< فهرست دروس

درس خارج اصول آیت الله سبحانی

1401/07/25

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: استصحاب/تنبیهات استصحاب /تنبیه پنجم استصحاب در زمان و زمانیّات، استصحاب در امور قارّه ی مقیّد به زمان

 

در جلسه ی قبل اقوال در بحث استصحاب امور قارّه ی مقیّد به زمان را به طور اجمالی فقط ذکر کردیم. در این جلسه به بررّسی دقیق این اقوال می پردازیم.

بررّسی قول مرحوم نراقی (ره): عرض کردیم مرحوم نراقی (ره) فرموده هم می توان استصحاب عدم ازلی جاری کرد و هم می توان مقتضای دلیل را استصحاب کرد به طوری که هیچ کدام از این استصحابین بر دیگری ترجیحی ندارد!

مرحوم آخوند خراسانی و شیخ انصاری (أعلى الله مقامهما) در جواب فرمودند باید فقط جانب یک استصحاب را بگیرید. باید ببینید دلیل اجتهادی که فرموده «إلى الظُهر» قید است یا ظرف است. اگر قید است ابداً استصحاب جاری نیست چون در صورت استصحاب جاری کردن از قبیل «اسراء حکمٍ من موضوعٍ أخر» می شود‌. ولی اگر ظرف باشد (یعنی حدوثاً مدخلیّت دارد) در این جا مسلّماً استصحاب همین دلیل اجتهادی را می کنیم نه استصحاب عدم ازلی؛ زیرا مطلقاً عدم ازلی شکسته شد؛ به دلیل این که دیگر حالت سابقه ندارد بلکه ضدّش حالت سابقه دارد.

قول مرحوم شیخ انصاری و مرحوم آخوند خراسانی (رحمة الله علیهما): نظر ایشان همان دلیل ردّ قول مرحوم نراقی (ره) بود که بالتّفصيل ذکر شد.

بررّسی قول خویی (ره): مرحوم خویی (ره) قائل هستند استصحاب فقط در موضوعات خارجی جاری می شود. لذا مطلقاً به استصحاب عدم ازلی مراجعه می کنیم. در صورتی که قید باشد همه شما پذیرفتید که باید استصحاب عدم ازلی جاری شود؛ حتّی در صورتی که «إلى الظهر» ظرف باشد‌؛ زیرا ظرف معنا ندارد‌. چون این دلیل اجتهادی یا مطلق است یا مقیّد و ظرف معنا ندارد؛ زیرا ظرف یک امر تکوینی است هر چند افعال انسان همیشه در زمان است؛ زیرا زمان لازمه ی فعل انسان است.

اشکال به قول مرحوم خوئی (ره): ظرف معنا دارد. یعنی حدوثاً مدخلیّت دارد ولی بقاءً مدخلیّت ندارد بر خلاف قید که هم حدوثاً و هم بقاءً مدخلیّت دارد. لذا می توانیم مقتضای دلیل را استصحاب کنیم.

بررّسی قول مرحوم نائینی (ره): مرحوم نائینی (ره) فرمودند باید فقط مقتضای دلیل اجتهادی را استصحاب کرد؛ یعنی استصحاب امر وجودی نه استصحاب عدم ازلی. عدم ازلی در صورتی که به صرافت باقی باشد؛ یعنی دست نخورده باشد نه این که بشکند. لذا عدم ازلی برای بعد از ظهر، عدم ازلی نیست؛ زیرا حالت سابقه ندارد. بنابراین حتماً باید ظهر باشد تا عدم دوم و مضاف معنا بدهد.

اشکال به قول مرحوم نائینی(ره): ایشان ظاهراً توجّه نفرموده که این عوم وجوب بعد از ظهر، ظهر در این جا عنوان مُشیر است و قید نیست. بله؛ اگر قید بود این عدم حالت سابقه ندارد ولی این عدم قید نیست.

بررّسی قول مرحوم حائری و مرحوم امام خمینی (رحمة الله علیهما): در این جا «لا تعارض بین الاستصحابین» که مرحوم نراقی (ره) فرموده بود تعارض و تناقض است. مثل این مثال:

یک دلیل می‌فرماید: «اعتق رقبةً» و در جایی دیگر آمده «لایجب عتق رقبةُ مومنة». این ها با هم منافاتی ندارند؛ زیرا مطلق رقبه واجب است ولی رقبه ی مومنة دو حیثیّت دارد: از لحاظی که مؤمن است عتقش واجب نیست. و از آن حیث که رقبه هست عتقش واجب است و تعارضی هم رُخ نمی دهد. لذا باید بگوییم وجوب جلوس بعد از ظهر بما هو بعد از ظهر واجب نیست امّا جلوس بعد از ظهر کافی است.

این قول بد نیست‌. قول همین قول است با این فرق که ما اصلاً استصحاب عدم ازلی را منکر هستیم؛ زیرا فقیه با امور ملموس و خارجی و عُرفی سر و کار دارد. لذا دلیل استصحاب اصلاً این جا را نمی گیرد.

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo