< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت الله سبحانی

98/02/08

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: آیات مربوط به زنان پیغمبر اکرم

همانطور که قبلاً بیان گردید، برخی از این آیات اختصاص به نبیّ اکرم (صلّی الله علیه و آله) و زوجات ایشان دارد، اما برخی از آنها جنبه عمومی دارد، اما در عین حالی که برخی از آنها مخصوص زوجات نبی گرامی اسلام است، می شود از آنها الغای خصوصیت کرد و گفت که شامل زنان علما و شخصیت های علمی و سیاسی نیز می‌شود و لذا به زنان پیامبراسلام می‌فرماید که چنین و چنان باشید، از جمله احکامی که نسبت به زنان پیغمبر اکرم گفته شده، عبارت است از تخضع در سخن گفتن، یعنی با ناز و غمزه سخن گفتن برای زوجات نبی حرام است، اما این حکم اختصاص به زوجات نبی اکرم ندارد، بلکه شامل زوجات سایر مسلمانان را هم می‌شود و در بر می‌گیرد.

البته حرف زدن و صدای زن، نامحرم نیست، سخن گفتنِ زن، نامحرم نیست، چون زنان خدمت رسول خدا می‌آمدند و مسئله خود شان را مطرح می‌کردند، حضرت هم جواب می‌داد، آ‌نکه حرام می‌باشد تخضُّع است،‌» تخضُّع» عبارت است از اینکه زن با ناز و غمزه و کرشمه سخن بگوید، یعنی ‌صدایش را به گونه اظهار کند که شهوت طرف مقابل (مرد ) تحریک بشود.

«يا نِساءَ النَّبِيِّ لَسْتُنَّ کَأَحَدٍ مِنَ النِّساءِ»، کی؟‌ » إِنِ اتَّقَيْتُنَّ»[1] . ولذا اگر زنان نبی اکرم تقوا پیشه باشند، عمل نیک شان دو ثواب دارد، این مطلب را در آیه قبلی خواندیم که اگر زنان نبی اکرم کار قبیح انجام بدهند، دو عذاب و دو عقاب دارند.

اما اگر عمل نیک انجام بدهند، دو ثواب دارند.

بعداً می‌فرماید:« فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ» .چرا؟‌ تا مبادا کسی که بیماری شهوت دارد، ‌تحریک بشود و نسبت به شما طمع کند «وَ قُلْنَ قَوْلاً مَعْرُوفاً» باید با لحنى متعارف که فسادانگیز نیست سخن بگویید.

هرچند این آیه مربوط به زنان پیغمبر اکرم است، اما همه زنان مسلمان را شامل می‌شود، یعنی آنان نیز هنگامی که با مرد بیگانه سخن می‌گویند، باید به طور عادی سخن بگویند نه اینکه با ناز و کرشمه سخن بگویند.

آیه مبارکه، ولو به ظاهر خطاب به زنان نبی اکرم است، اما ملاک اعم است، یعنی تحریک شهوت مرد اجنبی امر حرام است خواه زنان نبی سببِ آن بشود یا زنان دیگر.

«وَ قَرْنَ في‌ بُيُوتِکُنَّ وَ لا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجاهِلِيَّةِ الْأُولي‌ وَ أَقِمْنَ الصَّلاةَ وَ آتينَ الزَّکاةَ وَ أَطِعْنَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ إِنَّما يُريدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَکُمْ تَطْهيراً» [2]

کلمه قَرْنَ» از ماده «قَرَّ» است، مانند «مدّ»،«وَ قَرْنَ في‌ بُيُوتِکُنَّ» در خانه‌های خود بنشینید، از ماده «قرّ» است نه از ماده «قرن»، «وَ قَرْنَ في‌ بُيُوتِکُنَّ» در خانه‌های خود مستقر باشید.

آیا بیرون رفتن زن از خانه حرام است؟

ممکن است کسی بگوید که پس بیرون رفتن زن حرام است؟

در جواب می‌گوییم که بیرون رفتن زن در حوایج و کار‌های ضروری حرام نیست، مثلاً می‌خواهد حمام برود، یا می‌خواهد برای خریدن وسائل غذا بیرون برود،‌ یا می‌خواهد دیدن پدر و مادرش برود، اینها مانع ندارد، یعنی ‌بعضی از جاها اجازه شوهر نمی‌خواهد.

اما مواردی هم داریم که اجازه شوهر می‌خواهد، جاهایی که جنبه ضروری دارد، اجازه شوهر نمی‌خواهد، چون سیره بر این جاری بوده است، مانند دیدن پدر و مادر، یا رفتن به حمام برای غسل کردن، همیشه مثل زمان ما نبوده که همه مردم در خانه خود حمام داشته باشند، بلکه در بیرون از خانه برای حمام می‌رفتند، یا می‌خواهد برای خودش غذا تهیه کند، این گونه موارد حتی اجازه شوهر هم لازم نیست.

اما اگر می‌خواهد برای کار‌های غیر ضروری بیرون برود، اجازه شوهر لازم است، «وَ قَرْنَ في‌ بُيُوتِکُنَّ» در خانه‌های خود مستقر بشوید «وَ لا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجاهِلِيَّةِ الْأُولي» کلمه «بَرَجَ» به معنی «ظَهَرَ» است، به بُرچ هم که برج می‌گویند، چون از دور پیدا ظاهر و پیداست، از جامد فعل درست شده است، در خیلی از جاها در زبان عرب از جامد فعل درست می‌کنند، مثلاً کلمه « قفل» جامد است، می‌گویند:« انقفل» یعنی‌بسته شد، از جامد فعل درست می‌کنند، «بُرج» جامد است، برج به وزن قفل است، وَ لا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجاهِلِيَّةِ الْأُولي»»: أی فلا تظهرن ظهور الجاهلیة الأولی، در زمان جاهلیت زنان با زر و زیور بیرون می‌آمدند، شما نباید آن گونه بیرون بیایید، بنابراین،‌آیاتی که در باره زنان پیغمبر اکرم است، ‌آیات ذم و آیات تهدید است، آیاتی است که در حقیقت حاکی از آن است که آنان در ‌آن درجه بالا نبودند که نشود در باره آنها چیزی گفت، اگر در آن درجه بالا بودند، این گونه خطابات برای آنان امر صحیحی نبود.

پس کلمه «قَرْنَ» از «قرّ» است نه از قرن، «وَ أَقِمْنَ الصَّلاةَ وَ آتينَ الزَّکاةَ وَ أَطِعْنَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ» نماز را به پا دارید و زکات بدهید و از خدا و رسولش اطاعت کنید.

سپس می‌فرماید: « إِنَّما يُريدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَکُمْ تَطْهيراً»، آیا این فراز از آیه ناظر به زنان پیغمبر اسلام است یا ناظر به زنان پیغمبر اکرم نیست؟

یک موقع بحث ما قرآنی است، یک موقع بحث ما حدیثی و روایی است، فعلاً بحث ما قرآنی است، بحث روایی خودش مسأله د یگری است، از نظر روایی معنی این آیه خیلی روشن است،‌عمده این است که ما مسأله را از نظر قرآنی حل کنیم.

دیدگاه علمای اهل سنت در باره آیه تطهیر

غالباً اهل سنت می‌گویند که این آیه مبارکه ( إِنَّما يُريدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَکُمْ تَطْهيراً) مانند ما قبل و مابعد خود ناظر به زنان پیغمبر اکرم است. چرا؟ لأجل السیاق، چون ما قبل و مابعد آیه در باره زنان پیغمبر اکرم است، پس این آیه نیز در باره نساء النبی می‌باشد، تنها دلیل شان سیاق آیه است، یعنی این آیه مبارکه بعد از جمله‌هایی است که مربوط به زنان پیغمبر اکرم است، پس این آیه هم در باره آنان است.

دیدگاه شیعه

ولی ما می‌گوییم: البته سیاق حجت است، اما اگر دلیل قوی بر خلاف سیاق باشد، از سیاق رفع ید می‌کنیم، «السیاق حجّة إذا لم یکن هنا حجّة أقوی»، منتها ما در اینجا حجت اقوی داریم. چطور؟

اوّلاً باید ببینیم که آیا مراد از این اراده اراده تشریعی است یا اراده تکوینی؟ اگر بگوییم مراد اراده تشریعی است،‌ این حرف، حرف صحیحی نیست، چون اراده تشریعی خدا مربوط به همه مردم و همه زنان است، تطهیر تشریعی، یعنی تطهیر قانونی، اراده تشریعی، یعنی اراده قانونی، اراده قانونی متعلق به همه مردم است، خداوند منان قانوناً از همه مردم می‌خواهد که پاک باشند، اگر این اراده تشریعی باشد، کلمه « إنّما» معنی ندارد، «لیذهب عنکم الرجس اهل البیت» معنی ندارد، پس معلوم می‌شود که مراد از اراده، ‌اراده تکوینی است، در اراده تکوینی، مُراد از اراده منفک نمی‌شود، اما در اراده تشریعی مراد از اراده منفک می‌شود، مثلاً خداوند از همه مردم خواسته که نماز بخوانند، اما خیلی از افراد نماز نمی‌خوانند، یا اینکه خداوند از همه مردم خواسته که پاک باشند، خیلی ها پاک نیستند، در اراده تشریعی مراد از اراده منفک و جدا می‌شود، چون قانون است، و الا جبر لازم می‌آید، اما در اراده تکوینی، مراد از اراده جدا نمی‌ شود، اگر اراده، اراده تکوینی شد، اراده تکوینی مناسب با زنان پیغمبر اکرم نیست، چون خیلی از زنان پیغمبر اکرم این مرتبه و مقام را ندارند، البته احترام دارند، اما در عین حال در جاینگاه و مقامی هم نیستند که نشود در باره آنها چیزی گفت، به دلیل ا ینکه برخی زا ‌آنها خلاف مرتکب شدند، سوره تحریم خود شاهد بر این عرض ما می‌باشد، در ‌آنجا خطاب می‌کند به دو زن از زنان پیغمبر اکرم که مراد عایشه و حفصه باشند.

بنابراین، اگر مراد از اراده، اراده تشریعی باشد، با این آیه سازگار نیست، یعنی با « إنّما» سازگار نیست، با کلمه « اهل البیت» سازگار نیست، چون «اهل البیت» در این آیه از قبیل اختصاص است ، یعنی «أخصّ أهل البیت»، اختصاص با اراده تشریعی سازگار نیست، اراده تشریعی مال همه مردم است، ولذا مراد از این اراده، اراده تکوینی است، در اراده تکوینی، مراد ازاراده منفک جدا نمی‌شود، و حال آنکه در باره زنان پیغمبر اکرم جدا شده است و سوره تحریم گواه بر این مطلب است:

«وَإِذْ أَسَرَّ النَّبِيُّ إِلَىٰ بَعْضِ أَزْوَاجِهِ حَدِيثًا فَلَمَّا نَبَّأَتْ بِهِ وَأَظْهَرَهُ اللَّهُ عَلَيْهِ عَرَّفَ بَعْضَهُ وَأَعْرَضَ عَن بَعْضٍ ۖ فَلَمَّا نَبَّأَهَا بِهِ قَالَتْ مَنْ أَنبَأَكَ هَٰذَا ۖ قَالَ نَبَّأَنِيَ الْعَلِيمُ الْخَبِيرُ *** إِن تَتُوبَا إِلَى اللَّهِ فَقَدْ صَغَتْ قُلُوبُكُمَا ۖ وَإِن تَظَاهَرَا عَلَيْهِ فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ مَوْلَاهُ وَجِبْرِيلُ وَصَالِحُ الْمُؤْمِنِينَ ۖ وَالْمَلَائِكَةُ بَعْدَ ذَٰلِكَ ظَهِيرٌ»[3] .

پس حتماً مراد از اراده، اراده تکوینی است و حتماً هم باید مراد از اهل بیت کسانی باشند که معصوم‌اند.

البته در اینجا یک سوالی باقی می‌ ماند که جوابش را خود شما تهیه کنید و آن اینکه اگر در اراده تکوینی، مراد از اراده جدا نمی‌شود، پس لازم می‌آید که عصمت افتخار نباشد، چرا؟ چون اراده تکوینی است، و در اراده تکوینی، مراد از اراده منفک و جدا نمی‌شود، جواب این مسئله برای بعد بماند، یعنی هر وقت که در باره عصمت سخن گفتیم، خواهیم گفت که عصمت منافات با اختیار ندارد.

پس یک دلیل این شد که سیاق در صورتی دلیل است که دلیل قوی بر خلافش نباشد، چون اراده تکوینی است و در اراده تکونی، اراده از مراد منفک و جدا نمی‌شود، زنان پیغمبر اکرم معصوم نبودند.

دلیل دیگر اینکه: قرآن کریم هنگامی که در باره زنان پیغمبر اکرم سخن می‌گوید، تمام ضمائر را مؤنث می‌آورد، در همین آ‌یآت اگر خوب دقت کنید، تقریباً بیست و یک تا ضمیر داریم که مربوط به زنان پیغمبر اکرم است و تمام آن ضمائر مؤنث آمده است، اما در این آیه مبارکه، تمام ضمائر مذکر است « إِنَّما يُريدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَکُمْ تَطْهيراً» هم ضائر قبل مؤنث است و ضمائر بعد از این آیه مؤنث است، اما به اینجا که می‌رسد ضمیر را مذکر می‌آورد، این خود دلیل براین است که این آیه مبارکه مربوط به زنان پیغمبر اکرم نیست.

دلیل سوم اینکه: آنجا که در باره زنان پیغمبر سخن می‌گوید، لفظِ بیت را جمع می‌آورد و می‌فرماید: «وَ قَرْنَ في‌ بُيُوتِکُنَّ»، اما در اینجا کلمه بیت را مفرد آورده و فرموده: « إِنَّما يُريدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ» معلوم می‌شود مقصود بیت خاصی است نه هر بیت.

الف و لام: « الْبَيْتِ» نمی‌تواند الف و لام جنس باشد، چون اگر الف و لام جنس باشد، ‌همه زنان دنیا را می‌گیرد و حال آنکه همه زنان دنیا چنین مقامی را ندارند، و هکذا نمی‌تواند الف و لام استغراق باشد، لابد این الف و لام« الْبَيْتِ» الف و لام عهد است، یعنی بیت خاص، آیا پیغمبر اکرم بیت خاصی داشته است؟ ابداً و هرگز، یعنی بیت خاصی نداشته است، بیتش همان بیوت زنانش بوده، پس معلوم می‌شود که مراد از « الْبَيْتِ» در اینجا همان بیت فاطمه و علیّ (علیهما السلام) است.

بنابراین، ما بخاطر سه دلیل مهم، دست از سیاق آیه برداشتیم، یکی از طریق اراده که گفتیم مراد از اراده، اراده تکوینی است نه تشریعی.

در دلیل دوم گفتیم تمام ضمائری که قبل از این فراز آیه است و هکذا ضمائری که بعد از از این آیه می‌باشد.

دلیل سوم: آنجا که مربوط به زنان پیغمبر اکرم است، بیوت را به صورت جمع می‌آورد، اما در این آیه مبارکه، به صورت مفرد آورده است، ‌این نشان می‌دهد که از این بیت، بیت خاصی است که همان بیت زهرا وعلیّ‌ (علیهما السلام ) باشد و الف و لام در «البیت» الف و لام عهد است و پیغمبر اکرم خانه مخصوصی نداشته، خانه‌اش همان خانه‌های زنانش بوده است، پس معلوم می‌شود که مراد از این بیت، بیت خاصی است که آیه اشاره به همان بیت خاص است.

پرسش

چطور خداوند در باره زنان پیغمبر اکرم سخن می‌گوید، اما یک مرتبه سراغ بیت فاطمه (سلام الله علیها) می‌رود؟

پاسخ

این اشکال ندارد، چون صاحب «المنار» می‌گوید روش قرآن همین است که گاهی در باره یک موضوع سخن می‌گوید، آن را نا تمام می‌گذارد، سراغ موضوع دیگر می‌رود و سپس به همان موضوع اول بر می‌گردد.

مثلاً می‌فرماید: «يُوسُفُ أَعْرِضْ عَنْ هذا» سپس بلا فاصله می‌فرماید:« وَ اسْتَغْفِري لِذَنْبِکِ إِنَّکِ کُنْتِ مِنَ الْخاطِئينَ[4] یوسف اعرض عن هذا، بعداً به زلیخا می‌گوید، قرآن کارش همین است گاهی یک موضوعی سخن می‌گوید، به موضوع دیگر منتقل می‌شود و دوباره سر همان موضوع اول بر می‌گردد.

از این رو، هیچ مانع ندارد که در باره زنان پیغمبراکرم سخن بگوید و بعداً سراغ موضوع دیگر (که اهل بیت باشد) برود و دوباره سراغ زنان پیغمبر اکرم بیاید.

پرسش

قبول داریم که قرآن کریم گاهی یک ناتمام گذاشته، سراغ موضوع دیگر می‌رود و دوباره سراغ موضوع اول می‌رود، پرسش این است که چرا این کار را کرده؟

پاسخ

وقتی زنان پیغمبر اکرم را بحث کرد و مذمت نمود، می‌گوید: أی زنان پیغمبر، اگر الگو می‌خواهید، الگو اینهاست ، یعنی وقتی که آنها را نصیحت یا نکوهش می‌کند، بعداً می‌خواهد یک الگوی عملی هم برای آنان معرفی کند و نشان بدهد ولذا می‌فرماید الگوی عملی اهل بیت (علیهم السلام) است.

این مطلب چهارم خیلی مهم است، ‌اتفاقاً جمله: « إِنَّما يُريدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ» مستقل است، ولو جزء این آیه است، ‌اما موقع نزول،‌ »نزلت آیة مستقلّةً»، منتها به امر پیغمبر در اینجا گذاشته شده است، آیه مستقل است. چطور؟ چون شما وقتی کتاب‌های مانند طبری را نگاه کنید،‌همه مفسرین می‌گویند: قوله تعالی: « إِنَّما يُريدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ» نزلت فی بیت أم.سلمه، یا می‌گویند:« نزلت فی بیت عایشه»، همه می‌گویند:‌قوله سبحانه: « إِنَّما يُريدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ» ‌حتّی آقای عکرمه که خارجی است، ایشان در بازار راه می‌افتاد و می‌ گفت من حاضرم مباهله کنم که آیه « إِنَّما يُريدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ» در باره زنان پیغمبر اکرم است، او وقتی این حرف را می‌زند، همه آیه را نمی‌گوید، بلکه همین آیه را می‌ گوید، یعنی آیه « إِنَّما يُريدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ» را می‌گوید، پس معلوم می‌شود که جمله: « إِنَّما يُريدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ» یک آیه مستقل است، اما به امر پیغمبر اکرم آن را در اینجا قرار داده‌اند، اگر کسی تفسیر «الاتقان» را نگاه کند، در الاتقان این مطلب آمده است که گاهی که آیه‌ای نازل می‌شد، پیغمبر اکرم می‌فرمود:« ضعوها فی صورة کذا فی محل کذا»،‌این آیه مبارکه هم به امر پیغمبر اکرم (ص) در اینجا گذاشته شده است.

آخرین مطلب این است که اگر این آیه را برداریم، یعنی آیه « إِنَّما يُريدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ»‌ را برداریم و آیه بعدی را با آیه قبلی ضمیمه کنیم، یک آیه کامل است، اصلاً شکست نمی‌خورد، سکته و مشکلی در آیه ایجاد نمی‌شود، معلوم می‌شود که این جمله، یعنی جمله: «إِنَّما يُريدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ» خودش یک آیه مستقل است.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo