< فهرست دروس

درس خارج اصول آیت الله سبحانی

1401/12/13

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: خاتکه ی اصول/مسائل علم اجمالی / مسأله چهارم از مسائل علم اجمالي در کتاب عُرْوَة الوُثْقَى (تطبیقات اصل مُثْبِت)

 

مسأله چهارم از مسائل علم اجمالي در کتاب عُرْوَة الوُثْقَى (تطبیقات و مسائل مربوط به اصل مُثْبِت):

اگر مکلّف موقع تَشَهُّد بین رکعت دو و رکعت سه در نماز شک کند، حُکم کلّی این است که باید بنا را بر اکثر که رکعت سه باشد بگذارد. بعد این مکلّف برخیزد و شروع به تسبیحات أربعة کند و یک مرتبه شک کند که آیا آن شک بین رکعت دو و سه، بعد از اتمام سجدتین بوده یا قبل از اکمال سجدتین بوده؟ اگر قبل از اتمام سجدتین بوده، نمازش باطل است ولی اگر بعد از اکمال سجدتین بوده نمازش صحیح است.

حال سؤال اين است که آیا این نماز قابل تصحیح هست یا خیر؟

اقوال:

قول مرحوم حکیم (ره): این نماز باطل است.

قول مرحوم خویی (ره): این نماز صحیح است.

صُوَر مسأله:

انواع شک:

الف)‌ در اثناء نماز: مثل همین مثال فوق.

ب) بعد از نماز: مثل همین مثال فوق با این فرق که شک دوم بعد از نماز برای مکلّف ایجاد شود.

ادلّه ی طرفین:

ادلّه ی قائلین به صحّت:

۱. استصحاب:

بر فرض این که مکلّف در اثناء نماز شک کرده که آیا این شک من بین رکعت دو یا سه، بعد از اکمال سجدتین بوده یا خیر، می گوییم اصل عدم را جاری می کند. یعنی زمانی بود که شک نکرده بود، حالا هم می گوییم که تا اکمال سجدتین این عدم شک باقیست.

ان قُلْت: این کار کافی نیست‌ باید اثبات تأخّر هم بکنید که «كان الشَکُّ مُتَأَخِّراً عن السّجدتین»؛ زیرا اين تأخُّر لازمه ی عقلی این اصل عدم است.

قُلْتُ: مرحوم شیخ انصاری (ره): آن لازمه ی عقلی که از لوازم واضح عقلی باشد، ثابت می شود و مُتَأَخِّربودن هم موضوع حُکم است‌. و حُکم هم این است که مکلّف باید برخیزد و نمازش را تمام کند و بعد نماز احتیاط هم طبق قاعده ی کلّی باید بخواند.

ان قُلْت: فرض می کنیم که تأخُّر با این فرمایش درست می شود؛ امّا نماز احتیاط چطور ثابت می شود؟!

قُلْتُ: قبلاً عرض کردیم استصحاب صغری و موضوع را درست می کند و دلیل اجتهادی نیز کبری را درست‌ می کند. مثل طاهر کردن لباس نجس با آب مستصحبُ الطّهارة.

صغری: لباس نجس با آب طاهر، پاک و طاهر کن.

کبری: هر چیز نجسی که با مطلق آب طاهر شُسته و طاهر شود، پاک و طاهر است.

دلیل اجتهادی:

صحيحه ی زُرارة: «...عن أَحَدِهما (عليه السّلام) قُلْتُ له (عليه السّلام ) رَجُلٌ لَم يَدْري إثْنَتَين صَلّى أم ثلاثاً فقال (عليه السّلام) إنْ دَخَلَه الشَّک بعد دُخولِه الثالثة مَضَى في الثلاثة ثُمَّ صَلّى الأُخْرى و لاشيءَ عليه و يُسَلِّم...[1] ».

ما این حدیث را دو جور معنا کردیم. گاهی عرض کردیم مراد از این «صلّی الأُخْرى»، رکعت متّصل است و گاهی مراد از آن نماز احتیاط جداگانه است. باید دید کدام مراد صحیح است.

۲. قاعده ی تجاوز: در صورتی که مکلّف شک کند که آیا شک او نسبت به رکعت دو یا سه قبل یا بعد از اکمال سجدتین بود، قاعده ی تجاوز می گوید: «کلّ ما مَضَی مِن صلاتِکَ و طَهورِک، فأمْضِه كما هو[2] ». یعنی بگو ان شاءالله بعد از اکمال سجدتین بوده و نماز صحیح است.

اشکال به این دلیل: این کلام مطلوبی است امّا شما نیمه ی راه را درست کردید تا اینجا. ولی نماز احتیاط را چطور ثابت می کنید؟! لذا فرق است بین استصحاب و قاعده ی تجاوز‌. در استصحاب تأخُّر موضوع و صغری می شود برای کبری که دلیل اجتهادی مبنی بر وجوب نماز احتیاط است. امّا قاعده ی تجاوز نهایتاً می گوید نماز گذشته صحیح است. امّا این که شک مکلّف بعد از اکمال سجدتین بوده را ثابت نمی کند. زیرا اگر این شک را ثابت کند در این صورت اصل مُثبِت می شود‌.

 

ادلّه ی قائلین به فساد و عدم صحّت:

مقدّمه:

در فقه بسیار آمده که ما دو فرض و واجب داریم:

الف) فرض الله: جبرائیل برای پیامبر اسلام دَه رکعت نماز را آورد؛ پنج وقت نماز، و هر نمازی دو رکعت.

ب) فرض النّبي (صلّی الله علیه و آله وسلّم): پیامبر اکرم هفت رکعت به همین وحی جبرائیل اضافه نمودند.

روايتی هست که فرموده: «...ما فَرَضَه الله تعالی لایدْخُلُ فيه الوَهْم...[3] ». مراد از «وَهْم» در این حدیث یعنی شک. بنابراین اين روايت می گوید: آن چه خدا فرض کرده شک در آن راه ندارد. پس شک در دو رکعت اوّل همیشه باطل است. امّا آن چه را پیامبر اسلام فرض کرده شک در آن راه دارد.

اصل بحث:

قائلین به عدم صحّت می گویند کبری باید برای ما روشن شود.

اگر کبری «إذا كان الشَکُّ بعد الإكمال السّجْدَتين فأبْنِ على الأَكْثر» باشد که تا به حال هم با وجود استصحاب همین را معتقد بودیم، این درست است. امّا متأسّفانه کبری این نیست. بلکه با توجّه به مقدّمه ای در فوق عرض نمودیم، «إذا كان الشَکُّ في الأخيرتين فأبْنِ على الأَكْثر» کبری می باشد. و شک در «أَخيرتين» هم برای ما ثابت نشد؛ زیرا اصل مُثبِت می شود. نهایت چیزی که ثابت شد، شک بعد از سجدتین بود. امّا شک در «أخیرتین» ثابت نشد مگر با اصل مُثبِت.‌ و اصل مُثبِت هم به عقیده ی ما حُجّت نیست.

این در مورد صورت اوّل یعنی شک در اثناء نماز بود.

تمام این مباحث در صورت دوم (یعنی شک بعد از نماز) هم می آید.

مرحوم خویی (ره) موسوعه ی فقهیّه ای دارند که در آن موسوعه می خواهند بفرمایند این نماز، نماز صحیحی می باشد. و بیاناتی دارند.

برای نمونه یک بیان آن را ذکر می کنیم.

ایشان می فرمایند در «فأبْنِ على الأكْثَر»، موضوعش «لَم یَکُن في الأوّلين» می باشد به دلیل استصحاب نه آن دو مورد قبل.

بیان دیگری هم دارند که می فرمایند ما دو علم إجمالي وجدانی داریم.

ان شاءالله در جلسه ی آینده به این بحث خواهیم پرداخت.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo