< فهرست دروس

درس خارج اصول آیت الله سبحانی

1400/10/26

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: الأصول العملية/أصالة البراءة /تنبیه اوّل(حکومت اصل موضوعی بر اصالة الطهارة و الحلیة)

 

المقصد الثامن: فی الاصول العملیّة

الاصل الاوّل: اصالة البراءة

    1. ادلة الاصولیین علی اصالة البراءة

    2. ادلّة الاخباریین علی وجوب الاحتیاط فی الشبهات التحریمیّة

    3. تنبهیات

    1. التنبیه الاوّل: فی حکومة الاصل الموضوعیّ علی اصلی الطهارة و الحلِّیّة و فیه مقامان

     المقام الاوّل: فی صور الشبهة الحکمیّة الاربع:

الصورة الاولی: اللحم المردّد بین الغنم و الکلب

الصورة الثانیة: فی اللحم المردّد بین الغنم و الارنب

الصورة الثالثة: فیما إذا شکّ فی وجود الشرط

الصورة الرابعة: فیما اذا شُکّ فی وجود المانع

     المقام الثانی: فی صور الشبهة الموضوعیّة الاربع: بحث در این قسم است.

 

در مقام دوّم همان مسائل قبل تکرار می شود با این تفاوت که مسائل قبلی شبهه حکمیه و اینجا شبهه موضوعیه است در مقام اوّل موضوع روشن بود ولی حکم روشن نبود امّا در اینجا موضوع مشکوک است:

    1. اللحم المطروح المردد بین کونه لحم غنم أو لحم کلب: گوشتی در خارج هست نمی دانیم گوشت غنم هست یا خنزیر، اینجا مرحوم آخوند(قدّس سرّه) اصل موضوعیِ اصالة عدم التذکیه را جاری می کند که ما گفتیم این اصل اشکال دارد: اولا اصل مثبت است ثانیا قضیه متیقنه غیر از مشکوکه است، بنابراین اصل موضوعی در اینجا جاری نیست بلکه به اصل حکمی باید مراجعه کنیم و آن این است که این گوشت حرام است اما پاک است حرام است چون تذکیه اش معلوم نیست چون قابلیتش برای تذکیه معلوم نیست پاک است چون "کل شیء لک طاهر" جاری میشود.

    2. اللحم المطروح المردد بین کونه لحم غنم أو لحم ارنب: نمی دانیم گوشت ارنب است که حرام باشد یا گوشت غنم است که حلال باشد در اینجا اکل جائز نیست زیرا قابلیتش برای اکل محرز نیست باید قابلیت برای حلیت احراز شود ولی در اینجا نمی توان قابلیت برای حلیت را احراز نمود بنابراین نمی توان حکم به حلیت کرد.

    3. شک در فقدان بعضی از اجزاء: یک گوشتی قصاب می فروشد احتمال می دهیم قصاب یکی از پنج شرط را رعایت نکرده اینجا قائل به تفصیل می شویم:

     اگر شک در مسلمان بودنِ ذابح داشته باشیم اصلی برای حلیت جاری نمی شود.

     اگر شک در سائر شرائط با احراز مسلمان بودن او شود اینجا اصالة الصحّة فی فعل المسلم جاری می کنیم.

    4. شک در مانعیت: گوشتی در خارج هست احتمال می دهیم این حیوان جلّال بوده اینجا "اصالة الطهارة" و "اصالة عدم کونه جلالا" جاری می کنیم و قائل به حلیت و طهارت می شویم.

تم الکلام فی التنبیه الاوّل

التنبیه الثانی: فی حسن الاحتیاط فی عبادة لم یحرز أمرها

عبادتی هست نمی دانم واجب است یا غیر مستحب(مباح، مکروه) اگر دائر بین واجب و مستحب باشد جای بحث نیست و احتیاط ممکن است امّا اگر بین واجب و غیر مستحب باشد موضع بحث است که قبل از ورود به بحث سه مقدمه می گوییم:

    1. لا شک بر اینکه احتیاط در توصّلیات مستحب است مثل اینکه شک می کنیم که آیا این مرده مسلمان است یا غیر مسلمان اینجا احتیاطا دفن می کنم و اشکالی ندارد زیرا امتثال آن مشروط به داشتن امر نیست.

    2. لا شک در اینکه ترتّب ثواب بر احتیاط می شود؛ لأن الاحتیاط من مقولة الانقیاد و انقیاد ثواب دارد، زیرا انقیاد بالاتر از طاعت است زیرا در طاعت علم به حکم دارم ولی در احتیاط احتمال حکم می دهم و بر آن ترتیب اثر می دهم که این حاکی از روح تقوی است.

ان قلت: چطور در احتیاط ثواب هست ولی در تجرّی عقاب نیست؟ قلت: جوابش روشن است: لأنّ العذاب للعصیان و در تجرّی عصیانی نیست بنابراین قیاس باطل است انقیاد حاکی از تقوای شخص است که حتی به محتمل الحکم هم ترتیب اثر می دهد پس ثواب بر آن مترتب می شود.

    3. لا شک بر اینکه اگر امری دائر باشد بین کون شیء واجبا أو مستحبا اینجا مشکلی ندارد زیرا علم به امر دارد و می تواند احتیاطا قصد امر کند.

امّا محل بحث: بین واجب و غیر مستحب(مکروه، مباح) شک داشته باشیم اینجا اگر بتوانیم "امر" را درست کنیم احتیاط تصحیح می شود اینجا از پنج راه وارد شده اند:

    1. حسن الاحتیاط به خاطر اوامر احتیاط(اخوک دینک فاحتط لدینک)؛ شیخ انصاری(قدّس سرّه) و مرحوم آخوند(قدّس سرّه) به این جواب اشکال کرده اند و ما نیز اشکال کرده ایم:

    1. شیخ: اوامر احتیاطی عبادت ساز نیست زیرا مثل اوامر ارشادی است چیزی عبادت ساز که امر به خود عبادت بخورد ولی اینجا امر به احتیاط خورده است و امر به احتیاط عبادت ساز نیست و قصد قربت نمی توانیم بکنیم مثل اطیعوا الله و اطیعوا الرسول که عبادت ساز نیست

    2. آخوند: این مستلزم دور است که به کفایه مراجعه کنید

    3. اشکال حضرت استاد: احتیاط در جایی است که احتیاط ممکن باشد زیرا اگر واجب باشد احتیاط ممکن است امّا اگر مکروه و مباح باشد احتیاط معنا ندارد.

    2. ترتب الثواب علی الاحتیاط کاشف عن وجود الامر؛ جواب اوّل از راه علت وارد شده بود اما اینجا از راه معلول وارد شده زیرا ثواب معلول امر است.

اشکال: ثواب در جایی است که احراز ثواب شود از کجا می گویید در اینجا ثوابی وجود دارد اگر واجب باشد ثواب دارد اما اگر مباح یا مکروه باشد که ثوابی نیست.

    3. اتیان الفعل لاحتمال الامر.

    4. اتیان الفعل قربة الی الله.

نظر حضرت استاد نسبت به دو جواب اخیر: این دو جواب خوب و بدون اشکال است.

    5. تساهل در مستحبات: در امور مستحبی امر لازم نیست به عبارت دیگر احراز امر لازم نیست همین که احتمال امر بدهیم کافی است روایتی داریم اگر به انسانی عبادتی برسد و او انجام دهد مستحب می شود و ثواب می برد و لو رسول الله نگفته باشند مرحوم شیخ(قدّس سرّه) خیال کرده این روایات، کارخانه ی مستحب سازی است! اگر ما به این قائل شویم احتیاط مذکور ممکن خواهد شد ولی باید این روایات را در تنبیه بعدی مورد بررسی قرار دهیم که آیا غیر از ترتّب ثواب، مستحب سازی هم می کنند یا خیر که در جلسه بعد بحث خواهیم کرد.

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo