درس خارج فقه آیت الله سبحانی
97/12/06
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: اسباب حجر
«وَآتُوا الْيتَامَى أَمْوَالَهُمْ وَلَا تَتَبَدَّلُوا الْخَبِيثَ بِالطَّيبِ وَلَا تَأْكُلُوا أَمْوَالَهُمْ إِلَى أَمْوَالِكُمْ إِنَّهُ كَانَ حُوبًا كَبِيرًا»[1]
ترجمه: و اموال يتيمان را (هنگامي که به حد رشد رسيدند) به آنها بدهيد! و اموال بد (خود) را، با اموال خوب (آنها) عوض نکنيد! و اموال آنان را همراه اموال خودتان (با مخلوط کردن يا تبديل نمودن) نخوريد، زيرا اين گناه بزرگي است!
معنای مفردات آیه1:« الْيتَامَى»: جمع الیتیم، و الیُتم: انقطاع الصبی عن أبیه قبل بلوغه، و ربما یطلق علی البالغ الذی انقضی عنه الیُتم، و لعلّه هو المراد فی الآیة.
2:« الْخَبِيثَ »: یطلق علی الردئ.
3: بِالطَّيبِ »: الجَیِّد، حیث کان الأولیاء یأخذون الجَیِّد من أموال الیتیم و یجعلون مکانه الردئ.
4:« حُوبًا»: الحوب: الإثم.
همانگونه که قبلاً یاد آور شدم، اسباب حجر، و ممنوع معامله بودن، شش چیز است که قرآن مجید فقط سه تای آنها را ذکر میکند و آن سه تا (که قرآن آنها را ذکر میکند) عبارتند از: صغر، سفه و رقیت، اما سایر اسباب حجر را باید در فقه دید.
مفهوم یتیمپس یکی از اسباب «حجر» یتیم بودن است، آنچه در قرآن مجید آمده کلمه یتیم است (نه صِغًر)، منتها یتیم دو اطلاق دارد:
الف؛ یتیم به کسی میگویند که قبل از رسیدن به حد بلوغ پدرش بمیرد، یعنی یتیم به کسی میگویند که در سن کودکی پدرش را از دست میدهد، اما کسی که هردو را (هم پدر وهم مادر) سن کودکی و قبل از بلوغ از دست می دهد، به او لطیم میگویند.
ب؛ گاهی به کسی که در سن بلوغ رسیده و سپس پدرش مرده، یتیم میگویند، و مراد از یتیمی که در آیه مبارکه آمده و فرموده: «وَآتُوا الْيتَامَى أَمْوَالَهُمْ » همان معنای دوم است، یعنی کسی که پدرش مرده هرچند هنگام مرگ پدر به سن بلوغ رسیده باشد.
بنابراین، یتیم دو اطلاق دارد، یکی اینکه پدرش قبل از بلوغ بمیرد، و همچنین به کسی اطلاق میشود بعد از رسیدن به سن بلوغ پدرش مرده باشد، یعنی گاهی به چنین کسی نیز یتیم میگویند، اتفاقاً در آیه مبارکه که میفرماید: «وَآتُوا الْيتَامَى أَمْوَالَهُمْ» بعید نیست که مراد از « الْيتَامَى» همان معنی دوم باشد، یعنی کسی که بعد از رسیدن به حد بلوغ پدرش را از دست میدهد.
ممکن است کسی بپرسد که به چه قرینه و دلیل میگویید معنی دوم مراد است؟
در پاسخ میگوییم به قرینه دفع اموال به او (یتیم)، از اینکه اموالش را به او دفع میکنند، این قرینه میشود که او به حد بلوغ رسیده است.
«وَلَا تَتَبَدَّلُوا الْخَبِيثَ بِالطَّيبِ»، مراد از « الْخَبِيثَ» در این آیه مبارکه، مال یتیم است، ومراد از: «الطَّيب» مال ولی یتیم میباشد ، چطور قرآن مال یتیم را خبیث خوانده؟ چون حرام است، ولذا آن را خبیث خوانده، «طیّب» مال ولی است، چون حلال است.
مراد از خبیث در آیه مبارکه مال یتیم است و بخاطر حرمتش، کلمه خبیث بر آن اطلاق شده ، مراد از «طیب» مال ولی است، چون حلال است، البته این مطلب، منافات با آن چیزی (که بعداً بیان خواهیم کرد) ندارد، چون بعضی از اولیا بودند که مال خوب یتیم را با مال بد خود عوض و بدل میکردند، مثلاً سکه کم ارزش خود را با سکه خوب یتیم عوض میکردند ولذا قرآن از این نظر میفرماید: «وَلَا تَتَبَدَّلُوا الْخَبِيثَ بِالطَّيبِ».
در آخر میفرماید:« إِنَّهُ كَانَ حُوبًا كَبِيرًا» حوب، به معنای حرام است. پس لغات آیه را معنی کردیم، یعنی یتیم را معنی کردیم، و هم خبیث و طیّب را معنی نمودیم، و هم کلمه حوب را معنی کردیم.
نکتهای که عرض میکنم این است که از آیه کریمه، سه مطلب استفاده میشود، یعنی آیهای به این کوتاهی سه مطلب را بیان میکند:
1: «وَآتُوا الْيتَامَى أَمْوَالَهُمْ» اموال یتیمها را به خودشان بدهید، این که کی و چه زمانی بدهیم؟ در این آیه آن را متذکر نشده، بلکه در آیه دیگر متذکر شده، این آیه مبارکه فقط این مقدار را میگوید که اموال ایتمام را به خودشان بدهید، اما موقع دادن کی است؟ در آیه بعدی خواهد آمد.
2: « وَلَا تَتَبَدَّلُوا الْخَبِيثَ بِالطَّيبِ» مبادا مال یتیم را که خبیث و حرام است، با طیب (که مال خودتان است) عوض کنید، چرا عوض میکردند؟ چون اموال یتیم خوب بوده، خوب یتیم را با مال بد خود عوض میکردند، قرآن میفرماید این کار را انجام ندهید.
3: « وَلَا تَأْكُلُوا أَمْوَالَهُمْ إِلَى أَمْوَالِكُمْ إِنَّهُ كَانَ حُوبًا كَبِيرًا» مفسرین میگویند کلمه: « إِلَى » در این آیه مبارکه به معنی «مع» است، یعنی اموال ایتام را با مال خود تان قاطی نکنید، چون گاهی بعضی از «اولیا» اموال یتیم را با مال خود شان قاطی میکردند و میخوردند، از جمله جاهایی که حرف «إلی» به معنی «مع» آمده همین آیه است، چنانکه بعید نیست که در آیه وضو نیز «إلی» به معنی مع باشد «فَاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ وَأَيدِيكُمْ إِلَى الْمَرَافِقِ» أی مع المرافق.
اهمیت مال یتیم از نظر قرآنقرآن نسبت به مال یتیم خیلی اهمیت میدهد، گاهی میفرماید: « وَلَا تَأْكُلُوا أَمْوَالَهُمْ إِلَى أَمْوَالِكُمْ إِنَّهُ كَانَ حُوبًا كَبِيرًا» گاهی میفرماید:« وَلَا تَقْرَبُوا مَالَ الْيتِيمِ إِلَّا بِالَّتِي هِي أَحْسَنُ حَتَّى يبْلُغَ أَشُدَّهُ»[2] ، یعنی اصلاً نزدیک مال یتیم نشوید، معلوم میشود که مال یتیم خیلی مهم است، مانند مار و عقرب است که حتی انسان نباید نزدیک آن بشود، وقتی این آیه ( وَلَا تَقْرَبُوا مَالَ الْيتِيمِ) نازل شد، بعضی از مقدسها ایتام را از خانه خود جدا کردند، آیه دیگر نازل شد و فرمود: من که گفتم:« وَلَا تَقْرَبُوا مَالَ الْيتِيمِ » یعنی با انگیزهای بد نزدیک مال ایتام نشوید، اما اگر به صورت اصلاح باشد، اشکال ندارد:« وَيسْأَلُونَكَ عَنِ الْيتَامَى قُلْ إِصْلَاحٌ لَهُمْ خَيرٌ وَإِنْ تُخَالِطُوهُمْ فَإِخْوَانُكُمْ»[3] ، اگر من گفتم که به مال یتیم نزدیک نشوید، مرادم این بوده که با انگیزههای بد نزدیک نشوید، اما اگر انگیزهای و نیتهای شما خیر باشد که به نفع او تمام بشود، هیچ اشکالی ندارد، باهم غذا بخورید، اما به شرط اینکه تجاوز به مال یتیم نشود، نه اینکه یتیم را از خود جدا کنید.
الآیة الثانیة«وَابْتَلُوا الْيتَامَى حَتَّى إِذَا بَلَغُوا النِّكَاحَ فَإِنْ آنَسْتُمْ مِنْهُمْ رُشْدًا فَادْفَعُوا إِلَيهِمْ أَمْوَالَهُمْ وَلَا تَأْكُلُوهَا إِسْرَافًا وَبِدَارًا أَنْ يكْبَرُوا وَمَنْ كَانَ غَنِيا فَلْيسْتَعْفِفْ وَمَنْ كَانَ فَقِيرًا فَلْيأْكُلْ بِالْمَعْرُوفِ فَإِذَا دَفَعْتُمْ إِلَيهِمْ أَمْوَالَهُمْ فَأَشْهِدُوا عَلَيهِمْ وَكَفَى بِاللَّهِ حَسِيبًا»[4]
ترجمه: و يتيمان را چون به حد بلوغ برسند، بيازماييد! اگر در آنها رشد (کافي) يافتيد، اموالشان را به آنها بدهيد! و پيش از آنکه بزرگ شوند، اموالشان را از روي اسراف نخوريد! هر کس که بينياز است، (از برداشت حق الزحمه) خودداري کند؛ و آن کس که نيازمند است، به طور شايسته (و مطابق زحمتي که ميکشد،) از آن بخورد. و هنگامي که اموالشان را به آنها بازميگردانيد، شاهد بگيريد! اگر چه خداوند براي محاسبه کافي است.
معنای مفردات آیه1: «وَابْتَلُوا»: من الابتلاء بمعنی الاختبار.
2:« النِّكَاحَ»: الزواج، أی الوصول إلی السنّ الّتی تکون بها الغلام مستعدّاً للزواج و من علائمه الاحتلام و لذلک یقول سبحانه:« وَإِذَا بَلَغَ الْأَطْفَالُ مِنْكُمُ الْحُلُمَ»[5] أی إنزال الماء الدافق المتحقق فی الاحتلام و الجماع، نعم للبلوغ علامات أخری أفضلها هو الاحتلام، و منها السنّ المخصوص فی الإناث و الذکور، و نبات الشعر الخشن علی العانة.
3:« آنَسْتُمْ»: عرفتم، أو أبصرتم أو أحسستم.
4:« رُشْدًا»: الرشد أرید الرشد الاقتصادی لا فی مجالات أخری، کأن یمیّز ما یُصلح ماله عمّا یفسده، و یکفی ذلک و لا یشترط الرشد الذی لا علاقة له بصلاح ماله و یؤیّد ذلک تنکیر الرشد، أی رشد خاصّاً مالیّاً، لا سیاسیاً و لا اجتماعیاً.
5: « إِسْرَافًا»: متجاوزاً عن قدر الحاجة.
6: «بِدَارًا»: تسرّعاً.
7:» فَلْيسْتَعْفِفْ»: بترک الانتفاع بمال الیتیم و یقنع (یقتنع) بما رزقه الله من الغنی إشفاقاً علی الیتیم.
8:« بِالْمَعْرُوفِ»: أی بقدر الحاجة.
این آیه مبارکه، مفسر آیه قبلی است، آیه قبلی میگفت اموال أیتام را به خودشان بر گردانید، کی؟ آیه قبلی از این جهت ساکت بود، ولی این آیه مبارکه آن جهت را بیان میکند و میگوید هنگامی که از ایتام رشد را حساس کردید، اموال شان را بدهید. البته مراد از ایتام در حالی یتیمی نیست، یعنی بعد از آنکه یتیمی را پشت سر گذاشتند، آیه اول میگوید مال ایتام را بدهید بدون اینکه بگوید کی بدهید؟ این آیه مبارکه آن کی دادن را بیان میکند و میگوید هنگامی از آنها رشد را دید، اموال شان بدهید.
ابتلا در اینجا به معنی امتحان و اختبار است، یتیمها را امتحان کنید تا موقعی که بالغ بشوند (وَابْتَلُوا الْيتَامَى حَتَّى إِذَا بَلَغُوا النِّكَاحَ) ، معلوم میشود که ابتلا قبل از بلوغ شروع میشود، یعنی قبل از بلوغ پیوسته امتحان بکنید تا موقعی که به حد نکاح برسند.
بنابراین، «ابتلا» قبل از بلوغ شروع میشود، نتیجها ش این است که اگر بعد از بلوغ در آنها احساس رشد کردیم، اموال شان را بر میگردانیم. کلمه «حَتَّى » در اینجا به معنای «إلی» و انتهاست، در قرآن کریم حتی به معنای انتها آمده،« قَالُوا لَنْ نَبْرَحَ عَلَيهِ عَاكِفِينَ حَتَّى يرْجِعَ إِلَينَا مُوسَى[6]
ولي آنها (بنی اسرائیل) گفتند: «ما همچنان گرد آن ميگرديم (و به پرستش گوساله ادامه ميدهيم) تا موسي به سوي ما بازگردد!
در آیه مورد بحث نیز کلمه «حَتَّى» به معنی «إلی» و انتهاست.
ممکن است کسی بپرسد که جزای « إِذَا » در جمله: «وَابْتَلُوا الْيتَامَى حَتَّى إِذَا بَلَغُوا النِّكَاحَ» چیست؟
در جواب میگوییم که « إِذَا » در اینجا ظرفیه است نه شرطیه، و« إِذَا » ظرفیه احتیاج به جزا ندارد.
«وَابْتَلُوا الْيتَامَى حَتَّى إِذَا بَلَغُوا النِّكَاحَ» یتیمها را امتحان کنید، تا کی؟ تا موقعی که به حد ازدواج و بلوغ برسند، کلمه « نکاح کنایه» از بلوغ است، اگر امتحان کردیم و دیدیم که این آدم با اینکه از نظر ظاهری به حد بلوغ رسیده، اما از نظر عقلی و رشد فکری هنوز بچه است و لذا اگر مالش را به دستش بدهیم، از بین میبرد ودو روزه آن را نابود میکند،، آیه مبارکه نفرموده که در این صورت چه کنید، ولی این صورت از مفهوم آیه فهمیده میشود و آنکه اگر بعد از بلوغ در آنها رشد اقتصادی نیافتید، حق ندارید که اموال شان را بدهید.
مرحوم آیت الله بروجردی میفرمود چیزهایی که به روشنی از آیه استفاده میشود، آیه آنها را نمیآورد، ولذا در این آیه نیامده که اگر امتحان کردیم و دیدیم که رشد مالی و اقتصادی ندارد، چه کنیم؟ چون معلوم است که نباید داد، ولذا قرآن متذکر آن نشده است، اما این شقش را میگوید «فَإِنْ آنَسْتُمْ مِنْهُمْ رُشْدًا» اگر بعد از امتحان و اختبار، نسبت به آنها احساس رشد کردید « فَادْفَعُوا إِلَيهِمْ أَمْوَالَهُمْ» اموال شان را به آنها بدهید.
مراد از«رشد» رشد اقتصادی است، نه رشد سیاسی،چون افراد فرق میکنند، بعضیها رشد اقتصادی دارند، اما رشد سیاسی ندارد، باید اموالش را داد چون مراد از «رشد» رشد اقتصادی است نه رشد سیاسی و اجتماعی، بعداً قرآن مجید چند تکلیف را بیان میکند:
الف؛ « وَلَا تَأْكُلُوهَا إِسْرَافًا وَبِدَارًا أَنْ يكْبَرُوا» کلمه: إِسْرَافًا وَبِدَارًا» در اینجا مفعول لاجله است، کسانی از اغنیا بودند که میگفتند این بچه است و فعلاً چیزی سرش نمیشود، ولذا اموال شان بالا میکشیدند که مبادا بزرگ بشوند و اموالش را از من بخواهد، قرآن میفرماید: « وَلَا تَأْكُلُوهَا إِسْرَافًا» أی حراماً،« وَبِدَارً» یعنی زودتر، مخافةً «أَنْ يكْبَرُوا» بخاطر ترس از اینکه مبادا بزرگ بشوند و علیه ما اقامه دعوا کنند و ما نتوانیم کاری بکنیم، کلمه «مخافة» قبل از «أَنْ يكْبَرُوا» درتقدیر است.
این همه تشدیدها سبب میشود که اولیا، به اموال یتیم نزدیک نشوند، بعد قرآن کریم از خود نرمش نشان میدهد و میفرماید: جناب ولی، اگر غنی و ثروتمند هستی، حیف است که از مال یتیم بخوری، حتی اگر خدمت هم به یتیم میکنی، خدمتت بخاطر خدا باشد، اما اگر جناب: ولی، فقیر و آس و پاسی، اشکال ندارد که از مال یتیم به مقدار خدمت خود بخوری
« وَمَنْ كَانَ غَنِيا فَلْيسْتَعْفِفْ» ولیی که غنی است، نسبت به خوردن مال یتیم از خود عفت نشان بدهد.
« وَمَنْ كَانَ فَقِيرًا فَلْيأْكُلْ بِالْمَعْرُوفِ» اما ولی فقیر باید به اندازه معروف از مال یتیم استفاده کند و بخورد، مثلاً یتیم را که پرورش میدهد، مزدش هر روز صد تومان است، از درآمد اموال یتیم به اندازه صد تومان از اموال یتیم بردارد، بعد میفرماید اگر اموال یتیم را به آنها دادید، از آنها (یتیم) شاهد و امضا بگیرید، چون ممکن است بزرگ بشوند و آدمهای شیطان صفت آنها را وسوسه کنند و بگویند ولی شما، اموال تان را خورده:« فَإِذَا دَفَعْتُمْ إِلَيهِمْ أَمْوَالَهُمْ فَأَشْهِدُوا عَلَيهِمْ وَكَفَى بِاللَّهِ حَسِيبًا»
دیدگاه ابوحنیفه در مورد آیهما تا اینجا آیه مبارکه را معنی کردیم، اما مسئله فقهی که باید از آیه استفاده کنیم باقیمانده، ما در اینجا یک مشکلی با ابو حنیفه داریم، چون ابوحنیفه میگوید این ابتلا از زمان یتیم بودن شروع میشود تا پانزده سالگی، بنابراین، معاملاتی که یتیم در دوران یتیمی میکند، صحیح است، به شرط اینکه رشد در آن ضمیمه بشود، ولذا ایشان معتقد است که در دفع مال یتیم فقط یک چیز شرط است و آن رشد است. چرا؟ به قرینه اینکه این ابتلا از کی شروع میشود؟ از دروان یُتم، اگر از دوران یتم شروع میشود، معلوم میشود که معاملاتش در آن دوره صحیح است، البته به شرط اینکه احساس رشد کنی، در حالی که همه فقها (غیر از ابو حنیفه) میگویند تنها رشد کافی نیست، بلکه علاوه بر رشد، بلوغ نیز شرط است، ابو حنیفه فقط ظاهر آیه را گرفته، میگوید: «وَابْتَلُوا الْيتَامَى» یتامی را امتحان بکنید، تا کی؟« حَتَّى إِذَا بَلَغُوا النِّكَاحَ» ، پس معلوم میشود که معاملات قبل از نکاح صحیح است، غایة ما فی الباب فقط یک چیز شرط است و آن رشد است.
اما ما معتقدیم که آن ابتلایی که قبل از بلوغ است حتی اگر مقرون به رشد هم باشد، صحیح نیست، بلکه باید همراه نکاح باشد، بنابراین، فقهای ما میگویند دو چیز شرط است: البلوغ و الرشد، ولی جناب ابو حنیفه میگوید تنها رشد کافی است، ولذا اگر در ایام « یُتم» معاملهاش از روی رشد انجام گرفته باشد، صحیح است، در جلسه آینده ببینیم که آیا حق با ابوحنیفه است یا با ما؟