه أحد و لا ينتفع به بشر، و بين عدمه؟! و ألا جاز أن يعدمه اللّه تعالى، حتى إذا علم أنّ الرعيّة تمكّنه و تسلّم له أوجده، كما جاز أن يبيحه الاستتار حتى يعلم منهم التمكين له فيظهره؟! و إذا جاز أن يكون الاستتار سببه إخافة الظالمين، فألاجاز أن يكون الإعدام سببه ذلك بعينه؟!قيل‌: ما يقطع- قبل أن نجيب عن سؤالك- على أنّ الإمام لا يصل إليه أحد و لا يلقاه؛ لأنّ هذا الأمر مغيّب عنّا، و هو موقوف على‌ الشكّ و التجويز. و الفرق بعد هذا- بين وجوده غائبا من أجل التقيّة، و خوف الضرر من أعدائه، و هو في أثناء ذلك متوقّع أن يمكّنوه و يزيلوا خيفته فيظهر و يقوم بما فوّض إليه من أمورهم؛ و بين أن يعدمه اللّه تعالى- جليّ واضح: لأنّه إذا كان معدوما، كان ما يفوت العباد من مصالحهم، و يعدمونه من مراشدهم، و يحرمونه من لطفهم و انتفاعهم به منسوبا إليه تعالى، و معضوبا لا حجّة فيه على العباد، و لا لوم يلزمهم و لا ذمّ. و إذا كان موجودا مستترا بإخافتهم له، كان ما يفوت من المصالح و يرتفع من المنافع منسوبا إلى العباد، و هم الملومون عليه المؤاخذون به. فأمّا الإعدام فلا يجوز أن يكون سببه إخافة الظالمين؛ لأنّ العباد قد يلجئ بعضهم بعضا إلى أفعاله.الفرق بين استتار النبيّ و عدم وجوده‌

على أنّ هذا ينقلب عليهم في استتار النبيّ (صلی الله علیه و آله)فيقال لهم: أيّ فرق بين وجوده مستترا و بين عدمه؟! فأيّ شي‌ء قالوا في ذلك أجبناهم بمثله. و ليس لهم أن يفرّقوا بين الأمرين بأنّ النبيّ (صلی الله علیه و آله)ما استتر من كلّ أحد، و إنّما استتر من أعدائه، و إمام الزمان (علیه السلام) مستتر من الجميع! و ذلك أنّ النبيّ (صلی الله علیه و آله)لمّا استتر في الغار كان مستترا من أوليائه و أعدائه، و لم يكن معه إلّا أبو بكر وحده. و قد كان يجوز عندنا و عندكم أن يستتر بحيث لا يكون معه أحد من وليّ و لا عدوّ إذا اقتضت المصلحة ذلك. و إذا رضوا لأنفسهم بهذا الفرق قلنا مثله؛ لأنّا قد بيّنّا أنّ الإمام يجوز أن يلقاه في حال الغيبة جماعة من أوليائه و أنّ ذلك ممّا لا يقطع على فقده.[1]

فرق بين غيبت و عدم وجود: اگر گفته شود: چه فرقى هست بين اينكه موجود باشد لكن در پس پرده غيبت قرار گيرد، بطوريكه دست هيچكس به او نرسد و هيچ انسانى از او بهره‌اى نگيرد، و بين اينكه اصلا موجود نباشد؟ به عبارت ديگر آيا ممكن نيست خداوند او را همچنان معدوم نگهدارد، تا زماني‌كه دانست كه رعيّت توانايى پذيرش او را دارد و تسلیم فرمانش خواهد بود، او را به وجود آورد؟ همچنانكه ممكن است كه بنا به گفته شما او را در پس پرده غيبت نگه دارد تا وقتى كه علم به تمكين و پذيرش مردم نسبت به او پيدا كرد، ظاهرش سازد. بنابراين همانطور كه پنهان بودن و غيبت مى‌تواند سببش، ترس ستمكاران باشد، چرا همين ترس نتواند سبب براى معدوم كردن امام باشد؟

قبل از پاسخ به اين سؤال بايد گفت: اينكه گفته می‌شود در زمان غيبت، هيچكس به امام (علیه السلام) دسترسى ندارد و با او ملاقات نمى‌كند، معلوم و قطعى نيست، زيرا خود اين امر بر ما پوشيده است و مورد شك قرار دارد و جايز و ممكن بشمار مى‌رود. بعد از ذكر اين نكته، فرق بين وجود او در حال غيبت و معدوم ساختن او توسط خداوند تعالى واضح و روشن است. غيبتى كه بخاطر تقيّه و ترس ضرر از دشمنان صورت گرفته، و بگونه‌اى است كه امام علیهما‌السلام در هرزمان انتظار قدرت يافتن بر ظهور، و برطرف شدن اسباب خوف و خطر از ناحيه مردم را دارد تا بتواند ظاهر شود و آنچه را كه از امور آنان به او واگذار شده است انجام دهد.

روشن بودن فرق بين چنين غيبتى با عدم وجود او از اين جهت است كه او اگر معدوم مى‌بود، هر مقدار از مصلحتها را كه مردم از دست مى‌دادند و هرچه از هدايتها و كمالات آنان كه از بين مى‌رفت و هراندازه از الطاف و منفعت‌هاى او محروم مى‌ماندند همگى به خداى تعالى نسبت داده مى‌شد و در ممنوع و محروم ماندن مردم از اين همه خيرات، هيچ اعتراضى بر بندگان وارد نبود و هيچ سرزنش و نكوهشى بر آنان روا نبود. در حالي كه اگر موجود باشد و بخاطر ايجاد خوف و خطر از ناحيه مردم، به غيبت و نهانزيستى گرفتار آمده باشد، هرچه از اين مصالح از بين برود و هرچه بهره‌ها و منافع حضور او از مردم سلب شود، همگى به خود مردم نسبت داده مى‌شود و هم آنان هستند كه مورد ملامت و مؤاخذه قرار مى‌گيرند.

از طرفى ممكن نيست، ايجاد ترس و خوف از طرف ستمگران سبب و علت براى معدوم ساختن امام (علیه السلام) قرار گيرد زيرا واقعيت در بين بندگان اينست كه گاهى بعضى از آنان، بعضى ديگر را به كارها يا واكنش‌هايى وادار مى‌كنند. و معنى ندارد براى جلوگيرى از اين واقعيت، طرف ديگر معدوم گردد.

مخفى بودن پيامبر (صلی الله علیه و آله)و عدم وجود او: علاوه‌بر اينكه اين سؤال به خود آنان برگردانده مى‌شود و درباره مخفى بودن پيامبر (صلی الله علیه و آله)همين سؤال از آنان مى‌شود كه: چه فرقى بين وجود داشتن پيامبر در حال غيبت و اختفاء، با معدوم بودن او وجود دارد؟ پس هرچه در جواب اين سؤال گفتند، ما هم مثل همان جواب را در باره فرق غيبت و عدم وجود حضرت مهدى (علیه السلام) به آنها مى‌دهيم. اما اينكه بخواهند بين دو مطلب فرق بگذارند و بگويند كه پيامبر (صلی الله علیه و آله)از همه افراد مخفى نشد، بلكه فقط از دشمنانش مخفى گشت، در حاليكه امام زمان (علیه السلام) از همه پنهان و غايب است. چنين فرقى درست نيست زيرا پيامبر (صلی الله علیه و آله)زماني‌كه در غار پنهان گشت، مخفى از همه دوستان و دشمنانش بود و هيچكس جز ابو بكر[2] با او نبود. و اين امر هم مورد قبول ما و شما است كه اگر مصلحتى اقتضا مى‌كرد، ممكن بود پيامبر (صلی الله علیه و آله)بگونه‌اى مخفى شود كه ديگر هيچكس حتى يك نفر از دوست يا دشمن با او نباشد.

حال هنگامي كه مخالفين به چنين فرقى بين وجود و غيبت با عدم وجود پيامبر (صلی الله علیه و آله)قائل و راضى شدند، ما نيز قائل به همين فرق در رابطه با امام زمان (علیه السلام) مى‌شويم. زيرا بيان كرديم كه ممكن است در حال غيبت امام (علیه السلام) گروهى از دوستان او مشرّف به ديدار حضرت شوند. و اين مطلبى نيست كه بشود برخلاف آن قطع پيدا كرد.»


[1] المقنع في الغيبة، ص55.
[2] جای بحث است که آیا همراه پیامبرصلی‌الله علیه و آله. ابوبکر بود یا ابن بکر، یعنی عبدالله بن بکر بن اریقط. ما این بحث را در کتاب نقد ادله خلافت مطرح و بررسی کرده‌ایم

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo