< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت الله سبحانی

97/09/14

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: فقه القرآن

الآیة الرابعه

﴿لِيشْهَدُوا مَنَافِعَ لَهُمْ وَيذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ فِي أَيامٍ مَعْلُومَاتٍ عَلَى مَا رَزَقَهُمْ مِنْ بَهِيمَةِ الْأَنْعَامِ فَكُلُوا مِنْهَا وَأَطْعِمُوا الْبَائِسَ الْفَقِيرَ﴾[1]

ترجمه: تا شاهد منافع گوناگون خويش (در اين برنامه حياتبخش) باشند؛ و در ايام معيني نام خدا را، بر چهارپاياني که به آنان داده است، (به هنگام قرباني‌کردن) ببرند؛ پس از گوشت آنها بخوريد؛ و بينواي فقير را نيز اطعام نماييد!

بحث ما در اعمال منی است، یعنی بحث عرفات و مشعر را تمام کردیم، اینک مسأله منی را مورد بحث و بررسی قرار می‌دهیم، یکی از اعمال «منی» ذبیحه است، البته« ذبیحه» گاهی گوسفند است و گاهی شتر، و این آیه مربوط به گوسفند است ولذا می‌فرماید: ﴿ لِيشْهَدُوا مَنَافِعَ، لامِ ﴿ لِيشْهَدُوا متعلق به جمله‌: ﴿ وَأَذِّنْ فِي النَّاسِ است که خطاب به جناب ابراهیم است و می‌فرماید: ﴿ وَأَذِّنْ فِي النَّاسِ یعنی به مردم خبر بده که مکه بیایند تا یکسلسله منافع را شهادت بدهند، یعنی در واقع عیناً ببینند، اما اینکه این منافع چیست، خودش جای حرف است، گاهی این «منافع» از قبیل منافع دنیوی است و گاهی منافع اخروی است، اجمالا می‌فرماید: «لِيشْهَدُوا مَنَافِعَ لَهُمْ» یعنی این حج دارای منافع است، هم منافع مادی دارد و هم منافع اخروی، ﴿ وَيذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ فِي أَيامٍ مَعْلُومَاتٍ عَلَى مَا رَزَقَهُمْ مِنْ بَهِيمَةِ الْأَنْعَامِ فَكُلُوا مِنْهَا وَأَطْعِمُوا الْبَائِسَ الْفَقِيرَ » در این سه روز نام خدا را ببرند، چرا؟ ﴿عَلَى مَا رَزَقَهُمْ مِنْ بَهِيمَةِ الْأَنْعَامِ کلمه « بَهِيمَة» شامل سه حیوان می‌شود، یعنی شتر،گوسفند ئ گاو، چرا به این سه حیوان، بهیمه می‌گویند؟ « بهیمه» به چیزی می‌گویند صدایش واضح نباشد، از آنجا که صدای اینها واضح نیست که چه می‌گویند، به اینها می‌گویند: بهیمه،﴿وَيذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ فِي أَيامٍ مَعْلُومَاتٍ، این جمله را برای چه می‌گوید؟ تمام این آیات می‌خواهد آن مراسم جاهلیت را نسخ کند، چون در زمان جاهلیت هنگامی که حیوان‌ها را ذبح می‌کردند، بنام لات و عزّی ذبح می‌کردند، قرآن کریم می‌فرماید: بنام خدا این کار‌ها را انجام بدهید.

بنابراین،‌ آیات حج ‌در عین حال که وظایف حاجی را بیان می‌کند، ضمناً ناظر است به نفی و رد مراسم جاهلیت و می‌خواهد آنها را از بین ببرد،﴿لِيشْهَدُوا مَنَافِعَ لَهُمْ، قرآن می‌فرماید: جناب ابراهیم،﴿ وَأَذِّنْ فِي النَّاسِ»،‌عرض کردیم که حج هم منافع دنیوی دارد و هم منافع أخروی، اگر واقعاً حج به معنای واقعی خود انجام بگیرد،‌ مسلمانان زنده می‌شوند و هرگز به جان همدیگر نمی‌افتند و گرسنگی بر مردم حکومت نمی‌کند، بلکه با همدیگر می‌نشینند با همدیگر قرارداد می ‌بندند،﴿ وَيذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ فِي أَيامٍ مَعْلُومَاتٍ عَلَى مَا رَزَقَهُمْ مِنْ بَهِيمَةِ الْأَنْعَامِ فَكُلُوا مِنْهَا وَأَطْعِمُوا الْبَائِسَ الْفَقِيرَ خدواند منان که این همه حیوانات را در اختیار شما قرار داده، در مقابل آن شکر انجام بدهید.

بنابراین، ما باید ببینیم که طبق این آیه شریفه، چند تکلیف پیدا کردیم:

1: ﴿ وَيذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ فِي أَيامٍ مَعْلُومَاتٍ

عرض کردیم که بعد از هر نمازی، آن اذکار را می‌گویند، چرا؟ ﴿عَلَى مَا رَزَقَهُمْ مِنْ بَهِيمَةِ الْأَنْعَامِ هر نعمتی در مقابلش شکر می‌خواهد، خداوند می‌فرماید: حالا که بهیمة الانعام را به شما دادیم، شما نیز در مقابل آن شکر انجام بدهید.

2: ﴿فَكُلُوا مِنْهَا زائر خانه خدا می‌تواند از آن ذبیحه خودش بخورد.

3: « وَأَطْعِمُوا الْبَائِسَ الْفَقِيرَ »

البته بائس از فقیر اخص تر است، چون فقیر آنکس است که اصلاً چیزی ندارد، اما « بائس» به کسی می‌گویند که زندگی سختی دارد، پس حاجی هم خودش از ذبیحه‌اش بخورد، و هم به گروه بائس و فقیر بدهد.

سوال: ممکن است کسی سوال کند که کلمه « فقیر» ‌همه را شامل می‌شود، یعنی بائس را هم شامل می‌شود، پس ذکر «بائس» چه معنی دارد؟

جواب: قرآن کریم می‌خواهد تحریک عواطف کند و بفرماید آنکس که زندگی سخت دارد و با زحمت زندگی می‌کند و بائس است، به او نیز بدهید.

بنابراین، زائر خانه خدا در ایام حج و در روز منی و بعد از منی، اولاً باید بعد از هر نماز ذکر خدا را بگوید،

ثانیاً از ذبیحه خودش میل کند، ثالثاً به گروه بائس و فقیر نیز بدهد، اما اینکه این کار واحب است یا نه؟

‌گاهی آقایان می‌گویند واجب است،‌ ظاهر این است که واجب باشد، البته این مطلب در جای دیگر نیز آمده، یعنی در شتر هم آمده است.

نسخ ما علیه المشرکون عند الذبح و النحر

ثمّ إنّه سبحانه: نسخ ما علیه المشرکون، حیث کانوا یذبحون أو ینحرون باسم الأصنام، فأمر سبحانه بذکر الله عند الذبح و النحر و قال:« وَيذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ فِي أَيامٍ مَعْلُومَاتٍ »، همان أیام التشریق است، لماذا؟ لأجل «عَلَى مَا رَزَقَهُمْ مِنْ بَهِيمَةِ الْأَنْعَامِ» فالله سبحانه هو المنعم، فلیذکر اسمه عند الذبح و النحر.

 

الآیة الخامسة

﴿ثُمَّ لْيقْضُوا تَفَثَهُمْ وَلْيوفُوا نُذُورَهُمْ وَلْيطَّوَّفُوا بِالْبَيتِ الْعَتِيقِ ﴾[2]

ترجمه: سپس، بايد آلودگي هاي شان را برطرف سازند؛ و به نذرهاي خود وفا کنند؛ و بر گرد خانه گرامي کعبه، طواف کنند.

عرض کردیم که بحث ما در باره وظائف منی است، وظائف منی را گفتیم که ذبح کند و بنام خداوند ذبح کند نه بنام لات و عزی، علاوه بر این، به بائس و فقیر نیز بدهد، خودش هم میل کند، اما اینکه میل کردن واجب است یا نه؟ آن یک مسأله‌ دیگر است که باید در جایش بحث شود.

یکی از وظائف و اعمال منی سر تراشیدن است، «ثُمَّ لْيقْضُوا تَفَثَهُمْ» مادامی که ذبح نکرده‌اند، حق ندارند که سر را بتراشند، «ثُمَّ لْيقْضُوا تَفَثَهُمْ» یعنی از بین ببرید چرک را، یعنی سر را بتراشند تا هر نوع جانوری که در سر و بدن شان است، از بین برود، ‌چون آدم محرم نمی‌تواند جانور را بکشد،‌ البته ممکن است که جانور را تکان بدهد تا بیفتد،‌اما حق کشتن را ندارد، ‌اما هنکامی که ذبح کردند، ‌هر نوع چرک را از خود و احرام خود شان دور کنند.

البته ‌این مسائل در زمان و عصر ما، چندان گیرا نیست، چون نظافت بشر خیلی بالا رفته و هر روز زائران خانه خدا زیر دوش آب می‌روند ولذا این مسئله برای شان چندان معنی ندارد، اما در زمان سابق، حتی الآن نیز بعضی از حجاج هستند که بدن شان چرک است و جانور در سر شان پیدا می‌شود، ولذا می‌فرماید اگر کشتن جانور حرام بود، با ذبح حلال می‌شود، « وَلْيوفُوا نُذُورَهُمْ » و اگر نذر کرده‌اند، باید به نذر شان وفا کنند، چون افرادی پیدا می‌شوند که نذر می‌کنند و می‌ گویند خدایا، اگر خانه تو نصیب ما شد، فلان کار را انجام می‌دهم، «وَلْيوفُوا نُذُورَهُمْ» هنگامی که این مراسم را به طور کامل انجام نداده، به تمام معنی حاجی نشده است «وَلْيوفُوا نُذُورَهُمْ»

حدیث

1: وَ فِي رِوَايَةِ الْبَزَنْطِيِّ عَنِ الرِّضَا ع قَالَ:« التَّفَثُ تَقْلِيمُ الْأَظْفَارِ وَ طَرْحُ الْوَسَخِ وَ طَرْحُ الْإِحْرَامِ عَنْه‌ »[3]

2:«عَنْ أَبِي الصَّبَّاحِ الْكِنَانِيِّ قَالَ:« سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ رَجُلٍ نَسِيَ أَنْ يُقَصِّرَ مِنْ شَعْرِهِ وَ هُوَ حَاجٌّ حَتَّى ارْتَحَلَ مِنْ مِنًى قَالَ مَا يُعْجِبُنِي أَنْ يُلْقِيَ شَعْرَهُ إِلَّا بِمِنًى وَ قَالَ فِي قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ- ثُمَّ لْيَقْضُوا تَفَثَهُمْ قَالَ هُوَ الْحَلْقُ وَ مَا فِي جِلْدِ الْإِنْسَانِ»[4] .

الآیتان: السادسة و السابعة

﴿وَالْبُدْنَ جَعَلْنَاهَا لَكُمْ مِنْ شَعَائِرِ اللَّهِ لَكُمْ فِيهَا خَيرٌ فَاذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ عَلَيهَا صَوَافَّ فَإِذَا وَجَبَتْ جُنُوبُهَا فَكُلُوا مِنْهَا وَأَطْعِمُوا الْقَانِعَ وَالْمُعْتَرَّ كَذَلِكَ سَخَّرْنَاهَا لَكُمْ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ ** لَنْ ينَالَ اللَّهَ لُحُومُهَا وَلَا دِمَاؤُهَا وَلَكِنْ ينَالُهُ التَّقْوَى مِنْكُمْ كَذَلِكَ سَخَّرَهَا لَكُمْ لِتُكَبِّرُوا اللَّهَ عَلَى مَا هَدَاكُمْ وَبَشِّرِ الْمُحْسِنِينَ﴾[5]

ترجمه: و شترهاي چاق و فربه را (در مراسم حج) براي شما از شعائر الهي قرار داديم؛ در آنها براي شما خير و برکت است؛ نام خدا را (هنگام قرباني کردن) در حالي که به صف ايستاده‌اند بر آنها ببريد؛ و هنگامي که پهلوهايشان آرام گرفت (و جان دادند)، از گوشت آنها بخوريد، و مستمندان قانع و فقيران را نيز از آن اطعام کنيد! اين گونه ما آنها را مسخرتان ساختيم، تا شکر خدا را بجا آوريد.

نه گوشتها و نه خونهاي آنها، هرگز به خدا نمي‌رسد. آنچه به او مي‌رسد، تقوا و پرهيزگاري شماست. اين گونه خداوند آنها را مسخر شما ساخته، تا او را بخاطر آنکه شما را هدايت کرده است بزرگ بشمريد؛ و بشارت ده نيکوکاران را!

معنای مفردات آیه

1: « الْبُدْنَ»: واحدة بدنة، و هی الناقة الظیمة، و أراد بالبُدن الّتی تنحر بمنی.

2: «صَوَافَّ»: قائمات، قد صففن أیدیهنّ و أرجلهنّ، واحدها صافّة.

3: « وَجَبَتْ جُنُوبُهَا» : سقطت علی الأرض و خرجت الروح منها.

4: «الْقَانِعَ»: الراضی بما یُعطی له من غیر سؤال

5:« الْمُعْتَرَّ»: من یتعرّض للعطیة.

زائر خانه خدا همیشه گوسفند ذبح و قربانی نمی‌کنند، بلکه عرب‌ها غالباً شتر می‌کشتند، خداوند می‌فرماید همین نیز مورد قبول است، آنگاه کیفیت کشتن شتر را بیان می‌کند که شتر را چه رقم بکشید تا هم شتر کشته بشود و هم شتر خیلی رنج نبیند.

البته برای ذبح حیوانات آدابی است که در کتاب‌های فقهی آمده است، در این آیه مبارکه کیفیت کشتن شتر را بیان می‌کند، اولاً می‌فرماید:« صَوَافَّ» شتر را صف بکشند، وقتی صف کشیدند، سپس ‌ نحر آنها را با چاقو پاره می‌کنند، البته پاهای آنها را می‌بندند،‌کم کم خون می‌ریزد، تا جایی که حیوان حالت ایستادگی ندارد، هنگامی که به زمین افتاد،‌آن موقع انسان می‌تواند سر آنها را ببرد، سپس آیه مبارکه، یک نکته‌ای را بیان می‌کند و می‌گوید: بشر، ما چقدر به شما نعمت دادیم، ببینید که حیوان با این عظمت و قدرت، خاضع یک بچه است، خلاق متعال می‌فرماید: ما این حیوان با این عظمت را مطیع شما کردیم، که این هم یک نعمتی است برای شما، و الا اگر این اطاعت در حیوان نبود، بهره برداری از آنها خیلی مشکل بود.

«وَالْبُدْنَ جَعَلْنَاهَا لَكُمْ مِنْ شَعَائِرِ اللَّهِ» کلمه «بُدن» به شتر چاق و فربه می‌گویند، «مِنْ شَعَائِرِ اللَّهِ» أی من شعائر دین الله.

البته خیلی از چیز‌ها را می‌گویند از شعائر الله است، ما باید این را معنی کنیم،‌ یعنی من شعائر دین الله، بله، این کار را انجام بدهیم، این از شعائر الله است، شعائر الله که علامت خدا نیست، چون اگر بگوییم علامت خداست، همه دنیا علامت خداست، یعنی: «‌کلّ‌ ما فی الوجود یدلّ علی الله سبحانه»، صغری باید احراز بشود که این جزء دین خداست، ‌مادامی که صغری احراز نشده، نمی‌توانیم به این کبری استدلال کنیم، استدلال با کبری، همیشه ‌فرع این است که صغری احراز بشود.

مادامی که صغری را احراز نکردیم، نمی‌توانیم به این آیه تمسک کنیم، خیلی‌ها با این آیه مبارکه استدلال می‌کنند و حال آنکه هنوز صغری را احراز نکرده‌اند، اول باید در کتاب و سنت احراز بشود که: أنّه من دین الله، تا بتوانیم بگوییم: هذا« من شعائر الله».

باید در دین،‌هنگام نحر کردن نام خدا را ببرد،

«فَاذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ » باید در دین،‌هنگام نحر کردن نام خدا را ببرد، «صَوَافَّ» عرض کردم که این آیات الهی در عین حالی وظائف زائر خانه خدا را بیان می‌کند، می‌خواهد خرافات جاهلی را هم رد و نفی کند، «صَوَافَّ» قبلاً گفتم که یک نفرشتر‌ها را نمی‌کشتند، بلکه آنها را صف می‌کردند،« فَإِذَا وَجَبَتْ جُنُوبُهَا» وَجَبَتْ، أی سقطت، جُنُوبُهَا، یعنی افتاد

« فَإِذَا وَجَبَتْ جُنُوبُهَا فَكُلُوا مِنْهَا وَأَطْعِمُوا الْقَانِعَ وَالْمُعْتَرَّ كَذَلِكَ سَخَّرْنَاهَا لَكُمْ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ».

جُنُوبُهَا، یعنی افتاد، شتر را نحر می‌کنند، یعنی در گودال حلقش چاقو می‌زنند،از آنجا خون می‌آید، آن قدر خون می‌آید که شتر حال ایستادن را ندارد، ولذا زمین می‌افتد، «فَإِذَا وَجَبَتْ جُنُوبُهَا» بعد می‌گوید:« فَكُلُوا مِنْهَا» البته بین این عمل و بین اکل فاصله است، چون بعد از نحر و کشتن، باید پوستش بکنند و سپس آن را تکه و پاره کنند و بعداً آن را بپزند، می‌خواهد کنایة رد رسوم جاهلیت کند و بفرماید عرب جاهلیت می‌گفتند ما نباید از این ذبیحه بخوریم، این آیه در عین حال می‌خواهد آداب جاهلیت را نفی کند، چون آنها می‌ گفتند ما نباید از این ذبیحه خود بخوریم، یعنی وقتی که بنام لات و عزّی کشتیم، نباید از آن بخوریم، قرآن کریم در رد این فکر جاهلی می‌فرماید:« فَكُلُوا مِنْهَا وَأَطْعِمُوا الْقَانِعَ وَالْمُعْتَرَّ »، «قانع» کسی است که وقتی دادی،‌حرف نمی‌زند، اما «معتر» اعتراض می‌کند، بنابراین، «معتر» معترض تر از قانع است،« قانع» کسی است که اگر بدهیم، قبول می‌کند، و اگر ندهید ساکت است، «كَذَلِكَ سَخَّرْنَاهَا لَكُمْ»، یعنی: ای بشر، ببینید این شتری که از فیل هم قوی تر و بزرگتر است، آن را حتی برای بچه ده ساله شما هم مسخر و رام کردیم. چرا؟ «لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ» شاید شما شکر گزار باشید.

چنانچه توجه دارید، بحث ما در اعمال منی است، یعنی هم آیه قبلی و هم بعدی راجع به منی است، آیه قبلی راجع به گوسفند، و سر تراشیدن بود، این آیه راجع به شتر است و می‌فرماید هنگامی که شتر را کشتید، از گوشت آن بخورید، یعنی مثل عرب‌های جاهلیت نباشید که نمی‌خوردند.

«لَنْ ينَالَ اللَّهَ لُحُومُهَا وَلَا دِمَاؤُهَا» عرب‌های جاهلیت خیال می‌کردند که واقعاً خداوند از کشتن این حیوانات بهره می‌برد، قرآن کریم می‌خواهد این فکر خرافی و جاهلی را رد کند و بفرماید از این حیواناتی که می‌کشید،‌خدا نه از گوشتش بهره می‌برد و نه از خونش بهره می‌برد،یعنی هرگز خدا از این گوشت‌ها و خون‌ها بهره نمی‌گیرد، آنچه از شما می‌خواهد تقوی است ، خیال نکنید که کشتن این حیوانات به نفع خداست «وَلَكِنْ ينَالُهُ التَّقْوَى مِنْكُمْ» اگر شما متقی و پرهیزگار باشید این مورد رضایت خداست، در تمام این مراحل می‌خواهد آن رسوم جاهلیت را از بین ببرد، چون عرب‌های جاهلیت خون این شتر‌ها وگوسفند های قربانی را به در و دیوار کعبه می‌مالیدند و با این کار شان می‌خواستند بگویند که ما این کار می‌کنیم تا خدا ازاینها بهره بگیرد، آنها در واقع با این کار شان خانه خدا را آلوده می‌کردند، قرآن می‌فرماید: «لَنْ ينَالَ اللَّهَ لُحُومُهَا وَلَا دِمَاؤُهَا» این کثافات کاری را رها کنید،‌ کعبه را با این کار‌ها آلوده نکنید، اگر واقعاً رضایت خدا را می‌خواهید، با تقوا و پرهیزگار باشید.

« وَلَكِنْ ينَالُهُ التَّقْوَى مِنْكُمْ» اگر متقی باشید این برای خداست‌« كَذَلِكَ سَخَّرَهَا لَكُمْ» این حیوانات را مسخر شما کرده. چرا؟ « لِتُكَبِّرُوا اللَّهَ عَلَى مَا هَدَاكُمْ وَبَشِّرِ الْمُحْسِنِينَ»

التفسیر

أدب ذبح البُدن و تقسیم لحمها إلی ثلاثة أقسام

إنّ الحاجّ مخیّر بن ذبح الغنم و الإبل، و الآیة تذکر قسم الثانی و تقول:« وَالْبُدْنَ» الّتی هی من اقسام بهیمة الأنعام یصفها سبحانه بأمور:

1:« جَعَلْنَاهَا لَكُمْ مِنْ شَعَائِرِ اللَّهِ »: أی من شعائر دینه و شریعته و من معالم الحجّ.

2:« لَكُمْ فِيهَا خَيرٌ » فی الدنیا و الآخرة، أمّا فی الدنیا فالانتفاع بلحومها، و أمّا فی الآخرة فالثواب فی نحرها و تقسیم لحومها بین الفقراء.

3: کیفیة نحرها، فیبیّنه سبحانه بقوله:« فَاذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ عَلَيهَا »: أی قولوا عند النحر:« بسم الله و الله آکبر اللّهم منک و إلیک صَوَافَّ » وصف للبدن، أی قائمات مصطفات.

ثمّ إنَّ فی قوله: « فَاذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ عَلَيهَا » ردّ علی عادة الجاهلیة حیث کانوا یذکرون اسم آلهتهم المکذوبة.

4: الانتفاع بها بعد زهوق روحها،‌کما یقول:« فَإِذَا وَجَبَتْ جُنُوبُهَا »: أی سقطت علی الأرض یقال: وجب الحائط و جبةً، أی سقط،‌ ثمّ تقسّم لحومها أقساماً ثلاث: ثلث للأکل، و ثلث للقانع، و ثلث للمعتر، کما یقول:

الف؛« فَكُلُوا مِنْهَا» و فیه ردّ لعادة الجاهلیة حیث کانوا یحرمونها علی أنفسهیم، و بما أنّ الأمر ورد موضع توهم الحظر، فهو یفید إباحة الأکل لا وجوبه، بخلاف الأخیرین، إذ لا وجه لحمل الأمر فیهما علی الإباحة، أعنی:

ب؛ « وَأَطْعِمُوا الْقَانِعَ» الذی یقنع بما أعطی أو بما عنده و لا یسأل.

ج؛ « وَالْمُعْتَرَّ» الذی یتعرّض لک أن تطعمه من اللّحم.

و قد روی عن أبی عبد الله الصادق ع أنّه قال: «وَ الْقَانِعُ يَقْنَعُ بِمَا أَرْسَلْتَ إِلَيْهِ مِنَ الْبَضْعَةِ فَمَا فَوْقَهَا وَ الْمُعْتَرُّ يَعْتَرِيكَ» لَا يَسْأَلُك‌ كَذَلِكَ سَخَّرْنَاهَا لَكُمْ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ»[6] «.

د: تذلیل البُدن إمتناناً، بمعنی أنّ البُدن أجسم من السباع و لکنّ الله سبحانه، ذلّلها و سخّرها للإنسان و مکّنه من التصرّف فیها علی حسب اختیاره، و تلک نعمة عظیمة، فلو کانت طبیعتها کطبیعة السباع، لما أمکن ذلک، کما یقول سبحانه:« كَذَلِكَ سَخَّرْنَاهَا لَكُمْ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ» أی لکی تشکروا، «لَا يَسْأَلُك‌ كَذَلِكَ سَخَّرْنَاهَا لَكُمْ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ»

.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo