< فهرست دروس

درس خارج اصول آیت‌الله جعفر سبحانی

1402/07/03

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: موضوع علم اصول /موضوع هر علم از اوامر سیزده گانه /الجهة الثانية : في بيان نسبة موضوع العلم إلى موضوع مسائله - دراسة الاشكال على نهج القدماء - الجهة الثالثة : في لزوم وجود الموضوع لكلّ علم - دليل القول الأوّل: الظاهر من المحقّق الخراساني هو القول الأوّل. واستدلّ عليه - دليل القول الثاني - دليل القول الثالث

 

خلاصه ی بیان جهت دوم با شرح جدید:

در جلسه ی قبل عرض شد مرحوم آخوند خراسانی (ره) در جهت یا امر دوم مطلبی را آورد که نسبت موضوع علم به موضوع مسأله از قبیل کلّی به افراد است. و دلیل این که ایشان چرا این مطلب را آورده اند را نیز عرض کردیم. در این جلسه هم یک خلاصه ای با توضیح بیشتر همراه با مثال ارائه خواهیم داد.

بنابراین مرحوم آخوند خراسانی (ره) دلیل این مطلب را به صورت رمزی به این صورت بیان می کنند که قُدماء قائل بودند به این که محمولات مسائل نسبت به موضوع علم باید مساوی باشد و اگر هم واسطه بخورد باید این واسطه مساوی باشد. و حال این که در اینجا مسائل علم نسبت به موضوع علم واسطه خورده امّا واسطه ی آن «أخصّ» است نه مساوی.

مثال:

الف) مثال از فنّ اعلاء (فلسفه): «کلّ ممکنٍ فهو زوجٌ تركيبيٌّ مِن ماهيّةٍ و وجودٍ».

در این مثال محمول مسأله ترکیب است و ترکیب را اگر ما با موجود بسنجیم، واسطه ی آن ممکن است و حال این که «ممکن» نسبت به «وجود» أخصّ است نه مساوی.

ب) مثال از علم هندسه: «کلّ مُثَلّثٍ فإنّ زواياه يساوي زائدتي القائمتين».

اشکال:

در اینجا مثلّث موضوع مسأله و محمول آن تساوی می باشد.‌ موضوع علم «کَم مُتّصل» است. لذا اگر بسنجیم واسطه ی «تساوی» نسبت به موضوع علم، موضوع «مثلّث» است در حالی که مثلّث نسبت به «کَم مُتّصل» أخصّ است.‌

برای حلّ این اشکال سه جواب بیان شده.‌

جواب های سه گانه به این اشکال:

۱. جواب مرحوم آخوند خراسانی (ره): بله؛ واسطه هست و واسطه در این دو مثال «ممکن» و «مثلّث» است امّا نسبت این واسطه ها به موضوع علم از قبیل «مصداق به طبیعی» و یا «فرد به کلّی» می باشد.

اشکال به این جواب مرحوم آخوند خراسانی (ره): اگر این واسطه که می فرمایید فرد یا مصداق است، آیا این ها خصوصیّت دارند یا نه؟! اگر بفرمایید خصوصیّت ندارد، کذب لازم می آید؛ زیرا ممکن، شيء نیست. و اگر هم بفرمایید خصوصیّت دارد، «عادَ الإشكال»! و برگشت اشکال یعنی همان أخصیّت واسطه است.

۲. جواب مرحوم علّامّه طباطبایی (ره): در اینجا دو مثال فلسفی می زنیم:

الف)‌ «الموجود إمّا واجبٌ أو ممكنٌ». در این تقسیم واسطه مساوی است.

ب) «الواجب بسیطٌ». در این فرض بسیط وقتی با موجود سنجیده می شود، «واجب» كه واسطه باشد، نسبت به موجود أخصّ است.

ایشان (علّامّه طباطبایی) می فرماید قبلاً عرض کردیم میزان در عَرَض ذاتي این است که موضوع علم در تعریف عَرَض ذاتي أخذ شود. بنابراین در تعریف بسیط باید موجود را أخذ کنیم و بگوییم «الموجود الواجب بسیطٌ»؛ لذا واسطه مساوی شد.

اشکال به‌ این جواب مرحوم علّامّه طباطبایی (ره): شما دو موضوع قائل نشدید بلکه فقط موضوع علم را در موضوع مسأله مطرح فرمودید و مساوات را ثابت کردید و لذا در واقع یک موضوع است.

جواب ما به اشکال: محمولات را باید توسعه بدهیم و بگوییم «الموجود إمّا واجبٌ أو ممكنٌ»، «و الممكن إمّا جوهرٌ أو عَرَض»، «و الجوهر إمّا عقلٌ، أو نفسٌ أو هيولاء، أو صورة أو مادّة». لذا اگر همه ی این محمولات را با هم جمع کنیم مجموعش با «الموجود» مساوی می باشد.

نكته: «واجب» تقسيم ندارد.

 

امر و جهت سوم:

آیا هر علمی باید موضوع داشته باشد؟

اقوال ثلاثه:

الف) نظر مرحوم آخوند خراسانی (ره): هر علمی باید حتماً موضوع داشته باشد.

دلیل: هر علمی اثری دارد و این اثر به ناچار باید از یک موضوع یا موجود واحدی سرچشمه بگیرد. در واقع ایشان اشاره دارند به قاعده ی فلسفى «لایَصْدُر الواحدُ إلّا عن الواحد».

دليل اين قاعده هم این است که باید بین «علّت و معلول» یک رابطه ای باشد وگرنه لازم می آید هر چیزی علّت چیز دیگر باشد لذا نمی تواند از علّت کثیر معلول واحد سر نمی زند.

اشکال به این قول مرحوم آخوند خراسانی (ره):

۱‌. ما در جواب به این بزرگوار عرض می کنیم که این که گفته شده اثر واحد باید حتماً باید مؤثّرش واحد باشد، در جاییست که واحد حقیقی باشد و حال این که غَرَض در اینجا «نوعی» می باشد نه «غَرَض شخصی». بنابراین غَرَض چون کثیر است اشکالی ندارد که از عِلَل کثیر سر بزند.

۲.‌ایشان فقط بسیط بودن علّت را ثابت کردند امّا این که هر علّتی باید غَرَض داشته باشد را ثابت نکردند.

نکته: ایشان فیلسوف نبوده اند زمانی که خواسته اند از خراسان برای تحصیل به نجف اشرف تشریف ببرند، شش ماه در تهران در مدرسه ی علمیّه ی مروی و سایر مدارس تهران خدمت مرحوم ملّا هادی سبزواری (ره) رسیده اند و منظومه را نزد ایشان در این مدّت کوتاه خوانده اند لذا بهره ی خوب و کافی از فلسفه نبُرده اند.

ب) اصلاً نیازی نیست هر علمی حتماً موضوع داشته باشد چه برسد به این که موضوع واحدی داشته باشد! بنابراین همین مقدار که غَرَضی را تأمين کند برای ما کافی می باشد.

ج) قول مرحوم علّامّه طباطبایی (ره) و قول مختار ما: در علوم تکوینی موضوع نیازی است امّا در علوم اعتباری نیازی به موضوع نیست.

فرق است بین علوم اعتباری و علوم تکوینی.

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo