< فهرست دروس

درس خارج اصول آیت‌الله جعفر سبحانی

1402/07/18

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: المقدمة/امردوم از اوامر: دلالت الفاظ بر معانی (وضع) /جهت چهارم: مناشئ الوضع، جداسازی مقام معانی حرفی با وضع الحروف، وضع عامّ، موضوعٌ له خاصّ في مقام الثاني أي: وضع الحروف

 

در جلسه ی گذشته در بحث معانی حرفیّة و وضع حروف عرض کردیم سه نظر وجود دارد.‌ یک نظر منتسب به مرحوم سیّد رضی (ره) بود که ما این انتساب را رد کردیم و این نظر از آنجایی که تفریطی است می گوید حروف مانند إعراب و رموز هستند و هیچ معنایی ندارند و ما این نظر را رد کردیم. نظر دوم متعلّق به مرحوم آخوند خراسانی (ره) بود که فرمود فرقی بین معنای اسمی و حرفی نیست و فقط واضع با مُسْتَعْمِل قرارداد کرده ابتدای آلیّة را مثلاً با حرف «مِن» بگوید و ابتدای استقلالي را با کلمه ی «إبتداء» بگوید. و گفتیم نظر ایشان افراطی است. بعد ما هر دو مقام نظر ایشان را که مخلوط بود بیان کردیم و اشکالاتشان رد کردیم و جواب دادیم.

نظر سوم نظر امام علی (علیه السّلام) بود که ایشان فرمودند: «الإسم ما دلّ على المُسمّى، الفعل ما دلّ علی الحَرَکة المُسمّى و الحَرْفُ ما دلّ على معنىً غيره».

بعد در مقدّمه ی بحث جداسازی دو مقام معانی حرفیّة و‌ و ضع حروف در مورد معانی حرفی عرض کردیم در عالَم تکوین نیز سه چیز وجود دارد: جوهر، عَرَض و معنای حرفیّة. و عرض کردیم معنای حرفی وجود رابطی دارد و دارای معنای غیر مستقل از حیث‌ وجود و مفهوم است.

در این جلسه به ادامه ی این بحث خواهیم پرداخت.

 

مقام نخست: بررّسي معانی حرفی:

مثال برای معنای حرفیّة: «صلّ في المسجد».

در اینجا نه نماز و نه مسجد مطرح است بلکه جایگاه مطرح است که مکلّف آن نماز خود را در کجا قرار بدهد‌. لذا در واقع فقط جنبه ی ظرفیّت دارد و هم مفهوماً و هم مصداقاً غیر مستقل است.

ان قُلت: به لِحاظ مفهوم مستقل است. مثل ظرفیّت.

قُلْت: ظرفیّت مفهوم اسمی است. در حالی که بحث ما در مفهوم حرفی می باشد. آن که می گوییم معنای غیر مستقل است، ابتدای حرفی مثل «مِن» است.

بنابراین معنای اسمی با معنای حرفی ذاتاً از هم جدا هستند و نیازی به لِحاظ استقلال یا تابعیّت نیست.

مرحوم شریف جُرجانی (ره): ایشان مسأله را در مقام‌ عقل مورد بررّسی قرار داده و بحث کرده ‌ فرموده: در عالَم تعقّل دو نوع مفهوم داریم:

الف) مفهومی که عقل آن را مستقیماً درک می کند به چیز دیگری برای درک آن نیاز نیست.

ب) مفاهیمی که مستقیماً قابل درک نیست و نیاز به رابطه دارد.

مثلاً در عبارت «سِرْتُ مِن البَصْرة...»، دو لفظ «سِرْتُ» و «بصرة» مستقلّاً قابل فهم است امّا اگر بخواهیم آن دو را به هم وصل بدهیم، نیاز به حرف «مِن» دارد.‌ معنای «مِن» در این عبارت، معنای حرفی می باشد. بنابراین در معنای حرفی در عالَم عقل نیز غیر مستقلّ است‌.

ما مسأله رابه خارج بُرده ایم و بحث کردیم ولی ایشان این بحث را در مقام تعقّل بحث کرده لذا شاید بیان ایشان بهتر از بیان ما باشد.

مرحوم شیخ محمّد حسین اصفهانی (ره): ایشان فرموده: «إنّ المعاني الحرْفيّة على قسمين معانٍ إخطاريّه (إخباريّة) معانٍ ايجاديّة»[1] .

اشكال به این نظریّة: این مطلب شما در نظر ما تغییر و اختلالی ایجاد نمی کند. بالأخره چه إخطاری و چه ایجادی باشد، قائم به غیر است. لذا در عبارت «یاحسین» تا کلمه ی «حسین» نیاید، حرف «یا» معنا ندارد.

نظریّة الرّابعة:

مرحوم نائینی (ره): «معانٍ حَرْفيّة، وُضِعَت لإيجاد الرّبْط»[2] . يعنی تمام معانی حرفی وضع شده اند برای ایجاد ارتباط بین جُمَل.

اشکال به این نظر مرحوم نائینی (ره): این مطلب شما مخالف عرض ما نیست؛ این که می فرمایید «وُضِعَ لإجاد الرّبْط» آیا مرادتان ربط بالمعنی الإسمي است يا ربط بالمعنى الحرفي؟ اگر اوّلی مرادتان باشد، نظر شما درست نیست.‌ کسی نمی گوید معنای «مِن» مساوی است با «إبتداء». مسلّماً باید مرادتان دومی باشد. چون واقع ربط مراد است و واقع ربط با «بما له المعنی» درست می شود.

نظریّة الخامس:

مرحوم خوئی (ره): «انّ الحروف انما وضعت لإفادة التضييق في المعاني الاسمية»[3] . مثلاً در جایی داریم «الصّلاة خيرٌ» و اين وسیع است. و در جایی دیگر آمده «الصّلاة في المسجد خيرٌ». در اینجا «صلاة» مُضَيَّق شده.

اشکال به نظریّه ی مرحوم خوئی (ره): همان اشکالی که به استاد ایشان مرحوم نائینی (ره) وارد کردیم به ایشان نیز وارد است. حرف ایجاد ضیق می کند ولی نه ایجاد «بحمل الأوّلی». يعنی حرف «في» ضيق مي كند «بما له المعنی». وگرنه اگر آن معنا را نداشته باشد، مسجد را مُضَیّق نمی کند.

بنابراین دو نظریّه ی اخیر به همان نظریّه ی امیرالمؤمنین (علیه السّلام) بر می گردد.

مقام دوم: بررّسی کیفیّت وضع حروف

مرحوم آخوند خراسانی (ره): معانی حروف، وضعشان عامّ است. چون متصوَّر ما عامّ است. و موضوعٌ له هم عامّ است چون متصوَّرمان عامّ است، موضوعٌ له نیز عامّ می شود.

اشکال به مرحوم آخوند خراسانی (ره): آلیّة و استقلاليّة در جوهر این معانی است نه این که ابتدایی نباشد و بعد ابتدائیّة و استقلاليّة عارض بشود.

ناچاریم بپذیریم که وضع حروف از قبیل «وضع عامّ، موضوع له خاصّ» می باشد ولی در اینجا چند احتمال وجود دارد.

احتمالات:

الف) لفظ «مِن» وُضِعَ للجامع الإسمي: اگر این احتمال باشد، باطلان آن واضح است. لذا اگر «مِن» برای جامع الإسمی وضع شد دیگر می شود معنای اسمی نه حرفی‌.

ب) لفظ «مِن» وُضِعَ للجامع الحَرْفي: اگر این احتمال باشد، اصولاً معانی حرفیّة اصلاً نمی تواند جامع مستقل داشته باشد.

این دو مورد باشد، از قبیل «وضع عامّ، موضوعٌ له عامّ» می شود.

ج) لفظ «مِن» وُضِعَ للموضوعات الخارجیّة: اگر این احتمال باشد، محال است. زيرا مصادیق خارجی غیر متناهی می باشد و لذا غیر متناهی به دلیل بدون واسطه بودن، غیر قابل تصوّر است‌.

د) لفظ «مِن» وُضِعَ لما صَدَقَ عليه الإبتداء في الخارج: اگر این باشد، وضع می شود عامّ؛ چون متصوَّر ما عامّ است و موضوع ٌ له می شود خاصّ زیرا «لما یَصْدُق...». امّا لفظ کلّ را هم باید اضافه کنیم و بگوییم «وُضِعَ لکلّ ما یصْدِقُ عليه الإبتداء». اين همان مطلبی است مرحوم آقا ضیاء عراقی (ره) فرمود که کلمه ی «إبتداء» نمی تواند اشاره به مصادیق باشد امّا اگر لفظ «کلّ» را بیاوریم، عامّ می تواند از خاصّ حکایت کند.

نکته: از عجایب امور است که «ابتدای اسمی» در خارج مصداق ندارد! لذا تمام مصادیق آن معانی حرفیّة است!

ان قُلت: شما گفتید احتمال سومی محال است و انسان نمی تواند همه ی مصادیق خارجی را فکر کند ولی چطور است که در احتمال چهارمی این تصوّر صورت پذیرفته؟!

قُلْت: در احتمال سوم ببن لفظ «مِن» و مصادیق خارجی واسطه نبود امّا در احتمال چهارم، کلمه ی «کلّ» واسطه می شود و «عنوان مُشیر» است.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo