< فهرست دروس

درس خارج اصول آیت‌الله جعفر سبحانی

1402/08/15

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: المقدّمة/اوامر سیزده گانه /صحّة تعلّق النذر بترك الصلاة في مكان مكروه - إجابة ثالثة عن الاستدلال

 

در جلسه ی قبل ادلّه ی پنجگانه ی اعمّی ها در بحث وضع الفاظ عبادات را همراه با اشکالات آن بيان نمودیم. دلیل پنجم آن ها را در جلسه ی گذشته به صورت خلاصه بیان کردیم. در این جلسه این دلیل را به طور مُفَصَّل عرض خواهیم کرد.

 

ادامه ی بررّسی «حدیث ولایت»، دلیل پنجم اعمّی ها:

نحوه ی استدلال حدیث ولایت:

صحیح است که انسان‌ نَذْر کند در جایی که نماز مکروه است، در آنجا نماز نخواند. لذا صیغه ی نَذْر را بجا می آورد و می گوید: «عَلَیَّ أن لا أُصَلَّيَ في الحَمّام». چون نماز در حمّام مکروه است و انسان می تواند در آنجا نَذْر کند. زیرا در نَذْر انسان یا باید فعلش راجح باشد یا تَرْکَش راجح باشد. در مثال ما تَرْک راجح و فعل مرجوح می باشد.

اگر قائل به صحیح شدیم، دو اشکال لازم می آید.

بیان دو اشکال مذکور:

اوّلاً: «یَلْزَم عدم امكان الحِنْث»:

شرح این اشکال: شما می فرمایید متعلَّق نَذْر نماز صحیح است. لذا اگر مکلّف نَذْر کند که نماز صحیح نخواند، بعد از آن که مکلّف نَذْر کرد، دیگر نمی تواند این نماز صحیح باشد؛ چون این نماز حرام است. پس مکلّف نمی تواند حِنْث نَذْر کند؛ حِنْث یعنی شکستن نَذْر. و شکستن با خواندن نماز صحیح حاصل می شود در حالی که این نماز مكلّف به دلیل تَعَلُّق نهي باطل است.

ثانیاً: «یَلْزَم مِن وجود الصّحة، عدَمُ الصّحة»:

بیان این اشکال: یعنی مکلّف نَذْر کرده نماز صحیح نخواند، بعد از آن که نَذْر کرد، صحیح به باطل مُنْقَلب شد.

رفع این اشکالات:

مرحوم آخوند خراسانی (ره):

الف)‌ شما باید بفرمایید نَذْر صحیح نیست به همان دو دلیل «یَلْزَم عدم امكان الحِنْث» و یَلْزَم مِن وجود الصّحة، عدَمُ الصّحة». نه این که نَذْر را صحیح بدانید و بعد مشکل را بر صحیحی متوجّه کنید.

ب) اگر ما نَذْر کردیم که نماز صحیح بخوانیم، مراد ما نماز صحیح قبل از نَذْر بوده. نه صحیح بعد از نَذْر و صحیح قبل از نَذْر، قابل امکان است.

به عبارت دیگر ما عرض نکردیم صحیح مطلق؛ بلکه صحیح نِسْبی عرض کردیم. لذا صحیح قبل از نَذْر را می خوانیم ولو قبل از نَذْر باطل است. بنابراین دیگر دو اشکال مذکور نیز لازم نمی آید‌. پس هم نَذْر صحيح است و هم حِنْث ممكن است. ولی نماز باطل است؛ زیرا متعلَّق نهي است.

مرحوم بروجردی (ره):

اصلاً این نَذْر صحیح نیست. نَذْر در جایی است که يا فعلش راجح باشد (مثلاً مکلّف نماز شب بخواند) و یا فعلش مرجوح باشد (مثلاً مکلّف نَذْر کند كه در مواضع تُهَمَة نماز نخواند). امّا در مثال ما نماز خواندن در حمّام، مرجوح نیست؛ زیرا کراهت در اینجا به معنای «اقلّ الثواب» است نسبت به نماز خواندن در خانه. همان طور که نماز خواندن در خانه هم اقلّ الثواب است نسبت به نماز خواندن در مسجد محلّه و... بنابراین نَذْر در اینجا موضوع ندارد. وگرنه اگر این نَذْر صحیح باشد، پس نَذْر دوم (یعنی نَذْر کردن به این که در خانه نماز نخواند) نیز باید صحیح باشد. و حال این که کسی این را نگفته.

اشکال به این فرمایش: نماز خواندن در حمّام با نماز خواندن در خانه فرق دارد. زیرا حمّام جای آلودگی هاست. یعنی انسان حمّام می رود تا این کثافات جسمی خود را در آنجا تمیز و تطهیر کند. لذا در چنین جایی نماز خواندن یقیناً کراهت دارد‌.

مرحوم امام خمینی (ره) و مرحوم حائری یزدی (ره):

نَذْر صحیح است و حِنْث نیز ممکن است. ولی بر خلاف مرحوم آخوند خراسانی (ره) که می فرمود نماز باطل است، ما می گوییم نماز هم صحیح است.

این که نَذْر صحیح است، عرض می کنیم که حمّام آلودگی دارد. لذا مثل این می ماند که مولی از عبدش بخواهد برای او آب بیاورد و آن عبد در ظرف کثیفی برای مولی آب بیاورد! پس چون فعل مرجوح است، نَذْر صحیح است. و این که می گوییم حِنْث ممکن است، به خاطر این است که حِنْث‌ قطعاً ممکن است؛ زیرا همان طور که نهي به نماز‌ نخورده، نهي به «عنوان عَرَضي» (یعنی عنوان مکاني) خورده. یعنی صحیح ما، «صحیح لولایی» نیست بلکه «صحیح واقعي» می باشد.

چون نهي به خودِ عبادت و خودِ نماز نخورده بلکه نهي به خصوصیّت نماز (یعنی به مکان) خورده، نماز نیز صحیح است. این که گفته شده نهي در عبادت موجب فساد است، در سه مورد است:

۱. نهي به متن نماز بخورد.

۲. نهي بخورد به جزءِ نماز (مثل سجده).

۳. نهي بخورد به شرط (مثل وضوء).

کاربُرد و نتایج نزاع بین صحیحی و اعمّي:

الف) اگر مكلّف شکّ در جُزئیّت كرد مثلاً شک کرد به این که «هل الإسْتَعاذةُ جُزءٌ مِن الصّلاة أو لا»؟ در این فرض اعمّي می تواند به اطلاق تمسّک کند ولی صحیحی نمی تواند به اطلاق تمسّک کند و بگوید «إسْتعاذة» جزء نیست.

توضیح ذلک:

اعمّي: ما دو مرحله داریم:

۱. مرحله ی مُسَمّی: ارکان أربعة

2. مرحله ی واجبات

بنابراین اگر کسی «إستعاذة» را بگوید یا نگوید، بر «مُسمّی» ضرری وارد نمی کند. لذا اگر ضرری هم بزند در واجبات است.

بنابراین اگر مکلّف شک کند که آیا «إسْتعاذة» واجب است، شرط صحّت تمسّک به اطلاق (يعني إحراز الموضوع يا اركان أربعة) موجود است. لذا مکلّف به اطلاق تمسّک می کند و یا برائت جاری می کند. بعداً در لوازم آن بحث می کنیم. ولی شما صحیحی ها دو مرحله ای نیستید. شما یک مرحله دارید و آن هم‌ «مُسَمّی» می باشد. لذا شک در این که آیا «إسْتعاذة» جزء نماز است یا نه، شک در «مُسمّی یا موضوع» می باشد. صحیحی ها سه جواب داده اند که دو جواب را در این جلسه و جواب سوم را در جلسه ی بعد ذکر خواهیم کرد.

جواب صحیحی ها به این فرمایش اعمّي ها:

جواب نخست: بله؛ با این اشکالی که شما کردید، دست ما از «اطلاقات لفظي» کوتاه شد. امّا دست ما در «اطلاقات بیاني» باز است.

اطلاق بیاني: مثلاً در مورد وضوء گرفتن پیامبر گرامی اسلام (صلّی الله علیه و آله وسلّم) رداز امام باقر (علیه السّلام)‌ سؤال شد و حضرت جواب دادند که آقا رسول الله برخاست و از اوّل تا آخر وضوء را توضیح داد.

بیان روایت مذکور:

«ألا أحكي لكم وضوء رسول الله (صلى الله عليه وآله)؟ قلت: بلى قال: فأدخل يده في الاناء ولم يغسل يده فأخذ كفا من ماء فصبه على وجهه ثم مسح جانبيه حتى مسحه كله ثم أخذ كفا آخر بيمينه فصبه على يساره ثم غسل به ذراعه الأيمن ثم أخذ كفا أخر فغسل به ذراعه الأيسر ثم مسح رأسه ورجليه بما بقي في يديه»[1] .

بنابراین هر چه در این روایت نیامده، به اطلاقات بیاني تمسّک می کنیم.

اشکال به این جواب: اطلاقات بیاني خیلی کم است. آن اطلاقاتی که به درد فقیه می خورد، اطلاقات لفظي می باشد.‌

جواب دوم:

بله؛ اطلاقات بیاني كم است؛ امّا اطلاقات لفظي در عبادات نیز کم داریم! زیرا غالباً در عبادات، مولی در مقام بیان اصل وجوب است نه در مقام بیان کیفیّت نماز. چون کم است خیلی به ما ضرر نمی رساند.

اشکال به این جواب: این جواب نارسا می باشد؛ زیرا در قرآن آیاتی داریم که اطلاقات لفظي دارد و در مقام بیان کیفیّت است.

مثل:

۱. ﴿أَيُّهَا الَّذينَ آمَنوا كُتِبَ عَلَيكُمُ الصِّيامُ﴾[2]

۲. ﴿فَمَنْ كانَ مِنْكُمْ مَريضاً أَوْ عَلى سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِنْ أَيَّامٍ أُخَرَ﴾[3]

3. ﴿كُلُوا وَاشْرَبُوا حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَكُمُ الْخَيْطُ الْأَبْيَضُ مِنَ الْخَيْطِ الْأَسْوَدِ﴾[4]

لذا مثلاً اگر شک کنیم که بقاء بر جِنابت آیا مُبْطل و مُفْسِد هست یا نه، می توان به اطلاق آیه ی اخیر تمسّک کرد؛ زیرا قرآن فرموده «كُلُوا وَاشْرَبُوا» و نفرموده «وتطهّروا»‌. بنابراین ما اطلاقات لفظي زیاد داریم و عُذْر این که اطلاقات لفظي کم است را نمی پذیریم.

جواب سوم صحیحی ها و اشکال به آن و همچنین جواب صحیح و درست را در جلسه ی آینده عرض خواهیم نمود.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo