< فهرست دروس

درس خارج اصول آیت الله سبحانی

98/08/14

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: آیا هر علمی موضوع می خواهد یا نه؟

صاحب کفایه: حتما موضوع می خواهد. زیرا اثر واحد که غرض است برای خودش یک موثر واحد می خواهد.

حضرت امام(ره): لزومی ندارد هر علمی موضوع داشته باشد، بلکه مسائل متشتت که کنار هم جمع می شوند می توانند موضوع آن علم شوند.

یلاحظ علیه: فرمایش شما در عالم اثبات صحیح است، اما از کجا معلوم که در واقع موضوعی نبوده است؟

نقول: نظر صحیح نظر علامه طباطبائی است در حاشیه اسفار که می فرماید: باید بین علوم تکوینی و علوم اعتباری فرق گذاشت؛ در علوم تکوینی حتما موضوع می خواهد اما در علوم اعتباری لزومی نیست که حتما موضوع باشد.

در علوم تکوینی چون موضوع در محمول داخل است، اخذ الموضوع فی حد المحمول، حتی اگر محمولها هم متعدد می شد موضوع در تمام آنها داخل بود و جضور داشت. الموجود اما واجب او ممکن؛ یعنی موجود ممکن، والممکن اما جوهر او عرض یعنی: موجود ممکن جوهر او عرض هر چه هم اضافه کنیم و پیش برویم، موجود در تمام محمول ها هست، ممکن است محمولها به صد تا برسد. بنابراین یک نوع تلازم بین موضوع و محمول هست. آیا می شود تلازم تکوینی و حقیقی بدون ملازم باشد؟ ملازمه احتیاج به طرفین دارد، هم در اولی و هم در دومی، مساله تکوین با مساله ی اعتبار فرق می کند، مساله واقعیت است؛ قائم به ذهن من نیست، چه شما بخواهید چه نخواهید واقعیت عوض نمی شود. اگر آنجا موضوع از قبیل علت محمول است، می شود محمول بدون علت باشد؟ بنابراین در علوم تکوینی مساله ی علیت و معلولیت مطرح است و موضوع علت محمول است حتی علت محمول محمول محمول است، آیا می شود در دنیا معلول خارجی باشد اما علتی برای او نباشد؟

ولی علوم اعتباری قائم به اعتبار است، ممکن است یک مسائلی را در نظر بگیرد، اسم علم هم برایش بگذارد، موضوع هم نداشته باشد ولی ممکن است موضوع هم داشته باشد.

الجهة الرابعة: تمایز العلوم بماذا؟

در جهت ثالث سه قول بود:

    1. لزوم موضوع برای هر علم

    2. عدم لزوم موضوع برای هر علم

    3. تفصیل بین علوم تکوینی و علوم اعتباری

اما در اینجا چهار قول هست:

قول اول ( کفایه): تمایز العلوم بالاغراض

قول دوم: تمایز العلوم بالموضوعات و تمایز الموضوعات بالحیثیات

قول سوم (آیةالله بروجردی): تمایز العلوم بالمحمولات

قول چهارم ( امام ره ): اصلا علوم بذاته باهم فرق دارند و اختلافشان بذاته و بمسائله است

اما قول صاحب کفایه: تمایز علوم بالاغراض است و الا اگر تمایز العلوم بالموضوعات باشد لزم ان تکون کل مسالة علماً؛ کل فاعل یک علم، کل مفعول یک علم، کل مضاف الیه یک علم، آنچه که این سه تا را یکی کرده است، وحدت غرض است، اگر وحدت غرض را کنار بگذاریم لازم می آید هر مساله ای برای خودش علم باشد.

یلاحظ علیه:

اشکال اول: این فرمایش کلی نیست، خیلی از علوم تمایزشان بذاته است؛ مثل علم فلک و علم گیاه شناسی که تمایزشان بذاته است و نیاز به ممیز ندارند، اصلا ما به الاشتراکی ندارند تا دنیال ما به الامتیاز برویم.

اشکال ثانی: فرمایش شما به ظاهر در علم نحو و صرف صحیح است که تفاوتشان بالاغراض است؛ در علم نحو، حیثیت اعراب و بنا را می خوانیم در علم صرف، حیثیت اعتلال و صحت را. اما همین جا هم اختلافشان به محمولاتشان است نه اغراضشان، محمولات علم نحو همه در اعراب و بناء بحث می کند، محمولاتشان مرفوع، منصوب، مجرور و مبنی است اما محمولات علم صرف «هل هو صحیح او هو معتل» است.

اشکال سوم: این است که منظور شما غرض تعلیم است یا غرض تدوین؟ هر کدام را بگوئید، این متاخر است. معلوم می شود یک علمی هست که شما می خواهید آنرا تعلیم کنید، می شود غرض تعلیم، یک علمی هست که شما می خواهید آنرا جمع آوری کنید، هر کدام را بگوئید، غرض متاخر از هسته بندی علم است، علم قبلا نطفه اش منعقد شده، و ما یا غرض تعلیم داریم و یا غرض تدوین.

اما القول الثانی: تمایز العلوم بالموضوعات و تمایز الموضوعات بالحیثیات

حیثیات به چه معنا است؟ موضوع هر دو علم یکی است اما کلمه و کلام من حیث الاعراب و البناء، موضوع علم نحو است، من حیث صحت والاعتلال موضوع علم صرف است.

این قول در بعضی علوم فرمایشش صحیح است. مثلا علم فلک غیر از علم گیاه شناسی است. اما در همه جا تمایزالعلوم بالموضوعات والحیثیات نیست حتی در همان علم نحو و صرف هم تمایز بالحیثیات نیست، قبل از آنکه به حیثیات برسیم محمولهای اینها با هم فرق دارد. محمولهای علم نحو: مرفوع، منصوب، مجرور است اما محمولهای علم صرف: هذا واویٌ هذا اجوف و... است. حیثیات هم از این محمولها انتزاع می شود. بهتر این است که بگوئیم تمایزشان به محمولات است نه به این حیثیات، چون حیثیات در رتبه ی متاخر است.

قول سوم قول آیة الله بروجردی که سال 1364 قمری و 1323 شمسی آمدند قم و فقه و اصول را شروع کردند، خیلی اصول منقحی داشتند و می فرمودند: تمایزالعلوم بالمحمولات است. اگر محمول ها را با هم جمع کنیم یک نوع سنخیت با هم دارند، و سنخیت محمولهای هر علم با علم دیگر متفاوت است. حتی سه علمی که خیلی به هم نزدیک و مرتبط هستند. مثل: علم طب و علم تشریح و علم فیزیولوژی، سنخ محمولات علم طب عبارتست از: دوای حصبه، دوای کلیه و...

سنخ محمولات علم تشریح جایگاه قلب و کلیه و کبد و... است. و سنخ علم تشریح یا علم وظایف الاعضاء، کار قلب و کار کلیه و کار کبد و... است. با اینکه این سه علم به هم خیلی نزدیک هستند اما سنخ محمولاتشان با هم فرق میکند.

یلاحظ علیه: این فرمایش هم کلیت ندارد، بله در علوم اینچنینی و صرف و نحو تمایز به محمولات است اما بعضی علوم به تمامه با هم تمایز دارند؛ علم قمر و علم فلک چه ربطی دارد به علم گیاه شناسی و جانور شناسی؟! بعضی علوم اصلا ما به الاشتراک ندارند تا ما به الامتیاز داشته باشند

قول چهارم ( قول حضرت امام ره ): هر علمی با علم دیگر خود به خود متمایز است، البته بعضی مسائل بین دو یا چند علم مشترک است، مثل: هل الامر یدل علی الوجوب او لا؟ که هم در علم لغت مطرح است و هم در علم اصول. اما این بعض مسائل مضر به کلام ما نیست. نوعا مجموع مسائل هر علمی از علم دیگر یک نوع تمایز دارند.

یلاحظ علیه: این نظر جدیدی نیست بلکه بر می گردد به یکی از آن اقوال، یعنی تمایز بذاته علوم یا بخاطر تمایز موضوعات آنهاست و یا تمایز محمولات آنها.

قول ما هم قول جدیدی نیست، ما می گوئیم: علوم به یکی از دو نحو از هم متمایز می شوند؛ یا تباین بین آنهاست که همان تمایز بالموضوعات است، یا تباین نیست بلکه از نظر سنخ محمول ها با هم فرق می کنند.

این چهار جهتی که خواندیم برای مطلق علوم بود اما سه جهت بعدی برای علم اصول است:

    1. تعریف علم اصول

    2. موضوع علم اصول

    3. الفرق بین مسالة الاصولیة و القواعد الفقهیة

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo