< فهرست دروس

درس خارج اصول آیت‌الله جعفر سبحانی

1402/03/08

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: خاتمه ی اصول/مسائل علم اجمالی /مسأله ی چهل و ششم و چهل و هفتم از مسائل علم إجمالي

 

در جلسات گذشته چهل و پنج مسأله از مسائل علم إجمالي را بيان نمودیم. در آیت جلسه در ادامه به باقی این مسائل می پردازیم.

 

مسأله ی چهل و ششم از مسائل علم إجمالي:

اگر مکلّف در أثناء نماز شک‌ کرد که رکعت سوم است یا رکعت چهارم. و بنا را نیز بر رکعت چهارم گذاشت. و تا حرف «میم» فرازِ «السّلام علیکم» در سلام نماز، در این شک باقی ماند. به محض ادای «میم»، شک او تبدیل به علم شد به این نحو که نمازش تامّ بوده و این بناء بر رکعت چهارم «تعبّدی» نبوده بلکه "واقعی" بوده. بعد چند لحظه ی بعد مجدّداً علمش تبدیل به شک شد که شاید نمازش ناقص بوده نه کامل؛ تکلیف مکلّف در این فرض چیست؟

مرحوم سیّد یزدی (ره) دو قول را در این مسأله نقل می کنند.

قول نخست: مکلّف بعد از نماز قاعده ی فراغ را جاری کند. با توجّه به این قول چیزی بر مکلّف واجب و لازم نیست.

دلیل:

قاعده ی فراغ مرکّب از دو چیز است:

الف) علم به تمامیّت

ب) عروض شک

هر دو در اینجا موجود است لذا مجرای قاعده ی فراغ است.

اشکال به این قول: مطلق علم برای اجرای قاعده ی فراغ کافی نیست‌. قاعده ی فراغ در علم در حال نماز جاری می شود‌. این علم مکلّف در ما نحن فیه بعد از نماز است؛ زیرا مکلّف در سر تا سر نماز شاک است و بعد از سلام علم پیدا می کند. لذا مجرای قاعده ی فراغ نیست.

به عبارت دیگر در قاعده ی فراغ یک علم است و یک شک. امّا در اینجا یک علم است و دو شک.

قول دوم: بنا را بر همان اکثر بگذارد. یعنی به قاعده ی شک عمل کند. یعنی در شک بین ثلاث و أربع، بنا را بر أربع باید گذاشت. در این صورت باید نماز احتیاط را بخواند.

مرحوم خویی (ره) این نظر را قبول فرمودند.

دلیل ایشان:

در قاعده ی «فأبْنَ على الأكثر»، شک مستمر کافی نیست‌ بلکه شک «آناً ما»کافی است. بنابراین علمی که در وسط است، مُضرّ نیست و روایات این قاعده نسبت به شک، مطلق است و نفرموده شک مکلّف باید تا آخر نماز مستمر باشد تا قاعده ی «فأبْنَ على الأكْثر» را بتوان جاری کرد.

اشکال به مرحوم خویی (ره):

قاعده ی «فأبْن على الأكْثر» در اینجا مورد ندارد؛ زیرا اگر بگویید‌ «فأبْنَ على الأكْثر» به اعتبار شک در نماز است، این شک که معدوم شد. و اگر بگویید شک بعد از نماز است، این که موضوع قاعده ی «فأبْنَ على الأكْثر» نیست؛ زیرا موضوع این قاعده، شک در نماز است.

علاوه بر این اشکال، در قاعده ی فراغ باید بگوییم «حین العَمَل هو الأذْكَر مِنْه حين يَشُک» در حالی که مکلّف سر تا سر در نماز شاک بوده و علم او بعد از نماز است و بعد دوباره شاک می شود!

 

دو قول دیگر هست که ایشان نقل نفرمودند:

قول سوم: مکلّف در اینجا باید عمل به "استصحاب" کند. بنابراین چون در أثناء نماز است، باید یک رکعت نماز احتیاط متّصل بخواند.

دلیل:

چون مورد، مورد قاعده ی «فأبْنَ على الأكْثر» نیست، علی قاعده نوبت به استصحاب می رسد.

ان قُلت: مکلّف سلام را گفته و این سلام مُخْرِج است! لذا چطور نماز را متّصلاً بخواند؟!

قُلْت: اين سلام، به حُکم استصحاب، سلام بی جا می باشد. بله؛ اگر سلام مکلّف عمدی بود، این اشکال شما وارد بود. ولی چون چنین نیست، این سلام نمی تواند مُخْرِج باشد. سلامی مُخْرج است که امر شارع باشد.

به عبارت دیگر اگر این نماز مکلّف کامل بوده، این یه رکعت متّصل لغو است و اگر نماز ناقص بوده، این یک رکعت متمّم است.

نظر نهایی ما همین نظر است.

قول چهارم: نماز مکلّف باطل است.

دلیلی برای این قول ذکر نشده.

مکلّف حدثی را انجام نداده و یا امر مبْطِلی را انجام نداده تا نمازش باطل باشد‌. لذا قول شما بی مدرک است. امّا برای صحّت نماز در سه اقوال نخست دلائلی ذکر شده‌ هر چند فقط استصحاب دلیل درستی می باشد.

 

مسأله ی چهل و هفتم از مسائل علم إجمالي:

اگر مکلّف نماز خواند و در رکعت دوم بعد از «إکمال السَّجْدتین»، یک علم عجیبی پیدا می کند! به این نحو که یا دو سجده از رکعت اوّل ترک شده و یا رکوع این رکعت دوم ترک شده!

محور بحث: اگر بگوییم بر می گردد به شک بین یک و دو، نماز باطل می شود. و اگر بگوییم بر می گردد به دو و سه، نماز صحیح است.

نکته: مرحوم سیّد یزدی (ره) قید «إكمال السّجْدتين» را اوّل نفرموده ولی بعداً ذکر فرموده.

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo