< فهرست دروس

درس خارج اصول آیت‌الله جعفر سبحانی

1402/08/06

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: المقدّمة/ اوامر سیزده گانه /الأمر التاسع: الحقيقة الشرعية

 

در جلسه ی قبل در امر نُهُم معنای حقیقت شرعیّة و حقیقت مُتَشرّعة را بيان کردیم. در این جلسه به ادامه ی امر نُهُم خواهیم پرداخت.

 

«حقیقة الشّرعیّة و حقيقة المُتَشَرّعة»:

نكته:

۱. «فرضيّة» با «اقوال» فرق دارد.

۲. این فرضیّه های سه گانه، اساس مباحث آینده می باشد.

بیانُ فرضیّة الثلاثة في هذا البحث:

الف) این معانی احكام مورد بحث (مثل صوم، صلاة، خُمس و...) قبل از بِعْثَت پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله وسلّم) در میان عرب، اصلاً وجود نداشته است و آن ها از این معانی اطّلاعی نداشتند.

ب) این معانی مذکور در میان عرب وجود داشته ولی آن ها این معانی را کمتر به کار می بُردند. امّا با آمدن رسول گرامی اسلام ایشان این الفاظ را در این معنا به کار بُردند لذا این معانی به معانی شرعیّة دگرگون و نقل داده شد.

ج) این معانی مورد بحث موجود بوده و پیامبر گرامی اسلام نیز به کار می بُرده اند امّا هنوز در این معانی حقیقت نشده بودند و همچنان همان معانی لُغوی در اذهان آن ها باقی مانده بود. ولی در لِسان صَحابه و بعد از صحابه در طول زمان بر اثر کثرت استعمال به معانی مُتَشَرّعة منتقل شد.

ما باید ببینیم اقوالی که بیان خواهیم کرد، طبق کدام یک از این فرضیّه ها می باشد.

اقوال در مسأله:

۱. قول ابوبکر باقلاني:

نکته:

الف) «ابوبکر باقلاني» یک مُتَکلّم أشْعري بوده.

ب) در عصر شیخ مفید (ره) در بغداد زندگی می کرده است.

ج) با مرحوم شیخ مفید (ره) زیاد مناظره داشته است. و در مناظره با مرحوم شیخ مفید (ره) شکست می خورده.

د) پدر او «باقالا فروش» بوده.

بیان قول ابوبکر باقلاني: اصلاً این الفاظ مذکور (صوم، صلاة و...) بر همان معانی لُغوی خود باقی مانده اند. مثلاً «صلاة» یعنی همان «دعاء». و پیامبر گرامی اسلام هم در همان معانی لُغوی به کار بُرده ولی نهایتاً حضرت یک چیزهایی اضافه نمودند.‌ به این معنا که مثلاً صلاة قِسْمی از دعاء می باشد!

اشکال به قول ابوبکر باقلاني:

این ادّعای ایشان بدون دلیل است. در حالی که وُجْداناً این حرف نادرستی است. لذا مجرّد این که مثلاً در خواندن حمدِ نماز عبارت شریفه ی «إهدنا الصراط المستقيم» هست، دليل نمی شود کلّ نماز دعاء باشد.

۲. قول غیر مشهور: در لِسان پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله وسلّم) این معانی حقیقت شرعیّة نشد. لذا دَه سال برای این الفاظ کافی نیست ولی بعد از رحلت حضرت، صحابه در سراسر سرزمین هایی که قرار داشتند و می رفتند این احکام را با معانی خاصّ شرعیّة بیان می کردند و امتثال می کردند که به حقیقت مُتَشَرعّة مُنْجَر شد.

دلیل این قول:

زمان برای پیامبر گرامی اسلام دَه سال بود و این مدّت برای این حقیقت شرعیّة کافی نیست‌؛ پس مُنْجَر به حقیقت مُتَشَرعّة شد.

اشکال به این دلیل:

این که می فرمایید دَه سال برای این کار کافی نیست‌ یک نوع بی لُطفی می باشد. درست است که زمان ولایت و تشریع حضرت دَه سال بوده ولی در این دَه سال مثلاً هر روز در همه ی شهرها و بالای همه ی مَناره ها پنج بار می گفتند «حیّ علی الصّلاة».

۳. قول اصحاب: در زمان رسول خدا این الفاظ در همین معانی مُنتقل شده. روز اوّل ممکن است در معنای لُغوی به کار بُرده شده باشد امّا بر اثر کثرت استعمال در این معانی حقیقت شده. در واقع به نوعی همان قول دوم را اخذ کرده اند‌.

امّا بعداً اشکال کرده اند.

بیان اشکال مذکور: اگر این الفاظ در زمان حضرت رسول اکرم حقیقت شده نیاز به وضع دارد. این وضع یا باید تعیینی باشد و یا تَعَیُّنی؛ اگر تعیینی بوده، در تاریخ درج نشده که پیامبر اکرم به صورت تعیینی بر روی مِنْبَر بفرماید از این به بعد این الفاظ در این معانی مذکور وضع شده. و اگر این وضع تَعیُّنی بوده، زمان برای این کار کافی نبوده.‌

جواب به این اشکال:

اوّلاً: در وضع تَعَیُّنی برای معانی الفاظ مذکور، زمان کافی می باشد.

ثانیاً: وضع تعیینی دو راه دارد:

الف) «وضع التعییني بحمل الأوّلي»: مثلاً حضرت در بالای مِنْبَر اعلام کند ای مردم! از الآن لفظ «صلاة» از معنای لُغوی دعاء، به معنای مذکور (یعنی ارکان اربعة) نقل مکان کرده: چنین چیزی نبوده و در تاریخ دیده نشده.

ب) به صورت «الإستعمال بداعي الوضع»: این صورت را مرحوم آخوند خراسانی (ره) فرموده و ایشان مُبْتَکِر آن است و در جلسات قبل عرض کردیم؛ چنین چیزی امکان دارد و مشکلی هم ندارد.

بنابراین با این نظریّه ی مرحوم آخوند خراسانی (ره) مشکل نظریّه ی سوم برطرف شد.

اشکال مرحوم سیّد ابوالحسن اصفهانی (ره) به نظریّه ی مرحوم آخوند خراسانی (ره): این نظریّه ی شما مستلزم جمع بین لِحاظ آلي و استقلالي می باشد؛ به این نحو که از حیث این که می خواهد وضع کند، «لِحاظ استقلالي» می باشد و از این حیث که می خواهد استعمال کند، لِحاظ آلي می باشد.

جواب مرحوم آخوند خراسانی (ره) به این اشکال: لِحاظ استقلالي به لِحاظ طَبْع لفظ است. مثلاً «حسین بما هو حسین عَلَی وَجْه الإطلاق». یعنی لِحاظ استقلالي در «طبیعت حسین». و لِحاظ آلي هم در همین لفظِ حسین که واضع به کار بُرده است می باشد.

اشکال به مرحوم آخوند خراسانی (ره): این جواب از نظر ما کافی نیست؛ این جواب فلسفی می باشد.

جواب مرحوم امام خمینی (ره) به اشکال مرحوم سیّد ابوالحسن اصفهانی (ره): این که می فرمایید لِحاظ استقلالي و آلي با هم جمع نمی شوند مراد از لِحاظ استقلالي و آلي چیست؟ اگر می فرمایید لِحاظ آلي یعنی این که فرد مُسْتَعْمِل هنگام استعمال اصلاً به لفظ توجّه نمی کند، این خلاف ارتکاز است؛ زیرا قبلاً عرض کردیم خطیب ماهر و یا دیپلمات های سیاسی مراقب هستند و توجّه دارند که الفاظ حساب شده به کار ببرند تا بهانه ای دست مُسْتَمِع و طرف مقابل ندهند. لذا در استعمال نیز توجّه به الفاظ هست. و اگر مراد از لِحاظ آلي این است که لفظ طریق به معناست، ما هم این را قبول داریم. بنابراین اين دو لِحاظ با هم قابل جمع هستند.

۴. قول مُختار ما:

نکته: این نظر را مرحوم آخوند خراسانی (ره) در کفایة مطرح کردند ولی به این نظر اشکال کرده اند و این نظر را رد کرده اند‌. به نظر ما این اشکال ایشان به این نظر وارد نیست.

بیان نظر چهارم: این نظر از فرضیّه ی سوم نشأت می گیرد. فرضیّه ی سوم این بود که این معانی قبل از بِعْثَت پیغمبر اسلام در میان عرب بوده و به وفور هم یافت می شده و استعمال نیز می شده. این نظریّه را مرحوم آخوند خراسانی (ره) به صورت ناقص بیان کرده.

بیان کامل این نظریّه:

مقدّمه:

۱. این معانی قبل از بِعْثَت بین عرب موجود بوده: اين مقدّمه را ایشان قبول فرموده اند.

اثبات این مقدّمه:

آیات قرآنی:

حَجّ: ﴿وَ أَذِّنْ فِي النَّاسِ بِالْحَجِّ يَأْتُوكَ رِجالاً وَ عَلى كُلِّ ضامِرٍ يَأْتينَ مِنْ كُلِّ فَجٍّ عَميقٍ﴾[1]

خدا‌ در این آیه ی شریفه به حضرت ابراهیم (علیه السّلام) فرموده حَجّ و زیارت خانه ی خدا را به مردم خطاب کن.

حَجّ قبل از پیامبر گرامی اسلام بوده و مردم و مخصوصاً عرب ها به زیارت خانه ی خدا می رفتند‌.

صوْم: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيَامُ كَمَا كُتِبَ عَلَى الَّذِينَ مِن قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ﴾[2]

یعنی مانند کسانی که قبل از شما بودند روزه بگیرید.

صلاة و زكاة:

الف) ﴿وَكَانَ يَأْمُرُ أَهْلَهُ بِالصَّلَاةِ وَالزَّكَاةِ وَكَانَ عِندَ رَبِّهِ مَرْضِيًّا﴾[3]

ب) ﴿وَأَوْصَانِي بِالصَّلَاةِ وَالزَّكَاةِ مَا دُمْتُ حَيًّا﴾[4]

بنابراین اين الفاظ و معانی نه تنها در میان عرب بلکه در میان جامعه ی مُختلط ادیان موجود بوده.

اشکال مرحوم آخوند خراسانی (ره): بله؛ این معانی با شهادت قرآن کریم قبل از بِعْثَت در میان عرب و حتّی جامعه ی مُخْتلط ادیان بوده ولی معلوم نیست که مردم آن زمان از این معانی با این الفاظ تعبیر می کرده برای ما معلوم نیست‌.

۲. «و کان العَرَبُ یَتَکلّمون بهذه الألفاظ عن هذه المعاني»: این مقدّمه را ایشان توجّه نکرده اند.

جواب به این اشکال مرحوم آخوند خراسانی (ره) نسبت به مقدّمه ی اوّل: این همان مقدّمه ی دوم این نظریّه است که شما به آن توجّه نداشته اید. ایشان به تاریخ مراجعه نکردند که ببینند عرب در آن زمان این معانی را با همین الفاظ تعبیر کرده است.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo