< فهرست دروس

درس خارج اصول آیت الله سبحانی

1401/07/24

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: استصحاب/تنبیهات استصحاب /تنبیه پنجم استصحاب در زمان و زمانیّات

 

در جلسه ی قبل در بحث و بخش قبل یعنی استصحاب زمان یک نکته باقی ماند. و آن این است که ما قائل شدیم استصحاب زمان (یعنی استصحاب لیل و نهار) درست است و مشکلی نیست مسلّماً.

برخی از فقهاء از سه راه دیگر وارد شدند:

۱. استصحاب موضوعی: استصحاب موضوعی دیگری که استصحاب عدم الغروب و الفجر باشد به جای استصحاب لیل و نهار جاری می کنیم که نتیجه ی این می شود که در جایی که مکلّف صائم شکّ در روز داشته باشد با استصحاب عدم غروب خوردن طعام و هر چیزی که مُبطِل روزه هست بر حرام است تا غروب برای او مُحرَز شود. و اگر شک در شب دارد با استصحاب عدم فجر خوردن طعام و هر چیزی که مُبطِل روزه هست برای او جایز است تا فجر بر او ثابت شود.

اشکال به این نظر: این استصحاب شما از قبیل کان تامّه است که توضیح آن مفصّل گذشت. چون عرض کردیم اصل مُثبِت لازم می آید و اگر بگویید واسطه در خفی هست و مشکل نیست عرض می کنیم خُب چرا همان استصحاب لیل و نهار ولو با کان تامّه جاری نمی کنید؟!

۲‌. استصحاب حُکمی: به جای استصحاب موضوعی که قول ما و همچنین قول اوّل بود، استصحاب جواز أَکل در شب و حرمت أَکل در روز می کنیم.

اشکال به این قول: با وجود استصحاب موضوعی دیگر نوبت به استصحاب حُکمی نمی رسد.

۳. استصحاب تعلیقی: مکلّف در جایی که شک به غروب دارد می گوییم «کان صلاتی قبل هذا الجُزء من النهار فالأصل بقائه إلي النهار».

اشکال به این نظریّه: استصحاب تعلیقی در این جا باطل است؛ زیرا در صورتی این استصحاب درست است که بین «مُعَلَّق» و «مُعَلَّقٌ علیه» رابطه ی شرعی باشد امّا در این جا رابطه ی تکوینی است نه تشریعی.

بنابراین اين سه استصحاب صحیح نیست.

 

استصحاب در زمانیّات:

مقدّمه:

زمانیّات خودش زمان نیست امّا زمان در ماهیّتش مدخلیّت دارد. مثلاً متکلّمی بالای منبر است و ما هم غائب هستیم. نمی دانیم آیا نُطق او پایان پذيرفته یا ادامه دارد. در این جا استصحاب تکلّم جاری می کنیم.

یا در جایی که مکلُف پتوی نجس خود را شُسته است و شک می کند که آیا این آبی که از کوه به این رود می ریزد هنوز جاری و متّصل است یا قطع شده. در این جا استصحاب جریان و اتّصال آب جاری می کند.

اصل بحث: این استصحاب هم در شکّ در مقتضی و هم در شک در رافع جاری می شود و مشکلی ندارد.

مرحوم محقّق کرکی (ره) فرموده: اگر شکّ مکلّف در داعي باشد که نمی داند داعي کوتاه است یا داعي بلند است نمی تواند مثلاً در مثال اوّل استصحاب تکلّم کند؛ زیرا حقیقت شيء قائم با داعي است؛ زیرا شرط اتّحاد موضوع در استصحاب این جا موجود نیست. و همچنین سایر اشکالاتی که قبلاً گفته شد. بنابراین اگر اختلاف در بقاء ناشی از اختلاف در داعي باشد استصحاب نمی توان جاری کرد.

نتیجه این که مطلقاً استصحاب در زمانیّات و امور تدریجی جاری می شود.

مرحوم آخوند خراسانی (ره) علی القاعده به مختصر بحث کردن در این جا مفصّل بحث کرده و فرموده گاهی در امور تدریجی علاوه بر استصحاب شخصی، استصحاب کلّی با اقسام سه گانه اش جاری می کنیم. جای استصحاب کلّی قِسم اوّل در اینجا: یک نفر قاری قرآن بود نمی دانیم قرائت قرآنش تمام شده یا نه، استصحاب کلّی و شخصی می کنیم.

استصحاب کلّی قِسم دوم در اینجا: نمی دانیم سوره ی قدر را قرائت کرد یا سوره ی أعلی را. شک بین قصیر و طویل. استصحاب شخصی و کلّی قرائت جاری می کنیم.

استصحاب کلّی قِسم سوم در اینجا: می دانیم آن سوره ای را که قاری قرائت می کرد تمام شده ولی احتمال می دهیم قرائت سوره ی دیگری به آن ضمیمه کند. استصحاب شخصی و کلّی جاری می کنیم.

 

استصحاب در امور قارّه مقیّد به زمان:

مثلاً مولی فرمود: «إجلس في المسجد إلی الظُهر». نمی دانیم بعد از ظهر هم باید در مسجد جلوس کنیم آیا می توان در این جا استصحاب جلوس کرد یا خیر.

در این جا سه صورت است؛ لذا باید دید محلّ نزاع کدام صورت است:

الف) گاهی اوقات زمان، قید موضوع است: «الجلوس إلی الظُهر يجب».

ب) گاهی اوقات زمان، قید حُکم است: «یجب إلى الظُهر الجلوس».

ج) زمان اصلاً قید نیست بلکه ظرف است. لذا عبارت «إلى الظُهر» جنبه ی ظرفی دارد نه قید.

صورت اوّل و دوم اصلاً محلّ نزاع نیست. محلّ نزاع صورت سوم است.

در صورت اوّل از همان ابتدا موضوع را مقیّد به موضوع کرده. لذا تصوّر بعد از ظهر در مثال ما «إسراء حکمٍ من موضوعٍ آخر» است. بنابراین جا بحثی نیست که قابل استصحاب نیست.

صورت دوم هم جایی برای استصحاب نیست؛ زیرا در سال گذشته هم عرض شد مفهوم غایت حجّت است و لذا در این صورت، غایت (ظهر) را در امرش ذکر فرموده.

بنابراین نزاع در مورد ظرف یا همان صورت سوم است که آیا بعد از ظهر هم باید جلوس داشته باشیم در مسجد یا خیر.

در این مساله چهار قول است:

۱. قول مرحوم محقّق نراقی (ره): هم استصحاب عدم و هم استصحاب وجود در حالی که متعارض هم هستند جاری است. استصحاب وجود که روشن است. امّا استصحاب عدم، همان استصحاب عدم ازلی است. زمانی بود که وجوبی در کار نبوده یک بُرهه از زمان وجوب آمد و نسبت به باقی مشکوک الأمر عدم قبل از آن وجوب را استصحاب می کنیم. و این دو استصحاب با هم تناقض دارند.

قول مرحوم آخوند خراسانی و شیخ انصاری (رحمة علیهما): فرق است بین جایی که زمان قید باشد یا ظرف باشد؛ زیرا اگر زمان قید باشد استصحاب عدم جاری می شود ولی اگر زمان ظرف باشد استصحاب وجود جاری است‌.

قول مرحوم محقّق نائینی(ره): اصلاً استصحاب عدم جاری نیست بلکه فقط استصحاب وجود جاری است.

قول مرحوم امام خمینی(ره): همان قول مرحوم نراقی (ره) را با یک تفاوت نقل کرده‌ که آن هم عدم تناقض استصحاب وجودی و استصحاب عدمی در اينجاست.

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo