درس خارج اصول آیتالله جعفر سبحانی
1402/11/15
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: الأوامر/مقدمة الواجب /أقول أربعة فی ترتّب الثواب علی الواجب الغیری
در جلسه ی گذشته به بحث مترتّب شدن یا نشدن ثواب و عِقاب إمْتثال «أمر غیري» (مثل وضوء) در دو مسأله از مسائل سه گانه را همراه با شواهد قرآنی یا روایی بیان نمودیم. در این جلسه این بحث را در مورد مسأله ی سوم مورد بررّسی قرار خواهیم داد.
مترتّب شدن یا نشدن ثواب و عِقاب در إمْتثال «أمر غیري»
نکته ی مهمّ: شرع مقدّس بعد از این که قوانین خود را تشریع نمود، نمی تواند نسبت به وَعده ای که داده «خُلْف وَعْده» كند. البته اين كه گفته می شود «نبايد خُلْف وَعده» كند، يعنی نمی تواند «حُکم» کند. یعنی مکلّف از این که می داند خداوند متعال «حکیم» است، کشف می کند که او از وَعْده ی خود تَخلّف نمی کند.
اما نسبت به عِقاب، این حقّ مولای حکیم است و اختیار دارد؛ میتواند بگذرد میتواند نگذرد و مکلّف را عِقاب کند.
تا اینجا در مورد دو قول اوّل حکم آن بیان شد.
نسبت به قول دوم عرض کردیم که به معنای تفضّل می باشد. و عرض نموديم آقایان برای قول دوم یک استدلال بیان کردند که استدلال این بود:
صغری: «التّکلیفُ مَشَقَّة»
كبرى: «وَ كلّ التّکلیف بلاعِوَضٍ ظُلْمٌ»
نتيجه: «فالتّكليف بلاعِوَضٍ ظُلْمٌ»
اشكال به این استدلال:
اوّلاً: این تکالیف مشقّت نيست؛ بلكه تمام این تکالیف، به مصلحت بندگان می باشد. چه احکامی که در عبادات است و چه احکامی که در معاملات، نکاح، طلاق، حدود و... است.
ثانیاً: بر فرض این که این تکالیف مشقّت باشند ولی ظلم نمیباشند زیرا ما بندگان حقّی نداریم که از خداوند متعال طلبکار باشیم.
بیان حکم مسأله در مورد قول سوم (يعنی تَجَسّم و تَمَثُّل به معنای إسْتِحْقاق):
اقوال:
قول نخست: مرحوم آخوند خراساني (ره) و مرحوم امام خمیني (ره):
إمْتثال أمر غيري مترتّب ثواب نیست.
دلیل مرحوم آخوند خراساني (ره): اگر انسان تکلیفى را كه دارای مقدّمات و مؤخّرات است انجام ندهد و معصیّت آن را کند (مثلاً نماز نخواند)، همان طور که مکلّف با إمْتثال آن یک ثواب می برد، با إمْتثال نکردن آن هم یک عِقاب می شود نه دو عِقاب.
اشکال به این دلیل: آن جایی که مکلّف عِصْیان میکند، یک عِصْیان کرده اما آنجایی که مکلّف وضوء گرفته و نماز خوانده دو اطاعت است در بحث عصیان جنبه عدمي دارد لذا یک شيء است و يک عصیان محسوب می شود. امّا وضوء، جنبه ی وجودی است و چون دو شيء است لذا دو اطاعت محسوب میشود. پس یکی اطاعت أمر وضوء میباشد و دیگری اطاعت أمر نماز.
بنابراين شما اطاعت را با عِصْیان قیاس کرده اید.
دلیل مرحوم امام خمیني (ره): امری ثواب دارد که مکلّف را به سوی انجام آن أمر، حرکت دهد. امر غیری مُحَرّک و باعث نمیباشد؛ زیرا یا مکلّف علاقه دارد آن أمر نفسي را انجام بدهد، پس مُحَرّک آن، أمر نفسي میباشد نه أمر غیري. یا مکلّف أمر نفسي را انجام نمیدهد پس أمر غیري هم خود به خود ترک شده. پس باز هم أمر غیري مُحَرّک نیست.
اشکال به این دلیل: «الثّوابُ للإطاعَة لا للأمْرٍ باعِث». محرّک بودن یا محرّک نبودن دیگر مَدْخَلیّتی ندارد. علاوه بر آن اصلاً امر نفسي هم محرّک نمیباشد! آن چیزی که محرّک مکلّف برای انجام آن أمر است، ترس و خوف نفساني از عِقاب مولی است. امر نفسی نهایتاً مُرشد یا هدایت گر است.
شاهد قرآنی:
﴿كَلَّا لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْيَقِينِ﴾[1]
﴿لَتَرَوُنَّ الْجَحِيمَ﴾[2]
قول دوم: مرحوم ميرزاى قُمي (ره): اگر این أمر غيري؟ «خِطاب مستقل» داشته باشد، ثواب دارد مانند آیه وضوء:
﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلَاةِ فَاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ وَأَيْدِيَكُمْ إِلَى الْمَرَافِقِ وَامْسَحُوا بِرُءُوسِكُمْ وَأَرْجُلَكُمْ إِلَى الْكَعْبَيْنِ وَإِنْ كُنْتُمْ جُنُبًا فَاطَّهَّرُوا وَإِنْ كُنْتُمْ مَرْضَىٰ أَوْ عَلَىٰ سَفَرٍ أَوْ جَاءَ أَحَدٌ مِنْكُمْ مِنَ الْغَائِطِ أَوْ لَامَسْتُمُ النِّسَاءَ فَلَمْ تَجِدُوا مَاءً فَتَيَمَّمُوا صَعِيدًا طَيِّبًا فَامْسَحُوا بِوُجُوهِكُمْ وَأَيْدِيكُمْ مِنْهُ﴾[3]
و اما اگر «خِطاب تَبَعي» داشته باشد و مستقل نباشد، أمر غيري مترتّب ثواب نیست.
اشكال به مرحوم ميرزاى قُمي (ره):
ایشان دلیلی برای این مدعای خود ذکر نفرمودهاند بنابراین اگر أمر، أمر است، چه تَبَعی باشد و چه استقلالي باشد، ثواب آور است. و اگر هم ثواب آور نباشد فرقی بین مستقل بودن یا تَبَعی بودن أمر نیست.
قول سوم: نظر ما و ساير فُقهاء: اگر کسی أمر غيري را به خاطر توسّل به واجب نفسي انجام دهد، ثواب دارد.
این خودش عقلاً موضوع ثواب و عِقاب است؛ چه به واقع برسد چه نرسد؛ امّا حتماً باید به نیّت توسّل به أمر نفسي باشد.
قول چهارم: اگر أمر غیري را به نیّت أمر نفسي انجام دهد و أمر نفسي هم انجام بگیرد، أمر غیري ثواب دارد.
اشكال به این قول: این شرطی که فرمودهاید أمر نفسي هم باید انجام بگیرد، یک شرط زائد است. لذا اگر کسی عزم جزم كند أمر غیري را به نّیت امر نفسي انجام بدهد، امّا قبل از انجام دادن آن أمر از دنیا برود، ثواب آن به او داده میشود.
تذنیبٌ:
مرحوم آخوند خراسانی فرموده بودند بر أوامر غیري، ثواب و عِقابی مترتّب نیست؛ اما بعداً در کتاب و سنّت دیده است که برای واجبات غیری ثوابی مترتّب شده. لذا ایشان در اینجا گیر کرده! مثلاً مشاهده کرده که گفته شده است اگر کسی برای زیارت آقا اباعبدالله الحسین (علیه السّلام) هر قدمی بردارد ثواب میبرد. درصدد توجیه روايات مربوط به ثواب أمر غیري برآمده!
وَجْه نخست: ایشان فرموده است چنین أعمالي که این روایات فرمودهاند ثواب دارد، به دلیل این است که مقدّمه ی پُر زحمتی دارد. لذا این سبب شده که شرع مقدّس برای چنین أعمالي ثواب مُکرّر و بیشتری را لِحاظ کند. بنابراین بجا آوردن این واجب غیري، «حیثیت تَعْلیلیّة» می باشد نه «تَقْييديّة»؛ زیرا اگر «تَقْييديّة» باشد، معلوم می شود خودش دارای ثواب است.
اشکال به این وَجْه ایشان: این فرمایش شما خلاف اين آیه ی شریفه است.
﴿وَلَا يَطَئُونَ مَوْطِئًا يَغِيظُ الْكُفَّارَ وَلَا يَنَالُونَ مِنْ عَدُوٍّ نَيْلًا إِلَّا كُتِبَ لَهُمْ بِهِ عَمَلٌ صَالِحٌ﴾[4]
زیرا این آیه ی کریمه میفرماید حیثیت «تَقْييديّة» است.
وَجْه دوم: واجب غيري را که مکلّف شروع میکند، شرع مقدّس از حالا آن ثواب نفسي را به این مکلّف میدهد. کأنّه این واجب غیري شروعِ واجب نفسي است پس ثواب میدهد.
اشكال به اين وَجْه ايشان: این مطلب شما ممکن است در یکجا درست باشد و آن هم در جایی است که شروع مقدّمه، همراه با شروعِ ذي المقدّمة باشد. يعنی این در مقدّمه متّصل صدق میکند. مثل أقامه که متّصل به نماز است. البته ثواب متعلِّق به واجب نفسي میباشد از همان جا که شروع میکند به خواندن أقامه، ثواب واجب نفسي به واجب غیري هم سرایت میکند.
اما این کلام شما در مقدمات مُنْفَصِل، صدق نمیکند. مثل انسانی که جُنُب بوده و غُسْل جنابت میکند و در حَرَم احمد بن موسی، حضرت شاهچراغ (سلام الله علیهما) نماز میخواند! در اینجا بین غسل جنابت و نماز مکلّف فاصله افتاده پس این ثواب از مقدّمه که غُسْل باشد نمی تواند به واجب نفسي كه نماز باشد سرایت کند.
مسألةٌ:
شما فرمودید که واجب غیری عبادت محسوب نمیشود و لذا ثواب و عقابی بر آن مترتّب نیست. پس این «طهارات ثلاث» را چه کار میکنید؟!
طهارات ثلاث (غُسْل، وضوء و تَيَمُّم) در عین اینکه واجب غیري میباشند جز عبادات نیز محسوب میشوند. و لذا قصد قُرْبَت در آن ها شرط است.
اين مسأله را در جلسه آینده مورد بررسی قرار خواهیم داد.