< فهرست دروس

درس خارج اصول آیت‌الله جعفر سبحانی

1402/07/17

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: المقدّمة/امر دوم از اوامر: دلالت الفاظ بر معانی (وضع) /جهت چهارم: مناشئ الوضع، اشکالات منشاء سوم (استعمال بداعي الوضع)، جهت پنجم: معاني الحَرْفيّة (في معنى الحروف و وضع الحروف)

 

در جلسه ی گذشته مناشئ وضع را بيان نمودیم و عرض کردیم مناشئ وضع اعمّ از وضع تعیینی، وضع تعیّنی (هر دو قِسْم آن) و استعمال بداعي الوضع است. و همچنین عرض کردیم سه اشکال به منشاء سوم یعنی استعمال بداعي الوضع که از ابداعات مرحوم آخوند خراسانی (ره) هم می باشد مطرح شده. یک از این اشکالات را در جلسه ی گذشته عرض کردیم و در جواب مرحوم سیّد ابوالحسن اصفهانی (ره) مبنی بر عدم جمع بین لِحاظ آلي و استقلالي بر خلاف نظر برخی از علماء گفتیم این جمع محال نیست کما این که خطیب خوش ذوق و با ذکاوت هم به الفاظ زیبا و هم به معانی آن ها عنایت دارد.

در این جلسه به دو اشکال دیگر بر این منشاء مرحوم آخوند خراسانی (ره) خواهیم پرداخت.

 

اشکال دوم بر استعمال بداعي الوضع:

لازمه ی استعمال بداعي الوضع این است که این وضع این چنینی نه «حقیقت» است و نه «مَجاز»؛ حقیقت نیست چون وضعی صورت نگرفته؛ مَجاز نیست چون علاقه و رابطه ای ندارد. زیرا باید بین معنای حقیقی و مَجازی باید علاقه ای وجود داشته باشد.

جواب مرحوم آخوند خراسانی (ره) به این اشکال: استعمال بداعي الوضع یک نوع مَجاز است؛ زیرا لازم نیست در مَجاز علاقه ای بین معنای حقیقی و مَجازی باشد. همین مقدار که استعمال در نظر عُرف زیبا و مطلوب باشد برای صدق مَجاز کافی است.

جواب ما به این اشکال: چرا مَجاز باشد؟! اصلاً حقیقت است. زيرا لازم نیست در حقیقت قبلاً معنا وضع شود. همان موقعی که واضع، وضع کند و استعمال کند، حقیقت می شود.

اشکال سوم بر استعمال بداعي الوضع:

مرحوم شهید محمّد باقر صدر (ره): اشکال آن مبنی بر مطلبی می باشد که در آینده عرض خواهیم کرد. ایشان مانند استادِ خود مرحوم خویی (ره)، مُنْكِر «إنشاء» هستند و تمام موارد إنشاء را به «إخبار» بر می گردانند. حتّی می فرماید: «بِعْتُ» به معنای «إنشاء بیع» نیست. بلکه اعتبار تبادلی است در ذهن، بین مشتری، بایع و مبیع. بنابراین طبق مبنای ایشان و استاد خویش، استعمال بداعي الوضع را قبول ندارند و نمی پذیرند به این که با لفظ إنشاء معنا (وضع) شود.

جواب به این اشکال: ما این مبنای شما مبنی بر عدم وجودِ إنشاء را قبول نداریم. ما هم إنشاء داریم هم إخبار داریم؛ لذا إنشاء را به إخبار بر نمی گردانیم. بنابراین إنشاء لفظ با معنا ممکن است‌ امّا نه در «تکوین». امّا در عالَم اعتبار می توان با لفظ معنای اعتباری ایجاد کرد.

 

جهت پنجم: معاني الحَرْفيّة (معاني الحروف و وضع الحروف)

آیا وضع حروف، وضع عامّ است یا وضع خاصّ؟

این دو بحث است. امّا مرحوم آخوند خراسانی (ره) این دو بحث (معنی الحروف و وضع الحروف) را با هم مخلوط بحث کرده‌!

قبل از ورود به این بحث، باید نظریّه ی دیگری را مطرح کنیم که بحث افراط و تفریط در این بحث مطرح است.

نظریّة الأولى (تفریط):

اصلاً حروف معنا ندارند! زیرا حروف مانند إعراب که مثلاً ضمّه علامت فاعلیّت است، از قبیل رمز می باشند‌.‌

این نظریّه را به مرحوم سیّد رضي (ره) نسبت داده اند که ما بعید می دانیم ایشان چنین نظری داده باشند.

اشکال به این نظریّه:

اوّلاً: فرق است بین إعراب و حروف؛ إعراب را نمى شود تلفّظ كرد. حتماً بايد ضميمه ى كلمه ى ديگری باشد. امّا حروف را می شود مستقیماً و مستقلّاً تلفّظ کرد. مثل: «إلی، مِن و...». بنابراین قیاس حروف با إعراب قیاس باطلی است.

ثانیاً: ما وقتی به وجدان مراجعه می کنیم در می یابیم که در سایر زبان های عالَم هم هنگامی که معانی حرفیّة مثل «إلی» را می شنویم، معنا به ذهن ما منتقل می شود.

نظریّة الثّانية (افراط):

این نظر متعلّق به مرحوم آخوند خراسانی (ره) می باشد.

مقامین این نظر:

مقام اوّل: بحث از معانی حرفیّة: ایشان معتقد اند «اتّحاد المعني الاسمی و الحَرْفيّ»[1] یعنی مثلاً معنای حرف «مِن» با معنای کلمه ی «إبتداء» یکی می باشد. امّا این قبل از ا استعمال است؛ لذا نه در حرف «مِن» لِحاظ آلي خوابیده و نه در لفظ «إبتداء» لِحاظ استقلالي خوابیده. هر دو به یک معناست. نهایتاً واضع با مُسْتَعْمِل قرارداد کرده كه هر گاه خواستید ابتدای آلي را بگویید، «مِن» را به کار بگیرید. مثلاً بگویید: «سَرْتُ مِن البصرة» و موقع خواستید ابتدای استقلالي را بگویید، کلمه ی «إبتداء» را به کار بگیرید.

مثلاً بگویید: «الإبتداءُ خيرٌ مِن الإنْتهاء».

لذا ايشان مدّعي هستند که «لِحاظ الآلیّة و الإستقلاليّة يَعْرضان للّفظ عند الاستعمال».

اشكال به این نظریّه: ایشان هیچ بُرهانی را بر إدّعای خود ندارند. فقط صِرْف یک إدّعای محض مطرح فرمودند.

مقام دوم: بحث‌ از وضع حروف:

مرحوم آخوند خراسانی (ره) مدّعي هستند وضع و معانی حروف عامّ است؛ زیرا «إبتداء» را تصوّر کرده. و موضوع له آن نیز عامّ است؛ چون بر همان مُتصوَّر عامّ وضع شده.‌ لذا هم متصوَّر است و هم موضوعٌ له می باشد.

دلیل: کسانی که می گویند موضوعٌ له خاصّ است آیا مراد از خاصّ «جزئی خارجی» می باشد یا مراد «جزئی ذهني» می باشد؟ اگر اوّلی (جزئى خارجى) مرادتان باشد، این درست نیست؛ زیرا در بسیار از جاها «مُستعملٌ فيه» کلّی می باشد. در جاهایی که «أمر» صورت می پذیرد. مثل: «سِرْ مِن البصرة إلى الكوفة». عبارت «مِن البصرة» ممکن است شامل منزل یا میدان یا بازار بصرة شود. و اگر به دلیل این که «لِحاظ آلیّة» امر قائم به ذهن است و معنای حرفی را خاصّ کرده، دومی (جزئی ذهنی) مراد باشد، سه اشکال به آن وارد است:

الف) لازم می آید قابل امتثال نباشد؛ زیرا مقداری از معنا در خارج است و مقداری از معنا در ذهن مولی است.

ب) لازم می آید همین مطلب را در معنای اسمیّة هم قائل باشد؛ زیرا در آنجا هم لِحاظ استقلالیّت جزء آن است.

ج)‌ «یَلزم إجتماع لِحاظين الآليين». یک لِحاظ آلي مربوط به واضع است و لِحاظ دومی مربوط به متکلّم است.

جواب به هر سه اشکال مرحوم آخوندخراسانی (ره): آن چیزی که جزء معنای حرفیّه می باشد، ذات واقع آلیّة می باشد نه لِحاظ آلیّة! کأنّه در متن معنا آلیّة خوابیده و در متن دیگری استقلال خوابیده. نه این که واضع این کار کرده. بلکه در عالَم تکوین این طور است که ما دو معانی داریم که یک معانی آلي است و بالطبع قائم به غیر است و یک معانی بالطبع قائم به نفس است.

نظریّة الثالثة:

این نظر متعلّق أميرالمؤمنين (سلام الله علیه) می باشد که در یک نوشته ای به ابی الأسْوَد داده و در آن نوشته شده است:

«الاسم ما أنبأ عن المسمّى و الفعل ما دلّ على حركة المسمّى و الحرف ما أوجد معنى في غيره»[2] .

ابن حاجب در متن کافی خود از این کلام أميرالمؤمنين (علیه السّلام) استفاده کرده و گفته: «الإسمُ ما دلّ على في نفسه و الحَرْفُ ما دلّ على في غيره». ضمیرها به معنا بر می گردد.

مقدّمه:

ما وقتی عالَم تکوین را مطالعه می کنیم می بینیم که این عالَم تقسیم می شود بین «جوهر، عَرَض و معنای حَرفی».

جواهر: «مستقلٌّ مفهوماً و وجوداً».

أعراض: «مستقلٌّ مفهوماً و غیرُ مستقلٍّ وجوداً».

معنای حَرفی: «غیرُ مستقلٍّ مفهوماً و وجوداً».

در منظومه آمده: «إنّ الوجودَ رابطٌ و رابطي سَمَّتَ نفسيٌّ فهاکَ وضبطي».

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo