< فهرست دروس

درس خارج اصول آیت الله سبحانی

1401/12/10

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: خاتمه ی اصول/مسائل علم اجمالی /مسأله سوم از مسائل علم اجمالي در کتاب عُرْوَة الوُثْقَى

 

مسأله سوم از مسائل علم اجمالي در کتاب عُرْوَة الوُثْقَى:

اگر مکلّف در اثناء یا بعد از نماز یادش افتد به این که دو سجده از دو رکعت را امتثال نکرده؛ حال باید دید تکلیف چیست؟

نکته: عرض نکردیم از یک رکعت؛ بلکه عرض کردیم این دو سجده را از دو رکعت ترک کرده؛ زیرا اگر دو سجده از یک رکعت را ترک کرده باشد، نماز باطل است.

صُوَر مسأله:

الف) مکلّف یقین دارد این دو سجده ای که ترک کرده از دو رکعت نخست بوده:

ب) مکلّف یقین دارد این دو سجده ای که ترک کرده از دو رکعت اخیر بوده:

ج) مکلّف شک دارد که این دو سجده ای که ترک کرده آیا از دو رکعت نخست بوده یا از دو رکعت اخیر بوده.

هر کدام از این سه مورد گاهی در:

الف) أثناء نماز برای مکلّف پیش آمده

ب) بعد از فراق از نماز برای او اتّفاق افتاده.

مرحوم سیّد یزدی (ره): تمام این شش صورت، یک حُکم دارد و آن این است که مکلّف باید بعد از این دو أجزای مَنْسیّه (دو سجده ی ترک شده) را قضاء كند و بعد باید برای کدام از هر سجده های فراموش شده، دو «سجده ی سَهْو» بجا بیاورد. و فرقی هم ندارد این دو سجده ی فراموش شده متعلِّق به رکعات نخست باشد یا مربوط به رکعات نخست باشد.

دلیل این حُکم:

این که باید آن دو سجده ی فراموش شده را قضاء كند، به خاطر قاعده ای است که در فقه ما آمده أجزای فراموش شده باید با همان طهارت قضاء شود «إلّا ما خَرَجَ بالدّليل».

دلیل وجوب امتثال سجده ی سَهْودر مسأله: به خاطر قاعده ای است که می فرماید جريمه ی «کلّ ما زاد أو نَقَصَ» امتثال سجده ی سَهْو است.

امّا این که عرض شده برای امتثال حُکم مذکور فرقی ندارد که این دو سجده ی فراموش شده از دو رکعت نخست باشد یا از دو رکعت اخیر، به خاطر این است که در دو رکعت اخیر دو احتمال وجود دارد:

1.اگر مکلّف بداند که یکی از این سجده ها مربوط به دو رکعت اخیر است، کیفیّت قضاء فرق خواهد کرد؛ زیرا در مورد قضای أجزای فراموش شده، دو قول است.

اگر مکلّف سلام نماز را بگوید:

دو قول:

قول اوّل: اگر هر سلامی را «مُخْرِجٌ مِن الصّلاة» بدانیم، پس «قضای مَنْسیّة» را بعداً انجام می دهد و مشکلی نیست.

قول دوم: اگر هر سلامی را «مُخْرِجٌ مِن الصّلاة» را ندانیم، بلکه سلامی را مُخْرِج بدانیم که در محلّش باشد، اين حُکم درست نیست‌؛ زیرا مکلّف هنوز سجده را انجام نداده و لذا سلام در محلّش نبوده. و لذا باید کیفیّت قضاء را عوض کند؛ به این نحو که نخست برگردد سجده را انجام دهد و بعد تَشَهُّد بخواند و بعد سلام بدهد و بعد آن دو سجده ی فراموش شده را بدون سلام و تَشَهُّد قضاء کند و در نهایت سجده های سَهْو را بجا بیاورد.

مرحوم سیّد یزدی (ره) قائل به قول دوم است؛ یعنی هر سلامی را «مَخْرِج» می داند؛ چه این سلام در محلّ باشد و چه نباشد.

دليل:

تمسّک به صحيحه ی حَلَبي: «قال، قال أبو عبدالله (عليه السّلام): كلّ ما ذَكَرْتَ اللهُ عَزَ و جَلّ به و النّبي فَهُوَ مِنَ الصّلاة و إنْ قُلْتَ السّلام علينا و على عباد الله الصّالحين فَقَد إنْ صَرَفْتَ أي خَرَجْتَ مِنَ الصّلاة[1] ».

این روایت اطلاق دارد؛ چه در محلّ باشد مثل نمازهای عادی و چه در غیر محلّ باشد مثل ما نحن و فیه.

اشکال به این دلیل: بارها عرض کردیم همان طور که آیات قرآن کریم شأن نزول دارد، روايات نیز شأن صدور دارد. اگر سایر روايات را مشاهده کنیم و دقّت کنیم متوجّه خواهیم شد که این روايات همه جا را نمی گوید. بنابراین ذیل اين روايت ناظر به عمل اهل سنّت است‌ که‌ آن ها بعد از رکعت دوم می گویند «السّلام علينا و على عباد الله الصّالحين»!! لذا حضرت می فرماید اینان با بیان این ذکر نمازشان را باطل می کنند.

مثل این روایت:

«شیئان یُفْسِدُ النّاسُ بِهِما صلاتِهِم قوله لِرَجُلٍ تبارک إسْمُک و تعالى جَدُّک و لا إله غَيْرُک و إنّما هو شيءٌ قالَتْه الجِنّ بجِهالةٍ...[2] ».

نظر ما این است که هر سلامی نمی تواند «مَخْرِج» باشد.

دليل ما مبنی بر عدم اطلاق:

«...سَأَلْتُه (عليه السّلام) عن الرَّكْعَتَيْن الأَوِّلَتَين إذا جَلَسْتُ حال التَشَهُّد. فَقُلْتُ و أنا جالس السّلام عليکَ ايُّها النّبيُّ و رَحْمَةُ الله و بَرَكاتُه إنْصرافٌ هُوَ؟ قال (عليه السّلام): لا. ولكن إذا قُلْتَ السّلامُ علينا و على عباده الصّالحين فهُوَ إنْصرافٌ[3] ».

سؤال: چرا در صدر کلام و جواب حضرت، آقا فرمود انصراف نیست ولی در ذیل کلامشان فرمودند انصراف است؟

جواب: صدر، کلام خداوند متعال است ولی ذیل جواب حضرت، کلام آدمی می باشد.

نکته ی مهمّ در این روایت:

الف) این که در صدر روایت و کلام راوي آمده عن «الرَّكْعَتَيْن الأَوِّلَتَين»، معلوم می شود ناظر به نماز اهل سُنّت است.

ب) از سه سلام وارده در نماز، دو سلام را گفته امّا «السّلام علیکم و رَحْمَة الله و بركاتُه» را نگفته؟! زیرا این قطعاً «مُخْرِج» است به اتّفاق فُقهاء؛ لذا فراز آخر را نگفته.

تکرار دو نکته ی مهمّ:

۱. أسماء الله «توقيفي» هستند و لذا نا نمی توانیم برای أسما الله اسم بسازیم. لذا این که اهل سُنّت گفته اند عبارت ﴿...تعالی جَدُّ رَبّنا...﴾[4] در قرآن هم آمده و ما بر این اساس به کار می بریم لذا أسما الله توقیفي نیست، ما در جواب می گوییم این کلام و عبارت را «جِنّ» گفته نه پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله وسلّم). پس هر چند در قرآن آمده ولی تصدیق نکرده که ما بگوییم.

۲. أربعین در قرآن کریم، مانند ﴿...حتّی إذا بَلَغَ أرْبَعين...﴾[5] ، و همچنین در روايات مثل «...حتّی بَلَغَ أرْبَعين قال أكْتُبوا صغيراً أو كبيراً...» موضوع حُکم است.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo